به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، روزنامه بانی فیلم درباره اظهارات تند حاتمی کیا در شب اختتامیه فجر نوشت:
«یکشنبه شب گذشته شاید دل خیلی از بینندگان پخش زنده مراسم اختتامیه فیلم فجر ۳۶ و احتمالاً حضار در سالن برای رضا رشیدپور سوخت. مجری ای که این شبها چه از ناحیه پذیرفتن اجرای «هفت» و چه زیاد دیده شدن و توی چشم بودن، سیبل مناسبی برای منتقدان خود و رسانه اش تلقی می شود. رشیدپور از خرداد سال ۸۶ بعد از طرح قضیه برادر شهید بودن احمدرضا درویش در «شب شیشه ای» به این سو، چنین تحقیر نشده و در جایگاه متهم قرار نگرفته بود.
آن هم در حالی که در هر دو نوبت، چندان تقصیر کار نبود و ناخواسته در موقعیتی قرار گرفت تا قربانی شود و دیگران از قِبَل او مطالباتشان را مطرح کنند. گناه رشیدپور شاید بیشتر این بود که در زمان اشتباه و موقعیت نابجایی قرار گرفت. ابراهیم حاتمی کیا یکشنبه شب روی سن برج میلاد آمده بود که دلخوری و عصبانیتش را بر سر صدا و سیما آوار کند و در این باره چه کسی بهتر از رشیدپور به عنوان نماینده شناخته شده این رسانه که همزمان مجری مراسم نیز بود. رشیدپور ایده آل ترین مهره بی دفاع برای حاتمی کیا بود تا گلایه هایش را از تریبونی مناسب در سطح گسترده ای از صدا و سیما مطرح کند. ضمن اینکه او توانست دفاعیه تند و تیزش را علیه منتقدان «به وقت شام» نیز به معرض نمایش بگذارد. در هر حال ولی این رشیدپور بود که جور تحمل اعتراضات آقای کارگردان را به دوش کشید و ناگزیر در پاسخ، به لبخندهای هیستریک بسنده کرد.
رشیدپور مقصر بود؟!
پاسخ منفی است. رشیدپور اگر به دلایل مختلف در این روزها مستحق انتقاد باشد، دست کم در این یک مورد نبود. در واقع حاتمی کیا با وجود تحسین هایی که از سوی جشنواره فجر امسال نثار فیلمش شد، چنان از «کمدی و فانتزی» خواندن «به وقت شام» جَری بود که اگر هر مجری دیگری غیر از رشیدپور هم پشت تریبون می ایستاد، به او می تاخت.
رشیدپور اتفاقاً در «هفت» به استقبال «به وقت شام» هم رفته بود. او گفته بود: «…فیلم هایی با تکنیک های فوق العاده بصری مثل «به وقت شام» که حقیقتاً یک گام بسیار بزرگ رو به جلویت در تکنیک کار کردن در حوزه سینمایی که جنگ رو به تصویر می کشه. هر چند که ساخته آقای حاتمی کیا مستقیماً به هشت سال دفاع مقدس مربوط نیست، اما صحنه ها در خلق تکنیکی آنچنان زیبا از کار در آمدند که حتی منتقدان به محتوا هم در حوزه پیشرفت تکنیکی سینمای ایران، تحسین رو برگزیدند…».
ملاحظه کردید!
رشیدپور دست کم در حوزه سینما کمتر جسارت و حتی سواد آن را دارد که بخواهد به چهره ای مثل حاتمی کیا ایراد فنی بگیرد. او حتی اذعان داشت که بارها از حاتمی کیا برای حضور در هفت دعوت کرده است و پاسخ منفی شنیده. پس از اصل قضیه چه بود؟!
دو منتقدی که «به وقت شام» را برنتافتند
روی سخن حاتمی کیا در واقع با آدمهای دیگری بود. هر چند به نظر می رسد او با اطلاعات تکمیل نشده ای که به دستش رسیده بود، لب به اعتراض گشود.
