به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
«لیسانسهها» افت نکرده! همین یک حقیقت را دربارهی «لیسانسهها» بدانید، بیشتر مطلب، دستگیرتان شده است. سری اول این سریال، کاملاً توانسته بود نظر مخاطبان را به خود جلب کند و او را از راههایی نسبتاً خلاقانه بخنداند. اما، برای اکثر دنبالهدارهای سینما و تلویزیون ایران، این چندان سرنوشت دور از تصوری نیست که در سری دوم سریال یا فیلم خود، نتوانند موفقیت قبلی را تکرار کنند. چهبسا حتی چنان ناموفق ظاهر میشوند که موفقیت سری اول خود را هم از ارزش ساقط میکنند و خاطره خوش مخاطب را بر باد میدهند.
برای «لیسانسهها» اما، این اتفاق نیفتاد! از همان اولین قسمت، با غافلگیریهای ویژه، مخاطب پای سریال میخکوب شد! سکانس آغازین ساختارشکنانه و شگفتانگیز قسمت اول، نوید این را داد که گویا این سریال حتی قرار است بهتر از سری اول هم ظاهر شود.
تا اینجا، که چندین قسمت از سریال پخش شده است، این انتظار کاملاً برآورده شده است. سروش صحت کارگردان و نویسندهی این سریال در بخش نویسندگی با ایمان صفایی همکاری کرده است. اما سبک شخصی او و تجربیات فراوانش در نویسندگی طنز و کارگردانی و بازیگری و همکاری در آثار طنز فراوان، در «لیسانسهها» به قوام رسیده و قابل تشخیص است.
این اثر طنز اجتماعی، در سری اول، داستانهای موازی و پیرنگهای بسیاری گسترد. ماجرای سه جوان دارای مدرک لیسانس، که هیچکدام نه شغلی دارند و نه آیندهی روشنی برای خود متصور هستند، هستهی اصلی داستان را تشکیل میدهد. داستانهای فرعی و موازی هم همگی بهنوعی حول محور مشکلات عمدهی این سه جوان دور میزند. آدمهایی که دربارهی ازدواج حبیب با او طرف میشوند و نوع برخورد آنها، خانوادهی مازیار و همسر و پدر همسر مسعود، همگی علاوه بر ایفای نقش مرکزی در ماجراهای خود، به نشان دادن مشکلات شخصیتهای اصلی سریال، کمک میکنند.
با اینحال، نکتهی جالب توجه، دربارهی سری اول این سریال این است که داستان، به هیچ جای مشخصی نرسید! صحت، با جسارت و جرأتی که بهنوعی سبک شخصی او محسوب میشود، تمام داستانها را نیمهکاره رها کرد! نه مسعود شغلی پیدا کرد، نه بیماری مازیار درمان شد، نه حبیب ازدواج کرد. داستانها و پیرنگهای فرعی هم به همین ترتیب، در میانه رها شدند. کارگردان، در یک ساختارشکنی حاد، فضای تقریباً واقعگرایانه سریال را شکست و در سکانسی عجیب و موزیکال یک پایان عجیب برای سریالش ساخت. شاید شوک اینگونه به پایان رسیدن سریال، مخاطب را مشتاق کرد که حتماً منتظر ادامهی آن هم باشد.
در سری جدید، صحت با لذت تمام، شیوهی ساختارشکنی خود در پایان قسمت آخر را بارها با موفقیت تکرار کرد. و سکانسهای دیدنیای همچون سکانس استخر، سکانس از خواب بیدار شدن مازیار و مسعود و حبیب، سکانسهای آوازخوانی جوان ناشناس و ...به وجود آورد.
به نظر میرسد صحت آگاهانه، در حال استفاده از متد فاصلهگذاری «برتولت برشت» است. کاری که پیش از او هم مهران مدیری با روش خودش در کارهایش آن را بارها انجام داده بود. استفاده از بوق بهجای برخی کلمات، اینکه هنرپیشهها خودشان صدای بوق را میشنوند و درباره آن صحبت میکنند. اینکه هنرپیشهها صدای فکر کردن یکدیگر را میشنوند و با آن دیالوگ برقرار میکنند و ترفندهایی مشابه آن، به بار طنز سریال اضافه میکند. در عینحال گویا نوعی امکان مشارکت مخاطب در محتوا را هم فراهم کرده است. در بسیاری از اوقات، نویسنده دیالوگی در دهان هنرپیشه گذاشته است که گویا بیننده همان لحظه، به آن فکر کرده است.
