به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
یکهبزن به سبک رمبو
جمشید هاشمپور تکستاره فیلمهای اکشن-حادثه ای سینمای ایران در دهههای 60 و 70 بود. یکهبزنی که خیلی از جوانهای آن نسل را عاشق سینما کرد. اکنون دقیقاً 50 سال از عمر بازیگری قهرمان دوستداشتنی «تاراج»، «افعی»، «هیوا» و ... میگذرد. هاشمپور شباهت بینظیری هم با جان ساکسون هنرپیشه مطرح هالیوود دارد. منتهی با سری تراشیده. زینال بندری سالهای سال مخاطبین زیادی را روانه سینما میکرد و همچنان یکی از پرطرفدارترین بازیگران تاریخ سینمای ایران بشمار میآید.
آغاز فعالیت هنری
جمشید هاشمپور در سومین روز از بهار 1323 از پدر و مادر اردبیلی در محله سلسبیل تهران متولد شد. آموزش ورزشهای رزمی را از همان کودکی آغاز کرد. بعدها ورزشهایی مثل کشتی، کوهنوردی و بدنسازی را هم تجربه کرد. شاید همین آموزشها بود زمینهساز ظهور یک بازیگر متفاوت در سینمای ایران شد. او تحصیلات خود را تا دیپلم ریاضی ادامه داد. جمشید هاشمپور از معدود از معدود هنرپیشههای موفق سینمای ایران است که فعالیت تئاتری نداشت. بنا به گفته خودش سینما را از سینما شروع کرده است. تنها فعالیت تئاتری وی مربوط به صحنههایی از فیلم «تماس شیطانی» است که آن صحنهها را باراهنمایی مجید مظفری اجرا کرد. هاشمپور بازیگری را قبل از انقلاب آغاز کرد. بعد از انقلاب نهتنها توانست جایگاهش در سینما را حفظ کند، بلکه شهرت دوچندان یافت. البته پیش از انقلاب اسلامی او مدتی سینما را به خاطر مسائل اخلاقی کنار گذاشت. جمشید هاشمپور از علاقهاش به سینما در سنین خیلی پایین میگوید: «ورود من به سینما تصادفی و دور از انتظار بود. در زمان کودکی، پاتوق من و دوستانم در محله سلسبیل و در سینما خرم بود و در آنجا فیلمهای متعددی را با بلیت 6 ریالی تماشا میکردیم. از دیدن فیلم بسیار لذت میبردم و حتماً هفتهای دو سه بار را به سینما میرفتیم. اما اصلاً فکرش را هم نمیکردم که روزی بازیگر سینما شوم و این مسئله حتی در خیالاتم هم وجود نداشت. »
قهرمان در زندگی واقعی
وی در مورد سالهای دوریاش از سینما میگوید: «به دلایلی که بیشتر اخلاقی بود مدتی از سینما بیرون آمدم. آن سالها در سازمانی استخدام شدم که کارش امداد و نجات بود. اول دورهای دیدیم و بعد عضو گروه امداد شدیم. کسانی که مثلاً در کوه، برف و یا تصادف میکردند را نجات میدادیم. بعد از بیست سال کار در آن سازمان مرا بازنشست کردند و بعد چسبیدم به سینما.»
ورود به سینما
جمشید هاشمپور در سال 1347 توسط یکی از دوستانش به ساموئل خاچاکیان، کارگردان ایرانی ارمنی تبار معرفی شد و با بازی در نقش کوتاهی در فیلم «جهنم سفید» فعالیت سینماییاش را آغاز کرد. سپس در فیلمهای «جنجال پول» ساخته پرویز خطیبی و «ایولله» منوچهر نوذری بازی کرد. «قسمت»، «عشقیها» و «خوشگلترین زن عالم» آخرین حضورهای وی در سینمای پیش از انقلاب بود. پس از آنهم یک جدایی 10 ساله و خدمت در سازمان امداد. سرانجام جمشید هاشمپور در سال 1360 به دعوت مسعود کیمیایی به عرصه سینما بازگشت و در فیلم «خط قرمز» نقشآفرینی کرد. کاراکتر فراموشنشدنی زینال بندر فیلم «تاراج» ساخته مرحوم ایرج قادری بود که قهرمان سر تراشیده را در میان مردم مطرح کرد. تا اینکه این تیپ قهرمان تا مدت موردعلاقه سینما دوستان ایرانی بود. فیلمهای بعدی وی عبارتاند از «فرمان»؛ «نقطه ضعف»، «عقابها»، «یوزپلنگ»، «آخرین بندر»، «عقرب»، «آواز قو» و ... . جمشید هاشمپور سعی کرد در کنار فیلمهای حادثهای دهه هفتاد گهگداری حضور در نقشهای متفاوت را نیز تجربه کند. او در آثاری همچون «روز باشکوه»، «مادر (علی حاتمی)»، «گرده آخر»، «عشق و مرگ» و «دلشدگان» در نقشهای متفاوتی ظاهر شد و همچنان هم خوش درخشید.
