به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
رضا مقصودی، فیلمنامهنویس نامآشنای سینمای ایران، بهعنوان یکی از سه کارگردان فیلماولی جشنوارهی سیوششم فجر، فیلم سینمایی «خجالت نکش» را با مضمون طنز، برای شرکت در بخش نگاه نو، به جشنوارهی فیلم فجر فرستاده است.
رضا مقصودی برای بسیاری از مخاطبان حرفهای سینمای ایران، با فیلمنامهی فیلمهایی همچون «لیلی با من است»، «شیدا»، «مهر مادری»، «اخلاقتو خوب کن» و «من سالوادور نیستم» چهرهای شناخته شده است. او بهعنوان فیلمنامه نویس، برای یکی دو فیلم از جمله «لیلی با من است» برنده سیمرغ بلورین یا دیپلم افتخار شده است.
فیلمنامههای او، از داستانهایی شستهرفته و خطی و مشخص و ساختارمند بهرهمند هستند. او داستان را در فیلمنامههایش با استواری و با فراز و فرودهای دراماتیک مشخص و اغلب درست، پیش میبرد و به سرانجامی عیان و منطقی میرساند. فیلمنامههای او، چه طنز، چه غیر از آن، از قبیل فیلمنامههای مبهم و پایانِ باز و پر جزییات و تقریباً عاری از داستان، نیستند. حتی از آن قبیل داستانهایی هم نیستند که اتفاقی کوچک و روزمره، محور شکلگیری یک فیلمنامه شود. او داستانهای مشخص دارد و بر اساس اصول و قواعد بیان دراماتیک، آنها را به راحتی تعریف میکند.
این ویژگیها اغلب به مذاق مخاطبان خوش آمده است. مثلاً فیلمنامهی «لیلی با من است» که هنوز هم جزو آثار رکورددار طنز سینمای ایران است و همچنان مخاطبان رو به فزونی دارد، چنین فیلمنامهای داشت. در زمینهی آثار جدی هم فیلمنامهی «شیدا»، «مهر مادری» و ...از همین خصوصیت برخوردارند و در زمان اکران خود، به خوبی توجه مخاطب را جلب کردند.
او برای ساخت اولین فیلم سینمایی بلند خود، فیلمنامهای طنز نگاشته است. سوژهی داستان، چندان بکر و تازه نیست. در خلاصه داستان منتشر شده از سوی تیم سازنده، آمده است: «داستان زندگی زن و شوهری را روایت میکند که با داشتن عروس، داماد و نوه، در سن میانسالی بچهدار میشوند. این اتفاق آن هم در روستایی کوچک که هیچ چیز از دید اهالی پنهان نمیماند، زن و شوهر را دچار اتفاقاتی کمیک و بامزه میکند. اتفاقاتی که در نهایت باعث جدال این دو با یکدیگر میشود و…»
حداقل در سالهای اخیر، فیلم «دعوت» از ابراهیم حاتمیکیا، دقیقاً به چنین مضمونی پرداخته بود. فیلمی اپیزودیک دربارهی حضور ناغافل طفلی در زندگی زن و شوهرهایی که به هر دلیل، آمادگی آن را نداشتند. در یک اپیزود از این فیلم، دیگر عناصر داستانی فیلم «خجالت نکش» به وضوح وجود دارد. زن و شوهر پا به سن گذاشتهای که داماد دارند و انتظار نوهی خود را میکشند و متعلق به قشر سنتی و مذهبی جامعه هستند. در ساختار خلاصه داستانی که دربارهی فیلم مقصودی منتظر شده، شباهتهایی آشکار، در عین حال تفاوت هایی هم وجود دارد. در «خجالت نکش»، بر خلاف یک ایپزود محدود و جدی، در زمان استاندارد یک فیلم بلند سینمایی شاهد پیشرفت داستان خواهیم بود. «خجالت نکش» رسماً به عنوان فیلمی طنز ساخته شده است. در صورتی که اپیزود مدنظر در فیلم حاتمیکیا، کاملاً جدی بود. فقط بنا به ضرورتهای دراماتیک چنان موقعیتی، لحظههایی حال و هوای طنز و کمیک به خودش میگرفت.
