به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
گزارش اختصاصی منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران:
خندوانه این قسمت میزبان هدایت هاشمی بود و در حالی که رامبد عرق این بازیگر را خشک میکرد گفت برای یک بازیگر تئاتر عجیبه که در حضور این جمع استرس داشته باشه ولی من دارم! بعد یک ترانهی مشهدی اجرا کرد. هدایت که برای دومین بار بعد از دخترش «اما» منتظر بود بار دیگر پدر شود و همسرش از بیمارستان تماس بگیرد و جنسیت را به وی اطلاع دهد. نام انتخابیاش هم دانا در صورت پسر بودن و جانا در صورت دختر بودن بود.
بعد در جواب این سوال رامبد که پرسید چرا آدما وقتی بزرگتر میشون جسارتشون کم میشود گفت فکر میکنم این موضوع ارتباط مستقیمی با وضعیت جسمانی داره. بعد گفت فکر میکردم چون بندبازی و اینا بلد هستم بکارم میآید ولی اینطور نبوده و رامبد ازش خواست تا حرکتی اجرا کند که او یک بالانس غلت اجرا کرد. بعد گفت شیرجهروی خوبی بوده ولی هیچوقت به تیم ملی دعوت نشده بود.
هدایت هاشمی گفت اگر رئیس جمهور بودم بیشترین بودجهی کشور را به فرهنگ و هنر اختصاص میدادم. حتما این کار را میکردم. «اقوام بشر به موجب اخلاق زندهاند قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است» بزرگترین اتفاقاتی که میتونه در این ممکلت بیافته با کوچکترین کار و آگاهی دادن به راحتی ممکنه ولی متاسفانه این را در مملکتمان نداریم. من همیشه از حسرتهایم این است چرا هیچگاه یکی از مسئولان ارشد مملکتم یکی از کارهایم را ندیده است. ولی در هر جایی در خارج از کشور رفتم اجرا کردم حتما از مسئولان حتی وزیر و نخست وزیر آمده و دیده و حتی اعضای کمیسیون فرهنگی مملکت هم وقتی می اومدن میگفتن برای بار اول است که تئاتر میبینیم. میآیم و من متعجب میشوم که شما که تصمیمگیرندهی و مهندسان برنامهریز کلان مملکت هستین چهطور از یک اتفاق فرهنگی چشمپوشی میکنین؟ ای کاش آدمای مهم مملکت ما به پدیدههای فرهنگی توجه زیادی کنن و آنها را ببینن. دکتر هاشمی وزیر بهداشت یکبار برای چشمپزشکها بلیط خریدن ولی حین تماشای تئاتر همه در طول نمایش با تبلتهایشان کار میکردند!
«اما» از آشپزی کردن پدرش گفت که خواهرزن هدایت تماس گرفت و گفت بچه زیاد حرکت کرده و مشخص نیست و هدایت هم گفت دفعهی دیگر خودم همراهت میآیم! بعد اما گفت که پدرش را خیلی دوست دارد و او را در آغوش گرفت.
در ادامه جنابخان وارد شد و نشان نارگیل را به هدایت داد و برای هدایت و بعد برای دخترش خواند. بعد ماجرای ترانهی «ننه گل ممد» را از هدایت جویا شد. هدایت هم گفت گل محمد کرویشی از ایلاتنشینهای نزدیک سبزوار شد و به دلیل اینکه ژاندارمها تعرضی به خانوادهاش کردند آنها را کشت و بعد دعوای این و یاغی شدنش ضد حکومت پهلوی شکل گرفت و مدتی را در آن اطراف با قوای حکومتی میجنگید تا اینکه با دسیسهای که چیده شد توسط سردمدارای و وابستگان به دولت کشته شد و جنازهاش به وسط شهر آورده شد و مادر گل ممد که دیوانه شده بود میاومد روبهروی خونهی اربابی مینشست و مردم ازش مراقبت میکردن و براش غذا میآورند و شروع میکرد به خواندن یک مرثیهای برای پسرش. این خلاصه و به تفصیل میتواند رمان ۱۰جلدی کلیدر را بخوانید. هدایت گفت خانوادهی مادرش به مادر گل ممد غذا میدادن. جنابخان هم گفت یکی این قصه و یکی شعله آدمو آتیش میزنه. بعد هدایت یک ترانهی هندی خواند و جنابخان هم ترانهی «ننه گل ممد» را برای هدایت خواند.
در ادامه هدایت گفت که فامیلیاش عادل هاشمی است که برادرش با نام عادل و خودش با نام هاشمی وارد عرصهی هنر شدند و دلیل تفاوت فامیلی این دو برادر این بوده و برادر دیگرشان با نام عادل هاشمی معروف است.
در پایان هدایت چند ترانه به همراه تقلید صدا خواند و بعد از تقلید خندهی «اوس موسی» ده ثانیه لبخند زد. و همه به افتخار تمامی عوامل به خصوص پشتصحنهی پایتخت کف زدند.
این قسمت جز برنامههای عالی رامبد جوان بود و به طرفدارانش پیشنهاد میکنیم تماشای آن را از دست ندهند.
مشاهدهی ویدئوی قسمت ۱۳۹۵/۴/۱۴ برنامهی خندوانه
جهت کسب اطلاعات بیشتر به «صفحهی اختصاصی هدایت هاشمی در سایت منظوم» مراجعه کنید.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به «صفحهی اختصاصی برنامهی تلویزیونی خندوانه در سایت منظوم» مراجعه کنید.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به «صفحهی اختصاصی رامبد جوان در سایت منظوم» مراجعه کنید.