به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین و خواندنی ترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور درباره سینما و تلویزیون را در ادامه بخوانید.
نظر روزنامه بانی فیلم درباره «شبی با عبدی»
پس از اینکه زمان پخش برنامه «شبی با عبدی» بارها تغییر کرده و به تعویق می افتاد، سرانجام جمعه هفته گذشته روی آنتن رفت. برنامه ای که از همان قسمت نخست توجهش به تئاتر و بخصوص سیاه بازی را نشان داد. جالب آنکه از استاد داداشی در این برنامه دعوت شد که در زمینه سیاه بازی تجربیات بسیاری دارد و اتفاقا در سریال «دندون طلا» میرباقری نگاهی به این شخصیت هنری داشت.
گرچه این برنامه هم دارای نقاط ضعف بسیاری در همان قسمت اول بود، اما می توان گفت یکی از نکات مثبت آن احیای تئاتر و به خصوص سیاه بازی بود که اتفاقا اقدام جالب و عجیبی در تلویزیون بود. از آنجایی که مضمون تئاترهای سیاه بازی معمولا انتقادی است و چندان همخوانی با سیاست های تلویزیون ندارد، اما پخش چنین تئاتری در تلویزیون اتفاق تازه ای بود. ضمن اینکه اکبر عبدی هم در همان ابتدای برنامه این نکته را متذکر شد که قرار است فضای کار برای افرادی که علاقه مند به بازیگری هستند و فکر می کنند که استعداد این کار را دارند، مهیا شده که این هم می تواند اتفاق خوبی باشد.
گرچه این اتفاق پیش از این برنامه در «خندوانه» و در بخش «خنداننده شو» هم اجرا شده است. اما اساسا انتخاب اکبر عبدی به عنوان مجری و گرداننده برنامه چندان جالب نیست. گرچه او یکی از بهترین کمدین های تاریخ سینما و تلویزیون ایران است، اما اجرای یک برنامه و گفت و گو با مهمان نیاز به تخصص دارد که حتی بازیگر توانمندی مثل اکبر عبدی هم ممکن است نتواند از عهده آن بربیاید. این را می شد به راحتی از نوع اجرایش در نخستین برنامه و گفت و گو با جمشید مشایخی فهمید. اما یکی از نکات مهم این برنامه سانسورهایی است که باعث شد بیننده صدای بوق به جای برخی کلمات بشنود.
آن هم در صحبت های عبدی و مشایخی و البته در یکی از نمایش هایی که مقابل چشمان حضار اجرا شد! گرچه برای قضاوت خیلی زود است و برنامه اولین قسمت را روی آنتن داشته، اما با همان یک قسمت هم می توان متوجه شد که این برنامه می تواند مخاطبانش را با خود همراه کند یا نه!
بانی فیلم همچنین درباره میزان هزینه های فیلم «تگزاس» نوشت:
این روزها گویا بازار نامه سرگشاده نوشتن دوباره بین سینمایی ها داغ شده است.بعد از نامه شنبه گذشته تهیه کننده فیلم «خاله قورباغه» خطاب به رییس صدا و سیما، روز گذشته تهیه کننده فیلم «تگزاس» نیز در نامه ای سرگشاده که مخاطب آن ظاهرا مدیران سینمایی بودند اما به نظر می آید طرح برخی دیگر از مسائل دلیل اصلی نگارش آن بوده است،مطالبی را مطرح کرد.
او در بخشی از این نامه نوشته:«تگزاس با توجه به ماه رمضان، تب و تاب بازی های جام جهانی و نوسانات اقتصادی ، توانست ده هفته عنوان صدرنشین فروش هفتگی را حفظ کند و با تمامی این اوضاع و احوال در همین سه روز پایانی هفته گذشته ۶٠٠ میلیون تومان فروش داشته باشد.
تمامی کارشناسان و دست اندرکاران سینما به طور حتم می دانند که اگر این شرایط در بین نبود به طور قطع تگزاس می توانست به فروشی بسیار بالاتر از رقم فعلی دست پیدا کند. فیلمی که۵ میلیارد تومان برای ساختش هزینه شده فقط به صرف شاد کردن دلهای مردم تا فارغ از هرگونه تورم و خستگی ساعت خوشی را کنار خانواده خود سپری کنند».