نیما حسنی نسب منتقد پرحاشیه سینما نخستین کسی بود که در برنامه «
سینمادو» این طور به حاتمی کیا طعنه زد: «اصلاً فکر نمی کردم ابراهیم حاتمی کیا اینقدر طبع فانتزی و یه کم هجو و کاریکاتوری کمیک داشته باشد… فیلم بشدت یه جاهایی کاریکاتوری و بامزه میشه!». او حتی حاتمی کیا را متهم کرد که موضوعش را خیلی جدی و پراهمیت در نظر گرفته، اما به دلیل نوع پروسه ساخت و یک سری چیزهای دیگه، عملاً به شکل کاریکاتوری در می آید!».
صحبت هایی عجیب که با واکنش حامد عنقا مجری برنامه سینمایی شبکه دو مواجه شد تا به منتقد مهمان تلنگر بزند: «به نظرم داری تیکه میندازی!» و اقرار کند حاتمی کیا بعید است چنین دیدگاهی در ساخت «به وقت شام» داشته.
منتقد دوم امیر قادری بود، ولی از جایگاهی غیر از صدا و سیما.او با حضور جلوی دوربین یک برنامه اینترنتی- که این روزها وفور بی ضابطه ای را به لطف فضای مجازی تجریه می کنند- حرفهای مشابهی را درباره «به وقت شام» مطرح کرد؛ از جمله: «یکی از عجیب ترین فیلمهایی که میشه دید. اصلاً انتظار دیدن همچین فیلمی در مقیاس تاریخ سینما عجیبه! این فیلم انگار با ذهنیت فیلمهای ارزون قیمت هارور زامبیای چیپ دهه ۷۰ در سطح محصولات اصلی و با بودجه بالا ساخته شده. فکر می کنم مثل فیلمسازانی که قرار بوده فیلم های وحشتناکی بسازن که بیشتر از آنکه صحنه های ترسناک داشته باشد، خنده بگیرد… اینها بیشتر فیلمای زیرزمینی هستن و اتفاقاتی هستن که در حاشیه سینما رخ می دهند.
فیلمایی خیلی خیلی بامزه با ایده های تخیلی و توهم های عجیب و غریب و جالب اینکه اینجا خالص ساخته شده. یعنی حاتمی کیا با تمام وجود فیلمی بد و گرانقیمت ساخته…»!
حرفهایی تند و تا حدود زیادی اغراق آمیز درباره «به وقت شام» که به نظر بیشتر تکیه به نقد فیلمساز دارد تا فیلمش.
چیزی که در نقد سنتی خلاف نظریه «مرگ مولف» رولان بارت فرانسوی است و همچنان خیلی ها آنرا برنمی تابند. گرچه منتقدان جوان اهمیتی برایش قائل نیستند.
در هر حال همین اظهارنظرها که به جای نقد فیلم مطرح شدند، زمینه را برای عصبانیت حاتمی کیا فراهم آوردند تا او در عین تحسین های طرفدارانش، همچنان با لقب فیلمساز همیشه معترض از سوی مخالفان تقبیح نیز شود.
واکنش ها در حجم وسیع
حاتمی کیا قطعاً می دانست این تاکتیک روی سن میلاد در اختتامیه فجر ۳۶ بهترین شیوه برای اعلام مواضعش پس از مدتها خواهد بود. همانطور که در فجر نوزدهم در جلسه مطبوعاتی «موج مرده» نگاتیوهای بریده شده فیلمش را در دست گرفت و به نشست مطبوعاتی آمد تا اعتراضش را به ممیزی آن علنی کند. یا همین اواخر در جریان اکران فیلمش در خراسان رضوی که برای اعتراض به تصویربرداری از روی پرده با موبایل توسط تماشاگران حاضر در سالن نمایش «به وقت شام» را قطع کرد و به مسوولان سینما خرده گرفت.
