به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، محمدعلی نجفی کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون، در مصاحبه ای از رسانه ملی انتقاد کرد.
در بخشی از این مصاحبه محمدعلی نجفی، کارگردان «سربداران» و بازیگر سریال «معمای شاه» درباره میزان تاثیرگذاری صدا و سیما صحبت میکند.
سریال سربداران دستکم باعث شد شخصیتهایی مثل قاضی شارح و شیخ حسن جوری برای مردم خاطره شوند و در ذهن مردم بمانند. بیشتر مردم این شخصیتها را میشناسند. اما بعد از آن تلویزیون دیگر نتوانست چنین شخصیتهایی بسازد که بین مردم نفوذ داشته باشند. البته در دهه شصت و هفتاد سریالهای دیگری هم ساخته شدند که از قضا خوش ساخت بودند و تاثیرگذار، اما بعد دیگر کمکم از دهه هفتاد به بعد سیاستهای تلویزیون تغییر پیدا کرد.
بله. مسوولان به جای اینکه به مخاطب تلویزیون فکر کنند، به موقعیت خودشان فکر کردند. برای اینکه زیر سوال نروند. برای اینکه از قم یا جاهای دیگر و حتی نهادهای مختلف ایرادی از آنها گرفته نشود، برنامه میسازند. همانطور که پیش از این هم گفتم، همین باعث میشود که مخاطبهای ایرانی به سمت شبکههای خارجی و برنامههای مبتذل آنها بروند و اسم کاراکترهای آنها را به زبان بیاورند و بگویند ساواش، فاطماگل و... مردم شروع میکنند درباره این چیزها صحبت میکنند و این سریالها و شخصیتهای آنها تبدیل به مدل رفتار بیرونی آنها میشود و در ذهنشان میماند .
دقیقا میخواهم به همین موضوع اشاره کنم. چند هفته پیش بعضی از مردم به خیابان آمدند و اعتراضاتی داشتند. عموم آنها متولدین دهه شصت و هفتاد بودند. کسانی که جوانی و نوجوانی آنها در دهههای هشتاد و نود طی شده است. تلویزیون ایران در تمام سالهای فعالیتش تلاش کرده است برنامههایی بسازد که مثلا فساد دوره شاه را به مردم نشان دهد، از آن طرف «بیبیسی» و «من و تو» را داریم که یکسری مستند تولید میکنند؛ مستندهایی که صدوهشتاد درجه با پیام صدا و سیما مغایرت دارد.
دقیقا. جالب این است که همزمان هم پخش میشوند یعنی مردم میتوانند برنامههایی را که صدا و سیما تولید میکند را با برنامههایی که آنها میسازند مقایسه کنند.
نکته همین است. مردم برنامههای تلویزیون ایران را میبینند، برنامههای آنها را هم میبینند. ولی ظاهرا تاثیرگذاری برنامههای داخلی نگرانکننده است. این وسط چه اتفاقی افتاده؟ چه اتفاقی افتاده که نسل جوان تصویر دقیق و روشنی از مثلا رضاشاه ندارد؟
صدا و سیما بیشتر دنبال این است که مسوولان به آن ایرادی نگیرند. اصلا صدا و سیما کاری به مخاطبش ندارد چون میداند که مخاطبی ندارد. بله، یکسری برنامههای ورزشی و برنامه نود و یک سری برنامههایی که حالت شبهکمدی دارند شاید مخاطبهایی داشته باشند اما غیر از این، تلویزیون مخاطبی ندارد. چه کسی مخاطب تلویزیون است؟ مردم اخبار را که از جاهای دیگر دنبال میکنند، برنامههای سرگرمی را هم که از شبکههای دیگر ماهوارهای میبینند. فقط یک ورزش است که مردم از تلویزیون ایران پیگیری میکنند آن هم به این دلیل که حساسیت مردم به تیمهایی است که بازی دارند و تحلیلهایی که آقای فردوسیپور و دیگران میکنند برایشان جذاب است. صدا و سیما مخاطب ندارد و چون مخاطب ندارد دغدغه و مساله هم ندارد.
پس این همه هزینه در صدا و سیما برای چه میشود؟
مگر مهم است؟ ببینید یک سخنران، یک خطیب، علنا سخنرانی میکند و میگوید که تلگرام است که همهچیز را خراب کرده است در حالی که اصلا متوجه نیست که مگر یک کانال تلگرام چقدر زور دارد که بخواهد این همه تاثیر بگذارد؟ ولی او اصلا متوجه این حرفها نیست. اصلا مخاطب برای بعضی سخنرانها اهمیتی ندارد.
شاید اگر صدا و سیما فقط میتوانست به ارایه تصاویر واقعی از تاریخ بسنده کند، موفقتر میشد تا اینکه بخواهد دستکاری کند و تصاویر اغراقشده یا کاریکاتوری نشان دهد.
