به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران:
بعضی ها اعتقاد دارند این روزها استعداد ذاتی، بعلاوه موقعیت خوب و آموزش های حرفه ای، منهای پارتی و پول و داشتن نسبت فامیلی با یک سینماگر، مساوی است با بازیگر شدن! این همان معادله ای است که بازیگرهای سینما در جواب سوال کلیشه ای «چه شد سر از سینما درآوردید» تحویل تان می دهند.
با این اوصاف، این که هر یک از ستاره های سینما چطور سر از سینما درآورده اند، خیلی حساب و کتاب ندارد؛ هر کدام از ستارگان ماجراهای جالبی دارند که شاید شنیدن برخی از آنها خالی از لطف نباشد. قسمت دوم این پرونده را امروز بخوانید.
نیکی کریمی:
با «وسوسه» آمدم
بیشتر مردم مرا با «عروس» میشناسند و خیلیها یادشان نیست که برای نخستین بار در سال 68 در فیلم «وسوسه» جمشید حیدری بازی کرده ام. من از دوران دبیرستان، علاقه زیادی به تئاترهای مدرسه داشتم و توسط جمشید حیدری که بازی هایم را در نمایشها دیده بود وارد سینما شدم. از دوران دبستان بازی در گروههای کوچک تئاتری را آغاز کردم. نخستین نقش سینماییام در سال ۱۳۶۸ در فیلم «وسوسه» حیدری بود. اما نخستین حضور جدیام در فیلم «عروس» به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۱۳۶۹است که با ابوالفضل پورعرب نخستین ستارگان سینمای ایران پس از انقلاب بودیم. سپس در دو فیلم مهم داریوش مهرجویی یعنی «سارا» و «پری» بازی کردم. در سال ۱۳۷۱ به خاطر بازی در فیلم «سارا» (اقتباسی از «خانه عروسک» اثر هنریک ایبسن) جایزه بهترین بازیگر زن جشنوارههای سن سباستین و نانت را دریافت کردم. همان سال برای تحصیل در رشته طراحی لباس به آمریکا رفتم و تا زمان بازی در فیلم «پری» اثر داریوش مهرجویی به ایران بازنگشتم. بازیام در این فیلم که اقتباسی از کتاب «فرنی و زویی» اثر سلینجر بود مورد توجه قرار گرفت و برای بار سوم در جشنواره فیلم فجر نامزددریافت سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول زن شدم.
همایون ارشادی:
کیارستمی مرا کشف کرد
همه ما هر روز ممکن است از عرض خیابان رد شویم یا پشت چراغ قرمز بایستیم، اما همین اتفاق روزمره ساده از من بازیگر ساخت. من پشت چراغ قرمز ایستاده بودم که نگاه سنگین کسی را روی خودم احساس کردم. کیارستمی که از چهره من خوشش آمده بود مرا به همکاری دعوت کرد و دوستی ما شکل گرفت وخواست در قالب مرد ساکت و مرموزی که دنبال فردی میگشت که جنازهاش را دفن کند بازی کنم . نخستین بار جلوی دوربین «طعم گیلاس »اش رفتم؛ اما «درخت گلابی» مهرجویی بود که مرا بیشتر به مردم شناساند و موقعیتم را به عنوان یک بازیگر تثبیت کرد. شانس درهمه چیز هست و مختص سینما نیست. در هر شرایطی شانس باید همراه آدم باشددلچسبتر از شانس، شانس اول است! این که کسی معماری خوانده باشد و یکهو کیارستمی بیاید سراغش!بله این کاملا شانس است برای شروع بازیگری شانس آوردم، برای بازیگری در فیلمهای بینالمللی هم شانس آوردم، اما فراموش نکنیم که قدر شانسم را میدانستم وگرنه به تجربههای بعدی منجر نمیشد. همیشه آدم نمیتواند با شانس ادامه بدهد.خیلیها با آقای کیارستمی کار کردند و نتوانستند جلوتر بروند. آنها هم شانس آوردند، چرا نتوانستند ادامه بدهند؟
هانیه توسلی:
مهرجویی باعث شد بازیگر شوم
