به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران:
شهروند از رفتار عادل انتقاد کرد.شهروند در این باره نوشت:
نخستین ویژهبرنامه جامجهانی ٢٠١٨ از شبکه سوم در عین جذابیت با حضور حشمت مهاجرانی و علی پروین از حاشیههایی هم برخوردار بود. پروین که کمتر به حضور در برنامههای زنده تن میدهد، بارها با شوخیهای عادل فردوسیپور مواجه شد. مجری برنامه که حتی در مقطعی صدای علی پروین را هم تقلید کرد، با واکنشهای منفی زیادی از سوی کاربران اجتماعی مواجه شده است. به همین بهانه با ٢نفر از بازیکنان حاضر در جامجهانی ١٩٧٨ که همتیمی پروین و شاگرد حشمت مهاجرانی بودند، همکلام شدیم.
عبداللهی: حرمت پیشکسوتان باید حفظ شود
نصرالله عبداللهی، بازیکن اسبق تیمملی فوتبال ایران درباره حضور پروین و مهاجرانی در ویژهبرنامه جامجهانی به «شهروند» میگوید: «حضور همزمان مهاجرانی و پروین در این برنامه اتفاق بزرگی بود و خیلی از خاطرات را برای ما زنده کرد. البته این را بگویم که برخلاف گفته پروین من یادم نمیآید که ما آنقدر از هلند و اسکاتلند ترسیده باشیم. ما فقط آنها را نمیشناختیم و فقط اسامی بازیکنانشان را میدانستیم. مثلا میدانستیم که دالگلیش کاپیتان لیورپول است. به هرحال در آن دوره تیم فوقالعادهای داشتیم که به خاطر عدم شناخت کافی و افت بدنی نتیجه خوبی نگرفتیم. شاید اگر یکماه زودتر جامجهانی برگزار میشد، ما در اوج قرار داشتیم و نتیجه خیلی بهتری میگرفتیم.» وی در واکنش به انتقادهایی که از کنایهها و شوخیهای فردوسیپور با پروین شده، میافزاید: «از همان ابتدای برنامه فردوسیپور و پروین با هم شوخی میکردند. البته من متوجه نشدم که مجری برنامه ادای پروین را درآورده باشد اما متوجه شوخیهای آنها شدم. اگر این اتفاق افتاده باشد که اصلا صحنه خوبی رخ نداده، چون باید احترام پیشکسوتان حفظ شود. همین که پروین و مهاجرانی افتخار دادند و در برنامه حاضر شدند، خودش اتفاق بزرگی بود. به هرحال برنامه کمی حالت طنز داشت. مثلا پروین گفت که پول بازیکنان را میگرفت و به ما پول نمیداد تا بیرون نرویم که من چنین چیزی را یادم نمیآید!»
قاسمپور: پروین خودش حاضرجواب است!
ابراهیم قاسمپور، یکی دیگر از بازیکنان حاضر در جامجهانی ١٩٧٨ درباره اتفاقات رخداده در ویژهبرنامه ٢٠١٨ به «شهروند» میگوید: «برنامه را تقریبا کامل دیدم؛ اگرچه در اواسط پخش آن برای چند دقیقهای برق منزل ما رفت! مهاجرانی یکی از بزرگترین مربیان تاریخ فوتبال ایران است و پروین هم که دیگر نیازی به تعریف ندارد. فردوسیپور از ابتدا بنا را بر شوخی و طنز گذاشته بود و میخواست از فرصتی که نصیبش شده، با پروین و مهاجرانی به صورت همزمان صحبت کند.»
وی همچنین میافزاید: «پروین هم جواب شوخیهای فردوسیپور را میداد اما مهاجرانی با دیسیپلینی که دارد، جدیتر است و خیلی وارد شوخی نمیشود. من نمیتوانم بگویم به پروین توهین شده اما مردم روی این شخصیتهای محبوب حساس هستند. البته پروین خودش حاضرجواب است و بهموقع صحبتهای فردوسیپور را پاسخ میداد و کم نمیآورد. من با شخصیتی که از پروین میشناسم، میگویم اگر او یکدرصد فکر میکرد به شخصیتش توهین شده، یک دقیقه هم در برنامه نمیماند.»
