همشهری جوان نوشت: حدود یک سال پیش نخستین تیزر فیلم «
آشوب» در ضمیمه فیلم و سریال های شبکه خانگی و چند سایت منتشر شد؛ تیزری خوشحال و سرحال که با دیدن آن گمان می رفت
کاظم راستگفتار بهترین و پخته ترین فیلمش را ساخته. نماهای تهران قدیم، کافه ها، لاله زار و آوازهای خاطره انگیز آن، ذهن را قلقلک می داد تا بدانیم نتیجه چه شده.
از آن طرف، راست گفتار در فیلم آخرش یک گام جلو آمده بود و «
چک» فیلم های نه چندان موفق «
عروس خوش قدم»، «
نقاب»، «
پسر تهرونی» و «
زنان ونوسی٬مردان مریخی» را جبران می کرد اما خبری از ادعاهایی که پوستر و تیزر می کند، در «آشوب» نیست. مقدمه فیلم با تیزرها تقریبا همخوانی دارد ولی پس از چند دقیقه مشتش باز می شود. این مسئله و چند پرسش دیگر محور گفتگو با راست گفتار است.
رابطه تان با سوال های تند و تیز چطور است؟
- من خوبم؛ رابطه شما با سوال های تند و تیز چطور است.
ما هم استقبال می کنیم. پیش از آن، یک پرسش کلیشه ای مطرح کنیم و روایت شما را بشنویم از انگیزه ساخت «آشوب».
- دغدغه اصلی من این بود که متاسفانه شرایط جامعه ما به سمتی پیش می رود که روز به روز اخلاق و ارزش های اجتماعی در آن کمرنگ تر می شود. اگر در جامعه ای اخلاق از بین برود، هر کاری مجاز می شود و این گونه جامعه تبدیل به جنگلی که ظاهرا متمدن است می شود ولی هر کسی برای موفقیت شخصی خودش تلاش می کند. متاسفانه بی اخلاقی ها در جامعه ما ریشه دوانده؛ این بی اخلاقی ها را در فضای سیاسی نمی بینید؟
پس هدف اولیه شما ساخت یک فیلم موزیکال نبوده است و قدرت طلبی ها و سیاست ورزی ها را نشانه گرفته بودید؟
- بله. همین طور است.
بر اساس تیزری که از خرداد سال پیش منتشر شد، آدرس «آشوب» چیز دیگری بود. بر اساس این نشانی و سابقه خوب آخرین فیلم تان «چک»، احساس می شد کاظم راست گفتار موزیکالی معرکه ساخته.
- الان هم همین طور است.
نه؛ الان این طور نیست چون فیلم بعد از یک مقدمه چینی، به سیاست ورود می کند. اولین نقد همین است که چرا به مخاطب رودست زده اید؟- هر چیزی در آنونس هست، در فیلم هم هست و چیزی خارج از فیلم استفاده نشده. فیلم در عین حال که نقد اجتماعی دارد، موزیکال هم هست. من فیلمی به نام «آشوب» ساخته ام که درامی در آن شکل گرفته است و بهترین موسیقی های محبوب مردم در طول حدود نیم قرن اخیر را می شنویم.
یعنی کسی که فیلم را ببیند عملا یک بلیت کنسرت هم خریده است. حرف ها هم به شکل دراماتیک بیان می شوند نه شعاری؛ چون قهرمان فیلم در موقعیتی قرار گرفته که مجبور به بی اخلاقی می شود. این طور نیست که ما به تماشاچی گفته ایم فیلم موزیکال است اما فیلمی سیاسی به او نشان داده ایم.
آخر توی تیزر و آنونس چندتا تاکید دارد که یکی از آنها موزیکال بودن فیلم است.
- شما فیلم را دیده اید؟
بله.
- موزیکال بود دیگر؟
هست ولی از یک تایمی به بعد مسیر فیلم تغییر می کند.
