به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
دومین سری فیلم سینمایی ماجرای نیمروز، تحت عنوان رد خون، چهارمین اثر سینمایی بلند محمد حسین مهدویان در مقام کارگردانی و سومین اثر سینمایی بلند وی در مقام نویسندگی است که سهگانه تهیهکنندگی سید محمود رضوی با موضوع سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را کامل میکند.
رد خون بر خلاف سری اول ماجرای نیمروز که توسط ابراهیم امینی نوشته شده بود، توسط خود مهدویان به قلم تحریر در آمد و ستارگانی چون؛ جواد عزتی، هادی حجازیفر، محسن کیایی، بهنوش طباطبایی، هستی مهدویفر در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
داستان فیلم
رد خون در ادامه فیلم سینمایی ماجرای نیمروز ساخته شده است که روایت داستان خیانت سازمان مجاهدین به کشور و مردم خود که در حین جنگ تحمیلی کمکهای فراوانی به رژیم بعثی صدام در حمله به ایران کردند و در آخرین حمله نظامی خود به نام عملیان فروغ جاویدان، با شکست روبرو میشوند.را به تصویر کشیده است.
بازیگران
جواد عزتی همچنان با حفظ نقش کاریزماتیک و جذاب خود، مخاطبین این فیلم را تحت تأثیر بازی خود قرار میدهد و هادی حجازیفر با همان جدیت و طنز لحظهای خود، خنده را به لب بیننده مینشاند. محسن کیایی، بهنوش طباطبایی و هستی مهدویفر در اولین حضور خود در ماجرای نیمروز، بازی قابل توجهای را نیز ارائه دادند.
ساخت فیلم
از لحاظ گستردگی ساخت، ماجرای نیمروز: رد خون را میتوان جز یکی از بیگ پروداکشنهای عالی سینمای ایران نام برد که با قدرت هماهنگی و نظم بالایی تهیه، توانسته است شرایط محیطی آن برهه زمانی را به درستی برای بیننده به تصویر بکشد.
نکات فنی
فیلمبرداری رد خون، همانند 3 فیلم قبلی مهدویان، همچنان بر روی دست ضبط شده است و کیفیت فیلم دهه 60 را به خوبی به نمایش گذاشته است.
طراحی صحنه و لباس محمدرضا شجاعی در این پروژه عظیم سینمایی هم قابل تقدیر است که نویدی در رشد فیزیکی سینمای ایران را میدهد.
در انتها با توجه به استقبال گرم بینندگان و مخاطبین فیلم سینمایی ماجرای نیمروز: رد خون، در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر و خوش ساخت بودن این فیلم، دیدن این فیلم توصیه میشود. البته به دلیل وجود صحنههای دلخراش جنگی و خشونت نسبتا بالایی که در تصاویر این فیلم موجود است، دیدن این فیلم برای کودکان مناسب نیست.
تیکه به رفسنجانی عالی تر
کارگردان عالی فقط اقام مهدویان
داستان خاصی نداشت بیشتر تمرکز روی مسائل میدانی و جنگی شده بود اگر مقداری داستان فیلم را تقویت میکردند جذابیت بهتر میشد و جا برای این حرکت هم بود
فیلم برداری که خوب نبود و احتمالا کارگردان خواسته بود خاطرات دهه 60 را واقعی نمایش دهد ولی صدا برداری احساس کدم زیاد جالب نیست چون خیلی دیالوگ ها مفهوم نبود
در انتخاب بازیگر هم آقای کیایی برای این سبک فیلم علامت سوال بزرگی بود
کاش به مسائل منافقین و پشته پرده های حفاظت اطلاعاتی آن بیشتر پرداخته میشد که مطمئنا جذابیت فیلم را 2 چندان میکرد ، ترکیب صحنه های جنگی و داستانهای مرموز و معمایی
اما در قسمت اول داستان درام و عاشقانه رو با پختگی وارد ماجرای سیاسی کرده بود
ولی تو این قسمت ماجرای سیما و داداش و شوهرش یکم ضایع بود
و به جای اون (با حذف کیایی و طباطبایی چون نه خوب بازی کردند و نه داستان جالبی داشتند) همون ماجرای خانواده عباس زریباف کافی بود و اگر کامل ترش می کردند و داستان منافقین رو هم کامل تر توضیح می دادند
این فیلم مثل قسمت اول شاهکار می شد و یقینا جلو هم می زد چون از لحاظ فنی و جلوه های میدانی و بصری خیلی عالی بود
بریم سراغ بهترین ها :
بهترین بازیگر جواد عزتی بود که از قسمت اول هم جذاب تر شده بود (چقدر نگاه های نافذی داره!!)