البته در عین مشابهت هایی که برای قرار دادن این رفتارها به جنس اعتراض های حاج کاظم، کاراکتر ساختارشکن «آژانس شیشه ای» مطرح می شود، خیلی ها با آن موافق نیستند و حاتمی کیا را محق نمی دانند. در واقع حاتمی کیا از سوی مخالفانش متهم می شود که همیشه امکانات فیلمسازی و فعالیت داشته و برخلاف برخی دیگر از همکارانش حق اعتراض، آن هم در چنین گستره و کیفیتی را ندارد. واکنش های مخالفان به اعتراض اخیر او نیز از شوخی صداگذاری روی صحبت هایش تا هجونویسی در فضای مجازی را در برگرفت و نمونه بیشتر دیده شده اش پست اینستاگرامی مهراب قاسم خانی بود. نقدهایی که بیشتر با تکیه روی کلید واژه «من وابسته ام» به عنوان چکیده حرفهای حاتمی کیا، تلاش کردند رنگ و بوی سیاسی غالب تری به آن بدهند یا این چاشنی را بیشتر هم بکنند. مدافعان حاتمی کیا هم جانانه از او حمایت کردند.
احمد طالبی نژاد در اعتماد نوشت: «حقیقت این است که من هم از حرفهای سرشار از خشونت ابراهیم حاتمی کیا ناراحت شدم و میان همه نارحتی ها، بیشتر دلم برای خود حاتمی کیا سوخت. از این جهت که به هر حال او هنرمند است و هنرمند هم با احساسش زندگی می کند. شب اختتامیه وقتی این حرف ها را می زد، احساس کردم او از جایی بدجور گزیده شده که این طور حرف می زند… گویا یکی از کسانی که سالهاست به اسم منتقد در عرصه سینما کار می کند و به اعتقاد من مأموریتی برای تخریب حریم و حرمت نقد دارد، در یک برنامه تلویزیونی «به وقت شام» را به یک فیلم کمدی تشبیه کرده…».
عماد افروغ هم معتقد است: «خیلی هم طبیعی است که اگر کسی با پتک توی سر شما بکوبد آیا شما از خودتان دفاع نمیکنید؟ اگر کسی به شخصیت ایشان توهین کرده باشد آیا از عدالت به دور نیست که ایشان از خودشان دفاع نکنند؟ به نظر من این حق مخاطب است که بداند چه عقبهای بر حاتمیکیا گذشته که او اینچنین ناراحت شده و چنین واکنشی را از خود نشان میدهد… متاسفم که اینجا باید بگویم که ما در زمینه نقد بسیار عقبافتاده هستیم و این مساله اصلا ربطی به جناح راست و چپ ندارد در نقد فیلمهایی که ساخته میشود بیشتر چگونگی شخصیت فیلمساز را هدف قرار میدهیم تا ساخته او را. من به هیچ عنوان با نقد آثار مخالفتی ندارم و اتفاقا معتقدم فیلمها را بیمحابا و تندوتیز نقد کنند اما نه شخصیت فیلمساز را».
حاتمی کیا محق بود یا نبود؟!
پاسخ روشن به این سوال شاید امر ساده ای نباشد. چه آنان که دیگر فیلمسازان مهجور و بدون پشتیبانی را که مدتهاست فعالیتی ندارند محق تر از حاتمی کیا می دانند و چه طرفداران او، هرگز نمی توانند جای او باشند و نقد دقیقی از عملکردش در اتفاق اخیر ارائه دهند.
حاتمی کیا چه با هدف بسترسازی مناسب برای جلب حمایت تلویزیون در جریان اکران فیلمش، چه بستن دهان منتقدان و چه براساس دریافت هایش از مواجهه های غیرمنطقی با «به وقت شام» و چه به هر علت دیگری، تشخیص داد که باید آن حرفها را روی سن بزند. در هر صورت او فعلاً به آنچه می خواست رسیده. ظاهراً برای حاتمی کیا هم چندان مهم نیست که فیلمسازی همیشه معترض و عصبانی قلمداد شود. آقای فیلمساز امروز مدل اعتراض هایش هم تغییر کرده و دیگر نه از جنس حاج کاظم «آژانس شیشه ای»، بلکه از دیدگاه حاج حیدر «
بادیگارد» به پیرامونش می نگرد. حال چه عده ای را خوش بیاید و یا خیر.