البته باید توجه داشت که تمهای اصلی بسیاری از شاهکارهای ادبی یا سینمایی دنیا، ممکن است شباهتهایی به یکدیگر داشته باشد. هنر نویسنده و کارگردان بعدی که قصد میکند از همان ساختار رایج، به دلیل فراوانیاش در جامعه، استفاده کند، آن است که در روند داستان، نتیجهگیری انتهای آن یا جزییات و زاویه نگاه، خلاقیت و ابداعات خود را به نمایش بگذارد و به مخاطب خود این حس را بدهد که شاهد اثری جدید است نه تکرار حرفهای گفتهشدهی پیشین.
غیر از «خجالت نکش»، تنها فیلم طنز دیگر جشنواره، «مصادره» نام دارد که کارگردان فیلماولی دیگری آن را ساخته است. مهران احمدی از هنرپیشگان بهنام طنز و جدی سینما و تلویزیون ایران، در دو زمینه، رقیب اصلی «خجالت نکش» به حساب میآید: رقابت در بخش نگاه نو، و رقابت بهعنوان تنها فیلمهای طنز در جشنوارهی سیوششم.
چنانکه از کارنامهی مقصودی برمیآید، او به جز چند فیلم کوتاه که چندان هم نامی از آنها در جایی برده نشده است، تجربه کارگردانی نداشته است. این اولین تجربه کارگردانی، برای او قاعدتاً چندان تجربهی آسانی نبوده است. حتی سختتر از نخستین تجربهی کارگردانی برای یک هنرپیشه. چرا که نویسنده یک فیلم، بهطور معمول کمتر از هنرپیشهی همان فیلم، سر صحنههای فیزیکال ساخت فیلم و فرآیند ساخت آن حضور دارد.
در همین کار سخت، مقصودی با انتخاب لوکیشن گسترده و عریض یک روستای شمالی با مناظری دلفریب، به نوعی تیغ دو لبه است. برخی معتقدند که بستن کادر درست در نماهای داخلی و بسته، به مراتب آسانتر از همین کار دربارهی نماهای خارجی و عریض است. اما در همین حال، جذابیت دورنما و طبیعت یک روستای شمالی، شاید بتواند، ضعفهای احتمالی پیش آمده در اولین تجربه را پوشش دهد. انتخاب یک روستای شمالی برای مکان وقوع داستان، از جهت دیگری نیز، میتواند بدل به یک امتیاز برای فیلم شود. هنرپیشهی نقش اول این فیلم، احمد مهرانفر است که مخاطب، سابقهی لهجهی شیرین شمالیاش در سری مجموعههای «پایتخت» را هنوز در خاطر دارد. استفاده از لهجه، اگر شائبهی توهین پیش نیاورد یا گرفتار مضرات اجرای ناشیانه نشود، میتواند یکی از عوامل اصلی جذابیت برای یک فیلم طنز بهحساب بیاید.
در این فیلم، غیر از احمد مهرانفر، شبنم مقدمی، سام درخشانی، شهره لرستانی، لیندا کیانی، الناز حبیبی، سیدعلی صالحی، سمیرا حسینی، بانیپال شومون، میثاق جمشیدی، علیرضا رئیسی، فرانک تمنایی، کاوه آهنگر نیز بازی کردهاند.
احمد مهرانفر
این جمله تقریباً درباره تمامی اهالی سینما و تلویزیون، به جز اندکی، درست است: او از صحنهی تئاتر پا به قاب سینما و تلویزیون گذاشت و همچنان نیز در عرصهی تئاتر به فعالیت مشغول است. احمد مهرانفر نیز از این قاعدهی تقریباً کلی، مستثنی نیست. او همچنین علاوه بر بازیگری بر صحنهی تئاتر، سابقهی نویسندگی و کارگردانی برای تئاتر «ادیب افغانی» را نیز در کارنامه دارد.
او بسیار پیش از سریال «پایتخت» و با بازی در فیلمهایی همچون «نان و عشق و موتور 1000» و «درباره الی» بر پردهی نقرهای ظاهر شد. اما درخشش پیاپی و مستعدانهی او در سری مجموعههای تلویزیونی «پایتخت» بود که او را بدل به چهرهای دوستداشتنی نزد مخاطبان و هنرپیشهای توانا در ذهن فیلمسازان کرد.
