به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران:
ضد قهرمانان شخصیت هایی هستند که قطع به یقین از پایه های اصلی شکل گیری درام محسوب می شوند و تجربه ثابت کرده اگر نگاهی عمیق به آنها نداشته باشیم، قطعاٌ به کلیت کار یک ضربه محسوس وارد کرده ایم. اگر مبنای شکل گیری درام را در نگاه کلاسیک یا حتی گونه های دیگر به تقابل سیاهی ها و سپیدی نسبت دهیم، خیلی زود به این نکته می رسیم که طراحی و پرداخت درست ضد قهرمان به اندازه شکل گیری و پر و بال دادن به قهرمان قصه اهمیت دارد که شاید از منظر برخی از اهالی فن در دنیا نگاهی ویژه تر را طلب می کند. یکی از فاکتور های دیده شدن قهرمان داستان در دل قصه، به نمایش قدرت تفکر، توان فیزیکی و حتی واکنش های انسانی بر می گردد و به طراحی درست نقطه تقابل قصه؛ اگر شخصیت ضد قهرمان فکور، قابل توجه و قوی طراحی شود حتماٌ شکست مقام قهرمان داستان هم در منظر مخاطب اثر درشت تر نمایان می شود. اینکه ما به دلیل سیاهی کاراکتر او را گاهی کوچک، سخیف و بدون تفکر به نمایش بگذاریم عملاٌ به قدرت و بزرگی قهرمان لطمه زده ایم. در زبان ساده تر، هر چه ضد قهرمان قوی تر، شکست آن و گذشتن از سد آن سخت تر و عملاٌ نمایش توان قهرمان بیشتر به تصویر کشیده می شود.
در اینجا به برخی از ضد قهرمانان مهم سینما و تلویزیون اشاره میکنیم:
مهدی فتحی/ عمروعاص/ سریال «امام علی (ع)»
مهدی فتحی در نمایش تیزهوشی و ذکات عمروعاص به خوبی از ابزار در اختیارش استفاده کرد. نوع نگاه، حرکات چشم و لحن خاص او در ادای درست ادبیات آن شخصیت تاریخی فرصتی بود که حالا او نشان دهد که مهدی فتحی است. بی شک یکی از ضد قهرمانان ماندگار تلویزیون ما این کاراکتر بود که در سریال امام علی (ع) شکل گرفت. معاویه با بازی خوب بهزاد فراهانی، ولید با بازی محمد رضا شریفی نیا و البته (قطامه) با بازی خوب ویشکا آسایش هم از ضد قهرمانان به نام سریال امام علی (ع) بودند که باید جدا از بازی خوب بازیگرانش، موفقیت را تا حدود زیادی به پای پرداخت درست این کاراکتر در دل فیلمنامه ها نوشت.
سلحشور/ رضا کیانیان/ فیلم «آژانس شیشه ای»
سلحشور را می توان یکی از بهترین آنتاگونیست های تاریخ سینمای ایران دانست. یک مامور امنیتی که بنا بر وظیفه اش ماموری مصمم است و معذور. در کارش احساسات جایی ندارد و باید جلوی هر کسی که ناامنی ایجاد می کند را بگیرد، حتی اگر آن شخص، رزمنده غیرتی دوران جنگ باشد. شخصیت پردازی درست سلحشور و بازی سنجیده رضا کیانیان در ارائه شخصیتی منطقی که ذهنی تخت و یک بعدی دارد، باعث شده تا این شخصیت پا به پای حاج کاظم در ذهن دوستداران آژانس زنده باشد.
مادر امیر/ مهتاب نصیرپور/ فیلم «من ترانه پانزده سال دارم»
کاراکتر مادر امیر، حتی از خود امیر هم نزد تماشاگر منفورتر است. این شخصیت فی نفسه آدم بدی نیست، یک مادر است که خیر و صلاح فرزندش را می خواهد و تصور می کند «ترانه» مانعی است برای عاقبت به خیر شدن فرزند یکی یک دانه اش. مادر امیر یک مددکار اجتماعی هم هست که با دختران خیابانی سروکار دارد؛ با توجه به همین پیشینه است که ترانه را هم از قماش این دختران می پندارد و می خواهد به هر وسیله ای (تهدیدو تطمیع) شر او را از زندگی شان کم کند.
احمد/ آتیلا پسیانی/ فیلم «دو زن»
یک شوهر متعصب که زنش را دوست دارد و فکر می کند حضور فعالانه همسرش در اجتماع، مترادف است با از هم پاشیدن بنیان خانواده. احمد به هر طریقی به آب و آتش می زندتا فرشته یک زن فرمانبر باقی بماند. می خواهد مانع ادامه تحصیل او شود و در راه رسیدن به این هدف از هیچ کاری مضایقه نمی کند؛ حتی از تحمیل کردن فرزنددوم به همسرش، برای اینکه او را در خانه بند کند.
