به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران
نژلا پیکانیان: با آغاز فصل زمستان، چند سریال جدید از شبکههای مختلف تلویزیون پخش میشوند که هر کدام حال و هوای خاص خودشان را دارند. «لیسانسهها» جدیدترین سریال سروش صحت که این روزها همچنان در حال تصویربرداری است هم کمتر از یک هفته دیگر از شبکه سه سیما روی آنتن میرود؛ سریالی که به گفته کارگردانش طنزی اجتماعی دارد و به زعم بازیگرانش کاری جذاب و حتی متفاوت با دیگر ساختههای کارگردانش است.
به بهانه نزدیک شدن به روزهای پخش این سریال تصمیم گرفتیم تا شما را بیشتر در جریان روند تولید این مجموعه تلویزیونی قرار دهیم و همین شد که راهی پشت صحنه «لیسانسهها» شدیم.
پیشبهسوی کلانتری
کلانتری 133 شهرزیبا، لوکیشن امروز گروه «لیسانسهها» است. با راهنمایی راننده تاکسی به خیابان مورد نظر میرسم. بر خلاف همیشه، این بار اطراف لوکیشن فیلمبرداری خلوت است. البته دقایقی بعد متوجه میشوم که گروه در حال فیلمبرداری فضای داخلی است و همه شلوغیها و هیاهوی پشت صحنه، داخل سالن کلانتری است.
در همان ابتدا، ماموری که مسئول کنترل ورود و خروجهاست میگوید باید گوشیام را تحویل دهم و بعد هم منتظر بمانم تا هماهنگیها برای ورودم انجام شود. وقتی به او توضیح میدهم برای تهیه گزارش آمدهام و از قبل با گروه هماهنگ کردهام به داخل راهنماییام میکند.
یک کلانتری واقعی با ماموران واقعی
بیشتر از دو سه نفر در حیاط بزرگ کلانتری شهرزیبا دیده نمیشوند، زیر سایهبانهای سمت راست حیاط هم چند ماشین و تعداد زیادتری موتور سیکلت پارک شدهاند. در این فکر بودم که چه گروه آرام و بی سر و صدایی مشغول کارند که درب شیشهای کلانتری باز شد و دوربین به همراه بازیگران به عقب آمد. اینجا بود که فهمیدم همه خبرها داخل ساختمان است و برای اینکه خللی در کار تصویربرداری ایجاد نکنم، سر جایم ایستادم تا صدای کات را بشنوم. امیرحسین رستمی و هوتن شکیبا بازیگران اصلی این سریال چند قدمی پایینتر آمدند و روی پلههای ساختمان اصلی کلانتری ایستادند، چند خطی از دیلوگهایشان را گفتند و چند ثانیه بعد صدای کات سروش صحت همه چیز را به حالت عادی برگرداند.
جلوتر رفتم و با مسعود حقی مدیر برنامه ریزی سریال صحبت کوتاهی کردم و او هم برایم توضیح داد که در حال ضبط سکانسهای داخل کلانتری هستند و من را به داخل راهنمایی کرد.
صندلیهای طبقه همکف کلانتری 133 شهرزیبا پر از مراجعه کنندههایی بود که برای انواع و اقسام شکایت به آنجا آمده بودند البته بعد از چند دقیقه متوجه میشوم همهشان هنرورانی هستند که باید در این صحنه حضور داشته باشند و نه مراجعه کنندگان واقعی. در طبقه بالا و پایین هم رفت و آمدهایی میشود اما ظاهرا محل ضبط فعلا همین طبقه همکف است که باجههای افسران کلانتری هم در آن به چشم میخورد.
وقتی کارگردان از سرهنگ راهنمایی میخواهد
سروش صحت مشغول رتق و فتق امور و چک کردن برخی جزئیات با دستیارانش است که از جناب سرهنگ سوال میپرسد. سرهنگ هدایت الله سجادی حالا دیگری نام و چهرهای آشنا برای مخاطبان تلویزیون است، او مشاور انتظامی پروژههایی است که به نوعی سر و کارشان با پلیس و کلانتری و این حرفاست. در «لیسانسهها» هم سرهنگ سجادی مشاور انتظامی است و در این صحنه هم به راهنمایی او نیاز است. صحت از سرهنگ میپرسد وقتی سرباز را به داخل اتاق صدا میزنند، کجا باید بایستد و سرهنگ هم به داخل اتاقی که در راس دید من نیست میرود و توضیحات لازم را میدهد. بعد از اینکه سرهنگ از اتاق بیرون میآید با هم سلام و علیکی میکنیم و چند کلامی درباره این کار از ایشان میپرسم. از سرهنگ سجادی میپرسم پلیسهایی که لباس فرم تنشان هست همه هنرور هستند و او در جواب میگوید: «نه. همه این افراد پلیسهای واقعی هستند که در صحنه حضور دارند. به جز سه یا چهار نفر که من از ناجیهنر آوردمشان، بقیه همه واقعا پلیس هستند.»
