به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
«قاتل اهلی» سی و یکمین فیلم سینمایی مسعود کیمیایی در آستانه پنجاهسالگی فعالیت هنری وی است. اکرانش را از اول آذر 96 شروع کرد و توانست با استقبال خوب مخاطبان در ده روز اول به جمع میلیاردیها بپیوندد. اما میلیاردی شدن برای فیلمی که نام «مسعود کیمیایی» را همراه خود دارد هیچ عجیب نیست و برای اثبات خوب بودن یک فیلم، این ملاک بهتنهایی کافی نیست و باید ملاکهای دیگری را هم مثل بازیها، پایانبندی و ... را نیز در نظر گرفت.
منتقدان سینما و مردم علاقهمند هم بیصبرانه منتظر بودند که ببینند آیا کارگردان «قیصر» و «داش آکل» این بار هم تصویری نو و مدرن از زمانهی خود ارائه میدهد یا خیر؟
اصولاً استاد نشان داده که از سنتشکنی و ساخت فیلمهایی برخلاف جریان سینما و حتی برخلاف فیلمهای سابق خود، ترس و ابایی ندارد. همانطور که در «داش آکل» داستان عشقی نامتعارف را آنهم در جامعه سنتی دهه پنجاه روایت میکند. داستان پهلوانی که در یک نگاه، عاشق دختری کم سن میشود که به او امانت سپرده شده است. البته این سنتشکنی هم قرار نبوده در هر فیلم رخ بدهد و ما را غافلگیر کند، اما بنظر میرسد که دیگر وقتش است فیلمی پرهیاهو و در عین حال خوش آب و رنگ در میان فیلمهای کمفروغ پاییز به نمایش گذاشته شود.بله، «قاتل اهلی»!
دومین ساخته مسعود کیمیایی در دهه نود در ابتدای سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر با توجه به حضور ستارگان جذاب سینمای ایران و نام مسعود کیمیایی انتظارات بسیاری را به همراه داشت، اما بههیچوجه نتوانست آن انتظارات را برآورده کند. بهطوریکه مردم و منتقدین پس دیدن فیلم، از آن بهعنوان فیلمی«ضعیف» در جشنواره یاد میکردند. ضمن اینکه حواشی و مسائل پیش آمده بین کارگردان و تهیهکننده فیلم و تدوین مجدد فیلم در پی این اختلافات نیز میتواند در ضعف آن مؤثر بوده باشد. بههرروی، امتیاز تماشاچیان به «قاتل اهلی» هر روز کم و کمتر شد تا جایی که فیلم از لیست بهترین فیلمهای جشنواره از نگاه تماشاچیان که روزانه منتشر میشد، حذف شد و هیئتداوران نیز با کاندید نکردن قاتل اهلی (حتی در یکرشته!) عدم علاقهی خود به این فیلم را بهوضوح نشان دادند.
این فیلم که از آن بهعنوان سیاسیترین فیلم کیمیایی بعد از «گوزنها» یاد میشود،داستان زندگی «جلال سروش» قهرمان مذهبی فیلم است که با سلامت اخلاقی و دور از فساد به کار خود مشغول است اما توسط رقیبان و دشمنان بهظاهر دوستش در حال زمین خوردن و متهم شدن به پول شوییست.
نام «قاتل اهلی» نیز از همینجا نشئت میگیرد.یعنی دوستان و نزدیکان وی که امین و بسیار مورد اطمینانش هستند،از پشت به او خنجر میزنند و خیانت میکنند.کسانی که بیشباهت به «یقهسفیدها» نیستند. افرادی که با سوءاستفاده از مقام و موقعیت بالای خود، دست به پولشویی و کلاهبرداری میزنند و در این راه مخالفین خود را بهراحتی حذف میکنند و اغلب هم(همانطور که در فیلم هم میبینیم) شناسایی و دستگیر نمیشوند و آب از آب هم تکان نمیخورد!
فیلم با سخنرانی سیاسی و افشاگرانه جلال سروش آغاز میشود که از گفتارش مشخص است مبارز سفت و سخت فساد و پولشویی است و به وضع موجود معترض است. اما در همین حال که مخاطب به این فکر میکند شاهد یک فیلم کاملاً سیاسی خواهد بود، دوربین آماده شدن بهمن را برای روی سن رفتن نشان میدهد و با صحبتهای دوستش که به او میگوید «مهتاب( دختر سروش) رو یه جای خوب نشوندم که نتونی نگاش نکنی» متوجه داستانی عاشقانه بین بهمن و مهتاب میشود.در ادامه در میان صحبتهای سروش، کنسرت بهمن نیز به تصویر کشیده میشود تا مخاطب آمادهی فیلمی سیاسی_عاشقانه شود و نتواند فیلم را صرفاً در ژانر سیاسی یا درام قرار دهد.
