به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، برخی از مهمترین گزارش ها و تحلیل های مطبوعات و رسانه های خبری کشور را در ادامه بخوانید.
خندوانه تکراری؛ کماکان برگ برنده تلویزیون است!
روزنامه شهروند نوشت:
برگ برنده خندوانه فقدان برنامه درست و حسابی در تلویزیون است! رامبد جوان و همراهانش در یک کویر، آبرسانی میکنند!
چشممان عادت کرده به دیدن خندوانه. آنقدر اوضاعِ این تلویزیون بیریخت است که باز هم با این برنامه سرگرم میشویم. طبیعی است که مخاطب همچنان شبکه نسیم را بگیرد و با خندوانه هم بخندد. اما روندی که این برنامه در فصل جدید خود دنبال کرده، کار را به جایی رسانده که تفاوتی بین این سری با سریهای پیش احساس نمیشود. در واقع، خندوانهایها فاتحه خلاقیت را خواندهاند و با همان شگردهایی که از فصلهای پیش در ته جیبشان داشتند، به فکر سرگرمکردن مردماند. در ادامه ۴ دلیل آوردهایم که نشان میدهد خندوانه با خلاقیت و نوآوری خداحافظی کرده است.
نیما و جنابخان تکراری
نیما و جنابخان همواره حکم نجاتدهنده را برای خندوانه دارند. آنها در بزنگاههای مختلف از راه رسیدهاند و باعث بقای خندوانهایها در دل مردم شدهاند. دوست نداریم از ترکیب «تکراری» برای جنابخان استفاده کنم، اما ناچارم که بگویم جنابخان تکراری شده است. او هیچ تفاوت و تازگیای نسبت به فصلهای قبلی ندارد اگرچه همچنان برگ برنده خندوانه است. خندوانهایها اگر جنابخان را یکبار رِفرش نکنند، بیشک با انرژی منفی مخاطبان روبهرو خواهند شد. نیما هم مثل گذشته دل به دل خندوانه نمیدهد. او بعد از مدتی، درگیر کارهای تلویزیونی و سینمایی شد و خندوانه را به اولویت چندم خود تبدیل کرد؛ حالا هم نتیجهاش را میبینیم!
میهمانهای همیشگی
یکی از آفتهای بزرگ خندوانه میهمانهای تکراری است. تیم هدایتکننده خندوانه انگار با قحطی هنرپیشه و خواننده مواجه شده است. آنها خود را در یک دایره محدود قرار دادهاند و بازیهای تکراریشان را با میهمانهای تکراری پیش میبرند. واقعا این روند، چه جذابیتی برای آدمها دارد؟ همین موضوع هم باعث شده تا این برنامه از جانب محمدباقر معلم، مدیر دفتر موسیقی و سرود سازمان صداوسیما تذکراتی را دریافت کند. محمدباقر معلم گفته است: «خندوانه» به دلیل حضور برخی خوانندگان از جانب دفتر موسیقی و سرود سازمان صداوسیما تذکراتی را دریافت کرده است.
ایدههای تاریخ مصرف گذشته
«بازیهای تکراری با آدمهای تکراری»؛ این خلاصه خندوانه در فصل جدید است. رامبد چرا باید فکر کند هر وقت کم آورد، میتواند اطرافیانش را برای بار هزارم دعوت کند و با یک بازی تکراری برنامه پر کند؟ اتاق فکر خندوانه دقیقا مشغول چه کاری است؟ آنها فکر میکنند همین که چهار نفر را دور هم جمع کنند و مشغول یک بازی شوند، رسالتشان را انجام داده و آنتن را به هر طریقی که شده پر کردهاند. آنها از یاد بردهاند که تنها دلیل نفس کشیدنشان اصرار بر نوآوری و خلاقیت مداوم بوده است.
حواس پرتِ رامبد!
رامبد جوان در این سالها نشان داده که اهل تعامل است. او نشان داده که میتواند حرف مدیران صداوسیما را خوب درک کند! برای همین هم توانسته جایگاه خود را حفظ کند. برای همین هم انرژی فصلهای پیشین در خندوانه دیده نمیشود. این مسأله نشان میدهد که ماجراهای دیگری در ذهن رامبد است. این را حتی میشود از دکور تکراری خندوانه فهمید. در واقع، کار در تلویزیون پلهای است برای حضور پرمخاطب و پرپول در سینما؛ مگر نه اینکه رامبد در بیوی صفحه اینستاگرام خودش را FILM DIRECTOR معرفی کرده؟!