او در فیلمهای بسیاری در سالهای اخیر و در نقشهایی متنوع ظاهر شد و توانست کاراکترهای متفاوتی در ژانرهای مختلف را به خوبی، بازی کند. از جمله در فیلمهای «ماجرای نیمروز»، «زاپاس»، «هفت ماهگی»، «ایران برگر»، «دربند»، «بیخود و بیجهت»، «یک عاشقانه ساده»، «اسب حیوان نجیبی است» و «هیچ».
شبنم مقدمی
مقدمی خیلی بهآهستگی و با طی یک طریق منطقی، مراحل موفقیت در عرصهی بازیگری را پیموده است. در این مسیر، او تا کنون سه بار سیمرغ بلورین بهترین هنرپیشهی زن نقش مکمل را برای بازی در سه فیلم «امروز»، «نفس» و «زاپاس» دریافت کرده است. او به تدریج نزد مخاطب سینما و تلویزیون، چهرهی شناختهشدهتری پیدا کرده است. مخاطبان نقشآفرینیهای او را در «درساژ»، «آباجان»، «اکسیدان»، «ابد و یک روز»، «زاپاس»، «سایه»، «یک روز طولانی»، «آینه شمعدون»، «گس»، «آزمایشگاه»، «بوسیدن روی ماه»، «تنهایی»، «فرزند خاک»، «همیشه پای یک زن در میان است» و... دیدهاند. او همچنین در مجموعههای تلویزیونی «هفت سنگ»، «جلالالدین»، «مدینه»، «زیر تیغ» و ...بازی کرده است.
سام درخشانی
سام درخشانی نیز از جمله هنرپیشگان سینما و تئاتر و تلویزیون ایران است که میتوان برخی از فیلمهای سینمایی با هنرپیشگی او را بدین ترتیب نام برد: «تگزاس»، «خوب، بد، جلف»، «شکار روباه»، «نطفه شوم»، «صحنه جرم، ورود ممنوع!»، «شهر آشوب»، «خانهای در شن»، «دلباخته» و مجموعههای تلویزیونی «همسفر»، «در چشم باد»، «پژمان»، «روزهای زیبا»، «خانه پدری»، «شب زدگان» و... نیز با بازی سام درخشانی روی آنتن سیما رفتهاند.
شهره لرستانی
شهره لرستانی سال ۷۰ با بازی در فیلم موفق «نیاز» وارد سینما شد. بازیاش در آن فیلم، همچنان جزو نقاط قوت کارنامهی او به حساب میآید. اما او محدود به همان موفقیت نماند و در عرصههای بازی، نویسندگی و کارگردانی در هر دو دنیای تئاتر و سینماتلویزیون، تجربیاتی کسب کرد. از جمله فیلمهایی که شهره لرستانی در آنها ایفای نقش کرده است، می توان به «آشوب»، «ایران برگر»، «اخراجیها ۲»، «تسویهحساب»، «زیر درخت هلو»، «توطئه»، «لیلی با من است»، «مروارید سیاه»، «پناهنده»، «مأموریت آقای شادی»، «آذرخش» اشاره کرد.
«آوای فاخته»، «آپارتمان»، «هتل»، «امام علی»، «چمدان»، «مختارنامه» و «کلاه پهلوی» نیز تعدادی از مجموعههای تلویزیونی هستند که شهره لرستانی در آنها نقشی بر عهده داشته است.
لیندا کیانی
لیندا کیانی، هنرپیشهی جوان سینما، ابتدا با سریال تلویزیونی «روز حسرت» شناخته شد. هرچند آن مجموعه اولین حضور تلویزیونیاش نبود. همان زمان، پیشنهاداتی برای بازی در فیلمهای سینمایی برای او رسید که اولیناش فیلم سینمایی «آقای هفت رنگ» بود.
بعد از آن تا به امروز او به بازی در فیلمها و مجموعههای تلویزیونی ادامه داده است. برخی از آن آثار به این شرح هستند: «اکسیدان»، «انزوا»، «ماجرای نیمروز» و «ناسپاس» و سریالهای «رستگاران»، «پایتخت»، «مهرآباد»، «مدینه»، «سالهای ابری» و ... .
در ساخت فیلم «خجالت نکش» این عوامل نیز رضا مقصودی را یاری کردهاند: تهیهکننده: سید امیر پروین حسینی، مدیر تولید: سجاد رحیمی، دستیار کارگردان: حامد مختاری، مدیر فیلمبرداری: مهدی جعفری، طراح گریم: محسن دارسنج، صدابردار: امیر حاتمی.