- بهتر از فیلم هایی است که وقتی می بینید، با آنونس فرقی ندارد و قصه ای به شما نمی دهد.
کاراکتر اصلی فیلم (فرهاد با بازی کوروش تهامی) آدم ساده ای است که دست به هر کاری می زند، موفق نمی شود و به شکل اغراق شده ای توسری می خورد.
- نه؛ آدمی است که با روحی پاک وارد جامعه می شود و فکر می کند اگر به تنهایی هنر و انگیزه داشته باشد، پیشرفت می کند اما متوجه می شود ابزار پیشرفت، نه هنر است و نه صداقت و نه شعور. کافی است کمی بی اخلاقی کند تا به خیلی چیزها برسد.
سرنوشت فرهاد با یک دست بوسی ساده تغییر می کند و تبدیل می شود به یک آدم زبل. این تغییر خیلی ناگهانی نیست؟- در فیلم می گوید یک دست بوسیدم و در بهشت به رویم باز شد. فکر می کنم ریتم مناسب است و حرفش را رسانده. شما فواید پاچه خاری در ایران را متوجه نشدید. این کار فوایدی دارد که به سرعت ظاهر می شود. آن اختلاسگر چطور در کمتر از شش سال از راننده بودن تبدیل به سرمایه دار کلان شد؟ آدم هایی سراغ دارم که چیزی نداشته اند و در مدت یکی دو سال به ثروتی کلان رسیده اند. فقط به خاطر یک دست بوسی.
ایده شما محترم اما گیر ما هنوز روی تیزر است که می گوید متفاوت ترین فیلمی که دیده اید؛ لحظات خاطره انگیز و ...- ما حدود 25 تیزر ساخته ایم که شما فقط دوتای آن را دیده اید. اگر همه را ببینید نظرتان عوض می شود. اتفاقا تیزرهای سیاسی هم داریم که جنبه های دیگر فیلم را نشان می دهد. این فیلم گزارش تلویزیونی نیست. ابعاد مختلفی دارد که در هر تیزر به یک بُعد آن پرداخته ایم: عاشقانه، موزیکال، سیاسی و ... ضمن این که شما درباره فیلم می خواهید صحبت کنید، تیزر فرامتن است که از بین می رود و فیلم است که می ماند، باید در چهارچوب فیلم صحبت کنیم.
فیلم در شروع گیرایی خوبی دارد اما از یک جا به بعد که رنگ شخصیت عوض می شود در هر موقعیت که قرار می گیرد، قابل پیش بینی است و می دانیم آدم سالوس و خودخواهی است، همین نشاط فیلم را از بین برده.
- من این را متوجه نشدم وگرنه اصلاح می کردم؛ اگر چنین برداشتی از فیلم شده ایراد از من است و عذرخواهی می کنم. سواد من در همین حد قد می داد.
پس برگردیم به فرامتن؛ روی پوستر نوشته اید پرستاره ترین فیلم سینمای ایران. حتما سابقه و تجربه کاظم راست گفتار از من بیشتر است و می داند تعریف ستاره چیست. چرا این شعار انتخاب شد؟- برای این که تعریف ستاره را من می دانم و احتمالا دوستان نمی دانند. ستاره به کسی می گویند که با انتخاب صحیح فیلم ها و بازی قوی، کاری انجام می دهد که تماشاگر نسبت به آن علاقه پیدا می کند و مطمئن می شود فیلم هایی که می سازد، خوب هستند و به اعتبار او به سینما می رود. مثلا توی آمریکا تام کروز ستاره است و هر فیلمی بازی کند، مخاطب می داند ژانر و فرمتش چیست و رودست نمی خورد. او فقط یک بار به خاطر کوبریک «چشمان کاملا بسته» را بازی کرده، بقیه فیلم هایش مشخص است.