اکبر زنجانپور و محمد صادقی/ فیلم «ولایت عشق»
سریال امام رضا (ع) یا همان «ولایت عشق» هم در کارنامه مهدی فخیم زاده به لحاظ ضد قهرمان دراماتیک قابل توجه هستند.
اکبر زنجانپور و محمد صادقی در دو نقش فضل بن سهل و مامون از ضد قهرمانان قابل توجه این سریال تاریخی ـ مذهبی بودند. محمد صادقی در نقش مامون ایفاگر کاراکتری چند بعدی که قرار است در نهایت مرتکب گناهی بزرگ شود. لحن و بیان محمد صادقی در مقابل شخصیت مامون یک کنتراست جذاب بود که قطعاً با هدایت فخیم زاده به این سمت و سو رفت. اکبر زنجانپور را اصولاً با نقش های سپید می شناسیم امّا فضل بن سهل مغز متفکر دربار مامون نقش بسیار مهمی در تصمیمات او داشت. او شخصیتی باهوش و متفکر دیده شد که مسیر نگاه و اقدامات مامون با تدابیر او شکل می گرفت. زنجانپور حتماً بازیگر خوب و کاربلدی است. او هم که یکی از علاقه مندان مکتب چخوف و البته حتماً استانیسلاوسکی است خوب می داند چگونه از ابزارش در بازیگری مثل نگاه، سبک و سیاق دیالوگ گویی و بیان سود ببرد تا خالق کاراکتر ماندگاری مثل فضل بن سهل باشد.
ناصر ملک/ محمدرضا فروتن/ فیلم «قرمز»
یک شوهر عاشق پیشیه و روان پریش. واقعا عاشق همسرش است اما به شکلی جنون آمیز و با حسادتی دیوانه وار. ناصر مردی شکاک و به شدت مالکیت طلب است که دوست دارد همسرش را به شکل یک زندانی مطیع اداره کند و تصور می کند فراهم کردن یک زندگی مرفه برای خوشبخت کردن و تصاحب مطلق «هستی» کافی است. طغیان هستی علیه رفتارهای بیمارگونه شوهرش، او را به مرز جنون کامل می رساند.
ناتاشا/ رویا نونهالی/ سریال «خواب و بیدار»
حتماٌ نقطه قوت کارنامه بازیگری رویا نونهالی شخصیت «ناتاشا» سریال «خواب و بیدار» است. مهدی فخیم زاده از آن دست نویسندگان، کارگردانان و حتی بازیگران است که در کارنامه کاری اش نشان داده در نمایش شخصیت های منفی بسیار کار بلد و متشخص است. نکته ای که مهدی فخیم زاده را در این مسیر موفق نشان داده نترس بودن در نمایش کاراکتر های ضد قهرمان است. او هرگز در کارگردانی، نوشتن و حتی بازی در نقش های منفی محتاط عمل نمی کند. او خوب می داند نمایش درست واقعی ضد قهرمان در هر نوع از درام به پرورش و شکل گیری قهرمان کمک به سزایی دارد.
«ناتاشا» طراحی درستی داشت و رویا نونهالی نیز در ایفای نقش این زن تبهکار که پلیس را به شدت در زحمت انداخته بود سنگ تمام گذاشت. نوع نگاه، حرکات صورت و سبک و سیاق دیالوگ گویی وی مدت ها زبان زد عام و خاص بود و حتی آثار دیگر تلویزیون نیز از آن برداشت هایی داشتند.
شوکت/ حسن پورشیرازی/ سریال «نرگس»
سریال نرگس، اولین سریال ملودارم شبانه تلویزیون و طولانیترین سریال مقدم بود که از قضا تاثیرگذارترین آنها هم از کار درآمد. این سریال با یک عبور از خط قرمز اساسی شروع شد که برای مخاطبان تابستان 1385 تلویزیون تازگی داشت و آن هم ماجرای دوستی خیابانی نسرین (عاطفه نوری) و بهروز (مهدی سلوکی) بود و بعد مسعود بهبهانینیا، طوری قصه نرگس، خواهر نسرین را با محمود شوکت، پدر بهروز پیش برد که مخاطب در شبهای بعد هم منتظر ادامه قصه باشد.
