فیلم البته ضعف هایی داشت ولی به نظرم نقاط قوتش و پیامش به ضعف هاش می چربید. عطاران با هوشمندی فضای خارج از کشور رو انتخاب کرد (بر خلاف فیلم های صرفاً گیشه ای این روزها) تا مجالی برای بروز شوخی های سهل و ممتنع، ظریف و خاص خودش در بستر تقابل فرهنگی پیدا کنه (منفی مثل صحنه ی رد شدن از خیابون، مثبت مثل کمک به غریبه و جا دادن بهش روی نردبون یا صرفاً حقیقت مثل صحنه تظاهر به ایرانی نبودن در مواجهه با هموطن ایرانی هنگام خرید از فروشگاه) و همینطور نیم نگاهی به گیشه داشته باشه که البته با توجه به طرح فیلم مبنی بر شکل گیری داستان در خلال جشنواره کن ضروری هم هست و از همین رو به خاطر نیمه مستند بودن رویدادهای ثبت و ضبط شده از جشنواره و زمانبندی دشوار فیلمبرداری، تسلط زیادی رو می طلبید که به خوبی از پسش براومد. فیلم نمایشی بود از بلندپروازی های یک بازیگر درجه چندم که در عین حال شهامت رفتن به دنبال آرزوهاش رو داشت، اون هم علی رغم وجود موانع مالی، زبانی وسایر مسائلی که باعث میشن خیلی از ماها به راحتی از رویاهامون دست بکشیم. ولی عطاران به خوبی از غلطیدن در ورطه خیالپردازی اجتناب می کنه و با پایبند بودن به فضای رئال ضمن تشویق به تعقیب آرزوها، هشدار به احتمال شکست داده و توصیه به سنجیدن هدف و وسیله و ابزار نیل به اون رو می کنه. در طول فیلم هم با گنجوندن یک خرده پیرنگ کلاهبرداری که کاملا هم منطبق با فضاست کمی چاشنی غافلگیری به فیلم اضافه کرده و فیلم رو از رخوت درمیاره. در همین راستا به درستی با استفاده از آهنگ گروه Placebo با نام Protege moi (که نسخه فرانسوی آهنگشون با نام Protect me from what i want - مرا در برابر آنچه می خواهم حفظ کن- هست و با همین ترجیع بند به صورت انگلیسی هم شنیده میشه) مضمون فیلم رو بولد می کنه و در زمان مناسب بار حس تراژیک اثر و همذات پنداری با شخصیت اصلی رو تقویت می کنه. شاید بی منظور نباشه صحنه پایانی فیلم، که در اون مثل فیلم قبلیش، خوابم میاد، عطاران به نوعی با آرامش در دل طوفان بلا (احتمالاً حاصل از اینکه هرچی در توانش بوده گذاشته و مدیون خودش نیست) می خوابه. آرامشی که منشأ درونی داره و مستقل از دشواری های محیط پیرامون انسانه. چندجا خوندم که سکانس پایانی و آروم گرفتن عطاران در لفافه پرچم ایران رو به صورت به لجن کشیدن و نماد خوار شمردن ایران و ایرانی قلمداد کردن. در حالی که به نظر من این افراد باید عینک سیاهنگری رو از چشمشون بردارن چرا که کاملا واضحه که قصد عطاران از این صحنه به تصویر کشیدن ترکیبی از «عاقبت لقمه ی گنده تر از دهن برداشتن» و «هیچ کجا خونه ی آدم نمیشه» ـست. نباید فراموش کرد که این یک قصه انسانیه و کاراکتر عطاران، با تمام آمال و آرزوهای سنجیده یا نسنجیده ش، یک کاراکتر جهان شمول به حساب میاد و بنابراین پرچم ایران نمی تونه نماینده صرف ایران باشه بلکه نماینده آغوش مادرگون خانه ی امن کاراکتره که دست بر قضا در مورد این فیلم، به خاطر سازنده ش، اون خونه ایرانه. پ.ن. شاید اون دسته از افراد بدبین با نگاه ناسیونالیست مآب افراطیشون که پهلو به نژادپرستی و شوونیسم می زنه اعتقاد دارن که ایران تنها جایگاه افراد متعالی و سربلنده در حالی که اینطور نیست و مادر همه فرزندانش رو به یک چشم می بینه و برای همه به یک اندازه مادره.
سلام.خوب هستین لطفا آهنگی که در این فیلم زمانیکه عطاران از خیابان بدون توجه به چراغ راهنمایی و رانندگی رد میشود را بگویید.هر چی در اینترنت میگردم آن را پیدا نمیکنم.ممنون میشم بگید.
1 لایک
پاسخ دهید
1399/03/22
گزارش شما ارسال شد! متشکریم که در حفظ فضای فرهنگی منظوم ما را یاری میکنید
لطفا آهنگی که در این فیلم زمانیکه عطاران از خیابان بدون توجه به چراغ راهنمایی و رانندگی رد میشود را بگویید.هر چی در اینترنت میگردم آن را پیدا نمیکنم.ممنون میشم بگید.