بماند اینکه در زیر این نامه در صفحات مجازی، کامنت ها اغلب علیه فیلم و در انتقاد از کیفیت فیلم «تگزاس» هستند.
یکی آنرا فیلمی «مزخرف» دانسته و دیگری هم با الفاظ بدی آنرا نواخته است.
جدا از اینها همچنان مشخص نیست که این فیلم آن هم با سه بازیگر شناخته شده که بعید است دستمزدشان در این فیلم از یک یا در سخاوت آمیز ترین شرایط یک و نیم میلیارد فراتر رفته باشد، هزینه پنج میلیاردی روی دست سازندگانش گذاشته باشد. حتی قضیه ساخت فیلم در لوکیشنهای برزیل هم با توجه به اینکه فیلم در زمانی غیر از التهاب فعلی بازار ارز ساخته شده نمی تواند در بالا رفتن هزینه ساخت آن تاثیری تا این حد داشته باشد.
بد نیست بدانید حمید فرخ نژاد که برای بازی در فیلم «خوب بد جلف»دستمزدی سیصد میلیون تومانی گرفته بود – که البته آنجا نام پیمان قاسم خانی هم به عنوان کارگردان وسط بود-، حتی اگر در تگزاس دستمزدی دو برابر آن طلب کرده باشد باز هم نمی تواند با مجموع دستمزد پژمان جمشیدی و سام درخشانی، هزینه ای پنج میلیاردی را برای «تگزاس» رقم بزند.
«جام جم» از تغییرات «خنداننده شو» استقبال کرد
جام جم نوشت:
دیگر «خنداننده شو» در فصل دوم خود عنوانی شناخته شده برای مخاطبان تلویزیونی محسوب میشود. به نظر میرسد تیم برنامهریز «خندوانه»، در همین مرحله مقدماتی تلاش کرده با رفع کاستیها و اشتباهات سری نخست، هم به تعداد بیشتری از تماشاچیان چنگ بندازد و هم از تیزی انتقادات دور پیشین بکاهد. رقابتی سالم و در عین حال نفسگیر که بتواند ضمن درست خنداندن بینندگانش، به تربیت و ورود نسل تازهای از کمدینهای جدید پشت سر جوانها، آئیشها و دهقانها به جامعه هنری کشور بینجامد. پس برشمردن برخی از برگهای برنده فصل دوم مسابقه «خندانندهشو» میتواند جذاب باشد:
سورپرایز گروه مربیان
همان اول کاری، دیدن مربیان این فصل تازه برای دنبال کردن بقیه مسابقه کافی است. با اینکه جای خالی راهنماییهای دقیق و موشکافانه شقایق دهقان و سختگیریهای از نوع حسن معجونی، دو چهره شناخته شده عرصه طنز سینما و تلویزیون، کاملا احساس میشود اما رامبد جوان با دعوت از فرهاد آئیش و پانتهآ بهرام توانسته جذاب و غافلگیرکننده به چشم بیاید. اضافه شدن فرهاد آئیش به عنوان یکی از اساتید استخوان خورد کرده حوزه کمدی در کنار پانتهآ بهرام که وی را با هیچ نقش طنزی در کارنامهاش به یاد نداریم، به جمع اشکان خطیبی دقیق و اهل برنامه و بالاخره رامبد جوانِ اهل رقابت، معجونی دیدنی ساخته است.
اجرا به شرط بالا بردن آدرنالین
در فصل نخست، امیر کربلاییزاده به عنوان مجری نابلد، مسابقه را میگرداند و در برخی از موارد در حین اجرا، به خاطرهگویی و بازی کردن مشغول میشد. به نظر میرسد اجرای متفاوت احسان کرمی با شوخطبعیهای گاه افراطی و خستهکنندهاش در رقابتهای پایانی این مسابقه، بیشتر به دل مخاطبان نشسته و به اصطلاح جواب داده است. پس به عنوان گزینه مناسبتر برای اداره رقبا، مربیان و تماشاچیان حاضر در استودیو، با همان اطوارهای از جنس کرمی مثل دست انداختن رامبد جوان، شوخی با اسامی و القاب شرکتکنندگان یا بازی با احساسات بیننده در زمان اعلام اسامی برندگان، برای تزریق هیجان بیشتر پا به «خنداننده شو2» گذاشته است.