حسن پورشیرازی، چنان پرقدرت نقش شوکت را بازی کرد که بعد از سال ها، هنوز خیلیها او را شوکت صدا میزنند. شوکت، چهرهای منفور بود که خیلیها شبها، کابوس او را میدیدند و برخی روانشناسان از افزایش میزان افسردگی در جامعه بعد از دیدن این سریال، خبر میدادند. جالب اینکه حتی مدل موی شوکت تا مدتها از مدلهای موی محبوب در آرایشگاهها بود.
جمیل/ مهدی سلطانی/ سریال «دیوار»
پس از چند بازی در نقش های مثبت از جمله سریال «در مسیر زاینده رود»، مهدی سلطانی به فرصتی برای ارائه توانایی اش در ارائه رئالیسم جادویی برای بازیگری ای که آکادمیک آموخته است. پس می تواند در نمایش یک ضد قهرمان هم به سراغ داشته هایش برود.
جمیل سریال «دیوار» و عبدی از سریال «مدینه» دو شخصیت ضد قهرمان با بازی مهدی سلطانی بود که در آن وجوه مختلف انسانی مد نظر نویسنده (سعید نعمت ا…) بوده است. جمیل اگر چه یک خلافکار است اما در مقابل دخترش یک پدر دلسوز است و عبدی شخصیت ضد قهرمان سریال «مدینه» اگر چه از تمام توانش برای زمین زدن مدینه استفاده می کند اما خودش در برابر عشق زانو می زند.
حاجی گرینوف/ محمدرضا شریفی نیا/ اخراجی ها
فردی است رند و متظاهر با رفتارهای افراطی و خشکه مقدس گونه. عقاید افراطی و منافعش، حضور گروه اخراجی ها در جبهه را برنمی تابد. به همین خاطر از هیچ کوششی در راستای سنگ اندازی و خراب کردن افراد این گروه نزد دیگران کم نمی گذارد. گرینوف حتی رفتار متعادل روحانی و بچه بسیجی های محل با مجید سوزوکی و رفقایش را تاب نمی آورد و آنها را به اهمال و سهل انگاری متهم می کند.
الیاس (شیطان) / حامد کمیلی/ اغما
«اغما» یکی از قویترین ملودرامهای پخش شده در دهه هشتاد تلویزیون است. سریالی که توانست در حداقل زمان ممکن، بیشترین بهرههای شخصیتپردازی را به عمل آورد و خیلی زود وارد پروسه داستانگویی شود. برگ برنده سریال اما یک حامد کمیلی درجه یک بود که با ایفای نقش شیطان همه ببیندگان را مجذوب خود کرد. حرکات، لحن گفتار مبهم و از همه مهم تر نگاه های پر معنای کمیلی در این سریال باعث شد که نقش الیاس یکی از جذاب ترین و ماندگارترین نقش های او و تاریخ تلویزیون شود.
جلال فتوحی/ امیر جعفری/ میوه ممنوعه
جعفری در این سریال قدرت بازیگری اش را به مخاطبان تلویزیون نشان داد و کاری کرد تا آنها او را در این شخصیت هم بپذیرند. البته قبل از «میوه ممنوعه» او در «قارچ سمی»، نقش جدی را تجربه کرده بود اما برای مخاطبان تلویزیونی اش، این اولین نقش متفاوت او بود.
جلال، پسر بزرگ خانواده فتوحی، به رقم قلدری و ادعاهای فراوانش، شخصیت چندان پیچیده ای نداشت؛ در تفکرات سنتی و متعصبانه اش غرق بود، تسبیح از دستانش نمی افتاد اما در پشت این ظواهر، حاضر بود به خاطر پول، دست به هر کاری بزند.
در واقع نقش جلال، از آن دسته کاراکترهایی است که مصداق واقعی اش را در جامعه و به خصوص میان کسبه بازار زیاد می بینیم. البته خودش در گفتگوهای مختلفی توضیح داده بود علت اصلی متفاوت بودن نقش، دیالوگ هایی بود که علیرضا نادری برایش نوشته و از طرف دیگر، مقابل علی نصیریان، مجبور شده تا خوب بازی کند.
کیکاووس یاکیده/ سریال «هوش سیاه»
یکی از ضد قهرمانان ماندگار آثار تلویزیون با بازی کیکاوس یاکیده در سریال «هوش سیاه» رقم خورد. او یک تبهکار متخصص و کار بلد بود که بسیار فکورانه توسط آرش قادری نوشته شده بود. یاکیده با بهره گیری از صدای ویژه و فیزیک قابل قبول خود، این کاراکتر درونگرا را قابل باور و تا حدودی دوست داشتنی از آب در آورد. قصه او و سرگرد احمدی با بازی حسین یاری تعریف درستی از یک قهرمان و ضد قهرمان واقعی بود که هم به باور تماشاگر رسید و هم نگاهی منطقی در آن محسوس بود. ضد قهرمان سریال «هوش سیاه» هرگز با خط و ربط قصه های مرسوم دزد و پلیس (پلیس و تبهکار) به دام نیفتاد. او در بسیاری از لحظات از پلیس باهوش تر بود و توانست بارها پلیس را تحت الشعاع فکر و ذکاوت خود قرار دهد و از مسیر به در کند.
