به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین و خواندنی ترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور درباره سینما و تلویزیون را در ادامه بخوانید.
روزنامه جوان: به جای «پدر»، همان «جومونگ» را پخش کنید
«پدر» به کارگردانی بهرنگ توفیق و تهیه کنندگی حامد عنقا جدیدترین سریال سیماست که تقریبا یک هفتهایست از قاب تلویزیون بر سفره مخاطبین نشسته است. ژانر فیلم ظاهرا «خانوادگی» است، اما چند قسمتی از فیلم نگذشته مشخص شد خانوادگی نه، «فراتخیلی» است!
از صحنه پریدن شخصیت اصلی داستان، حامد، از طبقه سوم ساختمان که تنها منجر به شکست دست او شد (!) که بگذاریم، این سریال صحنههای بسیاری دارد که نه در واقعیت قابل تحقق است و نه در باور کسی میگنجد!
به عنوان نمونه در قسمتهای اخیر نقش اول زن سریال، لیلا، که عاشق حامد شده است در اولین برخورد با پدر حامد چنان به التماس برای پذیرفتن درخواست ازدواج با حامد افتاده بود.
گویی دختر ایرانی هیچ عزت و منزلتی نداشته و حاضر است برای بدست آوردن عشقش ملتمسانه به پای پدر شوهر خود بیفتد و در نخستین دیدار با اشک و زاری و گریه به او بگوید سه شب است از خانه فرار کرده و حاضر است برای بدست آوردن پسر او هر کاری انجام دهد!
مشغول به کار شدن حامد، با پدری میلیاردر و خیر، در کارواش و دعوای او و پرداخت چکی صد میلیونی جهت کسب رضایت شاکیان نیز از دیگر سکانسهای فراتخیلی این سریال بود که اعتراضات زیادی را به همراه داشت.
ضعفهای فیلمنامه این سریال و الگوبرداری آن از فیلم «دلشکسته» صدای کاربران فضای مجازی را نیز در آورده و در روزهای اخیر پس از به نمایش درآمدن سریال علاوه بر داباسمشهایی که بر اساس صحنههای این سریال ساخته شد، در توئیتر نیز توئیتهای بسیاری در این خصوص منتشر گردید.
متاسفانه اشتغال تلویزیون به ساخت اینگونه فیلمها و سریالها حکایت از آن دارد که صداوسیما شناختی از تغییرات ذائقه و سلیقه مخاطبین نداشته و کماکان در فضای دههی ۶۰ و ۷۰ سیر میکند!
بدین ترتیب باید ملتمسانه همچون زیرنویسهای شبکه آیفیلم از تلویزیون خواست اگر تصمیم دارد این روند را ادامه دهد و تحولی ایجاد نکند همان بهتر که باز هم سریال جومونگ و یوسف پیامبر را نشان دهد و از ساخت فیلمهای جدید خودداری کند و خاموش بماند.
چرا که این نحوه از فعالیت نه تنها موجب جذب کسانی که به کلی تماشای سیمای ملی را کنار گذاشتهاند نمیشود بلکه آنها را در تصمیم خود مصمم کرده و بازار ماهواره فروشها را نیز داغ میکند!
روی دیگر ماجرای عکس های عیادت هنرمندان از جمشید مشایخی؛ خودشان خواستند!
روزنامه شهروند نوشت: «ظاهرا عیادت جنجالی هنرمندان از جمشید مشایخی یک روی دیگر هم دارد و حالا معلوم شده که ماجرای عکسها به مدیر برنامهها و همراهان بیمار ارتباط داشته است. هم کوروش تهامی و هم حدیث فولادوند در حرفهایشان با «شهروند» به کسانی اشاره کردهاند که از آنها خواستهاند عکس بگیرند.
«به توصیه مدیر برنامه ایشان عکس را گرفتیم. به ما گفتند استاد مثل همه کسانی که در بستر بیماری هستند، احساس میکنند چرا کم به عیادتشان میروند. حالا نمیدانم استاد خودشان این حرف را زده بودند یا خیر، اما مسأله این است که به ما گفتند عکس بگیریم وگرنه خودم مخالف بودم.
