به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
این را فراموش نکنیم که در جشن ها و جشنواره های سراسر دنیا، نگاه جدی و مثبتی نسبت به ژانر کمدی وجود ندارد، کمتر پیش آمده است این دسته از فیلمها در رقابت با درام های جدی گوی رقابت را بربایند؛ این نگاه نه چندان جدی و مثبت به ژانر کمدی در سینمای ایران متأسفانه تنها منحصر به جشنواره ها نیست بلکه تماشاگران عادی و معمولی سینما نیز با جبهه گیری و نگاه منفی به تماشای فیلم های طنز می روند تا جایی که حتا منتقد ناچار می شود برای برشمردن نکات مثبت یک فیلم کمدی با احتیاط و ترس قلم بزند تا مورد هجمه و انتقاد قرار نگیرد؛ شاید حق با مخاطبان باشد زیرا آنها تجربه ی خوشایندی از تماشای فیلم کمدی ندارد. کمدی های ما اصولاً مملو از لودگی اند و شوخی هایی که نه بامزه اند و نه محترمانه و به همین دلیل، وقتی فیلمی باکیفیت نیز در این ژانر تولید می شود با همان نگاه بدبینانه به سراغش می رویم؛ حال آن که پیمان قاسم خانی با ساخت «خوب، بد، جلف» ثابت می کند که می توان فیلمی "بامزه" و "شریف" در ژانر "کمدی" ساخت که هم فیلمنامه دارد، هم چفت و بست، هم بازی های خوب و هم اجرایی دقیق و حرفه ای که شاید یک شاهکار نباشد اما دست کم از بسیاری از کمدی های سالهای اخیر سینمای ایران سر و گردنی بالاتر است.
پشت صحنه فیلم خوب، بد، جلف
نخستین فیلم بلند قاسم خانی، همانند اکثر فیلمنامه های او، مملو از ایده های درخشانی ست که در بطن اثر، کاملاً درآمده اند و اصطلاحاً جواب داده اند. در وهله ی اول شوخی های او با "سینمای ایران" و اهالی آن شاید تا حدودی شخصی به نظر آیند اما در عین حال خلاقانه اند و منجر به خنده ی مخاطبی می شوند که از این اتفافات خبر دارد. او مدام اتفاقات واقعی سینما را با داستان فیلمش در هم می آمیزد؛ شخصیت هایی نیمه حقیقی – نیمه ساختگی خلق می کند، حتی از بسیاری از چهره های مطرح سینمای ایران همچون شهاب حسینی، عبدالرضا کاهانی، شهرام مکری و ... مستقیماً نام می برد و مانی حقیقی را با نام و مشخصات واقعی خود به فیلم وارد می کند و در عین حال، از حمید فرخ نژاد چهره ای جدید و بسیار متفاوت می سازد که در تضادی خنده دار با دو بازیگر مقابلش قرار می گیرد. قاسم خانی همچنین انتقاداتی که ورود پژمان جمشیدی به سینما ایجاد کرد را به شوخی می گیرد و از دلش داستان های جالبی خلق می کند.