حشمت فردوس/ داریوش ارجمند/ سریال «ستایش»
ویژگیهای فیزیکی داریوش ارجمند و قدرت بیان او موجب شده تا این بازیگر قابلیت تبدیل شدن به نقش پدر را ذاتا داشته باشد منتها بیشتر پدر سنتی و مقتدر. هم در سینما مثل ازدواج به سبک ایرانی و هم در مجموعههای مختلف تلویزیونی، او نقش پدر مقتدر را ایفا کرده است. اقتدار نه لزوما به معنای سلطهگری که نوعی قدرت رهبری و مدیریت خانواده که در نگاه اصیل ایرانی پدر را به ستون خانه تشبیه میکند. فارغ از خوب یا بد بودن این پدر، حشمت فردوس را باید یکی از ماندگارترین نقشهایی دانست که پدر مقتدر و مستبد را در سالهای اخیر به نمایش گذاشت که نوع دیالوگ گفتن و حتی کنشهای غیرکلامی او مثل حرکت دستش در بین مردم مورد توجه قرار گرفت و تکرار شد.
شکیب/ مهران احمدی/ سریال «آوای باران»
سریال «آوای باران» را حتماً به خاطر دارید. سریالی که کم عیب و ایراد داستانی نداشت امّا در دل کاراکترهایش یک شخصیت ضد قهرمان و موثر به نام شکیب داشت که مهران احمدی به خوبی از پس آن بر آمد.
مهران احمدی تا به امروز ثابت کرده اصولاً بازیگری خوب است. آقا رضای سریال «تا ثریا» برای شکیب نقشه ها کشیده بود. به لطف گریم خوبش او از فرصت شخصیت نزدیک به تیپ شکیب خوب استفاده برد تا نشان دهد هم سواد بازیگری دارد و هم خوب می داند یک شخصیت ضد قهرمان چگونه می تواند به رغم سیاهی، دوست داشتنی از آب در آید. او به اندازه کافی این کاراکتر (سرپرست کودکان متکدی) را آزاردهنده برای مخاطب از آب در آورده بود تا همه ویژگی های یک شخصیت منفی را در نقش به تصویر بکشد. هر چند که از منظر او شکیب یک شخصیت منفی نبود.
مجموعه بازیگران «مختارنامه»
بازی های خوب فرهاد اصلانی، مهدی فخیم زاده و حتی محمد فیلی در سریال «مختارنامه» جزو ماندگاران این عرصه در نمایش شخصیت ضد قهرمان به خصوص در آثار تاریخی هستند.
مجموعه بازیگران «پس از باران»
جهانگیر الماسی، رحیم نوروزی و البته تا حدودی امیر آتشانی با سریال «پس از باران» سعید سلطانی می توانند در لیست شخصیت های منفی ماندگار قرار گیرند. صدق این گفته وقتی پررنگ می شود که آنها پس از سریال «پس از باران» بارها در قالب این نقش ها با خصوصیات و ویژگی های گاه متفاوت عرض اندام کردند. رحیم نوروزی حتی چند بار در این دست نقش ها قد علم کرد.
مجموعه بازیگران سریال «شهرزاد»
در سریال «شهرزاد» که استانداردهای سینما و تلویزیون ایران را جا به جا کرد، بسیاری از بازیگرانی که نقش ضدقهرمان را بازی میکردند و قرار بود «شهرزاد» و «فرهاد» را آزار دهند و سنگ جلوی پایشان بیاندازند، درخشان ظاهر شدند. اما گل سرسبدشان، علی نصیریان و شهاب حسینی بودند که با دو نقش ماندگار «بزرگ آقا» و «قباد» ضدقهرمانهای ماندگار و جاودانه خلق کردند. بزرگ آقایی که همه اذعان داشتند یک پدرخوانده درجه یک ایرانی است. علاوه بر این دو شخصیت، شخصیت هایی چون شیرین «با بازی پریناز ایزدیار»، اکرم «با بازی گلاره عباسی»، سرهنگ تیموری با بازی «هومن برق نورد»، نصرت با بازی «پرویز فلاحی پور» و حشمت با بازی «ابوالفضل پورعرب» همگی ضدقهرمان ها و شخصیت های منفی جذاب و دوست داشتنی بودند.
