به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، مروری داریم بر مهمترین یادداشت های سینمایی و تلویزیونی روزنامه ها:
روزنامه کیهان در شماره امروز خود به انتقاد از ویژه برنامه «نود» برای مراسم قرعه کشی جام جهانی پرداخت. این روزنامه در حالی که اعتراف میکند ویژه برنامه روز جمعه «نود» با استقبال بسیار زیاد مخاطبان روبرو شد، مدعی شده که سفر خبرنگاران به این مراسم با پول بیت المال صورت گرفته و فردوسی پور روز جمعه در چند نوبت سیاستهای رسانه ملی در مورد پوشش زنان را به سخره گرفته است.
با گذشت دو روز از مراسم قرعه کشی جام جهانی 2018 روسیه، روزنامه کیهان در شماره امروز خود درباره این مراسم نوشت: « جمعه شب گذشته مراسم قرعه کشی جام جهانی روسیه در کاخ کرملین روسیه برگزار شد. صداوسیما نیز در قالب ویژه برنامه 90 این رویداد مهم ورزشی را به طور مستقیم پوشش داد که با استقبال بالایی از سوی مردم مواجه شد.»
محمد حسین میثاقی، پیمان یوسفی و چیا فوادی (مسئول سایت نود) به همراه چند تن از ورزشی نویسان فعال در مطبوعات، برای پوشش مراسم قرعه کشی جام جهانی به روسیه سفر کرده بوند، که به جز میثاقی و یوسفی که گزارشهایی را برای برنامه «نود» گرفته بودند، سایر آنها با پول شخصی بود رفته بودند.
اما روزنامه کیهان در ادامه مطلب امروز خود با انتقاد از سفر خبرنگاران به روسیه مینویسد: «یکی از نکاتی که کمتر به چشم آمد، سفر چند نفر از گزارشگران و مجریهای برنامههای ورزشی صداوسیما به این مراسم بود. نکته جالب این است که بیشتر آنها نیز به محل برگزاری مراسم قرعه کشی راه نیافتند. با توجه به اینکه سفر این افراد با هزینه بیتالمال انجام شده، جای سؤال است که این افراد به چه دلیلی به روسیه اعزام شدند؟»
یکی دیگر از نکاتی که این روزها بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی به آن اشاره می کند، دستمزد لوییز فیگو برای حضور در برنامه «نود» بود که این مبلغ توسط اسپانسر این برنامه پرداخت شده بود. این روزنامه درباره حضور فیگو در برنامه عادل فردوسی پور مینویسد: «از طرف دیگر طبق خبری که در شبکههای اجتماعی منتشر شد میهمان خارجی برنامه 90 نیز مبلغی در حدود 100 هزار یورو معادل 500 میلیون تومان برای دو ساعت حضور در این برنامه دریافت کرده است.»
پیش از حضور مجریان مراسم قرعه کشی جام جهانی، عادل فردوسی پور در اواسط برنامه روز جمعه ابراز امیدواری کرد که هوای داخل سالن همچون شهر مسکو سرد باشد، تا آنها بتوانند این مراسم را به صورت کامل پوشش بدهند. ویدیوی این بخش از صحبتهای فردوسی پور که بارها در شبکههای اجتماعی منتشر شد، حال به موضوعی تبدیل شده که روزنامه کیهان نسبت به آن انتقاد کند: «برنامه 90 در روز جمعه با حاشیههای فراوانی پخش شد که قسمتی از آن تمسخر قوانین و سیاستهای رسانهملی توسط مجری برنامه بود. این برنامه همچنین در قسمتهایی اصول و سیاستهای معیار سازمان صدا و سیما را زیر پا گذاشت تا بار دیگر این فرضیه تقویت شود که این تهیهکنندگان و برنامهسازان نورچشمی صدا و سیما هستند که در پرتو توجهات ویژه مسئولین این سازمان را مدیریت کنند و نه برعکس!»
متأسفانه هر ساله به بهانه برگزاری رویدادهایی چون جشنوارههای سینمایی و مسابقات ورزشی، هزینههای کلانی به بیتالمال تحمیل میشود و هزینههای غیرموجهی نیز خرج میشود که ثمرهای جز تضعیف ارزشها و فرهنگ اسلامی ندارد.»
