به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
سعید آقاخانی به عنوان بازیگر، از اوایل دهه 70 تا به امروز، چهرهای آشنا برای مخاطب ایرانی است. بازیگری که اغلب در فیلمهای طنز بازی میکند و در سریالهای زیادی که مورد توجه مردم قرار گرفته، نقش ایفا کرده است. اما در قامت کارگردان هم سعید آقاخانی به خصوص در سالهای اخیر، با ساخت سریالهای زیادی، بخش عمدهای از برنامههای طنز تلویزیون را تامین کرده است. آقاخانی که علاوه بر بازیگری و کارگردانی سریال، در سالهای فعالیت خود نویسندگی و دستیاری کارگردانی را هم تجربه کرده است، از اواخر دهه 80 وارد سینما میشود و حتی نقشهایی جدی را بر عهده میگیرد؛ نقشهایی که حتی بیشتر از نقشهای طنزش مورد توجه منتقدان قرار گرفته است.
او درباره کار در زمینه طنز و کمدی میگوید: «کار کمدی نه تنها در اینجا بلکه در هیچ حای دنیا جدی گرفته نمیشود. طبیعت انسانها اینطور است که کمدی را جدی نمیگیرد، اما این واقعا برای من مهم نیست و من بیش از هر چیز دوست دارم مردم را بخندانم.»
سالهای نخستین زندگی
سعید آقاخانی متولد سال 1350 در بیجار استان کردستان است. او در خانوادهای پر جمعیت به دنیا میآید و فرزند چهارم در بین شش خواهر و برادرش است.
آقاخانی از همان دوران نوجوانی به تئاتر و بازیگری علاقهمند میشود و کار خود را با بازی در تئاترهای آماتور آغاز میکند و به مرور به چهرهای حرفهای در تئاتر بیجار تبدیل میشود. آقاخانی در سال 69 و پس از قبولی در دانشگاه به تهران میآید و فعالیتهای حرفهای خود را در حین تحصیل ادامه میدهد. سعید آقاخانی فارغالتحصیل رشته بازیگری تئاتر از دانشکده تئاتر دانشگاه تهران است.
از نسل طلایی ساعت خوش
او کار خود را از تلویزیون و سال 72 در سریال طنز «پرواز 57» به کارگردانی مهران مدیری آغاز میکند. اما مجموعهای که باعث دیده شدن سعید آقاخانی میشود، مجموعه طنز «ساعت خوش» در سال 73 و به کارگردانی مهران مدیری است. «ساعت خوش»، نه تنها سعید آقاخانی را، بلکه بسیاری از بازیگران و حتی کارگردانان و نویسندگان مطرحی را که امروز در فیلمها و سریالهای کمدی شناخته شده هستند، به مردم معرفی کرد.
سعید آقاخانی با بازی در آیتم «سعید و خان دایی جون» که بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت، به چهرهای مشهور و محبوب در میان مردم تبدیل شد. او سال بعد باز هم تجربهای با مهران مدیری را پشت سر گذاشت و در مجموعه طنز «سال خوش» ایفای نقش کرد که به مناسبت عید نوروز از تلویزیون پخش میشد.
همکاری با اصغر فرهادی و همسرش
سعید آقاخانی پس از شناخته شدن به عنوان یک بازیگر طنز، با همکاری با اصغر فرهادی و همسرش «پریسا بختآور» جایگاه خود به عنوان بازیگر را تثبیت کرد. او پس از همکاری با مهران مدیری، تا اواخر دهه 70 در سریالهای دیگری از جمله «همه فرزندان من»، «گالری 9» و «کاشانه» ایفای نقش کرد تا اینکه در سال 80 در مقابل دوربین اصغر فرهادی برای سریال «داستان یک شهر» قرار گرفت و در فصل دوم این سریال بازی کرد. پس از این تجربه، او در دو سریال موفق پریسا بختآور یعنی «پشت کنکوریها» و «من یک مستاجرم» در سالهای 81 و 83 حضور پیدا کرد و جایگاه خود به عنوان بازیگر را تثبیت کرد. او درهمین سالها در سریالهای طنز دیگری از جمله «پلیس آسمانی» و «کمربندها را ببندیم» هم حضور پیدا کرد.