روزنامه خراسان نوشت:
محسن چاوشی همکاری جدید خود با تلویزیون را با قطعه «چه شد» از سر گرفت. این قطعه سه شنبه شب به عنوان تیتراژ پایانی سریال «بانوی عمارت» از شبکه 3 سیما روی آنتن رفت و البته بیحاشیه هم نماند. مشخص نبودن نام بک وکالیست (کسی که آوای زیر صدای خواننده را اجرا می کند) در میان گروه موسیقی تیتراژ و پوستر این قطعه، باعث شد تا خاطره هم خوانی چاوشی و سرلک در قطعه «رفیقم کجایی» در سریال «شهرزاد» زنده شود.
در آن وقت سینا سرلک مصاحبه هایی کرد و این شائبه به وجود آمد که نامش را محسن چاوشی از تیتراژ سریال حذف کرده است. به هرحال قطعه «چه شد» هم در فضای مجازی و سایت ها بدون نام بک وکالیست پخش شد و برخی کانالهای تلگرامی مانند کانال برنامه «حالا خورشید» و برخی صفحه های اینستاگرامی به اشتباه از خوانندههای دیگری مانند سینا سرلک و سینا حجازی به عنوان خواننده زیر صدا نام بردند در حالی که این طور نبود. در ادامه بیشتر درباره این قطعه و ابهامات آن میخوانید.
بیشتر از «چه شد» بدانید
محسن چاوشی تا به حال 11 تیتراژ برای برنامهها، فیلمهای سینمایی و سریالهای نمایش خانگی و تلویزیونی خوانده است. قطعه «چه شد» دومین همکاری او به عنوان خواننده تیتراژ سریال پس از «سایه بان» است. فاصله اعلام خبر خوانندگی چاوشی برای این سریال و پخش آن در تیتراژ پایانی 11 روز طول کشید. نکتهای که شاید بتوان تنظیم کم رمق این قطعه را به حساب آن گذاشت. البته عزیزا... حمیدنژاد کارگردان سریال هم به این نکته اشاره کرد و گفت: «یکی از مواردی که هنوز درگیر تنظیم آن هستیم تیتراژ مجموعه «بانوی عمارت» است که در قسمتهای ابتدایی آنطور که باید مطابق شان مخاطب نیست. قطعا از هفته آینده تیتراژ کامل و نهایی سریال تقدیم مخاطبان خواهد شد.»
اگرچه شعر این قطعه که یکی از غزلهای شورانگیز و درخشان استاد شهریار به نام «ماه بر سر مهر» است جور همه ضعفهای این آهنگ را میکشد و شنیدنش را دوستداشتنی میکند. جالب این که گفته میشود استاد شهریار در ابتدا این غزل را برای دوستش سرود تا به معشوق خود برساند اما به اتفاق، محبوبش را در محلی دید و آن را برای او هم خواند. او در این شعر به شیوه همیشگی از جور و جفای یار رفته شکایت میکند اما باز هم او را روی چشم خود میگذارد.
خواننده دوم «چه شد» کیست ؟
همکاری محسن چاوشی و سینا سرلک در سریال نمایش خانگی«شهرزاد» مسالمتآمیز نبود. ذکر نشدن نام سینا سرلک در مشخصات آهنگ این سریال و اعتراضهای او در گفتوگوهای خبری گواه این ادعاست. او همراهی خودش با چاوشی را در قطعه «چه شد» رد کرد و در واکنش به ذکر نامش به عنوان یکی از خوانندههای این تیتراژ در برخی کانالها به خراسان گفت:« صدایی که به عنوان زیر صدا در این تیتراژ شنیده میشود صدای من نیست. درحقیقت من خوانندهای نیستم که به عنوان بک وکال خواننده دیگر، اجرایی داشته باشم ضمن این که شهرزاد آخرین همکاری من با محسن چاوشی بود.»
عده ای دیگر نیز فکر می کردند سینا حجازی بک وکالیست این قطعه بوده است. ذکر نام سینا حجازی و تشکر از او در تیتراژ پایانی این سریال این را به ذهن برخی متبادر کرد اما او گفت:« سید محمد جاسمی خواننده زیر صدای قطعه جدید محسن چاوشی است.»
