به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
ستاره گوشهگیر سریالهای تلویزیونی
شاهرخ استخری 14 مهر 1359 در تهران متولد شد. استخر شهری است قدیمی واقع در استان فارس که زادگاه اجدادی او میباشد. شاهرخ دو خواهر کوچکتر از خود هم دارد. یکی برای ادامه تحصیل در رشته تغذیه، خارج از کشور بهسر میبرد و دیگری مثل خود شاهرخ علاقهمند رشتههای هنری است. شاهرخ دوران کودکیاش را در حوالی بلوار کشاورز گذراند. بعد از آن به شهرک غرب آمدند و دوران دبیرستان هم در حوالی آزادی سکوت داشتند. پدرش کارمند بود و او مدتی را هم به خاطر شغل پدر در منطقه جنگی خارک به سر برد. شاهرخ استخری به خاطر همان سالهایی که پدرش در منطقه جنگی خدمت میکارد، از خدمت سربازی معاف شد. او تحصیلاتش را در رشته ریاضی فیزیک و بعد از آن مهندسی صنایع ادامه داد. در دانشگاه دولتی درس میخواند، اما به گفته خودش بچه درسخوانی نبود و بیشتر به اصرار پدر لیسانس گرفت. اما بعد از آن علاقه شخصی خود را پیش گرفت و وارد عرصه بازیگری شد. البته او در کنکور ارشد هنر برای ورود به رشته سینما هم شرکت کرد که قبول نشد.
اولین گام
اولین گام استخری در مسیر هنر، بازی در نمایش «اسبها» به کارگردانی محمد رحمانیان در سال 81-82 بود. شاهرخ بعدازآن دورههای بازیگریاش را زیر نظر مهتاب نصیرپور، پیام دهکردی و هدایت هاشمی گذراند. آن مدت در یکی دو نمایش و نمایشنامهخوانی هم حضور داشت، اما هیچگاه خودش را یک تئاتری نمیداند. ساره بیات یکی از همکلاسیهای او در دورههای بازیگری موسسه کارنامه بود.
فاصلهها
اما 1386 و تلهفیلم «تلخون» ساخته علیرضا امینی اولین تجربه حرفهای وی در عرصه تصویر بود. شاهرخ نمایش خوبی را در آن فیلم داشت و بعد از آن در سریالهایی چون «پریدخت»، «مثل هیچکس» و «ماهعسل» به ایفای نقش پرداخت. آشناییاش با حسین سهیلیزاده شاید نقطه عطف کارنامه هنری وی بود. شروع او در تلویزیون همراه شد با دوران اوج سریالسازی سهیلیزاده در تلویزیون. شاهرخ انتخاب خوبی برای او بود و با «دلنوازان» و بعد از آن «فاصلهها» تبدیل به چهرهای مشهور و بسیار محبوب در میان مخاطبین و بخصوص جوانان شد. اما او بعد از «فاصلهها» روند کاریاش را تغییر داد. انتخابهایش را محدودتر و کمتر در چنین آثار پربیننده دیده شد. 5 سالی هم بهطورکلی از تلویزیون دور شده و در سینما به فعالیت پرداخت. ولی موفقیت چشمگیری در آن حیطه نداشته است. «چک»، «ساعت شلوغی» و «پسکوچههای شمرون» از مهمترین آثار سینمایی او بهحساب میآیند. شاهرخ استخری پس چند سال دوری با مجموعههای «آمین» و «ماه و پلنگ» به تلویزیون بازگشت.
بریزوبپاش نکردم
استخری در مورد حساسیت و معیارهایش در انتخاب نقش میگوید: «من از همان روزهای اول بازیگری به خیلی از مسائل تن ندادم و نمیدهم. به یاد دارم اوایل گاهی کاری سینمایی پیشنهاد میشد و من رد میکردم برخی از دوستان تعجب میکردند و میگفتند: «بابا حالا مگه کی هستی؟!» همینالان هم کسی نیستم و هیچوقت ادعایی نداشتم ولی حداقل حق من این است که نقشی را که دوست دارم انتخاب کنم... همیشه هر کاری که بازی کردهام را دوست داشتم و همیشه همه دغدغه فکری من این بوده که مردم کار را دوست داشته باشند. هرگز برای گرفتن یک نقش، مهمانی ندادهام و با بریزوبپاش هیچ نقشی را نگرفتهام.»