روزنامهکیهان نوشت:
یک بازیگر منتسب به فرقهای ضاله در یکی از سریالهای ماه مبارک رمضان به ایفای نقش پرداخته است. اتفاقی که بیشک ابعاد یک مصداق از نفوذ فرهنگی را مشخص خواهد کرد.
بازیگر یاد شده که در سریال، دارای چهرهای مثبت است، حداقل از یک سال پیش بدلیل فعالیت فرقهای، برای مراجع تحقیق چهرهای ناشناخته به شمار نمیآمد.
سریالی که با حضور بازیگر مسئلهدار تهیه شده، دارای مشکلات اساسی محتوایی است که به نظر میرسد حاکی از یک شیطنت رسانهای باشد. اتفاقی که با توجه به سوءسابقه یکی از نویسندگان آن در مخالفت با نظام اسلامی اصلا عجیب نیست. گفتنی است کارگردان این سریال نیز در هنگام مدیریت بر خانه سینما، از قانونشکنان و فتنهگران خیابانی حمایت میکرد.
روزنامه شهروند نوشت:
این روزها فشارها به سلبریتیهایی که اقدام به جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان کردند، زیاد شده است. گاه سخن از بستن حسابهای آنهاست، گاه از اتهامات دیگر، بویژه از سوی تندروهای اصولگرا این اتهامات بیشتر طرح میشود. آنان سعی میکنند که با این فضاسازیها مردم را نسبت به سلبریتیها بدبین کنند. به نظر میرسد هدف اصلی آنان این است که اجازه ندهند گروهی مستقل از صاحبان قدرت، در عرصه عمومی به وجود آید. سلبریتی که امروز میتواند برای زلزلهزدگان کمک جمعآوری کند، فردا هم میتواند در امر دیگری اقدام نماید. لذا هدف اصلی از این حملات حذف آنان از عرصه عمومی است.
ولی آیا این بدان معناست که سلبریتیها هیچ مشکلی ندارند؟ اتفاقا نکته همینجاست. آنان راحتترین کار ممکن را که اعلام یک شماره حساب و دریافت پول است، انجام دادند. این کار که زحمتی ندارد و حتی میتوان گفت مشکل جامعه ما در کمک به آسیبدیدگان نیز فقدان منابع مالی نیست. آنچه که اهمیت دارد، چگونگی بهترین نوع و بهینهترین شکل مصرف این کمکها در منطقه زلزلهزده است. ضعف اصلی جامعه ما در این بخش است، و اگر سلبریتیها میخواهند کاری کنند، باید به این وجه ماجرا توجه کنند. اشتباه آنان این است که گمان میکنند سلبریتیهای غربی نیز فقط پول جمعآوری میکنند. همین و بس، درحالی که آنان در درجه اول نهادسازی میکنند تا نهتنها اعتماد مردم جلب و کمکها به صورت مستمر و زیاد جذب شود، بلکه در چگونگی مصرف (کجا، چه مقدار، در چه طرحی و به وسیله چه کسی...) نوآوری میکنند و خود را با سایرین متمایز میکنند. سلبریتیهای غربی حتی ضرورتی نمیبینند که به صورت انفرادی کار کنند. سعی میکنند با نهادهای عمومی و دولتی و بینالمللی همکاری و فعالیت کنند و کارهای خود را از طریق آنها پیش ببرند. برای نمونه درهمین جریان زلزله سرپل ذهاب سلبریتیها میتوانند با تأسیس یک نهاد مردمی یا با همکاری با یک نهاد موجود مثل جمعیت امام علی(ع) و نیز از طریق همکاری با نهادهای عمومی و دولتی مثل هلالاحمر و پذیرش بهترین نوع شفافیت و نظارت بر فعالیتهای خود، راه جدیدی را در فعالیتهای انساندوستانه و امدادونجات و بازسازی ایفا کنند.