استفاده از فانتزیهای قوی و ساختارشکنانه، در این سریال کاربرد دیگری هم یافته است. در بسیاری از سریالهای دیگر برای افزایش زمان هر قسمت و رساندن آن به استاندارد زمان معمول سریال، کاری انجام میشود که مخاطب نام آن را «آب بستن» درسریال میگذارد. اما در این سریال، این نقش را همان فانتزیها ایفا میکنند. بدین ترتیب بدون آنکه داستان اصلی از ریتم بیفتد و بهاصطلاح کش داده شود، زمان هر قسمت هم به زمان مناسب میرسد.
از کجا میتوان این نکته را دریافت؟ کافی است خلاصه قسمتهایی که در پایان هفته از قسمتهای پخششدۀ آن هفته پخش میشود، ببینید! فقط فانتزیهای سورئال حذف شده و ما با داستانی شستهرفته و با ریتمی مناسب روبروییم.
هنوز منتقدان چندان نظری دربارهی سری دوم این سریال ندادهاند. برای نظرسنجی از مخاطبان نیز تقریباً زود است. اما طبعاً برای بررسی موفقیت احتمالی این سریال باید به جنبههای دیگر آن نیز توجه کرد.
شخصیتپردازیها در این سریال، نسبتاً موفقاند و در ترکیب با بازی خوب هنرپیشهها خوب از آب درآمدهاند. حبیب، با بازی بسیار خوب هوتن شکیبا، که یک «تیپ» شهرستانی است، با افزودن جزییاتی دقیق، از «تیپ» بودن درآمده و بدل به شخصیت شده. مقاومت او در برابر سوءاستفاده دوستانش از امکانات او، که معمولاً هم ناموفق باقی میماند، پولدار بودنش برخلاف کلیشهی شهرستانیهای کمدرآمد، به بدل شدن این تیپ به شخصیت کمک کرده است.
مازیار با هنرپیشگی خوب امیر کاظمی نیز، از تیپ جوان درکناشده و دارای موقعیت نابسامان خانوادگی، بدل به شخصیت مازیار شده، که برخلاف تیپ معروف این نوع از جوانان، چندان مظلوم نیست. تمام مواقع غمزده و افسرده نیست. و حتی گاهی رگههایی از بدجنسی نشان میدهد.
مسعود اما بیش از همه در مرحلهی تیپ متوقف شده و چیزی فراتر از آن قشر جامعه که قرار است در این داستان نمایندگیشان کند، در شخصیتش طراحی نشده. جوان دانشگاه رفته از یک قشر متوسط شهری، دقیقاً همان چیزی است که مسعود هست. نه بیش، نه کم! با وجود بازی دوستداشتنی اما تکراری امیرحسین رستمی، این شخصیت بهاندازهی شخصیت دو رفیقاش در این داستان، حرف تازهای برای گفتن ندارد.
طبق روال بیشتر سریالهای ایرانی نیز، شخصیتپردازی زنان سریال، چنگی به دل نمیزند و در حد تیپسازی متوقف است. بهخصوص که هیچ زنی هم جزو شخصیتهای اصلی و محوری سریال نیست. بهجز ترانه با بازی متین ستوده که به نظر میرسد فیزیکش هم مناسب ایفای نقش دختری نازپرورده و بهاصطلاح لوس نیست. اضافه بر آنکه دلیل اصلیترین کنش او در مخالفت با ازدواج مجدد پدرش، خام و غیرقابل درک است. تقریباً به همان اندازه غیرقابل درک که رفتار تند و ظالمانهی پدرش با مسعود دلیل توضیح دادهشده و مشخصی ندارد.
در واقع باید گفت بزرگترهای سریال، پدر و مادرهای مسعود، مازیار و حبیب، همسایهی حبیب همسر همسایه و پلیس و خواهرش، در حد برداشتهای کاریکاتوری و طنز از تیپهای خود ماندهاند و هیچکدام با کنش و واکنشی غیرکلیشهای نقش خاصی در پیشبرد داستان، ایفا نمیکنند.