علاوه بر موارد مذکور، برخی از بازیگران نقش های منفی متعددی بازی کرده اند و به نوعی با نقش های منفی در یادها ماندهاند:
بهاره افشاری/ «او یک فرشته بود» و «فاصلهها»
بهاره افشاری در مجموعه های «او یک فرشته بود»، «مرد نقره ای» و «فاصلهها» با ایفای چند نقش مختلف نشان داد ویژگی های ایفای نقش دختران ضد قهرمان که بر هم زننده جریان زندگی آرام دیگران هستند را خوب می شناسد. او نیز در این حیطه کارنامه موفقی داشته و توانسته با تکیه بر قصه های خوب در این قالب درست و بجا، قرار گیرد. اگر چه او نیز مثل خیلی از بازیگران باید مراقبت کند تا در ورطه تکرار نقش های منفی قرار نگیرد.
نوید محمدزاده/ «لانتوری»، «ابد و یک روز» و «ناهید»
نوید محمدزاده مدت زمان زیادی نیست که به سینما وارد شده و اسمش را به عنوان بازیگر سینما به ثبت رسانده است. او اولین بار در سال 1392 با فیلم «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان مطرح شد و بلافاصله اسمش در فهرست نامزدهای سیمرغ به ثبت رسید. گرچه سیمرغ عصبانی نیستم بنا به دلایلی هیچ وقت به دست محمدزاده نرسید اما توجه همه راه به خودش جلب کرد. او بعد از این فیلم، در عرض سه سال، شش فیلم مهم بازی کرده و دو سیمرغ گرفت. درواقع به لحاظ هیاهویی که در سینمای ایران به راه انداخت، می شود او را یک رکورددار به حساب آورد. اما نکته جالب دیگر نقش هایی است که این بازیگر در آنها به رغم منفی بودن نقش خوش درخشیده است. شوهر سابق متعصب و معتاد در «ناهید»، «پاشا»ی عاشق پیشهی «لانتوری» که جزو اراذل خیابانی است و اسید پاشی میکند نقش هایی است که بیننده در عین تنفر، دوستش دارد. اما قطعا مهم ترین نقش آفرینی او برادر بددهن، معتاد و موادفروش «ابد و یک روز» است که عاشق خواهرش است و در سکانس پایانی مخاطب به خاطر تعصبش برایش گریه میکند.
رضا رویگری/ «به کجا چنین شتابان» و «ملکوت»
رضا رویگری اصولاً در آستینش ویژگی های لازم برای نقش های ضد قهرمان را دارد. اصولاً در این نوع از بازی ما او را خاکستری دیده ایم ولی خیلی خوب بلد است که چگونه از جنس بازی اش، لحن و سبک و سیاق ادای دیالوگش یک شخصیت پر از شیطنت را از آب در آورد.
اگر بازی او در سریال های «ملکوت»، «به کجا چنین شتابان» و… را به خاطر آورید در خواهید یافت که اصولاً رویگری بازیگر نقش های چند بعدی است و خوب می تواند حتی از یک ضدقهرمان کاراکتری دوست داشتنی خلق کند. استاد دانشگاه سریال «معراجی ها» را یادتان هست. او بلد است از یک نقش تخت و تک بعدی هم کاراکتری خوش رنگ و لعاب درآورد.
اصغر همت/ «امام علی (ع)» و «مثل هیچکس»
اصغر همت با همان مروان سریال «امام علی (ع)» از کنار فرصت ایفای یک شخصیت ضدقهرمان تاریخی نگذشت و بعدها نیز با یکی دو سریال که اوج آن مجموعه «مثل هیچ کس» بود نشان داد می تواند وجوهی از بازیگری در این نوع از شخصیت ها را در خود داشته باشد.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
کاملا دسته بندی ها متفاوت و غیر منطقیه
یه جور آدم خوبی که پر از خصلت بده خودش
کاملا دسته بندی ها متفاوت و غیر منطقیه
من مجموعه بازیگران شهرزاد و مختار و شکیب آوای باران،عمرو عاص،سلحشور،آقای ارجمند،نوید محمدزاده و الیاس رو بیشتر از همه دوست دارم
بعضیا رو جا انداختید
مثلا
نیما/ مهرداد صدیقیان/ سقوط یک فرشته
فریدون مشفق/ رضا کیانیان/ کیمیا
حاج صفدر/ جمشید هاشم پور/ واکنش پنجم