تکرار نشدنی با رسول ملاقلی پور
همکاری جمشیدخان با زندهیاد رسول ملاقلی او را به اوج پختگی رساند. جمشید هاشمپور معتقد است ملاقلی پور بود که باعث تغییر و تفاوت پرسونای بازیگریام شد. «هیوا»، «قارچ سمی»، «مزرعه پدری» و «میم مثل مادر» آثار تکرار نشدنیای است که از همکاری این خلق شد.
بهیادماندنی
هاشمپور پس از دریافت دیپلم افتخار از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر (1377) برای بازی در «هیوا» گزیده کار شد و سعی کرد متفاوت و فکر شده تر انتخاب کند. نقشآفرینی تحسینبرانگیز در فیلمهایی از قبیل «آواز قو»، «قارچ شمی»، «واکنش پنجم» نشان از رویکرد سختگیرانه جمشید هاشمپور دارد. او همچنین در فیلم «مسافر ری (1378)» ساخته داوود میرباقری بازی فوقالعادهای از خود به نمایش گذاشت. هاشمپور برای بازی در فیلم «سفر به فرد» نیز نامزد دریافت جایزه در بیستمین جشنواره فیلم فجر شد. بهطورکلی جمشید هاشمپور در طول 50 سال فعالیت هنری اثر ماندگاری از خود بهجا گذاشت. از فراموشنشدنیترین کاراکترهای او در این سالها میتوان به زینال بندری/تاراج، جمال/مادر، بازرس صدرالدین رکنی/پرده آخر، شاهین/افعی و دومان قایمی/قارچ سمی اشاره کرد.
اما جمشید هاشمپور فقط ستاره دهه 60 و 70 نبوده است. او در سالهای اخیر بهعنوان یکی از هنرمندان پخته و باتجربه همواره توانسته تأثیر بسزایی در هر فیلمی که حضورداشته بگذارد. همانطور که گفته شد با آغاز دهه 80 و ادامه همکاری با رسول ملاقلی و البته ایجاد تحول در سبک و سیاق آثار سینمای ایران، جمشید هاشمپور هم مسیر تازهای را آغاز کرد. از آثاری همچون «نفوذی»، «کیفر»، «زنها شگفتانگیزند»، «هیس دختران فریاد نمیزنند»، «نفس» و ... نیز میتوان بهعنوان آثار برجسته وی در دوران جدیدش یادکرد. جمشید هاشمپور در سال 1395 حضور کوتاه اما فوقالعاده مؤثری در مجموعه «شهرزاد» داشت. این تنها همکاری وی با شبکه نمایش خانگی بوده است. به گفتی برخی منابع جمشید هاشمپور اولین گزینه داوود میرباقری برای بازی در نقش مختار بود که البته با پاسخ منفی هاشمپور مواجه شد. استاد هاشمپور دوستداشتنی امسال هم با دو فیلم به نامهای «هایلایت» و «دارکوب» به سی و ششمین جشنواره فیلم فجر خواهد آمد.
ماجرای سر همیشه تراشیده جمشید خان
جمشید هاشمپور میگوید: «معمولاً کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و طراح گریم هستند که بهظاهر یک کاراکتر تصمیم میگیرند و خود بازیگر نقش چندانی در این میان ندارد. اینگونه نبود که من به کارگردانان بگویم سر من را بتراشید. آن موقع برخی آقایان ارشاد فکر میکردند خودم عمداً این کار میکنم تا بیشتر به چشم بیایم. این ضرورت فیلمنامه و شخصیت بود که چنین شمایلی را میطلبید. برای همین تیپ و سر تراشیده، چند سال مرا ممنوعالکار کردند.» ممنوعالکاری جمشید هاشمپور مربوط به دهه 60 میباشد.