بخندانیم ولی نه به هر قیمتی
یکی از نقاط ضعف سری اول «خنداننده شو» عبور از خط قرمزها بود. اشتباهی که سر و صدای زیادی به پا کرد و حواشی فراوانی را از طرف مردم و مسئولان و حتی چهرههای ورزشی و فرهنگی کشور برای عوامل «خندوانه» در پی داشت که هنوز هم با جستوجویی ساده در اینترنت میتوان ویدئوی استندآپهای جنجالبرانگیز را پیدا کرد. همه این اتفاقات میتواند کسی مثل رامبد جوان را هم مجبور کند، در روند برنامهسازی خود تجدید نظر کرده و دست به عصا تر حرکت کند. این اتفاق مبارک در همین مرحله مقدماتی و انتخاب سوژههای مناسب استندآپ کمدی مثل تعریف خاطرات شخصی، شوخی با خود و اعضای خانواده یا مسائل اجتماعی قابل لمس است. شوخی با حباب گرانی، اشاره به رفتارهای عصبی اجتماعی، به باد انتقاد گرفتن برگزاری عجیب مراسم عروسی و گاه طلاق و... از این جملهاند. «بخندیم و بخندانیم ولی نه به هر قیمتی»، درسی است که خندانندهها از فصل اول گرفتند.
رقبا؛ خیلی دور خیلی نزدیک
از همه جای کشور جوانان عاشق بازی و دیده شدن به بهانه اجرای یک استندآپ و خنداندن مردم، قدم در راه دشوار کمدین شدن گذشتهاند. تلاش رامبد جوان برای ناامید نکردن جوانان جویای نام از گذر یک برنامه سرگرمکننده قابل تقدیر است. طوری که در این فصل جدید شاهد حضور پر رنگتر شرکتکنندگان شهرستانی از مرزهای شرقی ایران گرفته تا نقاط غربی آن هستیم. از طرفی، در نسخه بهروز شده «خندانندهشو» رقبای دختر و پسر در یک گروه آماده همکاری میشوند. در حالی که در فصل پیش «خندانندهشو»، خانمها در گروه مجزایی به سرپرستی شقایق دهقان حضور داشتند. شاید این ایده به دلیل بالا بردن حس رقابت میان بچهها و دو قطبی نشدن فضای مسابقات و تماشاچیان که در حکم داوران رقابتها هستند، باشد.
میان برنامه با مهمانان ویژه
حتی میانبرنامههای فصل دوم «خندانندهشو» به دیده شده جمعی از هنرمندان مستعد و کمتر شناخته شدن کمک کرده است. دعوت از هنرمندان فعال در گروههای نمایشی و موسیقی برای به نمایش گذاشتن هنرشان از دریچه رسانه ملی در فواصل مسابقه، یکی از نقاط قوت «خندانندهشو2» است. فضای تنفسی که به این بهانه مهیا میشود، به یاری طراوت و تنوع بخشهای فشرده رقابتی میآید.
مریم نراقی، روزنامه نگار، در جدیدترین شماره شهروند نوشته: «سلبریتیها مواظب باشید!»