به هر صورت این حاتمی کیاست که تصمیم می گیرد چطور ادامه دهد و فیلم بسازد.»
خبرگزاری فارس هم در راستای گره گشایی از این ماجرا نوشت:
در طول برگزاری جشنواره فیلم فجر ۲ برنامه تلویزیونی «هفت» و «سینما دو» هر شب فیلمهای جشنواره را رصد کرده و با حضور منتقدانی آثار حاضر در جشنواره را نقد و بررسی کردند و هر شب نیز با حواشی متفاوتی روبرو بودند. البته در این مسیر برنامه سینما دو توانست فضای عقلانیتری را رقم بزند و بدون هیاهو و حواشی کار خود را پیش ببرد.
اما آنچه که باعث شد ناگهان همه چشمها به سمت این دو برنامه برود، سخنانی بود که «ابراهیم حاتمیکیا» در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر بر لب راند.
**اعتراض حاتمیکیا در اختتامیه به چه کسانی بود؟
او در این مراسم گفت: ممنونم از محبت عزیزان از داوران عزیز من فیلمساز وابستهام. فیلمساز این نظامام. فیلمسازی هستم که افتخار می کنم از کسانی صحبت میکنم سی سال است که روی این سن رفت و آمد دارم. دلم میخواهد از بچههای سازمان اوج تشکر کنم. دوستانی که زحمت میکشند که واژه سربازان گمنام امام زمان را باید به آنها اطلاق کرد. متاسفم که میشنوم برخی از همکاران از جمله ایشان (رضا رشیدپور) واژهسازی میکنند و آثار ما را فیلمهای ارگانی و نهادی و سازمانی میگویند. من افتخار میکنم فیلمی درباره مدافعان حرم ساختم. افتخار میکنم که برای ساختن این فیلم از عزیزی مثل حاج قاسم سلیمانی جایزه گرفتم. افتخار میکنم از سوی بچههای سپاه که زحمت کشیدند و امثال من را رشد دادند، حمایت شدم.
حاتمیکیا گفت: اگر قرار است خانه سینما به تشکیلات وزارت کار تبدیل شود، من کارآفرینم؛ چرا که یک سال در کنار گروه سازنده فیلم بودیم و رزق به آنها رساندیم. امثال آقای رضا رشیدپور واژههایی میسازند که در سازمان صداوسیما باب میشود. من اعتراض میکنم به تلویزیون. فیلمهای من را بارها از تلویزیون پخش میکنند اما آدمهایی که باید از تفکر فیلمهای من دفاع کنند به یکباره به اپوزوسیون تبدیل میشوند. از مسئولین شبکه سه و دو شکایتم را به خدا میبرم. بابت رفتار زشتشان در این مدت که به فیلم روا داشتند.
وی در خاتمه تاکید کرد: سردار سلیمانی برای «به وقت شام» گریست. اُف به کسانی که گفتند به وقت شام فیلم کمدی است. من غصه میخورم در جایی هستم که اینجا نگاهداری و محافظتش دست بچههایی است که در به وقت شام به آنها اشاره شد. این لجبازی را به خدا شکایت می برم. این نگاه زشتی است برای این مملکت.
این سخنان حاتمیکیا عطف به یکی از قسمتهای برنامه هفت بود که خانم آنتونیا شرکا و غلامعباس فاضلی مهمان رشیدپور میشوند تا فیلم «به وقت شام» را نقد کنند.
آنتونیا شرکا در این برنامه گفت: من از فیلم دوم ایشان که دیدهبان که یک مینیمال جنگی و روایت متفاوتی از سینمای جنگ بود و من را شیفته کرد و باور کردم حرف ایشان را. تا به حال هم فیلمهای عظیم و بیگ پروداکشن ایشان را دیدهام و من آن تعلق خاطر به ایدئولوژی را میبینم و از این بابت خوشحالم.