من زمانیکه میخواستم «ترکان خاتون» را بسازم، برایش چلگیس گذاشتم. برای اینکه بگویم زن درباری با زنی مثل «فاطمه» که کاراکتر مهم سریال بود و مردم را نمایندگی میکرد، فرق دارد. آن موقع هم با متلکهای زیادی روبهرو شدم اما مقاومت کردم. گفتم یا نمیسازم یا اگر بسازم «ترکان خاتون» باید اینجوری باشد. نمیشود که «ترکان خاتون» هم عین «فاطمه» باشد. در شرایطی که این آدمها را به شکل واقعیشان نشان دهیم، مردم باورشان میکنند. هم «ترکان خاتون» را هم «فاطمه» را باور میکنند. وقتی خود تو به عنوان سازنده مساله داشته باشی همین میشود. همین میشود که آقای تقوایی شروع میکند به ساختن میرزا کوچک خان اما یکی دیگر ادامهاش میدهد. در آن زمان هم این اتفاق افتاد دیگر. آقای تقوایی با یک تیمی شروع کردند به ساختن فیلم «کوچک جنگلی» بعد آقای افخمی با یکسری هنرپیشه دیگر ادامه داد. چرا؟ چون آقای تقوایی نمیخواست سفارشی کار کند. آدم باسوادی است که مطالعه میکند و کار میکند. اما تلویزیون نمیخواهد این اتفاق بیفتد. تلویزیون میگوید من میخواهم این بشود، من تصمیم میگیرم که اینجوری باشد و... بچههای امروز که این همه اینترنت و ماهواره دارند، گوششان به این چیزها بدهکار نیست. حتی از پدر و مادرشان هم سوالی ندارند، چون سوالاتشان را گوگل جواب میدهد. زمانیکه ما بچه و نوجوان بودیم از پدر و مادر و عمه و دایی سوال میکردیم اما جوان امروز به آن سوالها نیازی ندارد. با یک موبایل معمولی میتواند پاسخ همه سوالاتش را از گوگل بگیرد. بنابراین تا یک اتفاقی میافتد، او حرف خودش را میزند. برخی مسوولان میگویند خارجیها دخالت کردند. من منکر دخالت خارجیها نیستم اما میگویم اگر همسایه بتواند روی بچههای من تاثیر بگذارد و در خانه من دخالت کند، این سوال پیش میآید که مگر من با بچههایم چه کردم که حاضرند با همسایه کنار بیایند و از او متاثر شوند. این سوال خیلی واضح است. همه با قدرت میگویند خارجیها این کار را کردند. این درست، اما اگر آنها این کار را کردند، ما چرا گوش دادیم؟ بچههای ما چرا گول آنها را خوردند؟ این آدمهایی که در خیابان بودند با هلیکوپتر که نیامدند، از همین مردم بودند. چرا خارجیها توانستند روی آنها نفوذ کنند؟ در چنین شرایطی سریالها باید هم اینچنین باشند. چرا باید فرق کند؟ چرا باید دیگر هزاردستان ساخته نشود؟ هزاردستان یک دوره است، مقایسهاش کنید با معمای شاه.
آقای نجفی شما خودتان چرا در «معمای شاه» بازی کردید؟
سوال بسیار قشنگی است. اول اینکه من دلم میخواست با فضای سینما ارتباط داشته باشم. دیگر اینکه شخصیت قوامالسلطنه آنقدر برای من جذاب بود که خود این شخصیت در ساختن قاضی شارح هم نقش داشته است. دلم میخواست خودم هم یک بار این حس را تجربه کنم. بنابراین خودم هم این شخصیت را ساختم. برای همین هم شما اگر معمای شاه را ببینید، متوجه میشوید که بازی من با بقیه متفاوت است.
به نظر شما آن سریالی که به آن شکل ساخته شد و آنقدر به آن انتقاد شد...
من اصلا به سریال فکر نکردم. دوباره میگویم که میخواستم یک بار خودم این شخصیت را تجربه کنم. قوامالسلطنه خیلی آدم باسوادی بوده است. دستخط فوقالعادهای هم داشت. فرمان مشروطیت را هم او نوشته بود. اینکه در این شرایط قرار میگیرم و حالا میخواهم آن شخصیت را با شاه یا با دیگران روبهرو کنم و ببینم چه اتفاقی میافتد. واقعا هم ساختاری را که به ذهنم میآمد در ارایه این شخصیت اجرا کردم. این دیگر فضای دیگری است. من خودم را سینماگر حرفهای نمیدانم. من دارم با سینما مدرنیته را تجربه میکنم. من که در یک فضای سنتی- مذهبی تربیت شدم، به سینما پناه بردم برای اینکه احساس کردم با این فضای جادویی است که میتوان مدرنیته را تجربه کرد. من نقاشی مدرن میخواندم، آشنا بودم، خودم کار کلاژ میکنم ولی این سینما یک پدیده دیگر است. برای من سینما تجلی مدرنیته است و دلم میخواست با آن در ارتباط باشم. پس یکی از دلایلی که آن نقش را بازی کردم، این بود که با این فضا، این هنر دستهجمعی ارتباط داشته باشم. اگر این هنر شناخته شود خیلی اتفاقها میافتد.
پس شما به لحاظ عقیدتی از این سریال دفاع نمیکنید؟
چرا باید دفاع کنم؟ سریال سربداران وقتی پخش شد، کسی با نام «اعظم علیان» نقدی سی صفحهای درباره این سریال نوشت. آمدند به من گفتند نمیخواهی جواب بدهی؟ گفتم نه. خیلی خوب است که یک نفر سریال را با این دقت دیده است. این همه نظر مثبت هست. حالا یک نظر منفی هم باشد. من از زندگی مدرن دفاع میکنم، یکی از مقولات مدرن هم نقد است. در سنت که نقد نداریم. در جهان مدرن است که نقد و جامعه مدنی وجود دارد. حالا یک نفر سریال را ببیند و نقد هم کند. ما نقد را نمیدانیم. مثلا اگر الان من نقد کنم همه فکر میکنند با این کار بدم. من از یک سری کارها خیلی خوشم میآید اما از یک سری کارها خوشم نمیآید. این به این معنی نیست که این کار خوب است یا بد است.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.