به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، هفته نامه همشهری جوان در پرونده ای به حال و روز بد سریال های رسانه ملی پرداخته است:
- از استثناهایی مثل «پایتخت» و «لیسانسه ها» که بگذریم، بیشتر سریال های چند سال اخیر محبوب نمی شوند و مورد استقبال گسترده قرار نمی گیرند. این اتفاق یک دلیل کاملا ساده دارد: سریال های چند سال اخیر فاقد کیفیت هستند. تعارف که نداریم؛ با این همه فیلم و سریال خوب روز دنیا، تلویزیون توقع دارد «زیباشهر» ببینیم؟ نه، اشتباه نشود کسی دور جنس ایرانی را خط نکشیده و هر وقت سریال خوب ساخته شود، مشتری دارد. شاید زمانی نگرانی برخی این بود که سریال های دوبله شده، جای نمونه های داخلی را می گیرند. تجربه نشان داد، سریال باکیفیت همیشه مشتری دارد، همان طور که همین حالا «بازپخشی ها» بیشتر از سریال های جدید دیده می شوند. راستی چه عواملی دست به دست هم دادند تا سریال ها بی کیفیت شوند؟
ما که ندیده ایم ولی می گویند زمانی آدم ها از بس شاد بودند، فطرتا به موسیقی پرسوز و گداز پناه می بردند تا تعادل روحی شان حفظ شود! احتمالا سریال هایی که حالا به خورد ما داده می شود اگر ۴۰، ۵۰ سال پیش روی آنتن می رفتند، نامشان در تاریخ جاودانه می شد! این شب ها دو سریال «سایه بان» و «محکومین» پخش می شوند که هر دو قصه ای تلخ دارند. شاید سازندگان بگویند، سریال ما بازتاب جامعه است؛ بیراه نمی گویند ولی بیننده نمی خواهد چهره تلخ جامعه را در آینه سریال ببیند. پس برای سرگرم شدن سراغ سریال های خوش رنگ و لعاب کره ای می رود و به سریال های قدیمی و بانشاط خودمان پناه می برد.
نتیجه سیاستی که محمد سرافراز در دوره کوتاه حضورش در صدا و سیما پیش گرفت، همچنان قابل رویت است. او عقیده داشت؛ تولید سریال ها باید کاهش یابد و از آن سو معتقد بود نیازی نیست از کارگردان های اسم و رسم دار استفاده کرد. استدلالش را نمی توان به طور کلی نفی کرد، به ویژه این که کارگردان های سینمایی الزاما در تلویزیون نمی توانند موفق باشند. منتها عیب چنین تفکری جایی است که عرصه را برای سریال سازان کاربلد تنگ می کند. از آن سو، رقیبی به نام شبکه نمایش خانگی قد علم کرد و باعث شد کارگردان های مطرح مسیرشان را به سوی آن کج کنند. حسن فتحی و داوود میرباقری دو کارگردان غول هستند که در تلویزیون رشد کردند و فعلا در شبکه نمایش خانگی مانده اند.
حتی زمانی که دیوار بین سینما و تلویزیون بلند شد، سریال ها خالی از ستاره ها نبودند. در چند سال اخیر اما شرایط متفاوت شده و سیاست سیما بر کاهش هزینه های تولید سریال و به تبع آن عدم استفاده از ستاره هاست. زمانی فاطمه معتمدآریا، پرویز پرستویی، لیلا حاتمی، حامد بهداد، امین حیایی و دیگران نقش اول سریال ها بودند که خب نمی توان به راحتی تاثیر حضورشان در افزایش بیننده ها را نادیده گرفت. تلویزیون حتی از ستاره هایی چون شهاب حسینی و رضا عطاران که خودش پرورش داده، مراقبت نکرده است. در این میان «کیمیا» که نیکی کریمی و رضا کیانیان در آن بازی می کردند، استثناست و البته از نظر کیفی نمی توان از این سریال دفاع کرد.