متاسفانه این فعالیتهای بداندیشانه علیه سلبریتیها موثر خواهد بود، ولی بخشی از اثرگذاری آن ناشی از کمتوجهی این افراد به رفتارهای کمعمقی است که در این ماجرا از خود نشان دادهاند. در حقیقت آنان بیش از آنکه در بند جمعآوری پول باشند، باید پولهای جمعآوریشده را به رویههای درست در کمکرسانی و امداد گره بزنند. ضعف ما هیچگاه نداشتن پول نبوده است، یا حداقل پول مسأله اصلی نبوده است. مسأله اصلی عدم شفافیت، نظارتناپذیری، نداشتن سازمان و شیوه و رویه ماندگار در کمک به دیگران و نیز فقدان اولویتهای موضوعی، منطقهای و فردی و... برای ارایه کمکهاست. امیدواریم که هنرمندان و ورزشکاران و سایرین که در این زمینه مردم به آنان اعتماد کردند، اجازه ندهند که با سوءبرنامه زمینه برای تبلیغ علیه این امر خیر فراهم شود.
روزنامه کیهان نوشت:
نویسنده و کارگردان مطرح سینما و تلویزیون تاکید کرد تاریخ مصرف عناصر فیلمفارسی گذشته است.
جمال شورجه گفت: باید بگویم متاسفم که برخی از هنرمندان سینمای ایران در پی بازگرداندن یکی از مهرههای درباری سینمای فاسد پیش از انقلاب هستند.
این مهره، سالها در خدمت دربار طاغوت بود، در فیلمهای مبتذل ایفای نقش میکرد و سالها در خارج از کشور، در آثاری علیه نظام دینی ظاهر شد. سؤال این است چرا چنین شخصی باید به داخل کشور دعوت شود؟ جدا از این، آیا چنین فردی نباید پاسخگوی کارنامه خود به ملت ایران باشد؟
سازنده فیلم حماسه مجنون همچنین گفت: تردیدی نیست که تاریخ مصرف عناصر فیلمفارسی گذشته است. اصرار به بازگشت چنین افرادی که از بانیان سینمای فاسد و طاغوتی بودند در واقع اهانت به سینماگران و بازیگران بعد از انقلاب و نیز کلیت سینمای ایران است. این گونه افراد چون در خارج از کشور دیده نمیشوند، مجبورند بگویند دلمان برای ایران تنگ شده و فضا را برای برگشتن مهیا کنند!
کارگردان سریال حضرت موسی (ع) درباره افرادی که اصرار به بازگرداندن مهرههای فیلمفارسی دارند، گفت: این افراد کسانی هستند که جو زده شدهاند و بیشتر از آنکه در پی منافع دیگران باشند در پی مطرح کردن خود و دیده شدن از سوی دیگران هستند.
شورجه با ابراز تاسف از وجود لجامگسیختگی در سینمای ایران گفت: در حال حاضر در کنار فیلمهای شبهروشنفکری و جشنوارهای، فیلمفارسی احیا شده است و باید متاسف بود که بخشی از سلیقهها تنزل پیدا کرده و از این نوع سینما استقبال هم میشود.