حمید فرخ نژاد و پژمان جمشیدی در فیلم خوب، بد، جلف
فیلمنامه ی «خوب، بد، جلف» شاید به پای بسیاری از فیلمنامه های قاسم خانی نرسد، اما دست کم فیلمنامه ای دقیق است که دست کارگردان را برای اجرا باز می گذارد و به او فرصت پیاده کردن بسیاری از ایده های درخشان را در زمینه ی کارگردانی می دهد. همچنین به نظر می رسد قاسم خانی، تعمداً چند سبک را با هم ادغام کرده است، طوری که گاه تشخیصش سخت می شود که «خوب، بد، جلف» یک کمدی موقعیت است یا کمدی اسلپ استیک و یا هجو. این مسئله در صورت درنیامدن، می توانست اثباتگر سردرگمی کارگردان و فیلمنامه نویس در نوشتن و اجرای کار باشد و حاصل نوعی بی شلختگی و بی تجربگی اما با اندکی اغماض، باید اذعان کنم که این آمیختگی سبکی- اجرایی در کار قاسم خانی جواب داده و ضربه ای به فیلم نمی زند. شوخی های کلامی فیلم همان قدر بامزه اند که اتفاقات به وقوع پیوسته و زد و خوردهای شخصیت ها با یک دیگر. به نظر می رسد برخلاف رسم رایج کمدی های این روزها که در آن شوخی های کلامی عمده بار فیلم را بر دوش می کشند و تمرکزشان هم عموماً بر مسائل جنسی و لوده گری ست قاسم خانی تلاش می کند تمرکز خود را تنها بر شوخی های لفظی نگذارد و از زاویه ای دیگر به قضیه نگاه کند. جنس شوخی های فیلم متناسب با خود فیلم است و کنش شخصیت ها با گفتار آن ها همخوان است و ابلهانه بودن موقعیت های ایجاد شده توسط آن ها را تشدید می کند که این خود به خنده دارتر شدن آن می انجامد و در نتیجه می توان از آن به عنوان یکی از نقاط مثبت فیلم نام برد.
پیمان قاسم خانی و پژمان جمشیدی در پشت صحنه فیلم خوب، بد، جلف
انتخاب بازیگران فیلم نیز هوشمندانه است. تقابل های ایجاد شده میان حمید فرخ نژاد با زوج جمشیدی-درخشانی به بامزه تر شدن فیلم کمک می کند و بازیگران فرعی کار نیز جملگی بازی های خوبی دارند، خصوصاً ویشکا آسایش، نسیم ادبی و امیرمهدی ژوله که برای ایفای نقش خلافکارترین شخصیت فیلم احتمالاً دورترین گزینه ی ممکن بوده است. پایان بندی مناسب فیلم نیز با بافت آن هماهنگ است و تاکیدیست بر پوچی همه اتفاقات و رخدادهای داستان و البته یک سرانجام غافلگیرکننده نیز برای چنین فیلمی محسوب می شود.
آن چه درباره ی «خوب، بد، جلف» نوشتم به معنای بی نقص بودن کار نیست. فیلم، در فیلمنامه و اجرا قطعاً ضعف و کاستی هایی دارد اما اگر آن را با بسیاری دیگر از فیلم های هم ژانرش مقایسه کنید پی خواهید برد که نخستین فیلم بلند قاسم خانی به جرئت سر و گردنی بالاتر از نمونه های دیگر این ژانر مثلاً «من سالوادور نیستم»، «پنجاه کیلو آلبالو»، «آس و پاس» و ... قرار می گیرد و عمده دلیل این موفقیت، اهمیت دادن کارگردان به جزییات فیلمنامه و اجرای اثرش است. درواقع قاسمخانی، به واسطه ی کمدی بودن فیلمش، آن را به حال خود رها نکرده و سعی می کند از بالاترین قابلیت های خود برای انسجام بخشیدن به اثرش استفاده کند که نتیجه اش را هم می بیند. او به کمدی احترام می گذارد و پاسخ این احترام را می گیرد.
پیمان قاسم خانی در پشت صحنه فیلم خوب، بد، جلف
به نظر می رسد اکران کمدی پرشخصیت و هجوآمیز پیمان قاسم خانی، در میان خیل انبوه درام های اشک آور و سیاه، یک "ضرورت" برای سینمای ایران محسوب می شود؛ فیلمی در ژانر کمدی که مبتذل نیست، بامزه است و می تواند برای نود دقیقه مخاطب را از روزمرگی های خود جدا کرده و با ریتم مناسبش او را به دنبال خود بکشاند. پیمان قاسمخانی، به رغم تمام کاستی ها و ایرادات فیلمش، در اولین تجربه کارگردانی خود، گامی رو به جلو برمی دارد و به مخاطب خود احترام می گذارد و این خود، بسیار احترام برانگیز است.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.