به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کلینت ایستوود سینمای ایران
کمتر کسی را میتوان یافت که بهروز وثوقی را به عنوان بازیگری سرشناس و بزرگ نشناسد و تصویری از بازیهای درخشانش را به یاد نیاورد. هرچند بهروز وثوقی پس از انقلاب اسلامی دیگر در سینمای ایران نقشی ایفا نکرد، اما نقشهای به یاد ماندنیاش در دهه آخر حکومت پهلوی او را به چهرهای فراموش نشدنی و غیر قابل انکار در میان مردم و اهالی سینمای ایران تبدیل کرد. وثوقی یکی از مردمیترین بازیگران تاریخ سینمای ایران بوده است که رفتارها و ویژگیهای نقشهای او در سینما، به سرعت در میان مردم کوچه و بازار رواج پیدا میکرد و تاثیر اجتماعی ویژهای داشت. بازیگر اول و بیرقیب دهه پنجاه سینمای ایران، در سالهای درخشان بازیگریاش آنقدر مورد تحسین مردم، منتقدین و محافل هنری قرار گرفت که به او لقب «کلینت ایستوود ایران» را دادند. او از نگاه بسیاری از مردم و منتقدین سینمای ایران، بهترین بازیگر تاریخ سینمای ایران است.
بهروز وثوقی که در دوران پر فراز و نشیب بازیگریاش در بیش از 90 فیلم و سریال ایفای نقش کرده، الگوی بازیگران مطرحی چون خسرو شکیبایی، پرویز پرستویی، مهدی هاشمی، فریبرز عربنیا و ... است و فیلمسازانی مانند عباس کیارستمی دلیل علاقهمندیشان به سینما در آن سالها را دیدن فیلمهای بهروز وثوقی عنوان کردهاند. اعتبار بهروز وثوقی در میان اهالی سینمای ایران بهگونهای است که بهعنوان مثال پرویز پرستویی به احترام بازی فوقالعاده وثوقی در نقش یک معتاد در فیلم «گوزنها»، هیچگاه بازی در نقش یک معتاد را نپذیرفته است.
سالهای قبل از «قیصر»
بهروز وثوقی با نام اصلی «خلیل وثوقی» در شهر خوی استان آذربایجان غربی متولد شد؛ بهروز وثوقی متولد 20 اسفند 1313 است. او سه برادر دارد که از میان آنها چنگیز و شهراد وثوقی سالهاست که در ایران به بازیگری میپردازند.
خانواده وثوقی در دوران نوزادی او به تهران مهاجرت میکنند و در خیابان خرمشهر تهران ساکن میشوند.
بهروز وثوقی که سودای مهندسی نفت را در سر داشته است به این امید وارد دبیرستان میشود؛ اما در پایان این دوره و پس از دو بار رد شدن در کنکور، برای کار به وزارت بهداشت میرود و پس از مدتی، کار اداری را در وزارت دارایی را هم امتحان میکند.
وثوقی کار هنری را از گویندگی رادیو و تلویزیون آغاز میکند و پس از 7 سال سابقه در دوبله و رادیو، توسط مسعود صمدی وارد سینما میشود. بهروز وثوقی در مصاحبهای عنوان کرده است که پس از دیدن فیلم «ولگرد» با بازی ناصر ملک مطیعی به بازیگری سینما علاقهمند شده است. ناصر ملکمطیعی الگوی بهروز وثوقی بوده و از معدود بازیگرانی است که پس از گذشت سالها هنوز با بهروز وثوقی در ارتباط هستند.
بهروز وثوقی اولین بازی سینمایی خود را در سال 1337 و در فیلم «طوفان در شهر ما» به کارگردانی ساموئل خاچیکیان، در قالب نقشی فرعی انجام داده و پس از آن در نقشهای متفاوتی ظاهر میشود.
بهروز وثوقی در ده ساله ابتدایی فعالیت خود در سینمای ایران، در فیلمهای فیلمسازانی مثل ساموئل خاچیکیان، محمد زریندست، عباس شباویز و ...حضور مییابد و به مرور خود را به عنوان یک بازیگر مستعد معرفی میکند؛ هرچند خود او از آن دوران رضایت چندانی ندارد و معتقد است که بازیگری را از صفر شروع کرده و در بیش از 20 فیلمی که قبل از «قیصر» بازی کرده است، از نقشهایش رضایت چندانی ندارد. در کارنامه هنری بهروز وثوقی، در کنار فیلمهای درخشانی مثل «قیصر» و «گوزنها»، فیلمهای تجاری زیادی هم دیده میشود که با مقاصد صرفاً تجاری ساخته شدهاند و به اصطلاح فیلم فارسی نامیده میشوند.