روزنامه شهروند نوشت: «لوئیس فیلیپ مادریا کائریو فیگو»، مرد طلایی فوتبال پرتغال و ستاره سالهای پیشتر بارسلونا و مادرید اسپانیا به ایران آمد، در یک برنامه تلویزیونی پرمخاطب حضور پیدا کرد، رفت و حاشیهای به جای گذاشت که دوباره تلویزیون پر از مشکل را، با چالش مواجه کرد.
داستان اینبار یک برنامه تلویزیونی پرحاشیه، آنهم از نوع نود، برخلاف جنجالهای متداولش موضوعات مالی مربوط به دعوت از یک فوق ستاره فوتبالی بود. فوق ستارهای در قد و قامت فیگو؛ بازیکن سالهای پیش بارسلونای اسپانیا، که وقتی از این تیم به رئالمادرید رفت، چنان حاشیه و ناراحتیای برای طرفدارانش در بارسلونا ایجاد کرد که تا مدتها هروقت او را در میدان مقابل تیم خود میدیدند، سیلی از دشنام حوالهاش میکردند.
آغاز حاشیه و دلیل یک اعتراض
برنامه نود تلویزیون که حالا سر از صفحه فرهنگی یک روزنامه سراسری درآورده، نخستین جنجالش نیست و احتمالا با روندی که دارد، آخرین جنجال و حاشیهاش نیز نخواهد بود اما بیشتر این جنجالها و حواشی نود، مربوط به فوتبال و گوشه و کنار آن است. اینبار اما حضور فیگو و اخبار منتشرشده درباره پرداخت مبلغ قابل توجهی به او، برای قبول دعوت نود و حضورش در این برنامه، داستانی دیگری به وجود آورده و مضاف بر حواشی ورزشی، این سوال را ایجاد کرده است که تلویزیون برای جذب مخاطب، چقدر هزینه میکند. هزینهای که نه در قامت دستمزد بازیگر و کارگردان در ساخت سریالها، بلکه بهعنوان «هدیه» و درقالب پرداخت به میهمانان سرشناس برنامههای گفتوگو محور، پرداخت میشود.
در این نوبت حاشیه به وجود آمده و سوالاتی که پس از آن سر از خاک بیرون آورد، از آنجا آغاز شد که خبر رسید برنامه نود (البته اسپانسر برنامه) مبلغی ١٠٠هزار یورو تقریبا معادل نیممیلیارد تومان، به فیگو پرداخت کرده تا در این برنامه حضور پیدا کند.
از آن پس بود که برخی از اهل رسانه و مخاطبان در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی یا هرجایی که فرصت دست داد، به موضوع اعتراض و برایش این دلیل را ذکر کردند: «در شرایطی که در کرمانشاه زلزله آمده (یا کرمان) و مردمان این سرزمین، نیاز جدی و مبرم به کمکهای نقدی دارند، چرا باید این پول به حلقوم یک اجنبی ریخته شود؟» این اعتراض هرچند تند بود اما برخی آن را بدون مبنا دانستند و (برخی شاید با واسطه ازسوی دستاندرکاران نود) پاسخ دادند که مردم در این لحظات نیاز به برنامه مفرح دارند، حتی بر این نکته هم تأکید کردند در روزگاری که تلویزیون با بحران مخاطب دستوپنجه نرم میکند، چرا نباید برنامهای روی آنتن برود که ٤٠میلیون نفر مخاطب داشته است (استدلالی که ممکن است در کلان ماجرا درست باشد اما هیچوقت نگفتند چگونه توانستهاند میزان مخاطب این برنامه را به دست آورند!) این گروه بر این اعتقاد بودند و البته به صورت مکتوب هم در رسانههای خود تأکید کردند که برنامه ٤ساعته نود در آن روز بهخصوص، ٩میلیارد و ٦٠٠میلون دقیقه/ نفر، بیننده داشته است.
اینها هرچند توسط برخی از مخاطبان و... مطرح شد اما قویترین استدلال آنها در دفاع از این دعوت، این بود که اولا مبلغ پرداختشده به فیگو از بودجه تلویزیون نبوده و توسط اسپانسر برنامه پرداخت شده و تلویزیون در این پرداخت دخالتی نداشته است و ثانیا وقتی فلان آدم برای حضورش در برنامه صبحگاهی حالا خورشید ٨تومان دریافت کرده یا در برنامهای دیگر برای حضور برخی از چهرههای آشنا (همان که عموم به آن سلبریتی میگویند) مبالغی بسیار بیشتر پرداخت شده است. حتما حضور فیگو که نود را در سطح برنامههای ورزشی درجه یک دنیا، مطرح کرده، نیممیلیارد تومان میارزد.