درباره سید محمد جاسمی اطلاعات کمی موجود بود که از مهمترین آنها میتوان به تنبورنوازی برخی قطعات چاوشی، تارنوازی همین قطعه جدید و آوا در قطعه«کاشکی» از آلبوم گروهی «هشت» که با محوریت تولد امام رضا (ع) تهیه و در اردیبهشت سال 89 منتشر شد، اشاره کرد. قطعهای که در آن نام سینا حجازی به عنوان یکی از اعضای تیم کرال ذکر شده است. این حاشیهها را پایانی بود اگر نام همه عوامل موسیقایی در تیتراژ ذکر و حق آنها به سهم کوچک خود برآورده و مشخص می شد تنگ نظری چه کسی باعث ایجاد چنین حاشیه هایی می شود.
رسانه مجازی عصر ایران نوشت:
کمال تبریزی در افتتاحیه فیلم جدیدش مارموز گفت: « براساس تجربه به تدریج متوجه شدم فیلمهایی مانند «مارموز» که کمی حساسیت برانگیز است قبل از نمایش عمومی نباید در جشنواره فیلم فجر این فیلمها را نمایش داد.
جشنواره فیلم فجر تبدیل شده به محلی که دوستان دیگر و افرادی دیگر از نهادهایی به جز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تماشای فیلمها مینشینند و بعد گزارش فیلم و آثار آن را به جاهای دیگر و نهادهای دیگر ارائه میکنند و بعد آن نهادها با وزارت ارشاد نامهنگاری می کنند چرا مثلاً فلان فیلم به یک مسئله حساس اشاره کرده و یا فلان صحنه چرا در فیلمی وجود دارد. این مسئله فیلمسازان را دچار سختی و مشکلات میکند و در راه گرفتن پروانه نمایش دچار مشکل میشوند.
پیشنهاد من این است که اگر فیلمهایی همچون «مارمولک» و یا «مارموز» ساخته می شود که بعضاً موضوعات حساسی دارد اصلا در جشنواره های فیلم فجر و یا جشنواره های دیگر نمایش داده نشود و مستقیم از تولید به نمایش برسد.»
اهمیت این قضیه در این است که یکی از اعضا شورای پروانه نمایش وزارت ارشاد (کمال تبریزی) آن را بیان میکند که خود به شکل مستقیم در جریان امور است و ذکر چنین راهکاری برای دریافت مجوز نمایش نکته جالب توجهی است.
تبریزی به واقعیتی اشاره کرده است که سالهای زیادی سینمای ایران و فیلمهایی از کارگردانان مختلف با چنین مشکلی مواجه بودهاند.
سال گذشته همزمان با جشنواره فجر ابوالحسن داوودی در برنامه هفت به رضا رشیدپور گفت: « من این تجربه را درمورد «زادبوم» داشته ام و علی رغم کسب چندین و چند سیمرغ ۸ سال توقیف شد و سپس بدون کم شدن حتی یک فریم به نمایش درآمد. و بزرگترین سوال من این بود که هیچکس در طی این مدت (8 سال) به من نگفت آن مشکل چه بود؟ و چگونه رفع شد؟ »
این گفتههای داوودی هم به نوعی در تائید گفته تبریزی است زیرا اگر وزارت ارشاد با فیلم مشکلی داشت قطعا آنرا برای نمایش در جشنواره فجر انتخاب نمیکرد و جایزهای هم به آن تعلق نمی گرفت اما این نمونه نشانگر آن است که از نهاد، سازمان و ... دیگری غیر از وزارت ارشاد با فیلم مذکور مخالفتی وجود داشته که بعد از 8 سال هم هیچ کس به دلایل این توقیف جوابگو نیست.
یک نکته قابل ذکر دیگر در این بحث هدف گذاری جشنواره فجر است، بعد از بیش از 36 دوره برگزاری آن هنوز نحوه انتخاب فیلمها برای جشنواره در هالهای از ابهام قرار دارد، بسیاری از فیلمها برای جشنواره انتخاب می شوند که انصافا تنها محل ارائه این فیلمها در سالن سینما و اکران است، فیلمی نیست که در جشنواره در لیست انتخاب قرار گیرد.(ولی همواره شاهد هستیم که این اتفاق میافتد).
