به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
او قهرمانی بود مقاوم در برابر منحرفین و شاید این قهرمانی او بی نظیر بود. زیرا تمام افراد سازمان مجاهدین منحرف شدند غیر از او، آنها یک حالت پرستش سازمان پیدا کردند. پرستش آرم پیدا کردند. سازمان محوری و خودمحوری پیدا کردند. ولی او به خداوند خود تکیه داشت و اگر سازمان را می خواست، اگر گروه را می خواست، اگر رفقایش را می خواست، همه را برای خدا می خواست. و وقتی دید که همه اینها از راه خدا منحرف شده اند، ترکشان کرد و این بهترین تلاش این مرد و بزرگواری او بود.
این پاراگراف، بخشی از زندگینامه ی شهیدی است که در دومین اثر بلند کارگردان جوان و نام آشنا؛ بهروز شعیبی به تصویر کشیده شده تا در خلال این داستان ، گریزی به فضای سیاسی کشور در برهه ای از تاریخ و دهه پنجاه داشته باشد.
بهروش شعیبی که با فیلم «دهلیز» توانسته بود توانایی های کارگردانی خود را به معرض نمایش بگذارد این بار و در سیانور با توجه و دقت به ظرافت وریزه کاری هایی همچون طراحی عالی صحنه و لباس ، فیلمبرداری قوی ، میزانسن و دکوپاژ عالی ، فلاش بک ها و مونتاژ موازی درست به کار رفته ، بیننده را از همان ابتدای فیلم با فضای سالهای دهه پنجاه آشنا و مانوس و به تماشای آن تشویق میکند.
نکته جالب “سیانور” نگاه بیطرفانه و صرفا روایتی است. نگاهی بدور از تعصب و مبتنی بر تحقیق و تاریخ. در این فیلم از بدو تشکیل و اهداف اولیه سازمان میشنویم و شاهد چگونگی تغییر زاویه و انحراف آن خواهیم بود. از ازدواج های تشکیلاتی و اختلافات درون سازمانی تا تصفیه های خونین و نهایتا روندی که سازمان مجاهدین را به گروهک منافقین مبدل میکند.
علی رغم کارگردانی زیرکانه، دقیق و حساب شده که در سراسر فیلم احساس میشود، متاسفانه این اتفاق در مسئله ی انتخاب بازیگران نیفتاده است! و برخی شخصیت پردازی های حاضر در فیلم با تصورات ذهنی مخاطب سازگار نیست.از جمله میتوان به انتخاب مهدی هاشمی برای نقش بهمنش اشاره کرد. که مشخص نیست انتخاب او برای ایفای نقش یک مامور ساواک براساس چه متر و معیاری انجام شده. زیرا کاراکتر مهدی هاشمی نه ترسناک است،نه قلدر است و نه شبیه به انسانهای بی رحم!و خود شخصیت نشانی از قدرت سازمان یافته در ساواک را به تصویر نمی کشد و در پرداخت او از عناصر بدمن های کلیشه ای تاریخ سینما استفاده شده است.هرچند در این فیلم قرار است برای اولین بار برخی کلیشه های ذهنی و قبلی مخاطب شکسته شود، مثل این که در این فیلم ساواک چهره ای متفاوت با عادات ما دارد. ساواکیهای این فیلم متفکرند و زیرک و کاربلد. گاهی شوخند و گاه احساساتی و گاه معترض به برخورد حکومت.اما بهتراین بود که کارگردان برای شکستن این قالب ها ، به دیالوگ ، بازی و فضاسازی بسنده نموده و از انتخاب بد بازیگرانی که با پیشینه ی ذهنی مخاطب سازگاری ندارند اجتناب می ورزید.
البته شخصیتهای دیگر داستان همچون وحید افراخته با بازی حامد کمیلی به درستی پرداخته شده اند. و حتی به گفته بازیگر این نقش ، برای نزدیک شدن به واقعیت ، تلاش و مطالعه ی بسیاری کردهکه این تلاش در بازی او به خوبی نمایان است.