روزنامه جام جم در واکنش به درخواست جمعی از هنرمندان برای بازگشت بهروز وثوقی نوشت:
گرچه فینفسه خردهای به متقاضیان بازگشت و فعالیت برخی بازیگران قبل از انقلاب و بویژه درخواستکنندهها و امضاکنندگان این نامه به رئیسجمهور وارد نیست و آنها حق این درخواست را دارند، اما باید از همین افراد پرسید که چرا تا پیش از درگذشت ملکمطیعی، بهطور جدی پیگیر این قبیل مطالبات نبودند و تازه به رسم مردهپرستی فریاد دفاع از بازیگر نقش فرمان در «قیصر» سر میدهند و خواهان بازگشت قیصر شدهاند؟
این فرافکنی در پوستینِ فریبنده دادخواهی چه دلیل و مهمتر از آنچه نتیجه و دستاوردی دارد؟
عدهای خواهان بازگشت او (بهروز وثوقی) هستند و سعی دارند با عبارتهایی چون «محدودیتهای غیرقانونی» ـ چون مدرک و سندی درباره محدودیت و ممنوعیت قانونی این افراد ندارند ـ توپ را به زمین دولت و نظام شوت کنند و از آن بازیهای سیاسی بابطبع خود راه بیندازند.
اگر هم بازیگری از دوران فیلمفارسی خانهنشین شد یا مهاجرت را ترجیح داد، بنا به تشخیص و خواست خودش بوده و اگر هم حرف و حدیثی درباره موانع فعالیت آنها در جامعه وجود داشته، بیشتر تحت تاثیر القائات و شیطنتهای سیاسی عدهای است.
فردین، ستاره ایران در دهه 40 بود، اما از اواسط دهه50 دیگر افول بازیگری او آغاز شده بود و فیلمهایش فروش آنچنانی نداشت. ضمن اینکه سن او هم بالا رفته بود و دیگر کمتر کسی این بازیگر را بهعنوان جوان اولی که در قدیم به آن شهره بود، میپذیرفت. ملک مطیعی هم تقریبا وضعیتی مشابه داشت و گرچه اوضاعش بهتر از فردین بود در اواخر دوران قبل از انقلاب، اما او هم پا به سن گذاشته بود و تصور میشد که در ادامه کاری از پیش نبرد. این مساله سن و سال برای ستارههای زن پیش از انقلاب هم با شدت بیشتری وجود داشت و آنها دیگر شانسی برای نقشهای اول نداشتند.
ضمن اینکه اساسا جنس سینمای پس از انقلاب هم ربطی به سینمای پیش از انقلاب نداشت؛ شما همان بازیگر قیصر را مثلا در فیلم «فروشنده» فرهادی و در نقش اصلی در نظر بگیرید و تصور کنید؛ خود فیلمساز با اتخاذ مسیر قصه و نحوه مواجهه مرد با فاجعهای که برای ناموسش اتفاق افتاده ـ که اتفاقا شباهت به حادثهای که برای ناموس قیصر اتفاق افتاده دارد ـ به ما میگوید که عصر قیصر و چاقو سرآمده و جایی برای قیصر جوان هم نیست، چه رسد به مرد پابه سن گذاشتهای که دیگر آن نیروی شباب را هم ندارد
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
شما ی بچه در نظر بگیر اگر زورش کنی اینکار رو نکن اونکار رو نکن محرومش کنی فردا از ی دره دیگه وارد میشه بیشتر کنجکاو میشه ببینه اون چیه ک پدرو مادر من نمیذارن انجام بدم
فاسد تویی ک فکر میکنی با حجاب مرد ها ب زن ها نگاه نمیکنن متاسفم مردم روز ب روز تفکراتشون بهتر میشه مال تو روز ب روز نابود میشه
حجاب یک زن به خودش مربوطه!
والله اون خدایی که ما میشناسیم واسه بی حجابی کسیو ذغال نمیکنه و نمسوزونه
حجاب یک زن به خودش مربوطه نه به شما!!!
یعنی کوروش به قول شما کبیر مهم تر از حضرت موسی بوده؟
متاسفم واقعا
حسودیت میشه مردم بهروز وثوقی رو دوست دارن؟
حسودیت میشه رک و راست بگو چرا مضخرف میگی
اصلا به شما چه هرچی هم باشه بازم به تو یکی ربطی نداره
« هر موقع گفتن خاک انداز خودتو وسط بنداز »
اینو برای تو گفتن
صفات خودتو خوب نسبت میدی به یقیه!!!!