به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
محمدمهدی عسگرپور، بار دیگر با مجموعهی مناسبتی «رهایم نکن» در ماه رمضان، میهمان قاب شبکه سه سیما شده است. ماه رمضان، در کنار ماه محرم، ایام عید نوروز و ایام پیروزی انقلاب اسلامی، چهار بازه زمانی در سال هستند که صداو سیما در آنها، مجموعههایی با محتوای متناسب ایام، تولید و پخش میکند.
در ایام ماه مبارک رمضان، جنبه اخلاقی سریالها پررنگ میشود و انذار و عاقبتاندیشی از جمله مضامینی است که معمولاً توسط سازندگان، دستمایه ساخت آثارشان قرار میگیرد. بعضی از سازندگان، تلاش میکنند تا با یافتن ایدهای بدیع و نوآوری در مضمون یا سبک، مخاطب را جذب کنند. برخی نیز با روایتپردازی قوی و ایجاد درام موثر سعی در رساندن پیام خود و جلب مخاطب دارند. محمدمهدی عسگرپور، قبل از این با مجموعههای موفق «جراحت» و «نفس گرم» مخاطبانی برای خود فراهم کرده است. او که گاهی اوقات نویسندگی آثار خود را نیز بر عهده دارد، از آن دسته از مجموعهسازانی است که به جای ایدههای بدیع و عجیب، دنبال درام موثر و قوی برای جذب مخاطب هستند.
در سریال «رهایم نکن» با ایده بدیع و داستان نگفته و سبک شگفتی روبرو نیستیم. عسگرپور همچنان قصد دارد با تعریف کردن داستانی قوی و ایجاد همذات پنداری بین شخصیتها و مخاطب، نظر بینندگان را جلب کند.
البته تا این فراز از داستان، بنظر میرسد عسگرپور گرفتار کلیشههایی شده است که شاید در ابتدا برای مخاطب جذاب بودهاند، اما دیگر به طراوات و شادابی اولیه نیستند. الگوی پیر خردمند در برابر خیل وابستگان به خود و فرزندی ناخلف، الگوی تکرارشدهای است.
تا اینجا حاج رسول تولایی، شخصیتی که امین تارخ ایفاگر نقش آن است، دقیقاً همان است که حتی خود او بارها ایفا کرده است. او، بزرگِ خاندانی است که هرکدام به نوعی او را در بخشی از مشکلات خود مقصر میدانند؛ اما معرفت و نوعی مرام سنتی به آنها اجازه نمیدهد با صراحت اعتراض خود را بیان کنند. در این میان پسرش، امیر، که نقش او را هنرپیشه آشنای نقش نیما در جُنگ پرمخاطب «خنداونه» ایفا کرده است، بیش از دیگران متوقع است و نویسنده او را در جایگاهی تعریف کرده که مخاطب، همپای پدر او را گمراه و نادان بشناسد. در خلاصه داستان رسمی منتشرشده از سوی تیم سازنده نیز چیزی شبیه همین مضمون آمده است: «رسول تولایی به عنوان بزرگتر، محبوب و مورد اعتماد چند خانواده است.این اعتماد به واسطه بازخوانی گذشته خدشه دار می شود. خانواده هایی که هر کدام با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند و در پی یافتن مقصر اصلی هستند.»
در عینحال، بهنظر میرسد زمینههایی برای ایجاد سمپاتی با امیر، فرزند حاج رسول، نیز در روند داستان تعبیه شده است. از پیرنگ فرعی شوهرخواهر، مشخص است که ادعای امیر مبنی بر نیاز به نوسازی گاراژ ریشه در نیازی واقعی داشته است. همچنین، ادعای اجبار در ازدواج امیر با فرناز، از جمله سرنخهایی است که حق را تماماً به حاج رسول نمیدهد.
این نکات، که نشانگر بروز خطا از سوی بزرگِ فامیل است، شاید زمینههایی از این مسئله باشد که قرار است روند داستان ضد کلیشه پیش رود. برای این احتمال، قرائن دیگری نیز موجود است. گره جذاب تبانی دخترکی لوند با امیر برای اغوای حاج رسول، که میتوانست حتی بهعنوان گره اصلی داستان، تقریبا تا زمان گرهگشایی اصلی، به صورت راز باقی بماند، به سرعت و طی سه قسمت ابتدایی، به اصطلاح لو میرود. این هم نشان میدهد داستان آنگونه که در ابتدا و در روند چیدن پیرنگهای فرعی پیش میرود، ادامه نخواهد یافت.
دعوای حاجرسول با امیر نیز، حاوی چند ضد کلیشه است. جرو بحث پدر و پسر بر سر زیبایی شهره، رفتاری نیست که از یک شخصیت پیر خردمند کلیشهای انتظار رود. در عین حال این دعوا و بدحالشدن حاج رسول و خواست او برای تنظیم وصیتنامه، بهسرعت ماجرا را وارد کانال جدیدی میکند. از این پس، دعوا از لایه پنهان و زیرکانه پشت پرده، قرار است به سطح رویی ارتباطات این خانواده کشیده شود.
پیرنگهای فرعی تا اینجا، کاملاً در خدمت داستان اصلی بودهاند. بهنحوی که حتی شاید نتوان آنها را پیرنگ نامید و باید آنها را فرازی از داستان اصلی فرض کرد. پیرنگ مرگ فرزاد، ازکارافتادگی شوهرخواهر، و حتی اختلاف برادر با همسر خود، همگی قرار است مایه و پتانسیل کشمکشهای بعدی بر سر مایملک حاج رسول باشند که هرکدام نیز دلایلی برای محق دانستن خود بر بخشی از این دارایی را در دست دارند.