از دیگر ویژگیهای مناسب فیلم میتوان به ریتم خوب وقابل قبول آن اشاره کرد آن جا که داستان باید مخاطب را برای تماشای فیلم مجاب و همراه کند ، از ریتم و ضرباهنگ تند و جذاب برخوردار شده و آنجا که باید فرصت فکرکردن به دیالوگ های زیاد و پراشاره و گریز فیلم را بدهد، با سکوت و آهسته تر شدن ریتم به خوبی این کار را انجام میدهد.
موسیقی نیزکاملا در خدمت فیلم است و هرگز خودنمایی افراطی نمیکند. موسیقی هست ولی گاه حتی شنیده هم نمیشود، فقط، بخوبی احساس میشود. و اما دیالوگ ها، نقطه قوت و شاید پاشنه آشیل فیلم. کلماتی ثقیل و ادبیاتی نا مانوس برای مخاطب عام که با ریتمی مسلسل گونه یا ایدئولوژی سازمان را به رخ میکشد یا سعی در محکوم کردن رقیب و توجیه رفیق دارد.در کل، فیلم بسیار پرگفتگوست، آن هم با کلماتی که شاید بیشتر بوی شعار های تاریخ گذشته را میدهد. (ولی به شهادت بازماندگان آن دوران، این همان ادبیات رایج درون سازمانی بوده). همین کلام و ادبیات شاید بزرگترین عامل عدم برقراری ارتباط نسل جوانی باشد که با حضور در شبکه های مجازی و دوری از ادبیات نسلهای پیشین خود در تکلم سلیس و روان زبان مادریشان هم با چالشی عظیم روبرو هستند.
سیانور ” شدیدا پر گفتگوست چون باید در ظزف محدود زمان یک فیلم، بینندۀ نا آشنا به موضوع را با ماهیت اصلی سازمان و روابط درون تشکیلاتی و انحرافات و انگیزه تصفیه های درون سازمانیآشنا میکرد؛ و الحق در این زمینه موفق بوده. دیالوگ برخی صحنه ها چنان با فضای آن هماهنگ و از پرمغزی برخوردارست که ممکن است تا مدتها از اذهان مخاطبان پاک نشود . در اینجا مرور آخرین دیالوگ “مرتضی صمدیه لباف” ( با بازی بابک حمیدیان) در سلول انفرادیش، در شب پیش از اعدام، خالی از لطف نیست: “وقتی اسلحه بدست میگیری، اول باید یاد بگیری که به طرف چه کسی نباید شلیک کنی.”
در مجموع آن چه در توصیف این فیلم آن را “عاشقانه ای پلیسی” معرفی میکند، ظلمی آشکار است به این همه حرف و ظرافت و زیرکی و روایت صادقانه تاریخ. در مخلص کلام، فیلم خوبیست. بسیار کم نقص و فکر شده و تاثیر گذار. هر چند به یمن سیاست گریزی جامعه و عادت دادن ذائقه مخاطب به فیلم های ساده و پرهیز “سیانور” از کلیشه های رایج گیشه پسند، فروش خوبی در انتظار این فیلم خوب نخواهد بود.“سیانور ” فیلمیست که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت و به راحتی فراموشش کرد. سیانور از جمله فیلمهای جشنواره امسال بود که به معنای واقعی از طرف داوران نادیده گرفته شد. هر سینمادوستی که به دیدن این فیلم بنشیند، از جمله با دیدن جزئیات، خصوصا طراحی صحنه و لباس فیلم، لذت می برد. فیلمی صادقانه با نگاهی نو به مفهوم انسانیت و امنیت ملی و نمایش مبارزانی که به بهانه ی کمک به خلق ، دست از اعتقادات دینی خود برنداشته و تا پای شهادت پیش رفتند.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
فقط اگر همه ش از خودت می بود