من دانش آموخته ادبیات نمایشی هستم و کار بازیگری را از تئاتر شروع کردم تا بالاخره در فیلم کوتاه «روی جاده نمناک» به کارگردانی مهدی کرمپور جلوی دوربین رفتم.هنگام بازی در فیلم«شبهای روشن »تنها ۲۲ سال داشتم . از ۱۷ سالگی و شاید هم یک مقدار زودتر و از سال ۷۵ تا قبل از آمدن به تهران کلاسهای تئاتر را در همدان گذراندم. لیلا حاتمی بازیگر محبوب من است و" داریوش مهرجویی" باعث ورود من به دنیای بازیگری شد . چون فیلم «لیلا» را بسیار دوست دارم و بارها تماشایش کرده ام.این اثر مهرجویی به من انگیزه داد که به گونهای جدی به ورود به عرصه سینما و بازیگری فکر کنم. کلاسهای بازیگری توسط آموزش انسانهای باتجربه خروجی دارد اما بعضی وقتها این کلاسها توسط افراد بدون تجربه اداره میشود اگر انسان خواهان رسیدن به جایگاهی باشد و با توجه به آن تلاش کند به طور حتم مثل من بدون پارتی و آشنا به هدف خود میرسدفیلم«شام آخر» به دلیل فروش بالا بیشتر توسط مردم دیده شد.تجربه در این اثر و کل اتفاقات آن لذت بخش بود به خصوص آنکه همه با توجه به کار اولم من را راهنمایی و هدایت میکردند.
بهرام رادان:
نه پول داشتم نه پارتی
خیلی از آدمها پس از پایان دوره خدمت سربازی دنبال کار میگردند. من هم یکی ازآنها بودم که بین آگهیهای روزنامهها در جست و جوی یک شغل مناسب بودم.
چشمم که به آگهی کلاسهای بازیگری «هیوا فیلم» خورد گوشی را برداشتم و بعد هم سر از کلاسها درآوردم و یک هفته از کلاسها نگذشته بود که فرم انتخاب بازیگر یک فیلم سینمایی را پر کردم. بر خلاف تصور بسیاری که گمان میکنند از طریق پول و باند بازی و پارتی بازیگر شده ام به جرات میتوانم بگویم برای بازیگر شدن نه پول داشتم نه پارتی. در کلاس ثریا قاسمی فیلم نامه «شور عشق» به من داده شد که روی نقش «کیان» تمرکز کنم نقشی که فکر میکردم یکی دو تا دیالوگ بیشتر ندارد غافل از این که یکی از دو نقش اصلی فیلم بود.
من خیلی کم از کارهای خودم خوشم میآید و اولین و بی رحمترین منتقد خودم هستم. یعنی وقتی فیلم هایم را میبینم، معمولا کلی از بازی ام اشکال میگیرم و با خودم میگویم کاش دوباره این نقش را بازی کنم تا اشتباهاتم را جبران کنم یا یک جور دیگر و بهتر بازی اش کنم.
ساره بیات:
یواشکی شدم بازیگر!
حدود دوسال تئاتر کار کردم ولی به خاطر درس و دانشگاه چند سالی کار نکردم از طرفی چون پس از نخستین کار تئاترم در جشنواره پلیس به عنوان بازیگراول زن انتخاب شدم پیشنهادهای کاری زیادی به من شد ولی خانوادهام مخالف بودند و نگذاشتند کار کنم. گفتم سنم بالاتر برود تا زورم به آنها بچربد چون اگر سنم بالا برود دیگر با من کار ندارند. وقتی پس ازآن وقفه تصمیم به بازگشت گرفتم، با کلاسهای آقای پرستویی شروع کردم. آنجا هم جزو شاگرد اولها بودم و برای سریال تاریخی «یک مشت پر عقاب» اصغر هاشمی معرفی شدم که نخستین کار تصویری ام وتجربه، رضایت بخشی بود. خانواده من خیلی با بازیگری مخالف بودند و پنهانی رشته تحصیلی دانشگاهم را هنر انتخاب کردم که ازراه هنر یواشکی وارد بازیگری بشوم ولی نشد .دوران دانشگاه که تمام شد، با کلاسهای بازیگری ذهن خانوادهام را آماده کردم. خانواده همیشه به من اعتماد داشتند و دوستان صمیمی ام هستند اما هنر را جزو مشاغل نمیدانند. به هر چیزی که در این حرفه میخواستم تا به امروز رسیدهام. شاید خیلی کم توقع باشم ولی به آن چیزی که خواستم رسیدم. خیلی سخت به این جا رسیدم و شاید برای همین است که خیلی جایگاهم را دوست دارم.