داستان پرداختها و سوالاتی درباره حقالزحمه حضور
از همان زمان که پرداخت پولی نسبتا هنگفت بهعنوان «حقالزحمه حضور در برنامه»، به یک میهمان خارجی آن هم در قواره لوئیس فیگو (که برخی صفت افسانهای را برای او به کار میبرند) طرح شد، حرف و حدیثهایی هم آغاز شد و برخی درصدد مقایسه این «حقالزحمهها» با آنچه در برنامههای خارج از این مرز و بوم پرداخت میشود، برآمدند. در این میان گروهی بر این اعتقادند که از اساس این مقایسه بیمعناست چون نه تلویزیون ما چنان تلویزیونی است که بشود با آن رسانهها مقایسهاش کرد و نه اقتصاد ایران چنان است که بتواند چنین رفتارهای نئولیبرالی را به نمایش بگذارد! با اینحال، در یک مقایسه داخلی، زمانی که ستارگان میلان برای بازی دوستانه به تهران آمدند تا در مقابل پرسپولیس قرار بگیرند (بازی خداحافظی مهدی مهدویکیا) همین برنامه نود، یا نتوانست یا حاضر نشد ٥٠هزار دلار درخواستی «پائولو مالدینی» که او را یکی از محبوبترین بازیکنان فوتبال نزد ایرانیان میدانند، بپذیرد!
با اینحال و صرف نظر از همه این موضوعات، مطلعان پرداخت «حقالزحمه حضور در برنامه» را به بحران مخاطب در صداوسیما نسبت میدهند. بحرانی که به نظر، تلویزیون را مجبور کرده است تقریبا در تمام برنامههای گفتوگومحور «عام» خود، از میهمانان و چهرههای آشنایی استفاده کند که برای عموم مردم جذاب باشند.
همین عامل گویا نوعی تعامل مالی را بین دو سوی کار (برنامهسازان و میهمانان) به وجود آورده که از نظر برخی این تعامل، تعاملی قاعدهمند و در قالب «حقالزحمه حضور در برنامه» پذیرفته شده از سوی برنامهسازان و مدیران آنها در تلویزیون است. فقط در یک نمونه چند سال پیش هومن حاجعبدالهی دلیل قطع همکاری خود را با یک برنامه که مجریگری آن را برعهده داشت اینگونه عنوان کرد که تهیهکننده حاضر به پرداخت این حقالزحمه به میهمانان نیست و به او گفته از روابط شخصی خود برای دعوت از میهمانان استفاده کند. به هر روی، جستوجوی خبرنگار «شهروند» و پرسش از دستاندرکاران، این موضوع را نمایان ساخته که گویا هرکدام از چهرههای آشنا برای حضور خود در برنامههای تلویزیونی، «حقالزحمه» مشخصی را طلب میکنند.
به عنوان مثال یکی از بازیگران طناز تلویزیون در یکی از برنامه های صبحگاهی با حضور یک مجری سرشناس برای حضور در برنامههای گفتوگومحور مبلغ ٣ تا ٨ میلیون تومان طلب میکند.
نامآشنایان در برنامههای تلویزیونی اعداد و ارقام مختلفی را از عوامل تولید برای حضورشان دریافت میکنند. یکی از بازیگران سرشناس مرد و البته کارگردان برای حضور در برنامههای اینچنینی ٧میلیون تومان، خانم بازیگر دیگری هم ٦میلیون تومان و بازیگران نامآشنا و با سوابق ویژه هم گاهی اعداد و ارقام بسیار بالا که غیرمنطقی مینماید، طلب و دریافت کردهاند. نکته مهم که بهعنوان قاعده در این دریافتها پذیرفته شده، چنین است که پس از طرح نام میهمان در برنامه تلویزیونی، مبلغ مورد درخواست او واریز میشود و اگر در این میان اتفاقی بیفتد که «حقالزحمه حضور در برنامه» واریز نشود، حضور میهمان هم منتفی خواهد بود.
