به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، طی سالهای اخیر شبکه نمایش خانگی در کشورمان رونق فراوانی داشته است.شبکه نمایش خانگی که این روزها دیگر یک رسانه محسوب می شود، ابتدا با توزیع فیلم هایی که در سینمای ایران و جهان اکران شده اند و بعد با تولید و پخش تله فیلم پروبال گرفت و چند سالی هست که سریال سازی را هم در این رسانه شاهد هستیم. بعد از افت مخاطبان شبکه خانگی در نتیجه به اتمام نرسیدن دو سریال مهم و پرفروش این رسانه در سالهای اول رونق این شبکه، امسال بار دیگر شاهد ساخت و توزیع چندین سریال در قالب های مختلف بودیم.
سریال «عاشقانه»
عاشقانه داستانی را در میان شخصیت هائی از طبقه مرفه جامعه روایت می کرد که دغدغه هایشان از مرز موقعیت اجتماعی آنها عبور می کند. داستانی پر از تعلیق با شخصیت پردازی های به جا که عموما از ویژگی کارهای "منوچهر هادی" چه در زمینه طنز اجتماعی و چه در درام محسوب می شود و در واقع داستان پردازی درست و انتخاب طبقه اجتماعی برای شخصیت های داستان از نقاط قوت سریال است. موضوعی که کمتر در سریال هایمان به آن توجه می کنیم .
در بسیاری از سریال های کشورمان می بینیم که داستان در قسمت های ابتدایی پیش می رود و اگر مخاطب به هر دلیلی چند قسمت میانی را از دست بدهد و دوباره سریال را دنبال کند، متوجه می شود که اتفاق خاصی که حسرت ندیدنش را بخورد نیفتاده است، در حالی که در عاشقانه داستان به شکلی درست و با خرده پیرنگ های مرتبط و عدم حضور شخصیت های اضافه شاهد آن هستیم که از روایت های ساده و قابل حدس داستان هم نمی توان گذشت و البته موضوع بی ربطی نیست که به سریال لطمه بزند بلکه روند آن را جذاب تر می کند.
در بحث کارگردانی و فیلمبرداری باید گفت که قاب بندی ها شکیل و رنگ آمیزی خوب، سریال را چشم نواز کرده است. چیزی که به کمک میزانسن و دکوپاژ کار می آید.
هم چنین حضور بازیگران چهره مثل «مهناز افشار»، «پانته آ بهرام»، «محمد رضا گلزار» و یا «هومن سیدی» که در «عاشقانه» درخشان ظاهر شده اند که حضور گلزار به نوعی فروش سریال را هم تضمین میکند، می توان این انتخاب را اتفاقی حرفه ای دانست ضمن اینکه باز هم تاکید می کنم، بازیگران کار خود را به درستی انجام داده اند و کاملا آنها را در قالب نقش هایشان می بینیم.
البته که این سریال خالی از ایراد هم نبود و در برخی مواقع برای گره افکنی، از مواردی استفاده کرده که درست بکارگیری نشده اند.
سریال «شهرزاد۲»
در حالی که انتظار می رفت فصل دوم سریال «شهرزاد» نسبت به فصل اول موفق تر عمل کند یا حداقل در سطح فصل قبلی باشد، این اتفاق نیفتاد و این در حالی است که تجربه نشان داده سریال های ایرانی تاکنون هرگز نتوانسته اند رکورد فصل اول خود را به لحاظ جذب مخاطب جابه جا کنند و اغلب با افت روبه رو شده اند.
«شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی سال گذشته توانست بخش اعظمی از مخاطبانی را که با شبکه نمایش خانگی قهر کرده بودند به این شبکه بازگرداند؛ سریالی استخوان دار که با تشکیل یک مثلث عشقی و روایت آن در بستری تاریخی و همچنین استفاده از بازیگران به نام به خوبی دیده شد، اما "شهرزاد ۲" با وجود آنکه بازیگران دیگری به جمع بازیگران سریال پیوستند هرگز نتوانست همانند فصل اول موفقیت را ببیند.
از همان قسمت اول فتحی نشان داد که در این فصل روندی نزولی را طی خواهد کرد. بعد از پایان جنجالی فصل اول به نظر میرسید که فصل دوم همراه با اتفاقات مهمتری باشد اما نهتنها این اتفاق رخ نداد بلکه سریال روندی آرام و بدون هیجان را طی کرد که مخاطب را فقط بهصرف فصل اول آن و علاقهای که به دانستن سرگذشت شخصیت اصلی قصه یعنی شهرزاد داشت تا انتها نگه داشت.