حسام نواب صفوی:
با «کیف انگلیسی» شروع کردم
اگرچه من با نقش کوچکی جلوی دوربین «اعتراض» رفتم و وارد سینما شدم و بعد از آن هم سریال «بازگشت به خانه» را بازی کردم، اما خودم همیشه از «کیف انگلیسی» به عنوان نخستین فیلمم یاد می کنم.
مهران رجبی:
همکلاسی با میرکریمی
شاید خیلی ها ندانند که او با سیدرضا میرکریمی همکلاس بوده و هر دو گرافیک خوانده اند و همین باعث شد که میرکریمی در نخستین سریالش یاد این همکلاسی خوش زبان و باروحیه بیفتد و رجبی نخستین بار با سریال محبوب«بچه های مدرسه همت» به تلویزیون بیاید و مهمان خانه های مردم شود. رجبی همیشه و همه جا می گوید من یک روستایی اصیلم و به روستایی بودنم افتخار می کنم و همیشه روستایی خواهم ماند.
احمد پورمخبر:
به جای پسرم مرا انتخاب کردند
همه، ماجرای بازیگر شدن مرا می دانند از بس همه جا تعریف کرده ام. من پسرم را برای تست بازیگری به دفتر رضا عطاران بردم. ظاهرا پسرم چندان نظر عطاران را به خود جلب نکرد و او که حواسش پرت شده بود، صدایم را از راهرو شنید و به دنبال صدایم آمد. این شد که همانجا من را پسندید و بازیگر شدم و الان پسرم مدیر برنامه هایم است.
پوریا پورسرخ:
دوستی با حسین لطیفی
خیلی ها ورود مرا به سینما مربوط به نزدیکی ام با لطیفی می دانند. اما واقعیت این است که من زمانی که کار تئاتر می کردم در یک همایش سینمایی با محمدحسین لطیفی آشنا شدم و بعد از آن برای بازی در نقش فرهاد «فرار بزرگ» انتخاب شدم. البته بعد از آن، سریال «وفا» مرا مشهور کرد.
امین حیایی:
مدیون ثریا قاسمی ام
من در جریان یک تئاتر کودک به کارگردانی ثریا قاسمی کشف شدم! این آشنایی با ثریا قاسمی باعث شد که او مرا به اصغر هاشمی برای فیلم «دو همسفر» معرفی کند و بعد از آن هم که تا الان در خدمت مردم هستم.
نسبت های فامیلی؛ اتوبانی به سمت سینما
ماجرای ورود افراد به دنیای پرزرق و برق هنر هفتم به همین جا ختم نمی شود و بسیاری از این ستاره های سینمایی و تلویزیونی هم با تکیه بر نسبت های فامیلی شان قدم به این عرصه گذاشته اند.
محمدرضا شریفی نیا و آزیتا حاجیان که ید طولایی در جذب هنرپیشه و تکمیل ویترین سینمای ایران دارند در این زمینه خانواده خودشان را هم از یاد نبردند و هر دو دخترشان را بازیگر کردند.
مهراوه و ملیکا نه تنها در تلویزیون و تئاتر بلکه کم کم در حال تجربه کردن ستارگی آسمان سینمای کشور هم هستند.
نورا هاشمی تنها فرزند گلاب آدینه و مهدی هاشمی نیز توسط والدینش پا به تلویزیون گذاشت، اما کمی بعد توسط همسرش سیاوش اسعدی وارد دنیای سینما شد و چند فیلم سینمایی از جمله «جیب بر خیابان جنوبی» را بازی کرد.
مریلا زارعی که تحصیلکرده مهندسی صنایع غذایی بود و با تکیه صد درصد بر توانایی هایش توانسته ستاره سینما شود، خواهر کوچکترش ملیکا را هم با خود به دنیای تصویر آورد.