صریح و جسور بودن فیلم (که در فیلمهای دیگر کیمیایی نیز شاهد آن بودیم) و تلاش برای دور بودن از جریان فیلمهای درحال اکران سینما که غالباً در دو دسته کمدیهای حداکثر سرگرمکننده و اجتماعی خنثی قرار میگیرند،نکته ایست که نمیتوان از آن گذشت اما مشکل اینجاست که طرز بیان این جسارت و اعتراض،رنگ شعارگونه به خود میگیرد و برای مخاطب، قابل باور نیست.
اما کیمیایی، بار دیگر استادیاش را در نوع فیلمبرداری به رخ کشیده. او ثابت کرد که میشود با دوربین هم فیلمنامه را نوشت و با تصویر با مخاطب خود سخن گفت. او حرفش را افزونتر از آنچه در گفتگوها بیان شده،با دوربینش میزند. مانند سکانس دیدار جلال سروش و حاجآقا نوربخش که زالوهایی پشت نوربخش انداخته شده و با آنها نشان میدهد که قرار است زالوصفتان اقتصادی فیلم «مانند زاهدی و پیسارو» با جلال سروش و دوستانش چه کنند!
با این حال «قاتل اهلی» پایانبندی نامأنوسی دارد و جایی که میتوانست نقطه نجات فیلم باشد،به پرتگاه آن تبدیل شده. در عین حال پایان،آنطور که باید، پر تعلیق و جذاب درنیامده و شباهتی نهچندان دور هم به پایان فیلمهای قیصر و رضا موتوری دارد! پس طبیعتاً تماشاگر هم نمیتواند بهخوبی با فیلمی که تمامی حوادثش در زمان حال رخ میدهد اما پایان لوتی مسلک دارد، ارتباط برقرار کند.
دو دلیل اصلی و مهم که منتقدین معتقدند باعث ضعف فیلم میشود، در وهلهی اول داستان بهمن و لغو کنسرتهای مجوز دارش است که قرار است در فرع فیلم و ماجرای سروش باشد، اما با تدوینی اشتباه که حاصل اختلافات کیمیایی و لشکری قوچانی است، قسمت زیادی از فیلم را گرفته که حتی کلیپها و آهنگهای انتقادیاش هم نتوانسته اضافی بودن این نقش و ماجرایش و الصاقش بهکل فیلم را پنهان کند و در عوض شخصیت سیاوش که امین و دست راست جلال سروش است و از آن بهعنوان آیندهی انقلاب یاد میشود، نیمی از فیلم را سر در هوا میماند تا بهمن به تصویر کشیده شود.
و در وهله دوم دیالوگهای پرطمطراق و بعضاً بیربط در کنار شخصیتپردازی نهچندان جالب نقشهای اصلی فیلم است. کسانی مانند پرویز پرستویی و پگاه آهنگرانی از بازیهای جذاب و دلنشینی خود بسیار دور هستند.برای مثال کیمیایی سعی کرده مذهبی و بهاصطلاح حاجی بودن جلال سروش را بیشتر با ظاهر او که شامل محاسن و انگشتر عقیق و بهخصوص با داشتن همسری پنهانی نشان دهد! تا با تمرکز روی شخصیت و نحوهی گفتار وی.
با همه این تفاسیر، قاتل اهلی از چند فیلم قبلی کیمیایی بسیار امروزیتر است و بهخوبی میتواند با حضور ستارههای جدید (مانند امیر جدیدی) و کمی قدیمی سینما (مانند پرویز پرستویی) با چاشنی جنجالها و کشمکشهای کارگردان و تهیهکننده، مخاطبان سینما را به خود جذب کند اما مشخص نیست بتواند آنها را راضی از سینما بدرقه کند!
محمد امین جمالی
فیلم قاتل اهلی داستانی جذاب دارد که قهرمان های همیشگی فیلم های استاد کیمیایی باز در فیلم دیده میشوند با این تفاوت که این فیلم چند قهرمان دارد یکی قهرمان نسل جدید و با نگاه هنری(نقش اقای پولاد کیمیایی) قهرمان همیشگی و سنتی فیلم های اقای کیمیایی(نقش اقای امیر جدیدی)و قهرمان مردمی و مظلوم واقع شده(نقش اقای پرویز پرستویی).کارگردانی خوبی دارد ولی نکته اصلی فیلم بازی های خوب است.
سه ستاره به بازی ها دو ستاره به فیلم نامه دو ستاره به کارگردانی در کل 7 ستاره
بازی بازیگران خوب بود مخصوصا پگاه آهنگرانی و پرویز پرستویی
فیلم به اصطلاح روشنفکرانه بود اما کلا با پیچیدگی و غیر قابل فهمی روبرو بود !
قهرمانی که روایت میکرد در پایان داستان با کشته شدن کشید زیر قهرمان سازی و قهرمان محور بودن داستان !
فیلمنامه پر از تناقض های قهرمانی که در پایان داستان میگفت ، قهرمانان همیشه قربانی میشوند و همین موضوع بود که قهرمان رو خنثی میکرد و ذهن مخاطب رو بعد از فیلم به تفکر دور نگه داره !
