به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، «فروشنده» بعد از ایران و اروپا به تازگی در آمریکای شمالی به نمایش در آمده و اکران عمومی آن هم در آمریکا آغاز شده است. ساختهی جدید اصغر فرهادی با وجود آن که چندان مورد لطف منتقدان فرانسوی و انگلیسی قرار نگرفت با استقبال قابل توجهی از سوی رسانهها و نشریات معتبر آمریکایی مواجه شده است.
برای مثال وال استریت ژورنال، اینترتینمت ویکلی، نیویورک تایمز و مجله اسلنت همگی به فیلم امتیاز کامل داده و دستاوردی هنرمندانه خوانده اند. رولینگ استون، لسآنجلس تایمز و نیویورکر هم به طرفداران و ستایشگران فیلم اضافه شده اند.
با اعلام نامزدی «فروشنده» برای اسکار و بعد از رسمیت یافتن قانون منع ورود ایرانیان و واکنشهای جامعهی سینمایی به عدم حضور فرهادی در مراسم اسکار، این نماینده سینمای ایران بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفته است.
به همین مناسبت گفتگوی اخیر فرهادی با مجله اسلنت را در اینجا میخوانید که در آن به تصویر ایران در فیلمهای خود و موضوعاتی چون علاقه به اینگمار برگمان، علت همکاری مداوم با ترانه علیدوستی، سانسور و آزادی بیان در داخل کشور اشاره کرده است.
-فیلمهای تو باعث خلق دریچهای به سمت زندگی ایرانی میشوند، قسمتی از آن به دلیل شخصیتهایی است که به راحتی میشود باهاشان ارتباط برقرار کرد و قسمت دیگر آن به دلیل پیچیدگیهای اخلاقیشان است. فکر میکنی آیا این ویژگی باعث خنثی شدن تبلیغات کشورهایی مثل کشور من (آمریکا) میشود که قصد معرفی ایران به عنوان کشوری ترسناک و پر از افراطیهای مذهبی و سیاسی را دارند؟
-زمانی که در حال ساخت فیلمم هستم به این فکر نمیکنم که تصویر درستی از مردمم به جهان نمایش دهم. اما ناخودآگاه چنین اتفاقی میافتد و همین برایم راضی کننده است. شرایطی که شخصیتها در آن قرار داده شده اند، شرایطی است که امکان دارد در هرجای دیگری از دنیا اتفاق بیافتد. نگاهی که من به شخصیتها دارم نگاه همزادپندارانه است، حتی در برخورد با شخصیتهایی که مقصر اند. شاید این چیزی است که مردم دنیا میپسندند. این که خودت را بتوانی در شرایط فرد دیگری بگذاری. این نکته همیشه برایم مهم بوده چه زمانی که در تئاتر کار میکردم و چه زمانی که فیلمنامه مینوشتم.
– سانسور در ایران برای بعضی از ایرانیها سختیهایی را به وجود آورده. برای مثال کسی مانند جعفر پناهی. تو در جلسه پرسش و پاسخ فستیوال نیویورک بعد از نمایش جدایی در این باره صحبت کردی که چگونه همیشه از نمایش فیلمت در ایران با وجود تمام سانسور ها مطمئن میشوی: «یکی از دلایلش این است که من در فیلمهایم فریاد نمیزنم و دیگر این که نظرم را به مخاطب تحمیل نمیکنم.»
این که تو باعث فکر کردن خود به خود مخاطب میشوی حالا به امضای تو پای فیلم هایت تبدیل شده و من همیشه به آن به عنوان انتخابی هنری نگاه کردم، اما آیا دلیل این ویژگی جلوگیری از سانسور است؟
-من رابطه هنر و سانسور را مثل رابطه آب و سنگ میبینم. زمانی که مانعی مثل سنگ را جلوی آب میگذاری. آب بالاخره راهش را برای پشت سر گذاشتن مانع پیدا میکند. این به این معنا نیست که من با سانسور موافقم اما سانسور همیشه به طور غیر ارادی باعث خلاقیت میشود. سانسور در بلند مدت بسیار مخرب است و خلاقیت را میکشد. اما در کوتاه مدت میتواند آدم ها را خلاق کند.
