به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
مینا با بازی بسیار نرم ، روان و جلاکاری شده ی لیلا حاتمی ، زندگی تلخی را پشت سر گذاشته که حالا این تنهایی فیزیکی و روحی نتیجه ی شخصیت بی دست و پا ، احساساتی ، بی عرضه والبته با اصالتِ دخترانه ی اوست .
مینا دردهایش را از مردی به مرد دیگر گزارش می دهد ؛ دردهای عاشقی و تنهایی را از کامران ، از رنج زندگی با همسرسابقش ، به پدری که حالا یک تصویر مبهم پشتِ ایستگاه بی آر تی از او دارد منتقل می کند ، در خیالش ، در دنیای ذهنی که مدام با آن درگیر است .
لیلا حاتمی در فیلم رگ خواب
کامران مرد جذابی است ، واقعا هم مینا را دوست دارد اما هیچ دلیلی ندارد با دختری که به گفته خودش"توانایی جذب آدم ها را ندارد" وقت بگذراند ... مینا را دوست دارد و انگار در هَچَلِ این دوست داشتن مانده است .
این سرنوشت خیلی از پسرهای باهوش و دخترهای آفتاب مهتاب ندیده در فرهنگ این کشور است . دخترهایی که از بس سر از چیزی درنیاورده اند ، دنیایی بشدت شخصی دارند و نمیتوانند مدیریتی بر جذب و نگهداری از یک مرد داشته باشند و پسرهایی که انقدر سر از همه چیز درآورده اند ، خودخواه و بی وفا شده اند .
کوروش تهامی در فیلم رگ خواب
مینا حدِّ کمی دارد ، قد و قواره اش بیشتر از این حرفها نیست ، زیباست اما هوش و حواس درست و حسابی ندارد و این چیزی نیست که بشود در یک زندگیِ مشترک نادیده گرفته شود به همین خاطر هم بجای مادر کامران مجبور است از تئودور ، همان گربه ی خرفت ترسناک میزبانی کند ...
اینها همه تقصیر مینا نیست ، تقصیر آن پدرهایی ست که دخترانشان را از خوردن خاک منع میکنند و ای کاش آنها را کتک بزنند تا اقلا از درد گریه شان بگیرد ، ولی همین را هم نمی کنند ، فقط نگاه های سهمگینی که دخترکان بیچاره را از کودکی میفرستد انتهای جهنم ...
اینگونه ست که مینا تنها شده و تابحال از کسی نشنیده که "فقط آرامش شما مهم است" ...
لیلا حاتمی و کوروش تهامی در فیلم رگ خواب
کارگردانی فیلم خیلی دقیق است و راحت ؛ اصلا از همین ویژگی نعمت الله خوشم می آید که درگیر تکلفات نمیشود ، یک راست میرود سر اصل مطلب ؛ دکور اتاق بیغوله ی مینا ساده است ، کم خرج مثل خودش ... با صدای ویولن که از اتاق بغل به گوش میرسد مینا در دنیای لطیف زنانه اش رقص میکند و خودش را به دل ماجرایی میسپارد و با ریتم تنبک که از همان اتاق میشنود ، در این دنیای شخصیِ زنانه با انگشتانش ضرب میگیرد و با خودش فکر میکند این مرد بی نظیر و زیبا از کجا رسیده ، "حیف که مال من نیست" ...
لیلا حاتمی در فیلم رگ خواب
فیلمنامه خوش ریتم و منظم است ، نه خیلی هیجان دارد نه خیلی ساکن است ؛ کاملا "مِلو" حرکت می کند ، به معنای واقعی "ملودرام" ...
ترانه ی فوق العاده ی همایون شجریان بنظرم قدری دیر وارد فیلم میشود اما بسیار تاثیرگذار و زیبا با چهره ی غمگین لیلی حاتمی ترکیب شده و در پیچ و تاب های جاده ی تاریکِ زندگی او به خوبی بهش میفهماند که "کوچه های شهر پر از شبگرد است و شب همانقدر که مرد دارد ، پر از نامرد هم هست !"
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.