سه سر مثلث عشقی این سریال یعنی شهرزاد، فرهاد و قباد هرکدام در فصل اول بهخوبی معرفی شدند و هرکدام به فراخور نقش پیش رفتند و قصه تا جایی پیش رفت که مخاطب هیجان این را داشت تا درنهایت ببیند شهرزاد این قصه به کجا خواهد رفت، اما گرهافکنی که در فصل دوم وجود دارد گرههای سادهای هستند که مخاطب بهراحتی میتواند حدس بزند که چه اتفاقی رخ خواهد داد.
از سوی دیگر یکی از وزنههای اصلی این سریال در فصل اول حضور علی نصیریان در کلیدیترین نقش بود که بعد از رفتن او از سریال و حضور رویا نونهالی بهعنوان بلقیس خواهر بزرگ آقا هرگز نتوانست این توازن را برقرار کند.
به نظر میرسد سریال «شهرزاد» در فصل دو تنها در بازیها و داستان با افت مواجه نشد بلکه این افت را میتوان در قسمتهای دیگر کار مانند گریم و لباس هم دید.
البته ذکر این نکته بسیار مهم است که «شهرزاد» بیشتر از اینکه از سایر سریال ها عقب بیفتد، نسبت به فصل اول درخشان خود دچار افت شد و به نوعی به «شهرزاد ۱» باخت، وگرنه می توان گفت فصل دوم «شهرزاد» هنوز هم از بسیاری از سریال های ایرانی از لحاظ کیفیت بالاتر و استانداردتر است.
سریال «شهرزاد ۳»
درست است که هنوز قسمت های زیادی از «شهرزاد ۳» باقی مانده است، اما افتتاحیه فصل سوم سریال با تمام ضعفهایش بهتر از شروع فصل دوم عمل میکند و همین موضوع میتواند موجب شود تا امیدوار بود که با فصل بهتری طرف هستیم. در غیر این صورت مخاطب را به این فکر وامیدارد که ای کاش سریال ادامه پیدا نمیکرد تا خاطره خوب فصل اول را نیز مخدوش نکند.
در همین چند قسمت اول بازی خوب امیرحسین فتحی و امیر جعفری سکانسهای مربوط به حضور این دو شخصیت را دیدنی کرده و میتوان گفت که فصل جدید خوب شروع میشود و به راحتی مخاطب را با خود همراه میکند. حضور کمرنگ سروان آپرویز در فصل پیشین احتمالا مقدمهای برای حضور او در فصل سوم بوده و میتوان پیشبینی کرد که او در این فصل نقش مهمی در پیشبرد داستان خواهد داشت. همچنین مخاطب انتظار دارد شخصیت شیرین که با بازی بی نظیر پریناز ایزدیار در فصل اول کمک بسزای به جذابیت قصه میکرد، در این فصل به سرعت وارد پیرنگ اصلی داستان شود تا حداقل شاید بخشی از جذابیت های فصل یک تداعی شود.
همچنین باید این نکته را نیز اضافه کرد که حجم کابوسها و خیالهای سریال هر فصل بیشتر میشود! در همین چند قسمت اول فصل سه ما سکانسهایی را می بینیم که واقعا حضورشان لزومی ندارد و در صورت حذف آنها هیچ اتفاقی برای داستان نمیافتد.
سریال «آشوب»
آشوب آخرین ساخته کاظم راست گفتار که در تابستان ۹۶ به صورت فیلم سینمایی اکران شد، جزو کارهای سینمایی پر هزینه و پر بازیگری بود که انتظار می رفت نتیجه خوبی داشته باشد. اما به دلیل ضعفهای بسیار ساخت و بازی بازیگران و پرداخته نشدن به شخصیتها نتوانست انتظارات را برآورده کند. ضعف شدید در قصه گویی، در هم آمیزی ژانرهای سیاسی- تاریخی، درام و کمدی با یکدیگر و بهره جویی غیرحرفه ای فیلمساز از عنصر موسیقی آن هم به این شیوه در فیلم، از اصلی ترین عوامل شکست فیلم به حساب می آیند.
همان زمان راست گفتار ادعا کرد «آشوب» در اصل نسخه سریال بوده و قطعا سریال «آشوب» بسیار پر مخاطب خواهد بود اما اتفاق ویژه ای برای آن نیفتاد.
داستان این سریال در فضای پیش از انقلاب جریان دارد و روایت جوانی به نام فرهاد معنوی با بازی کوروش تهامی است که از دانشگاه فارغ التحصیل شده است و فعالیت خود را به عنوان یک معلم آغاز می کند و پس از مشکلاتی که در حیطه کاری اش پیدا می کند به عنوان خواننده و بلیط فروش در تائتر لاله زار مشغول به فعالیت میشود و در کافهها با نام مستعار آشوب، مشغول خوانندگی میشود. داستان این سریال روایت زندگی فردی است که بهرهگیری از فضای فساد حاکم بر جامعه در طول حیات کاریاش دچار پیشرفتهای شگفتآوری میشود.
مهمترین شاخص این سریال استفاده از موسیقی و کمدی است که برای بسیاری از بینندگان جذاب است اما کمدی به کار رفته در این سریال از نوع کمدی سخیف است که گاهی ذهن مخاطب را به سمت شوخی هایی مبتذل سوق میدهد و توزیع این دست سریالها با دورن مایه طنز سطحی در نبود کمدی فاخر ممکن است برخی ببیندگان را به خود جلب کند اما تاثیر مثبتی از خود برجای نخواهند گذاشت. استفاده از آوازهای نوستالوژیک تنها نقطه عطف این سریال است که با صدای وحید تاژ در بخشهای مختلف این سریال بیننده را با خود همراه میکند.
استفاده ابزاری از زن یعنی از نکات منفی این سریال است که گاهی مخاطب را تا سطح انزجار پیش میبرد و در سینمایی که استفاده ابزاری از زنان را محکوم میکند بازی بازیگران این سریال مخاطب را تا حد ابتذال و انزجار پیش میبرد. با نگاه به این سریال این سوال برای مخاطب پیش میآید که آیا ظرفیت سینمای ایران در همین حد است و آیا نباید از سینمایی که روزگاری نامهای فاخر را با خود به یدک میکشیده انتظار نگاه عمیقی تری به زنان داشت.
سریال «عالیجناب»
نزدیک شدن دوربین به دفتر و اتاق رئیس جمهور به عنوان قهرمان قصه و نمایش پشت صحنه های عالم سیاست که غالبا به پشت پرده سیاست تعبیر می شود سخت و دشوار است و باید پذیرفت که نه فقط سام قریبیان که هر فیلمساز دیگری هم اگر می خواست به این سوژه بپردازد با چالش های سختی مواجه می شد. نه الگوی مشابهی در این باره وجود دارد و نه مخاطب شناسی درباره آن صورت گرفته است. درست است که مردم ما به مقوله سیاست و رمزگشایی از لایه های درونی آن علاقه دارند اما به دلیل کمبود ساخت آثار سیاسی، شناخت دقیقی از نوع ذائقه و سلیقه و نگاهی که به این آثار دارند روشن نیست و این کار فیلمساز را سخت کرده و ضرورت ریسک پذیری آن را بالا می برد. از این رو چه سریال را دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم باید سام قریبیان را یک خط شکن سینمایی در این زمینه دانست که به دل خطر زده و دست کم تجربه ای را در مقابل دیدگان ما می گذارد که می تواند مبنای ساخت سریال های سیاسی محور در آینده شود.
در این کار هم حضور بازیگران چهره و استفاده از آنها در کارکترهای بعضا متفاوت از جذابیت های سریال است. حضور حسین پاکدل در نقش رئیس جمهور یا سعید آقاخانی در کاراکتری جدی و پلیسی از ویژگیهای مثبت سریال است.
سریال عالیجناب به ویژه با توجه به اینکه به مناسبات انتخاباتی و تبلیغات و مناظره هم پرداخته و اساسا قصه خود را از همین نقطه آغاز می کند مدام با مصادیق واقعی در قیاس ذهنی مخاطب مواجه می شود و همین مسئله یکی از اشکالات اساسی سریال است که ممکن است کل داستان را تحت شعاع خود قرار دهد. به همین دلیل است که ساخت سریالی با ساختار و فضاسازی های عالیجناب دشوارتر از یک قصه اجتماعی و خانوادگی است.
اشکال دیگری هم که به این سریال وارد بود، کم بودن تعداد قسمت های آن است که بسیاری اعتقاد داشتند برای جلب نظر مخاطب و قوام پیدا کردن قصه در شبکه خانگی باید تعداد قسمت ها بیشتر می بود.
