به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
سومین فیلم رضا عطاران برآمده از بازتاب ها و نتایج فیلم هایی است که در این سالها کار کرده است و همواره در آثاری که به عنوان کارگردان در آنها نقش داشته، کوشیده تا نوع دیگری از حال و هوای کمدی و توانایی های بازی خود را بروز دهد اما در «دراکولا» به موفقیتی دست پیدا نمی کند و فیلم بین زمین و هوا در حال دست و پا زدن است.
فیلمنامه «دراکولا» از یک ایده فانتزی تبعیت می کند که این ایده هم در لایه های مختلف داستان مفقود می شود و در پایان فیلم پیدایش می شود و فیلم را در سطحی ترین شکل ممکن به پایان می برد. ایده یک مرد منفعل معتاد و درگیر شدنش با یک موجود بزرگ هیکل که خون خوار است و بعد به اعتیاد آلوده می شود، شاید این ایده در همین اندازه جذابیت خودش را داشته باشد اما اجرا و بسط فیلمنامه الکن باقی می ماند. آدمها کاریکاتورهایی هستند که هیچ بار پرسوناژی ندارد و دو آدم اصلی سعی می کنند که جذاب نشان دهند اما در این میان عطاران تا حدوی جلوتر است اما هیچ کدام از رفتارها به کمدی تبدیل نمی شود در عین حال که مخاطب در یک بسته تجاری آمده فیلم را ببیند و بخندد ولی از جایی متوجه فریب خوردنش می شود و این فریب هم برایش خوشایند نیست.
اگر به اصرار قصد داشته باشیم «دراکولا» را از منظر ژانر کمدی ببینیم، در ساختار اصلی این بار کمدی بروز پیدا نمی کند، نمونه های موفق سینمای کمدی را اگر بخواهیم مثال بزنیم همواره یاد زوج های موفقی مانند لورل و هاردی می افتیم که در این ژانر ماندنی شدند اما عطاران از این ظرفیت که خودش و لوون می توانستند زوج خوبی شوند فاصله گرفت، البته شاید این فاصله هم عمدا اتفاق بیافتد اما اگر قرار بود حرف جدی را به مخاطبمان با زبان سینما انتقال دهیم باید در ابتدا به فرم توجه کنیم اما «دراکولا» در فرم نمی تواند موفق باشد چون متریال داستانی در پرداخت ندارد و از سوی دیگر در خلق شخصیت ها موفق ظاهر نمی شود.
نمایش بیش از حد استعمال مواد مخدر روی پرده بزرک در حالی که افت و خیز دراماتیکش در روند داستان هیچ تاثیری ندارد به هسته اصلی فیلم که براساس آن ترسیم شده است کمکی نمی کند و نشان دادن معضل اعتیاد نیازمند یک داستان جذاب و تاثیر گذار است که «دراکولا» بی ربط ترین آنهاست، قرار است بعد از دیدن این فیلم چه اثر گذاری را به مخاطب انتقال دهیم؟ در سرگرمی که فیلم بی رمق جلوه می دهد و در اثرگذاری هم به ضد خودش تبدیل می شود.
بازی ها به شدت تخت و در ادامه فرم فیلم است، لوون هفتوان در عین حال که انتخاب درستی بود اما لق بودن شخصیت در بازی او هم بی تاثیر نبود و عطاران هم با عطارانی که همیشه عامل فروش و تضمین یک فیلم بوده فاصله بسیاری گرفته و نقشش در این فیلم به سرعت از ذهن ها خارج می شود اما چه می شود که عطاران در فیلم خودش به این ورطه می افتد را می توان به پاراگراف اول همین یادداشت ارجاع داد.
«دراکولا» ابدا به ژانرهای کمدی و دلهره آور پهلو نمی زند بلکه یک درام فانتزی ضعیف است که فقط یک عطاران دارد که مخاطب دوسش دارد و نه چیز دیگر! اما همین مخاطب هم در میزان استقبال از سومین فیلمش نشان داد که علاوه بر نام عطاران خود فیلم هم باید کشش دراماتیکش حفظ شود.