وقتی کارگردان های شاخص کوچ کنند، تولید سریال به کسانی می رسد که صرفا تکنسین هستند و امضایشان پای اثر اعتباری ندارد. سروش صحت، سیروس مقدم و حسین سهیلی زاده از معدود کارگردان های موفق چند سال اخیر تلویزیون بوده اند که البته سهیلی زاده جز «پریا» بقیه ساخته هایش غیرقابل دفاع است. این جمله ای کلیشه ای است که یک کارگردان صاحب سبک می تواند، سریالی بسازد که سال ها در ذهن بماند؛ مثل کاری که ناصر تقوایی کرد یا نمونه متاخرش حمید نعمت الله و «وضعیت سفید». در چند سال اخیر تولید سریال ها به بهرنگ توفیقی، برزو نیک نژاد، شهرام شاه حسینی، حامد محمدی، برادران محمودی و... رسیده است، البته به تازگی این فرصت برای کیانوش عیاری، عزیزالله حمیدنژاد، همایون اسعدیان و... پیش آمده است و شاید باعث شود اتفاقی برای سریال ها بیفتد.
هرقدر رقبا با آزادی عمل سریال می سازند، محدودیت های تلویزیون بیشتر می شود. نمونه بارزش اتفاقی که در ماه رمضان اخیر برای «نفس» رخ داد و کارگردان از نیمه پخش مجبور به حذف زنان بی حجاب شد. جلیل سامان برای باورپذیری فضای قبل از انقلاب یک ایده رو کرد اما مخالفت ها، اجازه استمرار استفاده از این ایده را نداد. «لیسانسه ها ۲» بارها به خاطر شوخی هایش مورد انتقاد قرار گرفته که نشان می دهد نظارت بیرونی روی تلویزیون چقدر سفت و سخت است. اگر مسئولان چتر حمایتی را از سر سریال سازها جمع کنند، وضع روز به روز بدتر می شود؛ به ویژه آن که سریال سازان همین جوری خودسانسوری دارند. راستی «عاشقانه» مگر قصه خاصی داشت که این همه گرفت؟ نه؛ ستاره ها و آزادی عمل کارگردان، این سریال را موفق کرد.
تلویزیون پول ندارد، وقتی هم بودجه کم باشد چاره ای نمی ماند جز کنار آمدن به کارگردان و بازیگر درجه دوم. از آن سو حضور اسپانسر هم تبعات دوچندانی دارد؛ سرمایه گذار می خواهد منویات خود را لحاظ کند و نتیجه در بیشتر اوقات گل درشت می شود، مثل اتفاقی که برای سریال «پرستاران» افتاد. این سریال پر بود از دیالوگ های عجیب و غریب در وصف پرستاران! بعید می دانیم پرستاران عزیز موافق این همه حرف های رو باشند. نمی دانیم سرمایه گذار، درام را نمی شناسد یا سریال ساز بلد نیست یک کار سفارشی را دراماتیزه کند. هرچه هست حضور اسپانسر در سریال ها، وسیله خوبی برای جبران کمبود مالی صدا و سیما نیست.
روزگاری رقیب اصلی تلویزیون، ویدئو بود. کم کم سر و کله ماهواره پیدا شد و آرام آرام نوبت به پخش سریال های دوبله رسید. این سریال ها با وجود کیفیت نازل و محتوای مخرب، طرفدار داشتند. همزمان نسخه غیرقانونی سریال های روز افزایش یافت و شبکه نمایش خانگی به عنوان رقیبی قدرتمند ظهور کرد. از یکی دو سال پیش تلویزیون صاحب رقیب تازه ای شده به نام تلویزیون های اینترنتی که سریال ها را با آزادی عمل بیشتر پخش می کنند. مهم تر این که به روز هستند و با اندکی فاصله از شبکه مادر، سریال ها را در اختیار کاربران قرار می دهند بماند که ابهاماتی درباره حق پخش آن ها وجود دارد اما برای کاربر فقط تماشای سریال های باکیفیت روز مهم است.
• سریال های رضا عطاران، «پس از باران» و سریال های مذهبی تاریخی از جمله «یوسف پیامبر»، «مختارنامه» و «ولایت عشق» بیشترین بازپخش را در سال های اخیر داشته اند تا جایی که تبدیل به سوژه توییت های طنز شبکه های اجتماعی شده اند.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
که از اواخر دهه هشتاد تا سال ۹۶
مخاطبان تلویزیون ۳۰ درصد کم شدن
و از اون جالب تر این که شبکه چهار فقط ۲/۱درصد بیننده داره