تنها پیرنگ فرعی نسبتاً مستقل داستان، بیعلاقگی امیر به ازدواج با دخترعمه خود، فرناز است. این پیرنگ میتوانست بدون آسیب زدن به داستانی که تا بدینجا دیدهایم، حذف شود. در عینحال، گویا نویسنده قصد داشته است که شخصیتها را کمی از کلیشه سیاه و سپید دور کند و این ازداوج اجباری، بهترین محمل برای نشان دادن خطای حاجرسول و حقداشتن امیر است. چیزی که بیش از حالت عادی به کشاکش آینده بین این پدر و پسر خواهد افزود.
در عینحال مشخص هم نیست که نویسنده قصد دارد این پیرنگ را چطور به سرانجام برساند؟ امیر در انتها مجاز خواهد شد که از ازدواجی که مورد پسند او نیست، خودداری کند؟ آیا چنین پایانی با چهارچوبهای اخلاقی صدا وسیما سازگار است؟ یا امیر قرار است در انتها به حسن انتخاب پدرش و ارجحیت دخترعمه بر شهره، پی ببرد و بدینترتیب بر کلیشه جاودانه پیر خردمند صحه بگذارد؟
از لحاظ بازیگری، تا اینجا شاهد بازیهای خاصی نبودهایم. امین تارخ بارها قبلاً این نوع نقش را ایفا کرده و ظرایف دیگری مخصوص نقش حاجرسول بر آن نیفزوده است. هنرپیشههای فرعی نظیر مریم بوبانی، دنیا مدنی، بابک بهشاد، علی استادی، معصومه قاسمی پور، شیرین آقاکاشی، رحمان باقریان، کاظم هژیر آزاد، حسین ملکی بازیهایی بسیار معمولی و حتی تکراری انجام دادهاند. مارال فرجاد هنوز قادر نشده تصویری جذاب و باورپذیر از نقش دخترک شیطانصفت اما فقیر داستان بسازد. محمدرضا هدایتی و فریبا متخصص بهنظر میرسد بسیار بیحوصله و کمانرژیتر از توان معمول بازیگری خود ظاهر شدهاند. نیما شعباننژاد که در شوی خندوانه هم نشان داده بود که در تیپسازی بسیار ماهر و موفق است، تا اینجا بهترین بازی سریال را انجام داده است. ایفای نقش پسری که هنوز نهچندان بد است که یکسره دست به اعمال خلاف بزند و نه چنان خوب است که بتواند دست از تلاش برای بهدست آوردن چیزی که پدر، حقش نمیداند، بگذرد. او تا اینجا متعادل و راحت، این نقش را فارغ از چهره طنز قبلی خود، ایفا کرده است.
در مجموع سریال، هنوز نتوانسته خود را به ویژگی خاصی بشناساند. نه درام قوی و چندان تاثیرگذاری در کار است. نه بازیها و شخصیتهای پیچیده و جذابی موجودند، نه هنوز گره اصلی داستان چندان رخ نموده است که مخاطب بداند دقیقا پیگیر چه ماجرایی باید باشد. حتی برخلاف آنچه در خلاصه داستان خواندیم، خبری از راز و اسرار نگفتهای هم نیست. اشارهای به هیچ گره نگشودهای در گذشته داستان و شخصیتها در کار نیست. افراد زنده و مرده این داستان، هرکجا صحبتشان شده، بدون اشاره به مثلاً نوعی ماجرای مرموز، بهسادگی معرفی شدهاند. این آشکارگی، چندان برای مخاطب، جذاب نیست. با این حال، داستان هنوز حتی به یک سوم ابتدایی خود هم نرسیده و سرنخهایی وجود دارد که یک نویسنده باهوش و حرفهای بتواند همین آغاز را بدل به داستانی قوی و پرکشش کند.
عوامل تولید سریال تلویزیونی «رهایم نکن» عبارتند از نویسنده و کارگردان: محمد مهدی عسگرپور، همکار نویسنده: جمیله دارالشفاهی، مدیرتصویربرداری: فریبرز سیگارودی، طراح گریم: مهرداد میرکیانی، طراح صحنه و لباس: سید مهدی موسوی، مدیر تولید: حسین پورکیانی، صدابرداری: علیرضا کیان ارثی، مدیر تدارکات: افشین رئوفی، دستیار اول کارگردان: لیلا رنگرزان، برنامه ریز: سید جواد حسینی، منشی صحنه: فاطمه سیدی، عکاس: محمد مهدی دلخواسته، کامبیز رحمانی فر، تصویربردار پشت صحنه: محمود پری، مشاور رسانه ای: بیتا موسوی، ناظر کیفی: علی روحانی و تهیه کننده: علی پورکیانی.
سمیه سادات حسینی
متن آهنگ رهایم نکن محمد اصفهانی
بعدم آقا مسعود شما خوشت نمیاد بگو سریال بدیه چرا به بازیگراش توهین می کنی؟
فیلم خیلی داغونی هستش من یه بار دیدمش پشیمون شدم کسی نگاه نکنه که مثل من پشیمون بشه داستان واقعا بدی داشت و سرگرم کننده نبود