«نامههای عاشقانهی یک اسب» نامهی صد و چهل و یکم میدانم آنها ما را در یک اصطبل مشترک تنها نمیگذارند. عزیزم این سرنوشت تمام اسبهاییست که مسابقه را میبازند. این را امروز فهمیدم، پس از دویدن هزار متر در هشتاد ثانیه. قول میدهم تا فردا دو پای دیگر در بیاورم، حتا اگر باران افقی ببارد و ما عمودی بدویم.
746
0
1396/07/14