البته ملیکا زارعی بیشتر به نام خاله «شادونه» شهرت دارد و مجری برنامه های کودک است. خانواده قاسم خانی ها نیز یکی از خانواده های پرکار سینما و تلویزیون است و این دو برادر یعنی پیمان و مهراب قاسم خانی به ترتیب همسران بهاره رهنما و شقایق دهقان بودند( قطعا می دانید که چند سالی است که پیمان و بهاره از هم طلاق گرفته اند و بهاره رهنما با ازدواج مجددش جنجال زیادی به پا کرد). البته همگی این چهار نفر در این عرصه باهم آشنا شدند و هیچ کدام مسبب ورود دیگری نبوده اند، اما حضور این خانواده به همین چهار نفر محدود نشد و بعد از فرناز رهنما این بار استعداد پروین قائم مقامی از طریق دامادش (پیمان قاسم خانی) در زمینه طنز کشف شد و او تا این لحظه آخرین هنرمند این خانواده است.
نخستین کسی که به قائم مقامی اعتماد کرد و یکی از نقش های اصلی طنزش را به او داد، مهران مدیری در مجموعه مرد هزار چهره بود (در نقش مادر مدیری).
ایرج نوذری هم از بازیگرانی است که با همراهی پدرش مرحوم منوچهر نوذری وارد عرصه بازیگری شد، اما راه پدر را پیش نگرفت و بازی در کاراکترهای جدی سینما و تلویزیون را دنبال کرد. پولاد کیمیایی، سپند و کمند امیرسلیمانی، سودابه بیضایی، ستاره پسیانی، لیلی رشیدی، نیما بانکی، ریما رامین فر، باران کوثری، سحر جعفری جوزانی، بیتا سحرخیز، مونا و مارال فرجاد و... نیز همگی از بازیگرانی هستند که توسط پدرشان وارد عرصه بازیگری شدند و محک، سلیقه مردم و توانایی های خودشان بود که تشخیص داد آنها بروند یا ماندگار شوند.
البته زمینه ورود افراد همیشه پدرانشان نبودند و مثلا آتیلا پسیانی توسط مادرش جمیله شیخی، ماه چهره خلیلی توسط مادربزرگشپروین سلیمانی، پگاه آهنگرانی توسط مادرش منیژه حکمت و السا فیروزآذر توسط خاله اش تهمینه میلانی جلوی دوربین رفتند. بعضی از هنرپیشه های سینما هم در همین عرصه باهم آشنا شدند و نمی توان حضور هیچ کدام را مسبب ورود دیگری دانست.
مثلا لیلا حاتمی که توسط پدرش مرحوم علی حاتمی با دنیای گسترده این هنر آشنا شد، بعدها با علی مصفا که خودش توسط داریوش مهرجویی کشف شده بود، ازدواج کرد یا مثلا ترانه علیدوستی دختر حمید علیدوستی مربی سرشناس فوتبال است.
همچنین پژمان بازغی با مستانه مهاجر، تدوینگر برخی آثارش ازدواج کرد و عبدالرضا کاهانی نیز همسرش شیما منفرد را تدوینگر آثارش کرد. اصغر فرهادی نیز با پریسا بخت آور کارگردان «دایره زنگی» در همین عرصه آشنا شد و حاصل ازدواجشان سارینا فرهادی، بازیگر فیلم جدایی نادر از سیمین شد.
ریما رامین فر و امیر جعفری، محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور، تهمینه میلانی و محمد نیک بین، لادن طباطبایی و سعید تهرانی، مهناز افضلی و حسن پورشیرازی، افسر اسدی و اصغر همت، لادن مستوفی و شهرام اسدی، مائده طهماسبی و فرهاد آییش، محمود پاک نیت و مهوش صبر کن، مسعود رایگان و رویا تیموریان و بسیاری دیگر از این دست نیز در دنیای بازیگری باهم آشنا شدند و خانواده های سینمایی را تشکیل دادند که در پرونده های بعدی به این خانواده های سینمایی بیشتر خواهیم پرداخت.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
منظوم جان کاش آقای میلاد کی مرام و آقای امیر جدیدی هم تو لیست بودن
من نمیدونستم که خانم آهنگرانی دختر خانم حکمت هستن
پوریا پور سرخ وارد این عرصه شده
منظوم. مِیسی. هسیییییییییییییی
حسام نواب صفوی که اصن بازیگر نیست.
ساعد سهیلی هم توسط پدرشون وارد عرصه سینما شدن.