به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
ستارهای که کم دیده میشود
یکتا ناصر یکی از بازیگران توانا و بدون حاشیه سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. در نزدیک بیست سال حضورش در عرصه بازیگری همواره خودش را از مسائل حاشیهای و شایعات دور نگه داشته است. خیلی در محافل هنری و رسانه دیده نمیشود، کمتر مصاحبه میکند و البته در سینما هم آنچنان پرکار نیست. با نگاهی به تعداد آثارش متوجه میشویم که کیفیت را مقدم بر کمیت میداند. هرچند در سالهای اخیر برخی پارتیبازی و رابطه فامیلی را علت حضور مستمرش در اکثر آثار همسرش منوچهر هادی دانستند. اما او با به نمایش گذاشتن بازیهای خوب و قابلتأمل جایی برای ادامه حواشی نگذاشته است. یکتا ناصر فعالیتش را با تلویزیون آغاز کرد و با مجموعه «با من بمان» به اوج شهرت خود رسید. در سینما هم با آثاری همچون «ساقی»، «نسکافه داغ»، «سرود تولد» و اخیراً «کارگر ساده نیازمندیم» شناخته میشود. یکی از نقاط قوت خانم یکتا توانایی بالایش در استفاده از لهجهها و گویشهای مختلف است.
خانواده
یکتا ناصر 12 آبان 1357 در تهران متولد شد. او فرزند دوم خانواده پنجنفره بود. پدرش افسر بازنشسته نیروی زمینی و مادرش خانهدار است. یک برادر کوچکتر و یک خواهر بزرگتر از خود به نام نیکیتا دارد که تحصیلکرده رشته عکاسی است و بهتازگی به سینما هم ورود پیدا کرده است. یکتا تحصیلاتش را در رشته تجربی دنبال کرد و در دانشگاه رشته مهندسی محیطزیست را برگزید.
توفیق تصادفی
وقتی 16 سال داشت بهصورت خیلی اتفاقی با یکی از دوستانش به یک دفتر فیلمسازی رفت. نه قصد تست دادن داشت و نه اصلاً بازیگر شدن. اما طبق اظهارات خودش، گفتند حالا که اینجا آمدی یک فرم هم پر کنی بد نیست. یکتا هم فرمی پر کرد و عکس پرسنلیای که تصادفاً در کیفش بود را ضمیمه آن کرد. همین کافی بود برای وردش به دنیای تصویر. چند روز بعد برای بازی در سریالی به نام «گلهای کاغذی» با او تماس گرفتند. به این ترتیب یکتا ناصر در سال 76 برای اولین بار در جلوی دوربین رفت و در آن مجموعه 6 قسمتی ایفای نقش کرد. بعد از آنهم برای مجموعه «عید آن سالها» به کارگردانی سعید ابراهیمی فر انتخاب شد.
با من بمان
حضور یکتا ناصر در مجموعه «با من بمان» سروصدای زیادی به پا کرد او را بهعنوان یک چهره نوظهور شناساند. مجموعه «با من بمان» به کارگردانی حمید لبخنده در سال 1379 به روی آنتن رفت و از استقبال خوبی از سوی مخاطبان برخوردار شد. در همان سالها در سریال پرستاره «کاشانه» در کنار پژمان بازغی قرار گرفت و خوش درخشید. او تا سالهای 85 در چند سریال دیگر هم نقش فرینی کرد که از مهمترین آنها میتوان «لبه تاریکی» و «اولین شب آرامش» را نام برد. 91 پس از 6 سال به تلویزیون بازگشت و «دختران حوا» و پس از آن «جاده قدیم» را بازی کرد.
تلویزیون نمیآیم مگر...