در برخی از برنامه های پر مخاطب این چند سال هم اوضاع واضح تر از قبل به نظر می رسد و اینگونه است که از سوی اسپانسر برنامه، هدیه نقدی به صورت کارت هدیه در اختیار میهمانان قرار میگیرد. هدیهای که در برخی موارد (بیشتر درباره افراد نامآشنای سیاسی مصداق دارد) مبلغ با اعلام، به کارهای خیر اختصاص یافته است. در یکی از این برنامهها ورزشکار محبوب دهه ٧٠، وقتی به این برنامه دعوت شد، ١٠میلیون تومان علاوه بر هدیه اسپانسر، بهعنوان حقالزحمه حضور در برنامه درخواست کرده است.
اینها نمونههایی از میزان حقالزحمههای پرداختی در تلویزیون است. مبالغی که میزان آنها احتمالا میتواند مبلغ پرداختی به لوئیس فیگو را رقمی طبیعی جلوه دهد. موضوعی که مطلعان و مدافعان اقدام نود، آن را بهعنوان استدلال پرداخت بیان کردهاند.
چند شب قبل که فیلم «هجوم» شهرام مکری را در پردیس چارسو دیدم، پس از خاتمه فیلم در مسیر خروجم از سالن و مواجه شدن با صحبت ها و عکس العمل های جسته و گریخته تماشاگران که اکثر قریب به اتفاق شان نسل جوان بودند، ناخودآگاه یاد تماشای فیلم «مغول ها» پرویز کیمیاوی در سینما کاپری (بهمن فعلی) در سال ١٣٥٢ افتادم. آن واکنش های تند و دافعه آمیز را با این برخورد انعطاف پذیر تماشاگران «هجوم» مقایسه کردم و به این واقعیت رسیدم که سطح فکری و درک بصری قشر سینماروی جامعه ما ارتقا پیدا کرده است. البته خودم هم در آن سن و سالی که «مغول ها» را دیدم با فرم و شیوه بیان غیرمتعارفش ارتباط تنگاتنگی برقرار نکردم، ولی انتظار نداشتم که بعضی از تماشاچی های عصبانی به جان صندلی های سینما کاپری بیفتند و آن گونه خودشان را خالی کنند.
به هرحال در قبال آن همه فیلم بزن برویی و بشکن و بالابنداز، پرویز کیمیاوی با حس و نگاه تجربی و آوانگاردش جای کسی را تنگ نکرده بود. وقتی که صبوری تماشاگران فیلم «هجوم» که تعدادشان هم کم نبود و آشنایی شماری از آنها را با کارگردان این فیلم و شیوه کارش دیدم، خوشحال شدم که در مقابل تماشاچی انبوه «اکسیدان» و «گشت ٢» و «خالتور» و «ثبت با سند برابر است»، فیلمی ساختارشکن و تجربی همچون «هجوم» نیز مخاطبین خاص خودش را دارد. اگر نوع مواجهه با این گونه آثار مبتنی بر شناخت و درک عمیق سازنده اش باشد، نه ادا و خودنمایی، باید باز شدن چنین فضای متفاوت و متکثری را به فال نیک گرفت.
به هرحال «هجوم»، حتی در مقایسه با آثار قبلی شهرام مکری، فیلم پیچیده ای است که در آن می توان شیطنت های سازنده اش و بازی حساب شده او با ژانرهای سینمایی و قالب های بیانی مختلف را دید. اتفاقا خودم از آن جمله اشخاصی هستم که از پیچیدگی عامدانه و متظاهرانه در یک اثر هنری که دیدنش را به اعمال شاقه تبدیل کند، خوشم نمی آید. آنچه «هجوم» را در این کولاژ مفهومی و فرمالیستی موفق و قابل دفاع می کند، باورپذیر بودن این دنیای غریب آخرالزمانی است. مکری این تسلط و کارایی را دارد که ما را با راوی اصلی خود (علی) همراه کند و در موقعیت های گوناگون قرار دهد و تصورات و محاسبات ذهنی مان را مرحله به مرحله به هم بزند، مقتولین و قاتلین را در دنیای کابوس گونه اش تکثیر کند تا به «عدم قطعیت» ایمان آوریم. منتها این اصرار او به استمرار یک فرم ثابت و یک تیک «پلان سکانسی» با همه متفاوت بودن اجراهای ابژکتیو و سوبژکتیوش، می تواند به کلیشه تبدیل شود.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید