به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
علیرضا امینی، کارگردان آثاری همچون «استشهادی برای خدا» و «هفتدقیقه تا پاییز»، عید امسال، با مجموعه «تعطیلات رویایی» در شبکهی دو حضور دارد. تا کنون حدود چهار قسمت از این مجموعه پخش شده و شاید بتوان کمی پی برد یا حداقل، بررسی کرد که با چه نوع اثر نمایشی روبرو هستیم.
این مجموعه، در گونه طنز ساخته شده است. طنزی دردسر محور. داستان ساده و دو خطی سریال، تا بدینجا حکایت سفر دو خانواده در ایام عید است که با بیبرنامگیهای ناگهانی و پیشبینی نشده، دردسرهای ریز و درشت و کلافهکنندهای برای این دو خانواده رقم میزند. تمی معمایی نیز با حضور زنی مرموز که در تعقیب این خانواده، است، گویا قرار است بر وجه هیجان و کشش ماجرا در قسمتهای بعدی بیفزاید.
سوژه، بسیار معمولی و حتی کلیشه است. بارها داستانهای سفرمحور و جادهای دستمایه ساخت و نگارش آثار نمایشی و ادبی فراوان قرار گرفته است. البته به همین یک دلیل فقط، نمیتوان اثری را کلیشه پنداشت. هر داستان سادهای حتی بعد از هزاران بار تکرار هم، اگر به ذهن خلاق و زاویه نگاه متفاوتی برسد، میتواند جذاب و پرکشش باشد. بد نیست بیاد بیاوریم که اتفاقا دو مجموعه از سری مجموعههای «پایتخت»، که این روزها، فصل پنجمش از شکبه یک روی آنتن است، دقیقا با همین تم، سفر نسبتاً طولانی و پر از فراز و نشیبهای معمولی و کوچک و بزرگ خانوادهای را به تصویر کشید که در جاده پیش میرفتند و مخاطب را نیز به خوبی با خود همراه کرده بودند. نوآوری آن داستانها، تنها در بیان شیرین و واقعگرایانه و فضاسازی جذاب و همذات پنداری موفق با مخاطب عام و معمولی پای جعبه جادویی بود.
این سریال هم شاید میتوانست یا هنوز بتواند بدل به داستانی ساده و شیرین و موفق از سفری جادهای وعیدانه شود. اتفاقی که تاکنون رخ ندادهاست! داستان، هنوز هیچ نوآوری در خوری ارائه نکرده است. نه در داستان اصلی، نه در پیرنگهای فرعی و نه حتی در شخصیتپردازیها و فضاسازی داستان، شاهد خلاقیت جذابی نشدهایم. حتی طنز قوی و موفقی هم عرضه نشده است. در حقیقت باید گفت این داستان هنوز نه تنها از حد کلیشه داستانهای جادهای فراترنرفته است، بلکه حتی یک کلیشه قوی هم نیست. روابط بین فردی، که عامل وقوع برخی از گرههای داستان هستند، ضعیف و نارسا طراحی شدهاند. شخصیتپردازیها هرچند گویا تلاش شده خاکستری باشند و هیچ کدام خوب یا بد مطلق، طراحی نشوند، اما بیشتر از خاکستریبودن، باورناپذیر و غیر واقعی از آب درآمدهاند.
زنجیره وقوع حوادث نیز، هنوز به گره اصلی انگار نرسیده است. تا انتهای داستان قرار است شاهد همین کشمکش کم رونق رفتن و ماندن باشیم؟ یا بالاخره قرار است زن مرموز ماجرا، از پشت صحنه قدم به صحنه اصلی بگذارد و با ایجاد چرخشی مفید، داستان را از یکنواختی نجات دهد؟ پس چه زمانی این اتفاق رخ خواهد داد؟ سریالهای مناسبتی عیدنوروز، تنها 13یا 14 شب، فرصت دارند که داستان خود را تعریف کنند و پیش ببرند و با موفقیت به سرانجام برسانند. همچنین تیمی ناشناخته و مجموعهای که تنها شناخت مخاطب از آن در ایام پخشش رقم میخورد شاید تنها به قدر دو سه قسمت فرصت داشته باشد تا فرآیند جذب مخاطب را اجرا کند. این سریال، مثلاً شبیه فصل پنجم مجموعه «پایتخت» اعتباری از پیش ندارد که مخاطب به اعتمادش، بیشتر از معمول برای جذبشدن، صبر کند.
