به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
بگذارید یکراست بروم سر اصل مطلب. «سلام بمبئی» بدترین فیلمی است که از ابتدای سال تاکنون دیدهام. البته این بیلطفی در حق فیلمهای دیگری است که شاید خیلی دوستشان نداشتهام یا بهکل زیر سؤال بردمشان. چرا که آن فیلمها هرچقدر هم ضعیف در نهایت یک تلاش ناموفق، یک تئوری غلط از آب درآمده بودند. «سلام بمبئی» یک توهین سینمایی است؛ توهین به ذات سینما. اینهمه تبلیغ و تیزر، شمارش معکوس برای آغاز اکران، افتتاحیه با بلیت سیصد هزارتومانی، برای چنین فیلمی، نهتنها توهین به شعور و سلیقه مخاطب است که یک توهین به ذات سینما نیز هست چرا که سلام بمبئی اساساً در حوزه سینما جای نمیگیرد.
فیلم که شروع میشود بازی بد گلزار خندهدار به نظر میرسد، اما ماجرا که جلوتر میرود و چند سکانس بعدی را میبینیم میفهمیم کارگردان سعی کرده از بنیامین بهادری بازی بگیرد و وقتی بهوضوح ناامید شده به نماهای اورشولدر و دیالوگهای کوتاه بسنده کرده است. با ورود داستان به هند و به صحنه آمدن بازیگران هندی که دائماً در حال تپق زدن هستند بازی گلزار و بهادری قابلقبول به نظر میرسد و آیا این نهایت فاجعه نیست؟ اصلاً این مد جدید از کجا آمده که یک گروه سینمایی کلی خرج کنند و بروند یک کشور خارجی و فیلمی مشترک بسازند که نتیجهاش چیزی بسیار ضعیفتر از استانداردهای معمول فیلمسازی دو کشور است؟ واقعاً نمیشد این داستان را در ایران و بین دو شهر تعریف کرد؟ کاربرد دراماتیک هند و بازیگران هند جز بازسازی نوستالژی فیلم هندی چه بوده است؟ دیالوگهای مسخره و یکجملهای در تمام فیلم جریان دارد که احتمالاً ناشی از عدم تسلط بازیگران به زبان انگلیسی و هندی بوده است؛ یعنی در هر موقعیتی سادهترین جمله برای واکنش به اتفاقات در جریان فیلم انتخابشده است که مسلماً نمیتواند بار دراماتیکی لازم را همراه داشته باشد.
شخصیت بدمن فیلم آنقدر کلیشهای است که در ضعیفترین فیلمهای هندی هم دیده نمیشود. اصلاً نیمی از شخصیتها اضافه و سرگردان به نظر میرسند. فیلمنامه نه دراماتیک است نه ساختار درست و درمانی دارد. از همه هم جالبتر زیرنویسهای فیلم است که کاملاً با دیالوگهای بازیگران متفاوت است. نقص فیلمنامه در این قسمتها بیش از همه به چشم میآید و بیننده را سرگردان میکند که کارگردان درواقع چه میخواسته بگوید. سکانسهای ابتدایی فیلم که خیلی خندهدار است. وقتی دانشجویان رشته پزشکی سر کلاس نشستهاند و استاد درباره قلب صحبت میکند؛ سادهترین و ابتداییترین اطلاعات به عنوان دروس تخصصی رشته پزشکی ارائه میشود و از بیننده انتظار دارند این فضا را باور کند. شخصیت گلزار که قرار است فردین ماجرا باشد لکه ننگی است بر هرچه شخصیت فردینی که در تاریخ سینمایمان دیدهایم. نه بکر است و نه جذاب. صرف انتخاب گلزار و چشمنوازیاش باید عاشقش شد و این شاید برای دخترهای تینیجر و دبیرستانی جذاب باشد اما نمیتواند بهتنهایی مخاطبان حرفهایتر سینما را جذب کند.