قیصر سینمای ایران
اگر بخواهیم یک کارگردان و یک بازیگر را بهعنوان نمایندگان موج نوی سینمای ایران نام ببریم، قطعاً آن دو نفر مسعود کیمیایی و بهروز وثوقی هستند که با فیلم «قیصر»، جریان جدیدی را در سینمای ایران ایجاد کردند. «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی در سال 1348 ساخته شد و آنقدر تاثیرگذار بود که از مردم عادی تا منتقدین و روشنفکران را به واکنش واداشت. مردم با تکرار دیالوگهای بهروز وثوقی در این فیلم و پوشیدن لباسهایی شبیه به لباسهای او، و منتقدین با نوشتن نقدهای تند موافق و مخالف این فیلم، «قیصر» را به فیلمی جاویدان در سینمای ایران تبدیل کردند.
«قیصر» در کارنامه بهروز وثوقی نقطه پرتاب شد و به سرعت او را به ستارهای دست نیافتنی در سینمای ایران تبدیل کرد. وثوقی برای بازی در این فیلم تندیس سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد را _که در آن دوره همه ساله به بهترین سینماگران و آثار سینمایی اهدا میشد_ دریافت کرد. پس از درخشش در این فیلم، بهروز وثوقی در فیلمهای درخشان زیادی حضور یافت که ساخته کارگردانان نام آشنایی مثل مسعود کیمیایی، امیر قادری، ناصر تقوایی، فریدون گله و علی حاتمی بودند.
دهه پنجاه درخشان و پر حاشیه
وثوقی سال بعد هم با بازی در فیلم دیگری از مسعود کیمیایی یعنی «رضا موتوری» خوش درخشید و برای دومین سال متوالی برنده تندیس سپاس بهترین بازیگر مرد شد. «داش آکل» فیلم درخشان دیگری از مسعود کیمیایی بود که وثوقی با بازی در آن توانست در سال 1971 جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره بین المللی فیلم تاشکند (شوروی) را دریافت کند.
بازیهای درخشان قیصر سینمای ایران با فیلمهای «دشنه»، «تنگسیر»، «خاک» و «نفرین» ادامه پیدا کرد تا نوبت به یکی دیگر از نقشهای ماندگار بهروز وثوقی برسد. در سال 1354 و باز هم در فیلمی از مسعود کیمیایی، وثوقی با بازی فوقالعاده نقش یک معتاد در فیلم «گوزنها»، دوباره بیرقیبی خود در عرصه بازیگری را به رخ کشید؛ نقش درخشانی که بسیاری آن را بهترین بازی تاریخ سینمای ایران میدانند. این فیلم هم به دلیل زیر لایههای سیاسیاش بسیار در جامعه تاثیرگذار بود و حتی به دلیل تفاسیر سیاسی مردم، به سرعت پس از اکران توقیف شد. بهروز وثوقی برای بازی در گوزنها برای سومین بار برنده جایزه بهترین بازیگر مرد سال سینمای ایران شد.
پس از موفقیت فیلم گوزنها، بهروز وثوقی با بازی درخشان دیگری، اینبار در فیلم «کندو» فریدون گله، خود را به قله بازیگری سینمای ایران رساند تا برای همیشه به عنوان اسطوره بازیگری سینمای ایران مطرح شود. وثوقی برای بازی در این فیلم کاندید بهترین بازیگر مرد سال سینمای ایران شد.
در سالهای دهه 50، بهروز وثوقی مطرحترین چهره هنری ایران بود و به شهرتی در میان مردم و رسانهها رسید که نظیرش را کمتر میتوان در تاریخ معاصر ایران پیدا کرد. گفته میشود که بهروز وثوقی در آن سالها حتی به واسطه شهرتش راه به دربار شاه ایران مییابد و قدرت سیاسی پیدا میکند. علاوه بر اینها حواشیای نظیر ازدواج کم دوام او در سال 54 با فائقه آتشین (با نام هنری گوگوش)، بیش از پیش او را بر سر زبانها انداخت. بهروز وثوقی در آن سالها به اندازهای غرق در شهرت بود که تنها به این شرط بازی در فیلمها را میپذیرفت که حتماً نامش اولین نامی باشد که در تیتراژ آورده میشود و حتماً این شرط را در قراردادهای بازیگریاش قید میکرد.