بعد هم خواستم عکس را از روی صفحهام بردارم. با سام مشایخی تماس گرفتم، اما از من خواهش کردند که عکس را برندارم و حتی گفتند که بعد از انتشار عکسها و عیادت دیگر هنرمندان ایشان روحیه گرفتهاند.» اینها حرفهای کوروش تهامی است که حالا در صفحه اینستاگرام توضیحاتی هم در این باره نوشته است.
حدیث فولادوند هم بازیگر دیگری بود که بازتاب عکسش به همراه نفیسه روشن، فریبا کوثری، جمشید هاشمپور و چند نفر دیگر، بیشترین حاشیهها را داشت؛ عکسی که در آن پوزیشن و حالت جمشید مشایخی اصلا خوب نیست، بازیگران با چهرههای خندان به دوربین نگاه میکنند و او به آنها.
فولادوند که البته خیلی رغبتی به صحبت کردن ندارد، میگوید: «دلایل خودم را دارم تا الان هر چقدر که قضاوت کردهاند همان قدر هم قضاوت کنند، البته که از قضاوتها ناراحت میشوم، اما نه تنها من بلکه تمام آدمهایی که حضور داشتند، آدمهایی نبودیم که بخواهیم عکس بگیریم و این اتفاقها را به وجود بیاوریم.
همراهان استاد مشایخی از ما خواستند که عکس را منتشر کنیم تا همکاران برای عیادت و روحیه دادن به ایشان بیایند. کسانی که فالوور من هستند میدانند اصلا عادت ندارم وقتی جایی میروم عکسهایش را منتشر و خودم را مطرح کنم.
ما در آنجا گوشیهایمان را هم از کیفمان درنیاوردیم، چه برسد به این که بخواهیم سلفی بگیریم. چون اصلا عکس سلفی نبود و یکی از همراهان استاد عکس را از ما گرفت.»
وضعیت ظاهری استاد در عکسهایی که منتشر شد خوب نبود و کاملا مشخص است که عکاس حرفهای عکسها را نگرفته.
به قول کوروش تهامی اگر عکاس حرفهای باشد به پوزیشن و سمت و سوی نگاهها توجه دارد: «به هر حال باید در انتخاب عکس دقت میشد، اما من از کارم پشیمان نیستم، چون وظیفهام را در برابر ایشان انجام دادهام. من آدمی نیستم که بخواهم با منتشر کردن عکس برای خودم لایک جمع کنم.»
بعد از انتشار عکسها، صحبتهایی از سوی سام مشایخی، فرزند جمشید مشایخی مطرح شد. او گفته بود که قلباً از دیدن این تصاویر ناراحت هستم. نکته تلخ این عکس نگاه پدرم به چشمهای ملاقاتکنندگانش است در حالی که چشم آنها به دوربین دوخته شده است.
او دیروز هم ویدیویی منتشر کرد و از هنرمندانی که به عیادت پدرش رفتند، تشکر کرد: «توقع دارم شرایط پدر را درک کنند و با انتشار این چنین عکسهایی باعث نگرانی بیشتر نشوند.
من منظورم عکس خاصی است که احتمالا همه آن را دیدهاند و میدانم تا زمانی که عمر داشته باشم و آن عکس را ببینم حالم بد میشود و دلگیر میشوم وگرنه دیگر عکسها عالی است.»
البته هنوز معلوم نیست کسی به عنوان مدیر برنامه این کار را توصیه کرده یا شخصی که عکسها و به ویژه آن عکس تاریخی را گرفته کیست، اما تا همین جا داستان این است که هنرمندانی که حالا مورد هجمهاند میخواستند ثواب کنند، اما کباب شدند.»
خانه «بزرگ آقا دیوانسالار» در آستانه تخریب
به نظر می رسد داستان بیتوجهی به خانههای تاریخی و تخریب روز به روز آنها پایانی ندارد. این روزها صحبت از تخریب دو خانهی تاریخی است؛ اولی عمارت تاریخی وثوق الدوله یا همان خانه بزرگ آقا در سریال شهرزاد و دومی خانه پدری فروغ فرخزاد شاعر معاصر کشورمان است.