-آیا یکی از نمود های خلاقیتت در مواجه شدن با سانسور همان رساندن منظورت به شکل غیر مستقیم است؟-یه نوعی باعث میشود نیابتی و غیر مستقیم صحبت کنی. به هرحال هم من دوست ندارم در سینما مستقیم حرفم را بزنم. زمانی که حرفی را مستقیم میزنی درواقع درحال تحمیل کردن چیزی به مخاطبت هستی.
-سانسور دقیقا در ایران چگونه انجام میشود البته متوجهم که قوانین مشخصی وجود ندارد. اما نمای کلی چگونه است؟-سانسور شکل های متفاوتی دارد. یکی سانسور رسمی است: کمیته ای که فیلمنامه ها را میخوانند و نظراتش را میدهد. این افراد به این دلیل که طی سال ها با دیدن فیلم به سینما نزدیک شده اند ملایم تر و سادهگیر تر هستند. اما نوع دیگری از سانسور وجود دارد که سانسور غیررسمی است. زمانی که فیلم تمام شده و نمایش داده میشود. کسانی که همه چیز را با چشهای سیاسی میبینند عینک های ریزبینانه شان را به چشم میزنند و به جزییات نگاه میکنند. آن ها دنبال چیزهایی میگردند که امکان دارد بر علیهشان باشد. بعد هم تفاسیری از فیلم میکنند که هیچ ارتباطی با فیلم ندارد و این کار به ارتباطی که مخاطب عادی قرار است با فیلم برقرار کند صدمه وارد شود.
-آیا مجبوری فیلم را برای چیزی که آن ها میخواهند تغییر دهی؟-نه من فیلم را تغییر نمیدهم.
-منظور از صدمه به ارتباط مخاطب و فیلم چیست؟-مثلا آن ها فیلم را دچار مضمونی میکنند که در واقع در فیلم وجود ندارد و ذهن مخاطب را منحرف میکنند. زمانی که جدایی اکران شد. آنهایی که همیشه همه چیز را از زوایای سیاسی میبینند گفتند که فیلم مهاجرت از ایران را تشویق میکند. این حرف برای من خیلی عجیب بود چرا که من در فیلم هم شخصیت زنی داشتم که قصد داشت از ایران خارج شود، هم شخصیت مردی داشتم که قصد داشت در ایران بماند و فیلم درگیری بین این دو است.
من فکر نمیکنم کسی با دیدن جدایی تشویق به ترک کشور شود. در واقع برعکسش اتفاق افتاد و بسیاری از خارج از ایران بعد از دید فیلم به دیدار خانواده هاشان در ایران رفتند. اما این بحث اشتباه باعث بحث های بیش تری درباره فیلم میشود. آن ها مرا مجبور نمیکنند که فیلمم را تغییر دهم. بلکه باعث میشوند رابطه مخاطب با فیلمم از حالت عادی و درست منحرف و دچار نغییر شود.
-در کشور من از نظر قانونی –فعلا-دارای آزادی بیان هستیم. اما باز هم ساختن فیلم هنری با ویژگی فیلم های تو کار خیلی سختی است. بیشنر به دلیل فشار برای فروش فیلم ها و لزو ماینکه نوع خاصی از فیلم میتواند سرمایه جذب کند و پخش و تبلیغ شود. برای تو ساختن فیلم در اینجا راحت تر است یا ایران؟-به این دلیل که فیلم های ساخته شده در ایران فیلم هایی با تولید بزرگ و بودجه های بالا نیستند در ایران فیلم ساختن برایم راحت تر است. به هر حال در آن جا هم چیزهایی وجود دارد که باعث سختی میشود و بر عکسش وجود دارد. مثلا من در ایران میتوانم بهترین تیمی را که میتوانم داشته باشم پیدا کنم. علیرغم تمام مشکلات هنوز فیلم ساختن در ایران را ترجیح میدهم.
-در ایران فیلمهایت چقدر دیده شده؟-به غیر از جدایی، فروشنده بیشترین موفقیت را به دست آورده و تبدیل به پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران شده است.