برای مثال در سال 1385 فیلم اخراجیها (مسعود دهنمکی) با فیلمهای خون بازی (رخشان بنی اعتماد)، اتوبوس شب(کیومرث پور احمد)، پا برهنه در بهشت(بهرام توکلی)، سنتوری (داریوش مهرجویی) و ... در جشنواره حضور داشتند و واقعا هیئت داوران چه سختیها و مشکلاتی داشتهاند که در میان چنین ترکیب ناهمگونی برگزیدهها را انتخاب کنند و این رویه تا به امروز ادامه یافته است.
با وجود آنکه برخی از رسانههای اصولگرا به تبریزی حمله کرده و تیتر زدند که : "آموزش مارموز بازی توسط کارگردان مارموز" اما نکتهای که این کارگردان به آن اشاره و توصیه کرده است کارآمد است و عموما فیلمهای که از این مسیر به اکران آمده اند با مشکلات کمتری مواجه شدهاند حال باید دید که در عمل فیلمسازان تا چه اندازه از این راهکار استفاده خواهند کرد.
در اینکه جشنواره فجر باعث حاشیهسازی برای برخی فیلمها میشود شکی نیست ولی از طرفی دیگر برای برخی فیلمها هم همین حاشیههای بوجود آمده در جشنواره فجر باعث می شود که آن فیلم به چشم آید و اساسا بسیاری اتفاقات دیگر را به نفع فیلم رقم زند.
اما مهمترین نکته نهفته در این راه حل کمال تبریزی این است که سازمان سینمایی و وزارت ارشاد استقلالش را باید حفظ کند، بر اساس قانون تنها مرجع تصمیم گیرنده کشور درباره پروانه نمایش فیلم فقط وزارت ارشاد است و غیر از آن نهاد در صلاحیت هیچ مرجع دیگری نیست که در این قضایا دخالتی داشته باشد و ارشاد هم در دفاع از حق و حقوق مادی و معنوی هنرمندان و فیلمسازان نباید کوتاه بیاید.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
سینمای کشور ایران یا همان نظام ایران میباشد ....
تا وقتی امثال سید محمود رضوی ها در این سینما کار میکنند
وضعیت سینما همینه که هست و از این بهتر نخواهد شد ...
بیننده هاش بیشتر بشه ...
دارن یه کاری میکنن بدتر تمام مخاطباش بریزه ..
و دائما ریزش مخاطب داشته باشه ....
با تشکر...
من با نظر شما کاملا موافقم ... همین مطالب .. یا به قول شما [ چرندیات و چرت و پرتها ] رو
من هم متاسفانه در روزنامه شهروند خوندم
واقعا هم .... حق با شماست ...
الان دیگه تلویزیون جمهوری اسلامی بیننده نداره ...
من با نظر شما کاملا موافقم ... همین مطالب .. یا به قول شما [ چرندیات و چرت و پرتها ] رو
من هم متاسفانه در روزنامه شهروند خوندم
واقعا هم .... حق با شماست ...
الان دیگه تلویزیون جمهوری اسلامی بیننده نداره ...
حرفای آقای تبریزی کاملا درسته متاسفانه جشنواره فجر براساس مصلحت نظام عمل میکنه
حتما اخبار شبانگاهی یا۲۰۳۰ ؟؟
بعدشم هی میگید غفوریان غفوریان ،بیچاره رو کلا تو دوتا مسابقه اورده .....
مطمئنم فردا اگر خندوانه تعطیل بشه خود شما اولین نفرید که میگید تلویزیون ایران هیچ سرگرمی نداره و.........
لطفا الان قدر این برنامه رو بدونید :)))
الان تلویزیون بدترین رسانه ایرانه مضخرف ترینه ها!!!!!
خداوکیلی آقای تبریزی حق داره
الکی یه چیزی محبوب میشه جو ندین
تا میبینن یک برنامه اینقدر طرفدار داره و کم کم داره جون میگیره ،حسودا معلوم میشن ،اقا روزنامه همشهری به تلویزیون و خندوانه چه!!!!!!!
اخ چقدر من اعصابم خورد میشه ......
شما خودتون عرضه ندارین مردم و سرگرم کنین حالا که یه اکیپ خیلی قوی دارن موفق میشن از این چرت و پرتا مینویسین ؟؟!!!!
با چه پررو ای چهارتا دلیل خیلی مسخره اوردن .......
واقعا براتون متاسفم ....