در این کار هم حضور بازیگران چهره و استفاده از آنها در کارکترهای بعضا متفاوت از جذابیت های سریال است. حضور حسین پاکدل در نقش رئیس جمهور یا سعید آقاخانی در کارکرتری جدی و پلیسی از ویژگیهای مثبت سریال است.
بهرحال «عالیجناب» اولین تجربه در ژانری سیاسی- معمایی بود که این روزها سام قریبیان وعده ساخت فصل دوم آن را به مخااطبانش داده است.
سریال «گلشیفته»
گلشیفته سریالی است که از چهارشنبه ۹ اسفند وارد شبکه نمایش خانگی شد و چند روز مانده به توزیع، پوسترهای آن به در و دیوار شهر چسبید. با این نوشته که: “شگفتی جدیدی در شبکه نمایش خانگی به وجود خواهد آمد!” . بله البته شگفتیهای قسمت اول این سریال هم کم نبود. از جمله بازی ضعیف بازیگران معروفش. البته در این بازی ضعیف کارگردان گلشیفته یعنی بهروز شعیبی هم نقش پررنگی دارد. چون با گذشت دقیقههایی از سریال چیزی جز ضعف کارگردانی به چشم نمیآید. ضعف کارگردانی که قرار است با کادربندی های زیبا از لوکیشنهای جذاب پوشانده شود، اما با ضعف نویسندگی در هم میآمیزد تا نارضایتی تماشاگر را بالاتر ببرد.
با دیدن قسمت اول سریال گلشیفته چند اشکال اساسی به شدت به چشم میآید. یکی دیالوگهای بیمحتوا است که کمترین حد از درگیری را هم برای مخاطب ایجاد نمیکند. ضعف دیگر چندپارگی مضمون سریال است. نه کمدی و نه اجتماعی اما پر از کنایههای سیاسی که بر داستان سوار نشده است. مسئله بعدی نقش آفرینی هومن سیدی است که تکراریترین نقش ممکن را در این سریال به او دادهاند. چیزی شبیه به کاراکترش در سریال عاشقانه. اما حقیقت داستان هم هیچ جذابیتی ندارد. به نظر میآید ۵۰ دقیقه قسمت اول را میتوان در ۲۰ دقیقه جمع کرد و در نهایت هم به کارگردان گفت که لطفا آب را از همان قسمت اول به سریالتان نبندید!
البته این انتقادات برای قسمت اول است و هنوز خیلی جا دارد که بخواهیم نظر کاملی درباره اثر جدید بهروز شعیبی بدهیم. بنابراین عملا نمیتوان «گلشیفته» را در این رقابت در نظر گرفت. اگر این شروع ضعیف سریال را بی خیال شویم و امیدوار باشیم که بتواند ریتم خود را بهتر کند و با کاستن از سکانس های اضافی و دیالوگ های بی محتوا و افزایش شوخی ها روند رو به رشدی را طی کند، میتوان انتظار داشت که با استقبال مخاطبان رو به رو شود.
حال پس از خواندن این مطلب به نظر شما مخاطبان فرهیخته منظوم کدام سریال شبکه خانگی در سال ۹۶ از نظر شما بهترین سریال این رسانه است و توانست نظرتان را جلب کند؟ نظرات خود را درباره سریال محبوبتان و بازیگرانی که در این سریال ها خوش درخشیدند زیر همین پست بنویسید.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
۲-عاشقانه
۳-عالیجناب
۴-گلشیفته
۵-آشوب
اینا البته نظر منه ولی گلشیفته خیلی خوب بود قسمت اولش و بهتر خواهد شد
آخه اهل سریال نیستم
عالیجنابم چون فقط ۶تا بود دیدم
۹۹.۹۹۹% زندگیت بر فناست برادر
حالا عاشقانه یه چیزی ولی شهرزاد و نمیشه ازش گذشت
حتما ببین
نداریم بهتر از شهرزاد
با همون ۰۰/۰۰۱ ادامه میدم
آخه اینم در نظر بگیر خون شیرازی تو رگامه
نه عیبی نداره هر چقدر میخوای بنویس
۲۰۰تا مینا جان باقیمانده ۴۱۰۰تا
ترلان جان
غریبه جان
وروجک جان
هر کدوم ۱۰۰۰تا بردارین تا تموم بشه