علاوه بر شخصیتهایی که از سری پیشین این سریال، همچنان در آن حضور دارند، شخصیتهای جدیدی هم از ابتدای این سری به آن اضافه شدهاند؛ مانند خواهرزن همسایه، که هرکدام با خود رشتهای از حوادث جدید به همراه میآورند. همچنین در فهرست بازیگران نامهای جدیدی به چشم میخورد؛ گویا قرار است شخصیتهای دیگری هم به داستان اضافه شوند که باید دید در روند ماجراهای فعلی چه تغییری پدید میآورند و آیا به جذابیت کار خواهند افزود یا نه.
با اینحال باید گفت این سریال، هنوز ارزش دیدن و دنبالکردن دارد. سروش صحت پس از تجربههای متعدد و متنوعش در نویسندگی طنز و تجربه کارگردانی چند سریال، از جمله سریال موفق «پژمان» سبک شخصی خویش را یافته و قصد دارد در سریال «لیسانسهها» با سوژهی بسیار ساده و معمولیاش، نتیجهای جذاب و موفق به دست بیاورد.
دیگر عواملی که در ساخت این سریال با سروش صحت همکاری کردهاند، عبارتاند از :
نویسنده:سروش صحت،ایمان صفایی؛ تهیهکننده:رضا جودی، بازیگران:هوتن شکیبا، امیر کاظمی، امیرحسین رستمی، بهنام تشکر، بیژن بنفشهخواه، مهران رجبی، متین ستوده، رؤیا میرعلمی، کاظم سیاحی، عزتالله مهرآوران،سوگل قلاتیان، آتنه فقیهنصیری و...
سمیه سادات حسینی
متن آهنگ تمام ناتمام امید نعمتی
بازی هوتن شکیبا از همه بهتر و خنده دار تر بود
اول از همه و با فاصله زیاد بیژن بنفشه خواه که خنده دار ترین بازیگر این سریال بود و بیشترین خنده هایی که تو این سریال داشتم مربوط به سر و کله زدن هاش با دامادش و همسرش بود
دوم رویا میر علمی که بهترین بازیگر زن این سریال بود ایشون حتی اگرم هیچ کاری نکنه ولی صورتش و نگاه هاش خودش به خندت میاره
این بازیگر یقینا آینده خوبی در حوزه طنز خواهد داشت و خیلی با استعداده
تو این سریال هم سرو کله زدن هاش با عروسش عالی بود و از خنده می مردی!!!
سوم متین ستوده و هوتن شکیبا و امیرحسین رستمی و اون پدربزرگ پیر و خاص !!! 😄
اما تو این سریال از کل خانواده مازیار و خود شخصیت مازیار زیاد خوشم نیومد
در کل این سریالو حتما ارزش دیدن داره (فصل یکشو ندیدم)
پس از دلدادگان دیگه سریالی رو دنبال نکرده بودم و این سریال فانتزی و خنده دار واقعا تجربه شیرینی بود
منم همچنین 💛
خیلی باحاله که
سروش صحت بعد از سریال موفق شمعدونی (که به نظرم بهترین سریال این کارگردان هست)
خیلی خوب تونست همون جنس طنزو در این سریال تکرار کنه
منتها سیر داستانی شمعدونی کامل تر و پر محتوا تر بود
تو این سریال در هر قسمت چندین اتفاق ساده میوفته بعد کارگردان میاد شاخ و برگ میده به این اتفاق و کلی ضایع بازی و صحنه های طنز ازش در میاره و گاهی اونقدر بازیگرا و کارهاشون مضخرف و مضحک میشه یا اتفاقات عجیب و غریب میوفته که از بی خود بودنشون خندت میاد (مثلا صحنه تنفگ شدن دست حبیب یا سرو کله زدن با پلیس گشتی و...)
واقعا هنر و ذهن خلاق میخواد این فضاسازی ها
مورد بعدی در این سریال شخصیت سازی فوق العاده ای هست که سروش صحت در این کار استاده
هر کاراکتر خیلی کامل و با جزییات رفتاری و ظاهری خلق شده و همچنین بازیگر های خوب و مناسبی رو برای هر شخصیت انتخاب کردن
مثلا شخصیت حبیب یکی از برترین های کارنامه صحت هست (نحوه رفتار و لباس خاصش اونو متمایز کرده) و هوتن شکیبا بسیار عالی تونسته اجراش کنه و یقینا مثل خانم شیرزاد تلویزیون ماندگار شده
تبریک به عوامل سریال
لیسانسه های ۲ نقطه عطفش این بود
که نسبت به فصل یک افت نکرده بود