ما در ایران به این اعتبار ستاره نداریم چون مثلا
رضا عطاران فیلم کمدی بازی می کند و خوشمان می آید اما وقتی به اعتبار این نام به سینما می رویم می بینیم «
آبنبات چوبی» و «
دهلیز» بازی کرده و توی ذوق مان می خورد و می گوییم این چه ربطی به عطاران داشت یا
محمدرضا گلزار «
سلام بمبئی» را بازی می کند و همان سال «
خشکسالی و دروغ» از او اکران می شود. به این اعتبار
فرهاد آئیش،
کوروش تهامی،
یکتا ناصر و ... ستاره هستند چون فیلم هایی بازی می کنند که قبول شان دارند و از فیلم های دیگرشان دور نیست. مثلا آقای آئیش فیلم آبگوشتی بازی نکرده.
فرهاد آئیش در «پوپک و مش ماشاءالله» بازی کرده.
- ولی کلیت کارنامه اش چیز دیگری است. هنوز وارد فیلم نشده ایم؛ این سوال ها را باید تهیه کننده و پخش کننده جواب دهند.
خب شما تهیه کننده هم هستید.
- ولی حالا به عنوان کارگردان جواب می دهم. متاسفانه ما ایرانی ها بیش از این که متن را دوست داشته باشیم، طرفدار حاشیه هستیم.
آقای راست گفتار، غلط یا درست در کشور ما به امثال رادان و گلزار و عطاران ستاره گفته می شود.
- ستاره یعنی کسی که در عین خوش تیپی و بازیگر خوب بودن، جهان بینی دارد و تماشاگر جهان بینی او را می شناسد و فیلم هایش را می بیند. برای همین عده زیادی طرفدار جانی دپ هستند. در ایران زمانی فردین محبوب بود اما «غزل» را بازی کرد و زمین خورد. یعنی تغییر ژانر به ضرر ستاره تمام می شود.
اول فیلم، کاراکتر لیلا اوتادی را می بینیم که فرهاد را کشته، بعد کات می خورد به سکانس فرهاد روی استیج که به اوتادی نگاه می کند. توی طول فیلم معلوم می شود فرهاد وقتی با او آشنا شده که خوانندگی را کنار گذاشته. منطق روایی چرا غلط است؟- اگر توجه کرده باشید این قسمت سیاه و سفید پخش می شود. قصه و فضایی که فرهاد خودش را معرفی می کند، سیاه و سفید است و بعد از آن رنگی می شود. این قسمت سیاه و سفید که بخشی از آن حالت مستند دارد، ذهنیت و رویای فرهاد است که در حال مرگ است. قصه از جایی شروع می شود که فرهاد وارد وزارت آموزش و پرورش شده است و با نریشن می گوید که بعد از آمدن به تهران چه سرنوشتی پیدا کرده. یک جورهایی دلمشغولی فرهاد را می رساند.
خودتان شیرازی هستید، چرا لهجه آتیلا پسیانی اشکال داشت؟- چون تقلید لهجه شیرازی کار خیلی سختی است.
ولی یک جاهایی غلط می شد.- خیلی تلاش کردیم که کم اشکال باشد اما شیرازی هایی که به تهران می آیند بعد از مدتی لهجه شان تغییر می کند.
دو مورد از مواردی را که در این بخش مورد بررسی قرار داده ایم، کاظم راست گفتار پاسخ داده است. به خاطر حجم صفحه، امکان بسط بحث «پرستاره ترین فیلم سینمای ایران» و آنچه در تیزر و پوستر «آشوب» دیده ایم در سوال های مصاحبه فراهم نشد. این موارد از راست گفتار پرسیده شده است و پاسخش را می توانید بخوانید اما به دلیل اهمیت موضوع نقدمان به شکل مجزا مطرح شده. دو باکس دیگر به چرایی کم رنگ بودن حضور آشا محرابی اختصاص دارد؛ این بازیگر در حالی که تصویرش در تبلیغ فیلم برجسته است، فقط سه نما در «آشوب» دارد. نریشن فیلم را هم خود راست گفتار به جای شخصیت اصلی فیلم گفته است. دلیلش را در پاسخ کارگردان می خوانید.