وی ادامه داد: این انتقاد بر ایشان وارد است که تصویری که از داعش ارائه شده باسمهای است و شبیه بازیهای کامپیوتری است ولی خود آقای حاتمیکیا در این باره توضیح دادند که ماهیت داعش اگزجره است و پوشش قربانیان و حرکات نمایشی و ... همه نمایشی است و حرکتهای داعش همه نمایشی است. و روایت پست مدرنی نسبت به جنگ دارند. اگرچه در جاهایی غیرواقعی بود مخصوصا جاهایی که داعش وجود داشت و ارتباط سخت بود.
شرکا اظهارداشت: منی که نقد میکنم شاید لزوما علاقهام سینمای جنگ نباشد و سینمای ضد جنگ باشد ولی به هر حال این فیلم یک فیلم جنگی است و ممکن است من علاقه نداشته باشم یک بار دیگر این فیلم را ببینم و چیز جدیدی به من ندهد ولی در قالب خود یک فیلم کامل است و خیلی حرفهای و تخصصی ساخته شده و برای من قابل احترام است.
**فیلمی که باید دوست داشته باشم!
به گزارش فارس، در بخش بعدی این برنامه فاضلی سخنان خود را این گونه آغاز میکند:«من ضمن اینکه این فیلم را دوست...« این سخن از سوی رشیدپور با فعل دارم کامل میشود» اما فاضل اینگونه ادامه میدهد که باید دوست داشته باشم! با نظر خانم شرکا یک جاهایی مخالفم. فاضل پس از گفتن این جمله اشارهای نمیکند و توضیحی نمیدهد که چه بایدی او را مجبور به دوست داشتن این فیلم کرده است؟وی افزود: ابراهیم حاتمیکیا در دهه ۶۰ کشف منتقدان است و با فیلمهای کوتاهش و نقد خسرو دهقان بر فیلم هویت و نقد پر ستایش مسعود فراستی به دیده بان و مهاجر و بعد هم فیلمهای دیگر او که مقبولیت کلی پیدا کرد. اما در سالهای بعد اتفاقی در سینمای حاتمی کیا افتاد که ما در این فیلم هم به طور مشخص شاهد آن هستیم و آن این است که زیباییهای بصری جای خود را به جذابیتهای تصویری داد. در فیلمهای نخستین او در یک دهه میبینیم که یک سینمایی است که المانهای تصویری بسیار ماندگار است و با وجود اینکه اساسا سینمای حاتمیکیا یک سینمای کمابیش شعاری است، آنها را میپوشاند و قابل قبول میکند.وی تصریح کرد: اما بعد از اتفاقی که برای چندتا از فیلمهای حاتمیکیا میافتد یعنی دورهای که با به نام پدر آغاز میشود و یکجوری از جانب منتقدان پس زده میشود و استقبال قبلی صورت نمیگیرد... رشیدپور تاکید میکند که چون حاتمیکیا کم کم می رود سراغ سینمای اجتماعی و فاضل ادامه میدهد که: و بعد میخواهد خط عوض کند و دعوت را میسازد و بعد فیلمی که به مشکل برمیخورد به رنگ ارغوان و بعد..به گزارش فارس، در ادامه رشیدپور با لبخند گفت: ولی باهوش است و برمیگردد، فاضلی نیز در ادامه عنوان داشت: و بعد فیلمی که هنوز در محاق مانده است، رشیدپور نام گزارش یک جشن را بر زبان میآورد. فاضل نیز عنوان میکند که خوب شد شما گفتید مشکلی که نیست، رشیدپور هم تاکید میکند نه نه گزارش یک جشن.فاضلی ادامه داد: بعد میآید جذابیتهای تصویری را جایگزین میکند. سینمایی که جلوههای ویژه است و در بادیگارد هم داریم و در به وقت شام به اوج میرسد. این فیلم ضمن اینکه تاکید میکنم این فیلم را نگاه کنند و فیلم دوست داشتنی است و اقرار میکنم که مانع تماشای این فیلم از جانب هیچکس نمیشوم و دعوت می کنم، این فیلمی است که جلوههای بیشتر در آن حضور دارد و غلبه دارد و این فیلم به ماندگاری فیلمهای گذشته حاتمیکیا نیست و البته امیدوارم باشد این پیش بینی بنده است در عین حال بعضی المانها و نوع روابطی که در فیلمهای حاتمیکیا دیدهایم اینجا دیگر تکراری و خسته کننده است. **قهرمان در نهایت به خشونتی میرسد که ضدقهرمان میشود
وی افزود: تنش بین فرمانده و فرمانبر، فرزندو پدر، قهر کردن، دوباره برگشتن. این عناصر دراماتیکی هستند که خیلی تکرار شدهاند و به نظر میرسد باید اینها را با کنشهای دیگر دراماتیک جایگزین کند. آقای رضا درستکار هم تاکید کردند که این را بگویم که آنتاگونیست یعنی ضد قهرمان میآید پروپاگانیست یعنی قهرمان را وادار میکند که مثل خودش بشود. یعنی اینجا عملا قهرمان در نهایت به یک خشونتی میرسد رفتارش که تبدیل به ضد قهرمان میشود. وی تاکید کرد: اما با تمام این تفاسیر این فیلم به خاطر جلوههای ویژه یک گام سینمای ایران را به جلو برده و حتی نوع شعاری بودنش اشکالی ندارد و میتواند در گیشه اتفاق جدید به وجود بیاورد و میتواند با حمایت ارگانها و سازمانها میتواند تکانی به سینمای ایران بدهد و دستاوردهای فنی آن را به جلو ببرد. پس من طرفدار این فیلم هستم.رشیدپور اما تاکید میکند که من با حمایت ارگانها و سازمانها کاملا مخالفم چون تجربه خوبی نیست که ارگانها و سازمانها بلیط بخرند و فاضلی نیز عنوان میکند برای اینکه این فیلمها با بودجه خیلی زیادی ساخته میشوند که شاید ۵۰ برابر بودجه یک فیلم سینمایی است و برای حمایت از این فیلمها باید یک اتفاق جدیتری صورت بگیرد.طبیعتا چنین فیلمی نمیتواند با سرمایه معمولی یک تهیهکننده ساخته شود.رشیدپور هم در این باره گفت: مشکل بنیادین با هم در این حوزه داریم و بحث نکنیم بهتر است.در نهایت نیز فاضلی از ۵نمره یک به فیلم حاتمیکیا میدهد و خانم شرکا نیز از ۵ نمره ۳ به فیلم به وقت شام میدهد و رشیدپور هم گفت که اولین شبی است که این همه اختلاف نمره دارید با هم. به گزارش فارس، بخش دیگری از این اعتراض نیز به برنامه «سینما دو» با اجرای حامد عنقا بود. هرچند که عنقا نخستین برنامه خود را به فیلم به وقت شام تقدیم کرد و چند برنامه هم به حضور عوامل این فیلم سینمایی اختصاص داد، اما در نهایت نیما حسنینسب تیرخلاص خود را در نقد این فیلم زد و در سخنانی اعلام کرد که حاتمیکیا یک کمدی ساخته است!هرچند که حامد عنقا مجری این برنامه به سرعت وارد عمل شد و در مقابل این سخن حسنینسب ایستاد و با او مخالفت کرد، اما علیرغم حمایتهای گسترده گروه سازنده سینما دو از لاتاری، به وقت شام و تنگه ابوقریب، نقدی غیرمنصفانه از سوی منتقدان بر فیلم به وقت شام وارد شد. علی مصلح که به همراه نیما حسنینسب در برنامه سینما دو به نقد به وقت شام پرداخت، در سخنانی گفت: تکنیک و مضمون تا جایی که هواپیما برمیگردد و در پالمیرا مینشیند و داعشیهای گریخته از غرب را میبینیم و پیشبرد قصه از دست قهرمان خارج می شود، فیلم از دست می رود. تماشاگر یک توقعی برایش پیش میآید که فیلم داستان پدر و پسری است که با هم چالشی دارند اما به نقطهای میرسد که فیلم رها میشود. عنقا نیز عنوان میکند: به جهت روایت این طور نیست که هادی حجازیفر و بابک حمیدیان قصه را جلو میبرند و جنس وقایع این شخصیتهای داستان را جلو میبرد.حسنی نیز در این برنامه میگوید: اشکال از جایی است که ما به فیلم و درام و قصه و روایت به عنوان اینکه میخواهیم چیزهایی بگوییم و نکاتی داریم و مضامینی داریم و قرار است انتقال دهنده موضوعی باشد، بنابراین بدون اینکه حواسمان باشد تبدیل به یک پازل نه چندان منسجم میشود از مجموعهای از ایدهها و تمهاو م موقعیتهایی که چون موضوع درباره آن است باید نشان بدهیم. یک بخشی به دلیل ملاحظات ایدئولوژیک است، یک بخشی به خاطر مسائل استراتژیک است، یک بخشی اصلا به خاطر علایق شخصی است، یک بخش تماتیک محبوب فیلمساز است، یک بخشی اصرار کسانی است که موضوعات کلان را مطرح میکنند و بنا براین ناگهان فرمان از دستش در میرود و در این فیلم دیگر خیلی فرمان از دستش درمیرود. عنقا ادامه میدهد: بحثم این نیست که با فیلم زاویه ندارم و به آن انتقاداتی ندارم اما اصلا نمیپذیرم که چیزهای بیرونی به فیلمی که ابراهیم حاتمیکیا بعد از ۳ دهه فیلمسازی آن هم با این اشل و پروداکشن و این تهیه کننده داشته وارد شده باشد. علی مصلح تاکید میکند: حاتمیکیا در سفری که به سوریه داشته ایدهای داشته که فیلمش را قربانی آن کرده است و بیشتر از اینکه خشونت باشد، شو است. حتی واقعا سر اسیران خود را نمیبرند. حسنی نسب ادامه میدهد: بیس تحقیقاتی نشان داده که پست مدرنیسم است و به دلیل تعجیل و فرصت کوتاهی که برای ساخت فیلم هست، به تیترها و تک مقالهها بسنده شده، اصلا فکر نمیکردم ابراهیم حاتمیکیا طبع فانتزی و هجو یک ذره فانتزی باشد. فیلم جاهایی کاملا کمدی میشود. فیلم در بخشهایی به زیمویی میرسد. فیلمهایی که فیلمساز موضوع خود را خیلی جدی میگیرد ولی به دلیل پروسه تولید به کاریکاتور تبدیل میشود. پخش جهانی برای این فیلم شوخی است و خودشان هم میدانند. فیلم برای مصرف داخلی ساخته شده است. مشکلی که فیلم دارد این است که اگر حاتمی کیا میخواسته هشدار بدهد و از مدافعان حرم دفاع کند، فیلم را برای کسانی ساخته که موافق این اتفاق هستند و ما نمادهایی که میبینیم این است که سوریها از قهرمانهای فیلم مثبتتر هستند و این عمدی است. در پایان این بخش حامد عنقا در مقابل اظهار نظر منتقدان کوتاه نمیآید و در دفاع از فیلم حاتمیکیا تاکید میکند اگر به جای ابراهیم حاتمیکیا با نام دیگری در تیتراژ این فیلم روبرو بودیم، چه بسا ابو بلژیکی و ابوخالد (از شخصیتهای داعشی فیلم) راحتتر پذیرفته میشدند.عنقا حتی بر این نکته نیز اصرار میکند که شما «به وقت شام» را از چشم یک کارگردان ایرانی میبینید و در مقابل اظهارنظرهای منتقدان تاکید میکند که بهتر است درباره فیلم نیتخوانی نکنیم. به گزارش فارس، نکته قابل توجه در آنچه که بر تلویزیون گذشت؛ واکنش رئیس رسانه ملی به این وقایع بود. در حقیقت علی عسکری برای اولین بار واکنش به موقع نسبت به یک اشتباه در تلویزیون داشت و با اعلام اینکه برنامهسازان تلویزیون هم دچار اشتباه میشوند، نشان داد که هنوز هم مخاطبان و برنامهسازان میتوانند به رسانه ملی دلگرم باشند. آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.