-فکر میکنی این موفقیت درباره ویژگی های خاص فیلم آخرت است یا این که مردم کم کم در حال شناختن تو به عنوان یک کارگردان هستند؟ این را میدانم که سخنرانی اسکارت در ایران به طور گسترده ای دیده شد.-میتواند کمی از هر دو باشد. اما بدون شک تعداد زیادی با این نوع سینما ارتباط برقرار کرده اند. سینمایی که در کنار اهدافش در راستای سرگرمی مخاطب به او فرصت چالش خودش را هم می دهد.
-آیا تو از دوست داران اینگمار برگمن هستی؟ دلیل سوالم این است که که تعویض و جا به جایی ها بین تئاتر و کار کردن بازیگران باهم، زندگی خصوصی و ازدواج فرسوده دو نفر از اعضای گروه مرا یاد برگمن انداخت.-من خیلی برگمن را دوست دارم. فکر میکنم او یکی از بهترینها در دنیاست. پوستری از شرم در یکی از صحنههای فیلم قرار داده ام. یکی از مشخصههای آثار برگمن تاکیدش بر روانشناسی هر کدام از شخصیتها به شکل فردی است. و فیلمها ارتباط با قدرتمندی با تئاتر دارند.
-ترانه علیدوستی به غیر از این فیلم در چندین فیلم دیگرت نقشهای اصلی را بازی کرده، چه چیزی درباره او و رابطه کاریتان وجود دارد که توانسته این قدر خوب جواب بدهد؟-بعد از شهر زیبا ، چهارشنبه سوری و درباره الی این چهارمین فیلمم با ترانه بود. او بازیگر خیلی باهوشی است. از آن بازیگرانی که باید شخصیت را به طور کامل درک کنند. در این فیلم هم نقش دشواری داشت. چرا که در قسمت عمده فیلم رعنا به دلیل صدماتی که بهش وارد شده سکوت میکند. کاری که ترانه باید انجام میداد این بود که نشان دهد رعنا نه به خاطر منفعل بودن بلکه به این علت که صدمه دیده سکوت میکند.
-تو همیشه در نمایش تصویر درستی از زنان در فیلم هایت موفق بودی ،به نظرت چقدر از ظلمی را که زنان تجربه میکنند از طرف مردان به ظاهر خوب مانند عماد سرچشمه میگیرد؟ کسی که غرور مردانهاش او را از دیدن زخمی که رعنا در تعارض برداشته باز میدارد، و همین طور این ظلم جقدر از طرف مردانی است که آشکارا ضدزن و سلطهطلب هستند؟-مردان من در شرایط عادی مردهای معمولی هستند. اما زمانی که به بحران میرسند شخصیتشان تغییر میکند. این انتخاب خود من است. من شخصیتهای مردی را انتخاب میکنم که در شرایط دشواری قرار دارند و زمانی که در این شرایط سخت قرار میگیرند، نمیتوانند تصمیم بگیرند. این مردان عموماً مردان خوبی هستند اما شرایط به آن ها اجازه نمیدهد که اصول اخلاقیشان را اجرا کنند.
-پس تو با این که مردان خودشان به همسرانشان و زنان اطرافشان ظلم میکنند مخالفی و باور داری که آن ها خودشان هم قربانی شرایط اند؟-این باور شخصی من است. هیچ دلیل علمی هم برایش ندارم. من فکر میکنم مردان معمولا نوعی حس قوی مالکیت نسبت به زنان دارند و این همان چیزی است که رفتارهاشان را تعیین میکند به خصوص چنین چیزی در جوامع سنتی بیشتر قابل مشاهده است. همینطور مردان بیش از زنان به گذشته فکر میکنند. زنان به دلیل تواناییشان در به دنیا آوردن بچه بیشتر به آینده نگاه میکنند. آن ها راحتتر میگذرند.
-میگذرند؟-آنها میتوانند از گذشته به سمت آینده تغییر جهت دهند. اما مردها بیشتر در گذشته میمانند. آن ها میخواهند گذشته را اصلاح کنند، به آن برگردند و درباره اش صحبت کنند. تمام شخصیتهای من همیشه از این فرمول پیروی کرده اند. در جدایی مرد چشماندازش به سمت پدرش است و نگاهش بر روی گذشته قفل شده، اما زن در فکر آینده دخترش است.