آریا یا هاشم پور
آریا فامیلی بود که جمشیدخان نتوانس در سینما آن را برای خود حفض کند. هاشم پور اظهاردارد: « اسم که مهم نیست، مهم کاری است که ارائه می شود. تغییر اسم و انتخاب نام هنری برای بازیگران، موضوعی است که در سینمای دنیا هم رواج دارد و معمولا اسم بازیگرانی را که در دهان نچرخد و آسان تلفظ نشود، تغییر میدهند. تغییر اسم من از هاشم پور به آریا هم به همین دلیل بود، اما دوستان اجازه ندادند با این اسم به فعالیتم ادامه دهم مثلا اسم واقعی یول برینر ـ بازیگر سرشناس هالیوود و نقش فرعون در «ده فرمان»ـ، ایول باریسویچ برینر بود. بدلیل سر تراشیده، خیلیها میگفتند شبیه یول برینر هستم.
خاطره تلخ همکاری با حاتمی کیا
هاشمپور خاطرهای تلخ از همکاری نیمهتمام با ابراهیم حاتمی کیا در «روبان قرمز» دارد؛ همان فیلمی که بسیاری فضای حاکم بر آن را دارای طعنههای مستقیم به عباس کیارستمی میدانند. به گزارش سینما ژورنال هاشمپور درباره این تجربه تلخ بیان میدارد: «یادم میآید حاتمیکیا مرا دعوت کردند برای بازی در «روبان قرمز». رفتم و حتی قرارداد سفید بستم. تقریباً نزدیک به یک ماه تمرین داشتیم و روخوانی میکردیم و تست میزدیم و رضا کیانیان هم بازیگردان بود. نقش خیلی زیبایی بود و من خیلی علاقهمند بودم آن نقش را کارکنم. نقش یک رزمنده که جنگ تمامشده، ولی هنوز سر پستش است و از جایی که برای مأموریت رفته بود پاسداری میکند.» هاشمپور میافزاید: «مدیر تولید مرحوم ابراهیم اصغرزاده بود؛ یک روز آمد و گفت پرویز پرستویی که سر یک فیلم دیگر بودند کارشان تمام شده و حالا قرار است بیایند سر «روبان قرمز» و این نقش را بازی کنند!!! خلاصه حاتمی کیا نظرشان عوض شد و ما هم خداحافظی کردیم و برگشتیم تهران…بعدها که فیلم را دیدم به نظرم رسید برای آن نقش میشد کارهای دیگری کرد.»
این بازیگر درباره روزهای بعد از خاطره تلخ با حاتمی کیا میگوید: «وقتی داستانم با حاتمیکیا به این شکل تمام شد کمی دلگیر و دلسرد بودم و بهقولمعروف مأیوس و غمگین شدم. دوست داشتم آن نقش را بازی کنم تا اینکه یک روز زنگ خانهمان را زدند. رفتم دم آیفون که ببینم چه کسی پشت در است دید این صدا آمد که من ملاقلیپور هستم. بیا پایین ببینم. بیا بیرون. تو غلط میکنی در فیلم من بازی نکنی. آخر قبلترش به وی گفته بودم حوصله بازی ندارم. خلاصه نشستیم چای خوردیم و همان موقع رفتیم دفتر و شروع کردیم به تست گریم که شد فیلم هیوا.»
ازدواج
جمشیدخان ساله است ازدواجکرده و صاحب دو دختر میباشد. یکی از دخترانش بنام مریم هاشمپور، مجری است و سابقه اجرا در برنامه با اجازه شبکه سه را دارد.
کسالت
او چندی قبل به دلیل عوارض برآمده از یک بیماری قلبی، دچار ناراحتی شدید شده و در یکی از بیمارستانهای فوق تخصصی قلب بستری شد. خوشبختانه خطر رفع شده و جمشیدخان در حال حاضر در صحت و سلامتی کامل به سر میبرد.
جمشید تو بهترینی.