بازی مهدی زمین پرداز هم خیلی قشنگ بود و شخصیت جالبی براش ساختن (پتانسیل اینو داره که قسمت سوم این فیلم در مورد این فرد و جواد عزتی باشه هادی حجازی فر هم با اینکه قشنگ و طنز هست ولی کمی تکراری شده)
بهترین قسمت فیلم مربوط به عملیات مرصاد بود
خصوصا بخش های مربوط عملیات ارتش و حضور شهید صیاد (کاش بیشتر ازش نشون می دادند)
این فیلم و موضوع مهمش حقشون بود که عید اکران می شد (به جای فیلم های بی خود چهار انگشت و ژن خوک)
الانم که فیلم های جدید رو اوردن و سالن هاشو از دست داده
محمد حسین مهدویان واقعا جای تحسین داره
با سن کمش اما
هر فیلمی که ساخته تا الان (4 فیلم)
همه از کیفیت بالایی برخوردار بودند
دیگه اسمش جا افتاده و یقینا آینده درخشانی داره (امیدوارم سبک های جدید فیلم سازی چه در داستان و چه در نوع فیلم برداری! رو تجربه کنه)
در قسمت دومش یک صحنه هایی شهید صیاد رو نشون میده قند تو دل آدم آب میشه
فقط اوایل فیلم کمی خسته کننده بود برای من،
داستان و فیلمنامه خیلی خوب ، فیلمبرداری هم به نظرم عالی بود.
برای منی که یه دهه ۷۰ای هستم و خیلی با وقایع دوران انقلاب آشنا نیستم و نبودم ، جذاب و تماشایی بود،
پیشنهادم اینه که حتما ببینید و لذت ببرید
چرا که توی بعضی موارد قوی کار شده ولی بعضی بخش ها دارای ضعف هستن...
فیلم دارای دو نیمه ی متفاوت هست که نیمه ی اول تا حدود زیادی کم رمق از آب در اومده و زیاد تکلیف مون با خط روایی اصلی مشخص نیست...
در واقع اول شخصیت صادق رو می بینیم که هنوز به دنبال دستگیری سوژه هاش هست و در چند سکانس بعد کمال رو می بینیم با دو زن زخمی در ماشین...
که به یک نوعی فیلمساز میخواسته از همون اول جدا شدن خط فکر عقیدتی (صادق و کمال) رو نشون بده، در ادامه هم بار ها از این قضیه استفاده میکنه...
که البته این کشمکش های داخلی این گروه امنیتی هم در نوع خودش جذابیت هایی داره. سکانس های اولیه ی مربوط به بیمارستان هم برای آشنایی مخاطب با شخصیت سیما هست و ارتباط اش با عباس زریباف و سازمان مجاهدین...
ولی حتی تا آخر فیلم چیز زیادی از اینکه انگیزه ی سیما برای جذب شدن در این سازمان چی بوده دستگیر مون نمیشه،ارتباط دادن اش به افشین هم به نظرم یک جورایی برای محک زدن و بین دو راهی قرار دادن افشین بوده تا ببینه میتونه زندگی اش رو از کار اش تفکیک کنه یا نه...
نیمه ی دوم فیلم، تعلیق و کشش بیش تر میشه و صحنه های عریان خشونت به شکل تاثیر گذار به نمایش گذاشته میشن...
جلوه های ویژه و کارگردانی قابل قبول مخاطب رو در سینما میخکوب میکنه...
در مورد بازی ها هم به نظرم جواد عزتی و هستی مهدوی فر خوب بودن، هادی حجازی فر هم خوب بود ولی بازی اش نکته ی جدیدی نداشت که البته به خاطر شباهت ساختار قسمت دوم به قسمت اول طبیعی هست، بازی بهنوش طباطبایی اصلا در حد نامزدی سیمرغ نبود !
ولی به نظرم در کل ضعف اصلی قسمت دوم ماجرای نیمروز، نیمه ی اول فیلمه، چرا که ما فقط یکسری اطلاعات درباره ی شخصیت ها پیدا میکنیم و به یک دفعه ماجرای پذیرش قطع نامه ی صلح مطرح میشه ! در حالی که ما چیز خاصی از جنگ ندیدیم و فضاش خوب بازسازی نشده...
در کل امید که با ساخت آثار بیش تری از این دست، تجربه های بیش تری به دست بیاد تا فیلم های درخور توجه تری شاهد باشیم...
چون تولید آثار بیش تری از این دست باعث میشه که پیشرفت و تجربه ی سینمامون بیش تر بشه...