بهروز وثوقی کارش را با فیلمهای مطرحی مثل «همسفر»، «ملکوت»، «سازش»، «ممل آمریکایی»، «سوتهدلان»، «کاروانها» و ... ادامه داد و تجربههای مختلفی را گذراند، از جمله بازی در فیلمی کمدی به نام «سازش» به کارگردانی محمد متوسلانی و همچنین بازی در فیلم «کاروانها» ساخته مشترک ایران و آمریکا به کارگردانی جیمز فارگو که در آن بهروز وثوقی در کنار آنتونی کویین بازی میکند. او همچنین برای فیلمهای «ملکوت» و «سوتهدلان» نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد سال سینمای ایران شد.
خروج از ایران پس از انقلاب اسلامی
بهروز وثوقی در سال 57 برای بازی در فیلم «گربه در قفس» به کارگردانی محمد زریندست که پیش از آن در فیلمهای « هاشمخان» و «وسوسه شیطان» با او همکاری داشته است، از ایران خارج میشود؛ اما این اتفاق مصادف میشود با ناآرامیهای داخلی کشور در آن سال و بهروز وثوقی تصمیم میگیرد که به ایران بازنگردد؛ دلیل اصلی خروج بهروز وثوقی از ایران هیچگاه مشخص نشد و حتی خود او بارها دلایل سیاسی خروجش را رد کرده است و این مطلب را عنوان کرده که به دلیل انقلاب ایران را ترک نکرده است و ممکن است به ایران بازگردد.
فعالیتهای بازیگری بهروز وثوقی در سالهای پس از انقلاب ادامه پیدا میکند اما این بازیگر مردمی به دلیل دور شدن از ایران و مخاطب ایرانی، به مرور به دست فراموشی سپرده شد و فیلمهای پس از انقلابش به چشم نیامد.
پس از انقلاب سال 57، قیصر سینمای ایران در فیلمهای مختلفی که ساخت کشورهایی مثل آمریکا، آلمان، مصر و ... بودند حضور پیدا کرد اما نتوانست درخشش سالهای دهه 50 را تکرار کند. اغلب فیلمهای این دوره بازیگری بهروز وثوقی فیلمهایی سیاسی و بعضاً سیاستزده هستند که به نظر میرسد در سایه این سیاستزدگی، نبوغ بهروز وثوقی مجال بروز ندارد. از مطرحترین تجربههای سینمایی بهروز وثوقی در خارج از کشور میتوان به فیلم نیمه تمام «دو اسب نر» به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا اشاره کرد.
بهروز وثوقی در سال 2006 جایزه یک عمر دستآورد هنری جشنواره فیلم سانفرانسیسکو را دریافت کرد و در سال 2012 هم جایزه دیگری با همین عنوان، از جشنواره فیلم توکیو به خود اختصاص داد.
در سالهای اخیر گاها اختلافات و مشاجرات مطبوعاتی و رسانهای بهروز وثوقی با افرادی مثل مسعود کیمیایی و سعید راد، نام او را مدتی دوباره بر سر زبانها انداخته است؛ اما قیصر سینمای ایران که به گفته مجید مجیدی در غربت به انسانی شکننده تبدیل شده است، هیچگاه نتوانست سالهای پر فروغ دهه 50 را مجدداً تجربه کند.
همیشه آرزو داشتم و دارم که به مملکتم برگردم. می خواهم ده نفر، بیست نفر جوان مستعد را تربیت کنم و به آنها بیاموزم که چگونه می شود بازیگر خوب سینما شد. همین برایم کافی است...به این ترتیب شاید بتوانم دینم را به مملکت، به آن مردم خوب و عزیز و شریف که این همه به من محبت داشته و دارند ادا کنم..این تنها آرزویی است که دارم
پ.ن : مقایسه کنید با امثال فرخ نژاد و مهناز افشارایی که تنها وابستگی شون به وطنشون محدود به تامین منافع مالی میلیاردیشون میشه