چگونه میتوان در مورد چنین فیلمی به تدوین و فیلمبرداری اشاره کرد وقتی سادهترین و کلیدیترین اجزا نهتنها در خدمت داستان نیستند بلکه مانند عضوی اضافه خودنمایی میکنند؟ موسیقی و رقص و آوازی که قرار است حال و هوای فیلم را منتقل کند بیشتر باعث سردرد میشود. حداقل فیلمهای هندی و بالیوودی فقط سروصدا ندارند و سکانسهای رقص و آوازشان حسابشده و دراماتیک هستند. این عین نزول است در کیفیت فیلمسازی. جایی که موضوعات فرهنگی و اجتماعی خودمان موضوع کار کارگردانهای بزرگ میشود و کارگردانهای فیلم اولی هرروز شگفتی میآفرینند، چه نیازی به پناه بردن به سینمای هند و شاخصههای آن است؟ پاسخ ساده است. عدم توانایی گروه فیلمسازی باعث شده با صرف یک هزینه کلان و سروشکل دادن به آنچه قرار است فیلم باشد مخاطبان را گول میزنند و آنها را به سالن سینما میکشانند. فیلم در هند میگذرد و ما تا آخر فیلم هم هیچ نشانهای از فرهنگ و سبک زندگی مردم هند به دست نمیآوریم. وقتی انتخاب لوکیشن به عنوان اولین قدم فیلمساز در جهت تولید یک اثر هنری اینقدر بیذوق و سلیقه هدررفته است دیگر نمیتوان راجع به بقیه ابعاد سینمایی این اثر صحبتی کرد.
«سلام بمبئی»فقط یک اتلاف هزینه و وقت است؛ چه درزمینهٔ ساخت و تولید و چه درزمینهٔ پخش و ارتباط با مخاطب. چرا باید ده هزار تومان پول بلیت داد و ۹۰ دقیقه در سالن سینما نشست تا این حجم از بیهودهکاری و سمبلکاری را تماشا کرد؟ بهتر نیست یک فیلم هندی خوشساخت را با کمترین هزینه تهیه کرد و در خانه دید؟ البته فروش یکمیلیاردی این فیلم در نخستین روزهای اکرانش چیز دیگری میگوید. گرچه باید صبر کرد و دید وقتی تبوتاب اینهمه تبلیغ و پوستر و شمارش معکوس بخوابد فروش فیلم چگونه خواهد بود؛ اما اگر این روند ادامه پیدا کند فقط باید تأسف خورد به حال فرهنگ و هنر این کشور و بلایی که بر سر سلیقه مخاطبان آمده است. شاید تنها فایده«سلام بمبئی» این باشد که میتواند به عنوان یک مطالعه آسیبشناسی مورداستفاده محققان سینمایی قرار بگیرد. وگرنه «سلام بمبئی» جز عصبانی کردن مخاطب هوشیار و جدی سینما خاصیت دیگری ندارد.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
و خیلی از بیننده های دیگه از دیدن این فیلم واقعا لذت بردیم ؛ شما به شعور ما هم توهین کردین . واقعا برای امثال شماها متاسفم که در مقام حرف استاد و در مقام عمل هیچ هستین اگر ادعا دارید که چنان فیلم پر فروشی انقدر ایراد و اشکال داره ، چطوره خودتون دست به کار شین ؟ اون وقته که فیلم شماها دیدن داره 😏 از صمیم قلب براتون متاسفم
در ضمن شما تهیه کننده فیلم نبودین و بووجه فیلم هیچ ارتباطی به شما نداشت ...
هزاران انتقاد دیگه به نقد وحشیانه و ناعادلانه شما وارد هست که نه وقت نوشتن اون ها رو دارم و نه امیدی به امثال شما ...
بدرود خانوم منتقد
متاسفانه اصلا نقد منصفانه ای نبود.
من چهار بار فیلمو تو سینما دیدم.
اولا بازی محمدرضا گلزار و خانم دیا میرزا بسیار عالی هست. من خیلی تعجب کردم اینطور نوشتید در مورد بازی ها!!!!!
شما بازیه خوبو چی میدونی واقعا؟
امیدوارم این نقدتون از روی انصاف بوده باشه نه دشمنی. فیلم سلام بمبئی، عاشقانه زیبایی را به تصویر کشیده است(البته هر فیلمی ایرادهایی داره قطعا). به علاوه موسیقی های فیلم که خیلی روی فیلم نشسته و کاملا به داستان و نوع کار میخوره.
من سالها تدوین کار کردم و میدونم که تدوین این کار، تدوین مناسب و خوبیه و معلوم نیس چرا تدوین کار زیر سوال رفته؟!!!
حرف زیاده اما چیزی که کاملا پیداست اینه که در این نقد، انصاف رعایت نشده
در مجموع فیلم سلام بمبئی فیلمی است که در بین فیلمهای ایرانی قطعا ارزش یکبار دیدن را دارد.