بنطر میرسد «تعطیلات رویایی» این فرصت را از دست داده و اگر مخاطبی به دست آورده باشد، در همین سه چهار قسمت، خلاصه شده است. البته این آشفتگی در روایت، باورناپذیری سیر وقوع ماجراها و شخصیتپردازیهای ناکافی و روابط معلق بین شخصیتها، گویا حکایت از وجود نوعی آشفتگی پشت پرده نگارش این سریال میکند.
در تیتراژ سریال، درباره نویسندگی آن، دو نام آورده شده است. نام احسان جوانمرد، بهعنوان نویسندهای نامآشنا که فیلمنامه بر اساس طرحی از او نوشته شده و بعد نام محمدرضا عباسنژاد بهعنوان سرپرست نویسندگان. اما اثری از نام نویسنده نیست. این امر، به برخی حواشی پیرامون این سریال دامن زده است. بهطوری که احسان جوانمرد این داستان را متعلق به خود ندانست و ابراز کرد که تغییرات ایجاد شده در متن و داستان اولیه او ، هم بسیار زیاد است و هم داستان را دچار افت کیفی کرده که بنابراین، او، این داستان را اثری از خود تلقی نمیکند.
او ابراز میدارد که ابهام زیادی در مورد فیلمنامۀ کار وجود دارد و او بهعنوان طراح ایده و داستان از روند فعلی ماجرا رضایت ندارد و معتقد است داستان به بیراهه رفته است. بنظر میرسد، ارتباط او بهعنوان نویسنده اولیه سریال، که در حال نگارش فیلمنامه بر اساس طرحی تصویبشده از خود بود، بعد از بروز اختلاف نظرها با تیم سازنده، با نویسنده یا تیم نویسندگان بعدی، بهکل قطع شده و در غیاب او، تغییرات از حد توافق شده، بیشتر شده اند. شاید این پسزمینه، توضیح دهد که چرا داستان این سریال، قوام کافی که اثر تلویزیونی قابل دفاع و استانداردی بر اساس آن ساخته شود، دارا نیست.
اما ضعفهای سریال به همین محدود نیست و ما حتی از بازیگرانی که در دیگر آثار سینمایی و تلویزیونی، بازیهای بهتری از خود ارائه کردهاند، این بار شاهد بازیهای درخشانی نیستیم. گویا هیچکدام در قالب نقش خود فرو نرفتهاند و نتوانستهاند به نحو باورپذیری نقش را مجسم کنند.
این سریال در بازار رقابت با مجموعههای موفقی همچون «کلاهقرمزی» و «پایتخت» چندان موفق نبوده است. هرچند باید پذیرفت که رقابت با این دو مجموعه نیز برای هیچ تیمی کار راحتی نبوده است. چرا که موفقیت و محبوبیت و اعتبار این دو مجموعه، حاصل سالها تلاش و موفقیتهای قبلی است و به یکباره امسال به وقوع نپیوستهاست. در مجموع امسال، آنتن صداوسیما با پخش سه مجموعه «کلاهقرمزی»، «پایتخت» و «دیواربهدیوار» در اختیار فرمولهای آزموده و جوابدادۀ جذب مخاطب بود و دو سریال رقیب آنها، یعنی «تعطیلات رویایی» و «هیات مدیره» رقابت سخت و نابرابری را در برابر این سه مجموعه، تجربه میکنند.
از دیگر عوامل و بازیگران این مجموعه میتوان از مجید اوجی بهعنوان تهیهکننده و محمدرضا شریفینیا در مقام مشاور پروژه و انتخاب بازیگر و افسانه بایگان، علی صادقی، مریم معصومی، علی اوجی، ارسلان قاسمی، محمدرضا شریفی نیا، فاطمه هاشمی، فرهاد بشارتی، افسر اسدی، خاطره حاتمی، ژاله درستکار، مرتضی علیآبادی، محمود عزیزی و رضا یزدانی بازیگران این مجموعه، نام برد.
سمیه سادات حسینی
عالی بود کامنتت علی فیلم بین
بعد با افتخار بیا بگو 1000 تا سریال پخش نشده داریم!!!!!
از حسن نظر و گزارشتون متشکریم.
بله درست میفرمائید، هر دو سریال دچار نقص فنی بودند که برطرف شد و میتوانید امتیاز بدهید.
موفق باشید.
مرد حسابی بیت المال رو به آتیش میکشن، به هیچ جاشون هم بر نمیخوره ! بعد میان فاز اپوزیسیون جهت شفاف سازی بودجه کشور هم بر میدارن !
صدا و سیما شده محل درآمدزایی هنرمندان درجه 2 و 3 مافیاهای سینما همچون شریفینیا
خیلی خیلی خیلی خیلی گند بود