آدرس عجیب تیزر و پوستردر تیزر اولیه فیلم که از بقیه هم پر تکرارتر است علاوه بر عنوان «پرستاره ترین فیلم سینمای ایران» چند جمله توصیفی به کار رفته و به صحنه های مهم «آشوب» کات خورده. تیزر خیلی خوب می تواند مخاطب را ترغیب به تماشای فیلم کند و به او وعده یک فیلم موزیکال سرحال بدهد. «فیلمی متفاوت با هر آنچه تاکنون بر پرده سینما دیده اید؛ داستانی جذاب و پر کشش به همراه ترانه هایی ماندگار که قلب و روح انسان را تسخیر می کنند.» بعد از این جمله ترانه «سوخت همه خرمنم» و «الهه ناز» می آید.
در ادامه قول داستانی جذاب می دهد که جملات فرهاد (کوروش تهامی) از ابراز عشق به دو بانو پشت آن قرار گرفته. «آشوب، همراه با لحظاتی دلنشین و خاطره انگیز» نریشن بعدی تیزر است و هم زمان تئاتر لاله زار نشان داده می شود و سوت و کف مردم و آواز روحوضی پشت بند آن است. این موارد در فیلم هست منتها نه با ضرباهنگ و غلظتی که تیزر نوید می دهد. همان ابتدا داشته های فیلم تمام می شود و بعد از آن داستان به مسیر دیگری می رود.
چرا آشا نیست؟
گفتیم که سهم آشا محرابی با وجود حضور فعال در تبلیغات فقط سه نما است. پاسخ کاظم راست گفتار حاوی یک خبر جالب هم هست. «آشا محرابی در «آشوب» خیلی خوب بازی کرده. قصه فیلم حدود 270 دقیقه است که الان 100 دقیقه اش را در سینما می بینید. ان شاءالله بعد از اکران فیلم یک سریال شش قسمتی از آن در شبکه نمایش خانگی پخش می شود که پروانه نمایش آن را گرفته ایم و در نسخه سریال، بازی خانم محرابی را مفصل می بینید. تصمیم ما این بود که ابتدا سریال را توزیع کنیم و بعد فیلم اکران شود اما به خاطر حواشی شبکه نمایش خانگی تصمیم مان را عوض کردیم. حتی مجوز پخش سریال را گرفته ایم. البته دلیل این که بازی آشا محرابی در فیلم کم شد به خاطر الزام قصه است وگرنه ارادت ویژه خدمت ایشان داریم.»
می پرسیم چرا آشا محرابی در پوستر پررنگ است و کنار بازیگران اصلی فیلم قرار گرفته؟ قصد دلجویی داشته اید؟
«هم دلجویی بود و هم خواستیم برای نسخه سریال «آشوب» کد بدهیم.»
کدام ستاره؟«پرستاره ترین فیلم سینمای ایران». این شعار تبلیغی فیلم «آشوب» است که هم در تیزر مورد استفاده قرار گرفته و هم پوستر. البته برای کشف این که 19 بازیگر محترم فیلم ستاره نیستند، حتما نباید به سینما رفت و فیلم را دید. خود بازیگران هم می دانند ستاره تعریف و مختصاتی دارد که آنها را در بر نمی گیرد.
فارغ از ارزش گذاری و قضاوت کارنامه بازیگران «آشوب»، می دانیم که خیلی ها بازیگران خوبی هستند ولی ستاره به حساب نمی آیند. در عوض بسیاری از ستاره ها بازیگران خوبی نیستند و آنچه آنها را دارای جایگاه کرده، آداب قواعد ستارگی است. این دسته نام شان فراتر از یک فیلم (یا هر اثر هنری) است و به تنهایی باعث کشیده شدن مردم به سینما (یا هر اتفاق هنری) می شود.