همکاری با رضا عطاران
سعید آقاخانی که از ابتدای کار حرفهایاش در تلویزیون و از همان مجموعه «ساعت خوش» با رضا عطاران آشنا میشود، سال 84 در ساخت سریال «متهم گریخت» با عطاران همکاری میکند و علاوه بر بازی در این سریال، اولین تجربه نویسندگیاش را هم از سر میگذراند. آقاخانی پس از این سریال، به نوشتن ادامه میدهد و در سال بعد، در سریال «روزگار خوش حبیب آقا» به کارگردانی مهدی مظلومی هم علاوه بر بازیگری، نویسندگی هم میکند.
تمرین برای کارگردانی در کنار سیروس مقدم
سعید آقاخانی در سال 86 اولین فیلمش را که در آن به عنوان بازیگر حضور ندارد، تجربه میکند. او نویسنده «پیامک از دیار باقی» به کارگردانی سیروس مقدم است و علاوه بر نویسندگی، برای اولین بار بازیگردانی را هم در کنار سیروس مقدم تجربه میکند و در سال 88 و باز هم در کنار سیروس مقدم، در سریال «چاردیواری» به عنوان بازیگر، نویسنده و بازیگردان ایفای نقش میکند.
ورود به سینما، کارگردانی در تلویزیون
سعید آقاخانی پس از 15 سال تجربهاندوزی در تلویزیون، در سال 88 اولین بازی سینمایی خود را در اولین فیلم سینمایی مصطفی کیایی، یعنی «بعد ظهر سگی سگی» پشت سر گذاشت.
از همین سال است که سعید آقاخانی، در زمینه بازیگری تمرکز خود را روی سینما قرار میدهد و در تلویزیون به کارگردانی میپردازد. او اولین سریال تلویزیونی به عنوان کارگردان را در نوروز 88 و با فیلم «عید امسال» تجربه میکند که با توجه به استقبال از این سریال، در سال بعد هم تلویزیون سریال مناسبتی طنز نوروزی خود را به سعید آقاخانی میسپارد تا او دومین بار کارگردانی یک مجموعه طنز تلویزیونی را تجربه کند.
او در سال 89 دو سریال دیگر یعنی «راه در رو» و «خوش نشینها» را هم کارگردانی میکند و پس از دو سال غیبت، در «راه در رو» به عنوان بازیگر هم ایفای نقش میکند.
او همزمان با کارگردانی در تلویزیون، به بازی در سینما ادامه میدهد و در همین سالها دو فیلم «پیتزا مخلوط» و «هرچی خدا بخواد» را بازی میکند؛ اما بازی او در فیلم «ضد گلوله» به کارگردانی مصطفی کیایی بود که بیش از پیش توجهها را به سعید آقاخانی به عنوان بازیگر سینما جلب کرد.
تمرکز روی کارگردانی
سعید آقاخانی پس از بازی در «ضد گلوله» به مدت سه سال از سینما دور میشود و به کارگردانی سریالهای طنز تلویزیونی میپردازد. او سریالهای «نقطه سر خط»، «دزد و پلیس»، «خروس» و «روزهای بد به در» را در این سالها کارگردانی میکند که از این میان دو سریال «نقطه سر خط» و «دزد و پلیس» بسیار مورد توجه مردم قرار میگیرند.
در این سالها سعید آقاخانی به یکی از مطرحترین و پرکارترین سریالسازان تلویزیون تبدیل میشود.
اولین کارگردانی سینمایی
سعید آقاخانی در سال 93 بعد از تجربه کارگردانی سریال «روزهای بد به در» و بازگشتش به عنوان بازیگر پس از چهار سال و با سریال «دیگری» به تلویزیون، اولین کارگردانی سینمایی خود را با فیلمی به نام «لامپ 100» تجربه میکند که در کمال تعجب فیلمی جدی و تلخ درباره روزگار یک معتاد است. او درباره این فیلم میگوید: «اول میخواستم این فیلم را کمدی بسازم اما به نظرم رسید که در آن صورت تاثیر جدیای نخواهد داشت. معمولا در این نوع پرداخت، لحظات سرخوشی یاد تماشاگر میماند و موضوع آسیبشناسی نمیشود.»
