به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلم سینمایی Fare بهکارگردانی در 3 سال پیش یعنی سال 1395 در گونه درام و مهیج تولید شده است. Fare توانست در مرجع ارزشگذاری سینما و تلویزیون یعنی منظوم نمره 4 از 10 را از سوی مردم بدست بیاورد که نشان میدهد عموم مردم Fare را اثری کمارزش، کمکیفیت و نهچندان مهم ارزیابی میکنند.
بازیگران فیلم Fare چه کسانی هستند؟ در Fare بازیگرانی چون Jeremy DeCarlos به ایفای نقش و بازیگری پرداختهاند. در فیلم Fare حدود 1 بازیگر جلوی دوربین رفتهاند که از نظر تعداد بازیگران میتوان Fare را یک اثر کمبازیگر و با تعداد شخصیتهای داستانی کم عنوان کرد.
از محتوا و داستان فیلم Fare چقدر اطلاع دارید؟
در خلاصه داستانی که یا از سوی تیم رسانهای اثر و یا توسط دیگر رسانهها درباره داستان Fare منتشر شده است، میخوانیم: «A cab driver and an unexpected passenger descend into a night of darkness.»
فیلم Fare از نظر ساختار (فرم)، محتوا و محیط تولید، به آثار مختلفی شباهت دارد. با توجه به شاخصهای متعدد و گوناگونی میتوان گفت آثار مرتبط فیلم Fare عبارت است از: .
از نظر تاریخچه فعالیت کارگردان و بازیگران فیلم Fare نیز آمارها و نکات جذابی را میتوان بیان کرد. براساس آمارها فیلم Fare به طور متوسط فعالیت 3ام بازیگران این اثر است.
در مجموع بیش از 1 نفر در تولید فیلم Fare نقش داشتهاند و هر یک از آنها در منظوم یک صفحه اختصاصی دارند.
تاکنون در بخشهای گالری عکس و پوستر فیلم Fare، ویدئو و تیزر فیلم Fare، حواشی فیلم Fare، دیالوگ برتر فیلم Fare، سوتی فیلم Fare و نقد فیلم Fare هنوز موردی ثبت نشده است. قطعا ما و شما به این حد قانع نیستیم؛ باید بهکمک علاقمندان فیلم، سریال و تئاتر، این دایرةالمعارف آنلاین و بانک اطلاعات هنرمندان و آثار سینما، تلویزیون و تئاتر را کامل و کاملتر کنیم.
هریس مجدداً کنتور را بازنشانی می کند و وقایع دوباره رخ می دهد ، این بار با هریس خاطرات مبهمی از جزئیات قبلی دارد. او متوجه می شود که قبلاً پنی را تحویل گرفته است. پنی که خیالش راحت بود به او می گوید که این سواری حداقل صد بار اتفاق افتاده است ، با هریس هرگز چیزی به خاطر نمی آورد ، پیشنهاد می کند که آنها در یک حلقه زمانی گیر افتاده اند که همیشه با ناپدید شدن پنی و تکرار حوادث پایان می یابد. از طریق سفرهای بعدی ، گفتگوی آنها صمیمی تر می شود. پنی ، با وجود ساختن داستانهای طنز بسیاری در مورد حرفه خود در طول مسافرت های گذشته ، توضیح می دهد که او واقعاً در باغبانی است ، که متناسب با لباس و لوازم جانبی گل او است. هریس توضیح می دهد که راننده تاکسی است زیرا پدرش این کار را کرده است ، اگرچه از کار متنفر است و احساس می کند پدرش زندگی خود را برای انجام این کار هدر داده و او نیز همان کار را انجام می دهد.پنی دلسوز است اما می گوید که اشراف را در بردن مردم به مقصد می بیند. او همچنین احساس می کند که در دام ازدواج ناخوشایند تنظیم شده خود گرفتار شده است. هریس یک بار دوست دختر داشت که از طریق رانندگی با تاکسی آشنا شد ، اما رابطه بد به پایان رسیده بود.
پس از ناپدید شدن دوباره ، هریس تصمیم می گیرد به دنبال پنی باشد. او با وجود صداهایی که به او زمزمه می کنند تا برگردد ، کنتور خود را تنظیم نکرده و از جاده دیگری عبور می کند. او سرانجام به نوری درخشان می رسد که در آن چهره تاریک ایجاب می کند که برگردد. هریس کنتور خود را مجدداً تنظیم می کند. او وقتی که پنی را دوباره تحویل می گیرد هنوز ناراحت است و او را دلداری می دهد و باعث می شود آنها پرشور شوند. پس از آن ، هریس از هنگام برخورد با سر خود در تصادف اتومبیل متوجه زخمی در سر او شد. این زخم قدیمی است و هریس متوجه می شود که آنها در یک حلقه زمانی قرار ندارند اما در واقع زمان می گذرد. پنی قادر به پاسخ دادن به سوالات او نیست ، اما به او می گوید قبل از ناپدید شدن دوباره آب او را ننوشد.
هریس آب خود را نمی نوشد و مسافر جدیدی را می برد ، پیرمردی که می خواهد به رودخانه و علم برود. هنگام رانندگی ، خاطره هریس از دوست دختر قدیمی اش برمی گردد. دختری که او در تاکسی خود سوار شده بود در واقع پنی بود و آنها قبل از رفتن ناگهانی او تابستانی عاشقانه را با هم گذرانده بودند. هریس متعاقباً در یک تصادف اتومبیل درگذشت. هریس پیرمرد را به رودخانه و علم ، مکانی متروک می برد و پیرمرد مانند بسیاری دیگر از سکه های طلای مشابه که هریس در تاکسی خود پیدا می کند ، با یک سکه طلا به او پول می دهد. دیسپچر برای بررسی تماس می گیرد و به هریس می گوید که به کار خود برگردد. هریس می پرسد شغلش چیست؟
دیسپچر توضیح می دهد که هریس کشتی کشتی او است ، مجازاتی که بعد از رابطه او و پنی به او تعلق گرفت. فرستنده مرگ است و پنی که در واقع پرسفونه است ، همسر وی است. مرگ حافظه هریس از پنی را از بین برده بود و پنی برای پاک کردن خاطرات شغل خود آب تهیه کرده بود. هریس از سالها گذشته بی اطلاع بود و فقط از زمان رانندگی پنی اطلاع داشت ، اتفاقی که هر ساله هنگام بازگشت او به دنیای زیرین اتفاق می افتاد.
هریس به کار خود بازمی گردد و روح های مختلف و زیادی را به زندگی پس از مرگ سوق می دهد. سرانجام ، وقت آن است که پنی را تحویل بگیرید. او به خاطر همه چیز عذرخواهی می کند و به او التماس می کند که به خاطر خودش دوباره آب بنوشد ، اما هریس می گوید که او در کار خود اشراف پیدا کرده است و از اینکه مدت کوتاهی هر ساله کنار هم هستند سپاسگزار است. او را زمین می گذارد و آنها احساسات خود را نسبت به یکدیگر قبل از اینکه رانده شود ابراز می کنند.
تشکر