ازدواج
ستاره جوان در سال 1391 با بانویی به نام سپیده بزمیپور ازدواج کرد. نکته جالب اینجاست که تاکنون هیچ تصویری از همسر وی دیده نشده و چهره و هویت کاملش برای طرفداران و اهالی رسانه هنوز فاش نشده است. استخری میگوید: «دوست ندارم کسی بگوید به هم میاید یا نه! نمیخواهم همسرم را وارد این ماجراها کنم.» تنها چیزی که از خانم بزمیپور میدانیم این است که به گفته خود استخری، از 16 سالگی کف کارخانه کار کرده، دختر کوشا و مستقلی بوده و همین یکی از معیارهای آقای بازیگری برای ازدواج بوده است. این زوج خوشبخت در سال 92 صاحب دختر زیبایی به نام پناه شدند. شاهرخ استخری همواره از دخترش بهعنوان بزرگترین نقطهضعف و مهمترین دغدغه سالهای باقیمانده زندگیاش یاد میکند.
شغل دوم
تولد پناه باعث شد تا استخری به فکر شغل دوم و یک منبع درآمد امن و قابل تکیه بیفتد. تا قبل از آن همان درآمد گاهوبیگاه بازیگری برای او و همسرش کافی بود. اما آمدن یک فرزند دوستداشتنی همهچیز را تغییر داد. آقای بازیگر ایدههای زیادی را اتود زد تا درنهایت به راهاندازی یکطلاسازیرسید. برند طلای او شرکایش اکنون چند سالی است در زمینه تولید و فروش طلاهای مدرن فعالیت داشته و بهجز تهران در مشهد هم شعبه دارد. استخری میگید طرح توسعه کار آنها از اول مشخص بوده و قصد تأسیس شعبههای دیگری را نیز دارند.
غرور و تعصب
اما خیلیها شاهرخ استخری را بهعنوان ستارهای مغرور و بدعنق میشناسند. درصورتیکه خودش میگوید: «اطرافیانم این نظر را ندارند، چون من را میشناسند و شاید کسانی که از دور فقط با نام من آشنا هستند، از روی عکسها ممکن است این قضاوت را بکنند که باید بگویم اشتباه هست.» اما در گوشهگیر بودن شاهرخ به نسبت دیگر ستارگان شکی نیست. او هیچگاه در جمعهای سینمایی شرکت نمیکند و علاقه هم به حضور در مهمانیها و مراسمهای چون اکران فیلم و این چیزها ندارد. ارتباطش با اهالی سینما هم بسیار محدود است و تنها با بازیگرانی چون امیر دلاوری و پندار اکبری رفاقت صمیمی دارد. او بیشتر از هر چیز دغدغه دخترش را دارد و شهرت و محبوبیت و اینگونه مسائل آنچنان برایش حائز اهمیت نیست.
ورزشی
ماجرای خداحافظی شاهرخ استخری از دنیای فوتبال هم بهنوبه خودش جالب است. گویا او فوتبالیست خوبی هم بوده و در رده سنی جوانان در یکی از تیمهای سطح شهر تهران توپ میزده است. اما چه شد که این مسیر ادامه پیدا نکرد! از زبان خودش بشنویم: «یادم میآید مربی با منزل ما تماس گرفت به پدرم گفت به بازیکن بااخلاق ما بگویید در تمرین حاضر شود. پدرم جواب داد پسرم درس دارد و تلفن را قطع کرد.» اینگونه بود که پرونده فوتبالی شاهرخ خان بسته شد. به همین سادگی.
استخری بعد از ورودی به حرفه بازیگری هم در ورزش بوکس وارد شد، اما به دلیل آسیبهای این رشته ورزشی به صورت و ترس از خراب شدن چهره، بعد از مدتی آن را کنار گذاشت.
آقایشاهرخاستخریهست.
ایشونخیلیماهرنوخوشتیپامیدوارمهمیشه
سلامتباشن.
بازیتونو دوست ندارم ولی تو دلدادگان خوب بودین