یکتا ناصر را در این سالها خیلی کم در رسانه ملی دیدهایم. تنها دو کار در دهه 90 آن هم با فاصلهای چندساله. ناصر در مورد دوری و نارضایتیاش تلویزیون اینگونه میگوید: «وقتی سریالها را هم میبینم اصلاً راضی نیستم و دوست ندارم. …حتماً دلم برای تلویزیون تنگ میشود. اما با شرایط فعلی در تلویزیون کار نخواهم کرد. سالهای پیش وقتی سریالی قرار بود ساخته شود حدود ۷ ـ ۸ ماه طول کشید و ما در این زمان فرصت داشتیم تا روی نقشمان کار کنیم. اما متأسفانه شرایط تلویزیون بهگونهای شده است که ما سریالها را در ۲ الی ۳ ماه میسازیم و تحویل میدهیم این یعنی فاجعه. این مسئله آماده نبودن فیلمنامه و وارد کار شدن متأسفانه اصلاً درست نیست و همه ما شدیداً آلوده آن شدهایم. اگر شرایط مهیا شود و قصهها و فیلمنامهها جذاب باشد با کمال میل به تلویزیون برمیگردم و اگر پیشنهاد خوبی باشد حتماً قبول میکنم... نه بودجهای هست، نه فیلمنامهای و نه آدمهای درستی که در جایگاه درستی قرار بگیرید. آدمهایی که با دیدن یک سکانس از یک فیلم سعی میکنند فقط منتقد باشند درحالیکه مطلع نیستند. تلویزیون ما دیگر هیچ جایگاهی ندارد. نه بین مردم و نه بین اهالی تلویزیون... همه ناراضی هستند، حال هیچکس خوب نیست. فکر میکنم تنها عده خاصی هستند که کارشان را در تلویزیون این روزها پیش میبرند. تلویزیون فقط دنبال پر کردن آنتن است. برنامههایی پخش میشود تا یک سری از آدمها سکوت کنند و اعتراضی نکنند.»
توقیف و هی توقیف
بدشانسیهای یکتا ناصر با ورودش به سینما تازه آغاز شد. او در سال 1380 با فیلم «ساقی» به این عرصه ورود پیدا کرد. نهتنها «ساقی» بلکه دو فیلم بعدیاش«فراری» و «عاشق مترسک» هم یکی پس از دیگری توقیف شدند. البته هر سه آنها بعد از مدتی اکران شد. اکرانی که پس از گذشت چند وقت و عدم تازگی سوژههایشان بعد از آن مدت، موفقیت چندانی نداشت. «سرود تولد» را میتوان اولین اقبال او در سینما دانست. بعد از آن «قتل آنلاین» و «نسکافه داغ» هم فیلمهای نسبتاً موفقی بودند. یکتا ناصر در میان سالهای 85 تا 91 در سینما هم کمکار بود و علت آن مشخص نیست. او در این مدت تنها در دو فیلم سینمایی حضور داشت. برای بازی در فیلم «یکی میخواد باهات حرف بزنه» منوچهر هادی در سال 90 هم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره فجر شد. او بعد از آن در نزدیک به 10 فیلم سینمایی حضور داشته که تقریباً نیمی از آن ساخته منوچهر هادی بوده. از مهمترین آنها هم میتوان به فیلمهای پرفروشی چون «من سالوادور نیستم» و «آینهبغل» اشاره کرد. یکتا ناصر تاکنون در چند تئاتر ازجمله «دختر یانکی»، «ترور» و «مردگان و بیکفنودفن» نیز حضور داشته است.
معیار انتخاب نقش
«اولویتم نقش بهتر و کاملتر در هر مدیومی است و فضای کار هم برایم مهم است... درزمینهٔ بازیگری تئاتر پیشنهادات زیادی دارم و به علت درگیری در پروژههای سینمایی کمتر توانستهام در تئاتر بازی کنم.
کلاس بازیگری
یکتا ناصر تاکنون در هیچ کلاس یا کارگاه بازیگریای شرکت نکرده است. او سعی داشته تا با مطالعه و فیلم دیدن تخصصی و استفاده از تجربیات دیگران خلعهای موجود در تواناییهایش را پر کند. از کودکی علاقه زیادی به کتاب داشته و اکنون مطالعات زیادی در باب کارگردانی، بازیگری، فیلمنامهنویسی و... دارد.