من که کلا خوشم نیومد از اثر !
برخی از بازیگران به شدت نادرست انتخاب شده بودند مثل پولاد کیمیایی و بعضی هم غیر حرفه ای کار کرده بودند !
خلاصه اینکه با این روشنفکرانه ساخت حال نکردم و در پایان اینکه مسعود کیمیایی با ساده ساختن میان مردم محبوب شده بود اما با این اثر خودش رو از فضای باقی فیلم های ساخته شدش دور کرد !
با برخی از ویژگی هایی هم که مثال زدی به شدت موافقم !
شروع طوفانی ! شعار شعار شعار ! شعارهایی که حرف دل همه مارو میزد ! از این حرف قشنگا که هیچ کسی بهش عمل نمیکنه ! دقیقا مثل دین ! همه قبول داریم و همه میگیم ازش ولی عمل کردن بهش واسمون هزینه داره !
فیلم سعی کرده بود خوبه داستان رو سید جلال نشون بده ! یه مومن ! یه مذهبی ! یه با خدا ! یه جنگ رفته و انقلابی ! اما ذکی ! خیلی نشونه های تناقض زیادی درش وجود داشت ! زندگی اشرافی گری و زرق و برق تو زندگی سید جلال سروش کاملا قابل احساس بود ! چطور کسی که خودش و کارچاق کنش بنز سوار هستن و تو خونه دوبلکس هزار متری زندگی میکنه، میتونه با نماز خوندن جلو الم سنخیت داشته باشه !
خونه واقعی این شخصیت باید تو اون خونه ساده ای که نشون داد برای دیدن زن صیغه ای خودش رفته بود باشه ! بدون هیچ اشرافی گری ! به نظرم کاملا داشت هاشمی رفسنجانی رو نشون میداد ! اینکه پسرش رو میخواست برگردونه و .... ! نه این مورد تایید نیست !
فیلم خیلی خسته کننده بود، نبض فیلم بالا پایین داشت ولی متوازن نبود ! داستان و فیلمنامه که مشکل داشت مثل همیشه ! داستان کاملا واضح بود چی میشه ! این سبک فیلم هایی که رنگ و بوی جنایی میخواد بگیره باید غافلگیر کننده باشه ! فرار زندان یادتونه؟ قسمتی نبود که غافلگیر نشید ! اما قاتل اهلی کاملا قابل پیش بینی بود ! البته آخر داستان فضای خوب کشور که همه خوبا حذف میشن رو نشون میداد !
شخصیت پردازی ها خیلی جالب نبود ! امیر جدیدی یه لاتی گری خوبی رو بازی میکرد که آدم کیف میکرد ولی کپی شخصیت های فیلم فارسی و سوپر هیرو های غربی بود ! اونجا از تو استخر در میاد آدم یاد رامبو میفتاد !
پگاه آهنگرانی که حرفی واسه گفتن نداشت ! پرویز پرستویی مثل همیشه مذهبی هارو خوب بازی میکرد!
بقیه کاراکتر ها همه فیک بودن ! تو دعوای کنسرت و عروس دوماد تو فیلم دقت کنی تا بازیگرای رده دوم و سوم ! همه فیک و مصنوعی ! اما خداییش رشید پور دقیقا خودش بود ! پولاد کیمیایی هم که فیلم باباست دیگه ! خوب یا بد باید بازی میکرد !
فیلم در کل موضوع خیلی خوب و یونیکی رو دنبال میکرد مرسی از کارگران عزیز استاد کیمیایی ولی اصلا فیلم خوش ساخت نبود !
قاب بندی ها و نورپردازی مطلوب بود !
اما فیلم قاف ها و حفره های داستانی به زیادی داشت ! به فیلم نامه به شدت نقد دارم !
حمیدرضا آذرنگ جالب نقش بازی کرده بود ولی نمیفهمم چرا تو رستوران عمومی باید اونو مست نشون میدادن ! هرچند نقش یه مست رو قابل قبول بازی میکرد !
نمره 5 اونم به خاطر اینکه موضوع فیلم نامه رو دوست داشتم !
مرسی از نظرتون !
البته یه چیزی رو دقت کنید، تعداد لایک های متون تو منظوم متاسفانه رفته به سمت اشخاص تا محتوای صحبت که کاربران دیگه نمینویسند.
مرسی بابت نظر، اولین نکته اینکه متنت حاوی اسپویله اگه میشه دوباره تیکه خطر لو رفتن بزن که کسی که میخونه در حقش اجحاف نشه !
و اینکه تو ایران تقریبا آقای کیمیایی به این معروف هستن که بهترین فیلم نامه هارو میسازن ولی قاتل اهلی اصلا معلوم نبود چی بود !
اما پیام رو پاک کردم جداگانه نوشتم!!
در اسرع وقت پیگیری خواهد شد.
موفق باشید.
اصلا چیزی به اسم شخصیت پردازی توی فیلم وجود نداشت.