روزنامه قانون در گزارشی با عنوان «خانه شهرزاد در یک قدمی نابودی» نوشت: در مرکز شهر تهران و در کوچه پسکوچههای قدیمی این شهرنیز خانه ها وبناهای قدیمی زیادی وجود دارد که خانه وثوقالدوله از جمله آنهاست. خانهای با قدمتی حدود دو قرن (در سال ۱۲۱۱ ه.ش) که در زمان سلطنت محمدشاه قاجار برای میرزامحمد قوامالدوله آشتیانی از صاحب منصبان و رجال آن دوره ساخته شد.
این خانه با وجود تمام زیباییهای منحصر به فردش، گچبریها و کاشیکاریهایش، باغ پر درخت و ... تا به حال برای ما سهمی در جذب توریست و گردشگر نداشته و با خبرهای تلخی هم که از آن به گوش میرسد، در آینده هم نخواهد داشت.
میراث؛ گرفتار تناقض
هفته گذشته تصمیم گرفتم به این خانه تاریخی سری بزنم، خانمی آیفون تصویری را جواب داد و وقتی با درخواست بازدیدم از خانه و باغ مواجه شد، با پرخاش گفت: «یعنی چی؟ اینجا ادارهاست! معلومه که در رو باز نمیکنم». او گفت: «ما اینجا رو اجاره کردیم و الان تحت مالکیت ماست».
پرسیدم که، خانه را از بنیاد مستضعفان اجاره کردید که جواب داد: نخیر خانم، چه کار به بنیاد مستضعفان دارد؟ ما از میراث اجاره کردیم. گفتم در سایتها نوشتهاند بازدید برای عموم آزاد است که با جواب کوبنده سرکار خانم مواجه شدم: اینها رو یک سری علاف که اینجا میچرخند، مینویسند. هیچ بازدیدی نداریم و آیفون را گذاشت.
سوال اصلی اینجاست که چرا اجازه بازدید از این عمارت و باغ داده نمیشود؟اگر زیرساختهای خانه مناسب رفت و آمد زیاد نیست، چرا خانهای که ثبت ملی شده را آماده بازدید نمیکنند؟ وقتی هم که به دنبال جواب اینها برویم، درست مثل باغ برره! به رد پای سازمان بنیاد مستضعفان میرسیم.
ایلنا نیز از تخریب یک خانه ۸۲ ساله خبر داد؛ خانه پدری فروغ فرخزاد. این خبرگزاری در گزارشی باعنوان «تنها چند روز به تخریب خانه تاریخی و پدری فروغ فرخزاد باقیمانده» نوشت:
حالا با پتکها و کلنگهایشان در یک قدمی حیاط خانه فرخزاد ایستاده و خبر از تخریب آن در همین یکی دو روز آینده میدهند. پیرمرد تفرشی که سالها پیش این خانه را از پدر فروغ خریده و حافظ تاریخ و خاطرههای آن بود، حالا فوت کرده است و ورثه میخواهند هرچه سریعتر خانه را تخریب کنند. رسانهها در خواب و شهرداری منطقه ۱۱ ناحیه ۴ هم پروانه ساخت آن را صادر کرده و کار روی کاغذ تمام است.
چندی پیش نیز موسسه مردم نهاد سرزمین سبز طی نامهای به مدیرکل میراث فرهنگی تهران خواستار ثبت خانه فروغ فرخزاد شدهبود. در بخشی از این نامه قید شده است: خانه فروغ فرخزاد، طبق تصمیم مالکین فعلی، ظرف چند روز آیده تخریب خواهد شد و پروانه ساخت آن نیز توسط شهرداری منطقه ۱۱ ناحیه ۴ صادر گردیده است.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
اون خونه میتونه از بهترین لوکیشنای فیلم های پر هزینه باشه خب.واقعا که