سعید آقاخانی یک مجموعه چند اپیزودی با موضوع اعتیاد مینویسد که تلویزیون توانایی تامین مالی آن را نداشته است و فیلم «لامپ 100» اپیزودی از این مجموعه است. این فیلم در بخش نگاه نو (فیلم اولیها) سی و سومین جشنواره فیلم فجر پذیرته شد.
سال 93، سال شانس
سعید آقاخانی سال 93 را سال شانس خود میداند. او در این سال در دو فیلم شاخص«خداحافظی طولانی» به کارگردانی فرزاد موتمن، و «من دیهگو مارادونا نیستم» به کارگردانی بهرام توکلی بازی کرد. همکاری او با بهرام توکلی در سریال «بیمار استاندارد» که نویسندهاش بهرام توکلی است ادامه پیدا کرد و بازی او در «خداحافظی طولانی» اولین بازی سعید آقاخانی در یک نقش جدی بود: «برای خودم هم دور از ذهن بود که روزی چنین نقشی به من پیشنهاد شود، اما همیشه دوست داشتم که این اتفاق بیافتد چون فکر میکردم که در فرمهای دیگر بازیگری هم تواناییهایی دارم. وقتی برای کار رفتم مدام فکر میکردم که الان زنگ میزنند و میگویند که تو به درد این نقش نمیخوری و خیلی ممنون و خداحافظ. خود عوامل هم به بازی من شک داشتند اما بعد از پلان دومی که بازی کردم دیدم حال آقای موتمن دارد خوب میشود.»
این دو فیلم از مهمترین فیلمهای سال سینمای ایران بودند که «خداحافظی طولانی» با کاندیداتوری در هفت بخش و برنده شدن دو سیمرغ بلورین و «من دیهگو مارادونا هستم» با کاندیداتوری در ده بخش و بردن یک سیمرغ بلورین، توفیق جشنوارهای هم یافتند.
سعید آقاخانی برای بازی در این فیلم و بعد از اولین تجربهاش در یک نقش جدی، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر شود. نکته جالب آن بود که مجری اختتامیه آن دوره از جشنواره فیلم فجر، مهران مدیری بود و نام سعید آقاخانی را او به عنوان برگزیده بهترین بازیگر سال اعلام کرد، مدیری در آن جشن به شوخی ایمطور به زحمات چندین ساله سعید آقاخانی اشاره کرد: «سعید اینقدر پیر نبود، سعید کچل نبود...»
سعید آقاخانی درباره این جایزه میگوید: «خیلی بابت این جایزه خوشحالم. حس خوبی داشتم که مهران را آنجا میبینم، من با مهران کارم را شروع کردم؛ به علاوه اینکه رضا عطاران هم آنجا بود و خلاصه فضای دلچسبی شده بود، مطمئن بودم که رضا به اندازه خودم یا شاید بیشتر بابت این جایزه خوشحال است.»
پس از موفقیت سعید آقاخانی در فیلم «خداحافظی طولانی»، پیشنهادهای زیادی برای بازی در نقشهای جدی به او میشود که او در فیلمهای «اروند» به کارگردانی پوریا آذربایجانی و در ژانر دفاع مقدس، «یک کیلو و بیست و یک گرم» به کارگردانی رحیم طوفان و «آباجان» اثر هاتف علیمردانی ایفای نقش میکند.
آی باریکلا
خداوکیلی یه دونه ای
تو ایران نظیر نداری تو فیلم سازی کمدی البته البته آقای مدیری و آقای عطاران یه تلاش بکنن شاید هم سطح شما بشن ازشون تشکر میکنیم
آقا سعید ما به همه ی کردهای خوب سرزمینمون ارادت داریم مخصوصا مخصوصا شما که گل کاشتی
از دوستان هم مدرسیتون جویای احوال شما همیشه هستیم مخصوصا آقای فتحی زاده همیشه با لبخند از شما بزرگوار تعریف میکنن
خلاصه همه حرفامون خاک پاتیم دمت واقعا گرم خدا قوت
همیشه پیروز و سربلند باشید
هر کی نظرش با ما مخالف بود فحشش بدیم؟؟؟؟؟؟