اضافه کردن اثر به سوابق سال بس
کارگردان (2 اثر)
پنهان شدن
بیوگرافی / زندگینامه سال بس
از نخستین طراحانی است که همزمان در سه حوزه تیتراژ، پوستر سینما و کاگردان فیلم فعال بوده و آثار فراوانی آفریده است. تاثیر بس در گرافیک سینمای جهان انکار ناپذیر است.سال بس هشتم مه ۱۹۲۰ در نیویورک متولد شد. وقتی ۱۶ سال داشت، به کلاس نقاشی در مدرسه جامعه هنر منهتن رفت. پس از پایان تحصیلات در سال ۱۹۳۸ به عنوان دستیار در اداره هنر نیویورک زیر نظر وارنر براس استخدام شد. او در سال ۱۹۴۴ برای ادامه تحصیل در دانشکده بروکلین نیویورک نام نویسی کرد و همزمان در شرکت تبلیغاتی تامپسون مشغول به کار شد. بس زیر نظر جرج کیپس زیبایی شناسی مدرن برخاسته از تعلیمات مدرسه باوهاوس را آموخت و تجربه کرد. او تا ۱۹۴۵ در بروکلین بود و پس از آن با یک آژانس تبلیغاتی همکاری کرد که وظیفه طراحی بیلبورد تبلیغاتی این آژانس را بر عهده داشت، اما راضی نبود. در سال ۱۹۴۶ به لس آنجلس رفت و در آژانس تبلیغاتی باچانن به عنوان مدیر هنری استخدام شد.بس برای فیلم اتو پرمینجر از تلفیق فرم گل سرخ و آتش روی زمینه سیاه استفاده کرد تا بیانگر مفاهیم و گزاره های تصویر موجود در فیلم باشند: موسیقی، عشق، سیاه پوست و.... نتیجه این تیتراژ و پوستری که بس طراحی کرد، برای پرمینجر تحسین برانگیز بود و به همین دلیل فیلم بعدی اش را هم به وی سفارش داد.فیلم بعدی پرمینجر، مرد بازو طلایی بود که در سال ۱۹۵۵ ساخته شد و در همین سال سال بس برایش تیتراژ ساخت. بس درباره تیتراژ مرد بازو طلایی می گوید: «اعتیاد، بن مایه اصلی فیلم بود و من می خواستم با خطوط شکسته و نا منظم، دست معتادی را نشان دهم که از آستین بیرون می آید و با این کار فضای فیلم را به طور دقیق بیان کنم». تیتراژ مرد بازو طلایی نخستین بازتاب آموخته های باوهاوسی بس بود. علی رغم نظر بس در این باره، تیتراژ به شدت فرم گرایانه است. او به صورت آزادانه از لی اوت[۹] خطوط زمخت و نوشته ها بهره برده که با موسیقی جاز هماهنگ شده اند. این تیتراژ سرآغاز شیوه بس بود و او را به شهرت جهانی رساند. بس پس از مرد بازو طلایی باز هم برای پرمینجر تیتراژ طراحی کرد. او در فاصله سال های ۱۹۵۴ تا ۱۹۷۲ برای دوازده فیلم پرمینجر تیتراژ ساخت. سال بس در سال ۱۹۵۸ برای نخستین بار به همکاری آلفرد هیچکاک دعوت شد. او برای فیلم سرگیجه تیتراژ طراحی کرد که آن هم جزو بهترین آثار بس به حساب می آید. بس به همراه جان ونتی صحنه های روانشناسانه این فیلم را هم طراحی کرد.در فاصله سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ تقریباً هر تیتراژی که ساخته شد، به گونه ای از شیوه بس پیروی کرده بود.در ۱۹۶۲ او یک فیلم کوتاه به نام apple and oranges ساخت که فیلم بعدی اش شد. بس در ۱۹۶۸ فیلم کوتاه "چرا آدم خلق می کند"[۱۱] را ساخت که برای این فیلم جایزه اسکار نیز دریافت کرد. همچنین در ۱۹۷۳ فیلم فاز چهار[۱۲] را کارگردانی کرد. در دهه ۱۹۶۰ همکاری بس با کارگردانان دیگر مانند استنلی کوبریک نیز آغاز شد. او طراحی صحنه فیلم اسپارتاکوس ساخته استنلی کوبریک را هم بر عهده داشت.سال بس بنیانگذار شیوه نوینی در طراحی تیتراژ سینمایی است که آثارش تاثیرات فراوانی در سطح جهانی بر جا گذاشت.سال بس پس از یک مدت وقفه طولانی بار دیگر به دعوت "جیمز ال. بروکس" به طراحی تیتراژ پرداخت. بروکز از وی خواست تا برای اخبار تلویزیون تیتراژ بسازد. وی به همراه همسرش در دهه ۱۹۹۰ چهار تیتراژ برای فیلم های مارتین اسکورسیزی طراحی کرد.تقریباً همه تیتراژهای بس، ۱-دارای یک ایده سینمایی متناسب با فیلم است و به همین دلیل است که تیتراژهایش از جنس خود فیلم تلقی می گردد.۲- نمی توان پیش بینی کرد که در نمای بعدی تیتراژ چه اتفاقی رخ خواهد داد. نمونه اش حرکت گربه در تیتراژ فیلم «پیاده روی در ویلد ساید» است، همچنین فرم ها به شکل غیر منتظره ای تغییر و تبدیل می شود. در تیتراژ «روز به خیر تریست (سلام بر غم)» برگ های گل به شکل قطره های اشک تبدیل می شود. نیز در تیتراژ سرگیجه، از داخل کره چشم گرداب پدید می آید.۳- به خاطر جذابیت تیتراژ، آخر داستان را لو نمی دهد. اگر چه فضای فیلم را مصور می کند، اما هدفش ایجاد انگیزه برای تماشای فیلم است.۴- معمولاً زمان تیتراژ را به نسبت فیلم تنظیم می کند. اساساً بسیاری از اصولی که درباره تیتراژ فیلم مدون شده است، بر پایه آثار بس شکل گرفته است.۵- صدا عنصر زائد نیست. بس از بیان نمایشی صدا، تقریباً به همان میزان تصویر بهره می برد. همین است که تیتراژ بس، بدون صدا گویی چیزی کم دارند. نقش موسیقی در تیتراژ سرگیجه، بسیار شاخص به نظر می رسد. همین طور افکت ها و دیالوگ ها در تیتراژ «دنیای دیوانه دیوانه دیوانه».۶- پیوند تیتراژ و فیلم، ناگسستنی است. نه فقط به لحاظ محتوا بلکه در متصل شدن آخرین نمای تیتراژ به نخستین نمای فیلم نیز مشهود است. نمونه آن را در تیتراژ فیلم سرگیجه و فیلم دومی ها قابل بررسی است.۷- تنوع اندازه های نوشتاری در تیتراژ، برای بس ارزشمند است، همچون ریتم های موسیقایی که بهترین شکل آنها را به کار می گیرد.۸- فرم ها را تا حد امکان خلاصه می کرد و بیشتر با تکنیک کلاژ به سراغ ایده هایش می رفت.
هنوز کسی برای «سال بس» نظری نگذاشته است. اولین نفری باشید که نظر میدهید