١. مهدی فخیمزاده هنگام فیلمبرداری در چالوس به سانحهای دچار شد و او را به تهران منتقل کردند، اما بیمارستانها از پذیرش بیمار سر باز زدند. دلیلش این بود که فخیمزاده چهره سرشناسی بود. حالا اگر فردی معمولی به جای این چهره سینمایی به چنین مشکلی دچار میشد، چه اتفاقی میافتاد؟ شاید پاسخ این سوال مضحک باشد، اما واقعیت این است که خیلی راحتتر از اینها در یک بیمارستان پذیرش میشد. این یک معضل جدید و نگرانکننده است. رد پای این نگرانی را اگر دنبال کنیم، میرسیم به سال ٩٤؛ وقتی نخستین چالش بین پزشکان و سینماگران کلید خورد؛ همان زمان که شبکه سه سریال «در حاشیه» مهران مدیری را پخش کرد. پزشکان شوخیهای مدیری را تاب نیاوردند و معتقد بودند صدا و سیما برای جذب مخاطب بیشتر، آنها را سوژه تمسخر خود قرار داده؛ بعد هم بیانیه دادند و تحریم کردند. سریال «در حاشیه» تمام شد و این جنجال هم ختم بهخیر. پزشکان و سینماگران هم این چالش را فراموش کردند. اما کمتر از یک سال دوباره گذر این دو صنف به هم افتاد. اینبار اما ماجرا متفاوت بود. ١٤ تیر ٩٥ بود که خبر آمد عباس کیارستمی از بینمان رفت؛ عجیبترین اتفاق ممکن و شوک بزرگی که قابل هضم نبود. این آغاز چالش دیگری بود میان سینماگران و پزشکان. حال کیارستمی آنقدر وخیم نبود که برود؛ اصلا همه در انتظار مرخص شدنش بودند نه رفتنش. اما فضای رسانه پر شده بود از خبرهای ضد و نقیض. خانواده و دوستان کیارستمی تاکید داشتند که مرگ او بر اثر خطای پزشکی رخ داده است. غم از دست دادن عباس کیارستمی برای جامعه فرهنگی آنقدر بزرگ بود که مطرح شدن موضوع خطای پزشکی، همهچیز را ملتهبتر کند. همه برآشفته بودند و عاجز. واکنشهای عصبی از سوی برخی از سینماگران رخ میداد؛ که شاید بسیاریشان امروز پشیمان باشند از آن برخوردها و گفتهها و نوشتهها. فضای عجیبی بود؛ سینماگران در فضای مجازی پست میگذاشتند و مصاحبه میکردند و پزشکان تکذیب میکردند. کار به تجمع و تحصن رسید و در نهایت شکایت خانواده کیارستمی از پزشک معالج او. حالا دو سال از رفتن کیارستمی و طرح شکایت از پزشک معالجش گذشته است. دیروز خبر آمد که حکم پزشک کیارستمی صادر شده است. به گفته قائممقام معاون انتظامی کل سازمان نظام پزشکی، آقای دکتر تذکر گرفتند و توبیخ شدند و این توبیخ در سابقه پزشکیشان لحاظ میشود و پیامدهایی دارد که در خبرها مفصل آمده است.
٢ . بهنظر میرسد چالش میان سینماگران و پزشکان اینبار جدیتر از آن است که فراموش شود. هر کدام از دو صنف مذکور ته دلشان از یکدیگر چرکین است و بیش از همیشه حواسشان به حریف هست. مرگ کیارستمی تبعات جبرانناپذیری بهجا گذاشت. حالا اوضاع بهگونهای است که وقتی هنرمندی یا سینماگری پایش به بیمارستان میرسد، پزشکان محافظهکارتر میشوند. نمونه اخیرش سانحهای که برای مهدی فخیمزاده رخ داد و در بیمارستان ایرانمهر تهران بستری شد. پزشکان معالجش دلسوزانه برای نجاتش تلاش میکردند، اما وقتی پای رسانهها در میان میآمد که جویای احوال فخیمزاده میشدند، همهچیز تغییر میکرد. وقتی دوستی یا فامیلی از پزشکان یا مسئولان بیمارستان حال فخیمزاده را میپرسید، اوضاع خوب بود و چندان جای نگرانی نبود، اما همین که موضوع اطلاعرسانی رسمی میشد، اطلاعات متفاوت بود. سطح هوشیاری آقای فخیمزاده در اخبار رسمی بسیار پایینتر از شنیدههای خودمانیتر بود و همه اینها یعنی پزشکان حالا در برخورد با هنرمندان محتاطتر از قبل عمل میکنند و بخشی از این بیاعتمادی نتیجه رفتار نادرست برخی از سینماگران است.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
این طوری خیلی ناجوانمردانس مسابقه
کلا سه تا خانوم😞