ازدوااااااااااااج
سالها همکاری با منوچهر هادی بالاخره در سال 94 وارد فاز جدیدی شد و آن دو همدیگر را بهعنوان شریکی برای ادامه زندگی انتخاب کردند. منوچهر هادی کارگردان مطرح سینما و تلویزیون متولد 1351 و از اهالی گلپایگان است. مراسم ازدواج آنان بهصورت خیلی ساده برگزار شده و مهریه خانم بازیگر تنها 5 سکه بهار آزادی بود. زوج هنرمند پس از مدتی صاحب دختری به نام سوفیا شدهاند. یکتا ناصر از چگونگی زندگی با یک همکار کارگردان میگوید: «یک بخش خوب دارد و یک بخش بد. بخش خوب آن این است که خیلی بهتر درک میشوی. خب قطعاً در حوزه حرفهای وقتی یکی همجنس خودت وجود داشته باشد، شرایط بهتری خواهی داشت. از جنبهای دیگر خوب نیست. به دلیل آنکه در حرفه ما اگر یکی از دو طرف اهل این کار باشند، کافی است. برنامهریزی در این شرایط خیلی سخت میشود. وقتی هردوی ما سرکار باشیم بههیچعنوان نمیتوانیم برنامه درستی برای اوقات بیکاریمان تعیین کنیم. حتی در حال حاضر برای عید نمیتوانیم هیچ برنامهای داشته باشیم چون یا من سر کار هستم یا آقای هادی. باوجود همهی اینها خودم دوست داشتم که اگر کسی وارد زندگی من میشود از همکاران خودم و اهالی سینما باشد.»
جورواجور
خانم ناصر به گفته خودش خجالتی و زودرنج است. میگوید در مواجه با مردم در کوچه و خیابان کمی معذب است و نمیداند چهکار باید بکند. زودرنجی را هم گویا از شغلش وام گرفته و معتقد است این شغل آدم را نکتهسنج و حساستر میکند.
باز هم به گفتهی خودش، آدم تنبلی است و برای به دست آوردن هر آنچه دوست داشته از چاشنی شانس کمک زیادی گرفته و به همین خاطر خیلی تلاشی برای بازیگری (تحصیل بازیگری) نکرده است.
باران کوثری یکی از بازیگران موردعلاقه او و آرام جعفری دوست صمیمیاش است. پرسپولیس را دوست دارد. «ابد و یک روز» فیلم تأثیرگذاری برایش بوده. از میان دیگر آثار سالهای اخیر سینمای ایران «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» را خیلی دوست دارد. از قدیمیها هم «مادر» علی حاتمی.
در بین خوانندگان هم محسن چاوشی، علیرضا قربانی و سالار عقیلی را خیلی دوست دارد.
آقای رئیسجمهور!!!؟
بشنویم گلههای یکتا ناصر را از وضعیت فعلی کشور: «متأسفانه جامعه ما خشن شده و حال عمومیمان خوب نیست. ما لحظات خوبی هم داریم اما کوتاه و لحظهای، نمیشود در چنین جامعهای که فلان اختلاس صورت گرفته یا مثلاً در ردیف بودجه فلان اتفاق افتاده ناراحت نبود...اگر آقای رئیسجمهور را ببینم میگویم مشکلی نیست، ممنونم از شما!!! واقعاً چه میشود به رئیسجمهور گفت؟ ...من بهعنوان یک فرد عادی مشکلات بیشماری را میبینم و مسلماً رئیسجمهوری خیلی بیش از من به این مسائل اشراف دارد و اگر این مشکلات حلنشده یا ارادهای برای حل آن وجود ندارد یا کاری از دستشان برنیامده است... میگویند امنیت ملی ما حفظ شده، این مهم است اما همهچیز نیست، بخشی از نیاز جامعه است، اما به امنیت روحی، اقتصادی و... هم نیاز داریم؛ در شرایطی که میروی شیر بخری و میفهمی دلار گران شده نمیشود زندگی کرد و همین میشود که مردم در خیابانها با هم با خشونت رفتار میکنند.»
حالا ایشونم درحد قریشی نیستن یکی دو رده بهتر
از حسن نظر و گزارشتان بسیار متشکریم.
اشتباه سیستمی بود که اصلاح شد.
موفق باشید.
خصوصا خانواده همسرشون که یک خانواده هنری هستن
خصوصا مادر شوهرتون
بهترین