سرهنگ در ادامه توضیح میدهد: «اینجا هم کلانتری واقعی است و کادر ماموران آن مشغول انجام وظایف خود هستند و در واقع کلانتری به خاطر فیلم تعطیل نشده است.»
کت و شلوار با کتونی؟!!
ظاهر عجیب و البته کمی خنده دار هوتن شکیبا با یک دست کت و شلوار قهوهای رنگ و کتانی به پا این ذهنیت را به وجود میآورد که باز هم یک سریال طنز از سروش صحت خواهیم دید. امیرحسین رستمی، اما پوششی معقولتری دارد و تنها یک چسب نسبتا بزرگ روی بینیاش خبر از عملی بودن آن میدهد.
سروش صحت با تیپ اسپرت همیشگی ولی اینبار با یک کلاه پشمی بزرگ بر سرش چند دقیقهای روی صندلیاش مینشیند و مشغول خواندن روزنامه میشود. در این فاصله بچههای گروه نور و تصویر اتاق و راهروی مورد نظر را آماده میکنند و تا کار دوباره از سر گرفته شود. هیچ کس بیکار نیست و همه در تکاپوی امور مربوط به خودشان هستند. مجریان گریم با ابزار خودشان گریم صورت بازیگرانی که در این صحنه جلوی دوربین میروند را تجدید میکنند و چند نفر دیگر هم حواسشان به پوشش خانم و آقایانی است که قرار است به عنوان مامور و مراجعه کننده کلانتری در صحنه حضور دارند. ظاهرا چند دقیقهای تا شروع ضبط فرصت باقی است و این بهترین زمانی است که از مسعود حقی بخواهم توضیحاتی درباره سریال بدهد.
مدیر برنامهریزی سریال «لیسانسهها» در پاسخ به سوال من درباره زمان شروع تصویربرداری کار میگوید: ««لیسانسهها» از اول شهریور ماه کلید خورد و تا چند روز آینده وارد پنجمین ماه تصویربرداریاش میشود.». حقی ادامه میدهد: «از فصل اول این سریال به همت همکار قبلی من امین قوامی که در بخش برنامه ریزی بود بیش از هشتاد درصد کار در فاز اول جلوی دوربین رفت و الان حدود 17-18 درصد از آن باقی مانده که نهایتا تا یک ماه دیگر به پایان میرسد. پیش بینی و برنامه ریزی از ابتدا بر این مبنا بوده که کار در فصل یک و دو در 60 قسمت روی آنتن رود که از این تعداد به احتمال زیاد 25 قسمت مربوط به فصل اول میشود که پخشاش از هفته آینده آغاز میشود.»
حقی درباره لوکیشنهای این سریال هم میگوید: «بیش از 80-90 درصد از کل کار در غرب تهران تصویربرداری شده و مرزداران، سیمون بولیوار، کلانتری شهرزیبا از جمله لوکیشنهای این مجموعه هستند. فاز اول هم لوکیشنهای داخلی و خارجیمان به صورت 50-50 است و الان هم مقدار کمی از سکانسهای شب خارجیمان مانده که با اینکه به سرمای هوا خوردیم اما به زودی آنها را به اتمام میرسانیم. البته قصه ما در تابستان است و الان در فصل سرما سکانسها را ضبط میکنیم و این موضوع برای بازیگرانمان سختیهایی دارد، مثلا همین هفته پیش امیرحسین رستمی باید در صحنهای در یک حوض آب میافتاد و مجبور بودیم این صحنه را بگیریم. البته خدا را شکر بخیر گذشت و او سرمای سختی نخورد.»
داخلی-خنده-کات
خسرو دادگرمرام، مدیر تصویربرداری پروژه جای دوربینها را مشخص میکند، نور و جزئیات صحنه را چک میکند و آماده شروع دوباره کار است. در این صحنه هم امیرحسین رستمی و هوتن شکیبا قرار است از اتاق افسر کلانتری بیرون بیایند و در حین مکالمه به سمت حیاط بروند. همه چیز آماده است و حسن نوری و افشین سنگ چاپ از اعضای گروه کارگردانی برای ضبط اعلام آمادگی میکنند و چند ثانیه بعد صحت فرمان شروع یا همان حرکت را میدهد.
رستمی و شکیبا تا اواسط راهرو میآیند اما یکی دوباری خندهشان میگیرد و همه چیز دوباره از نو شروع میشود. در یک برداشت دیگر هم ظاهرا یکی از سربازهایی که پشت سر آنهاست زاویه نگاه درستی ندارد و یک برداشت دیگر به برداشتهای این سکانس اضافه میشود تا در نهایت همه چیز باب میل صحت و گروهش قرار میگیرد.
دعوا جلوی در کلانتری!
این سکانس که تمام میشود از صحت میخواهم چند کلامی درباره سریال جدیدش برایمان بگوید. با اینکه راغب است بعد از پخش با هم صحبت کنیم، میگوید «لیسانسهها» یک طنز اجتماعی است که تفاوتهای زیادی با کارهای قبلیاش دارد و در این سریال سعی کرده به بخشی از مشکلات جوانها بپردازد. او ادامه می دهد: «من و ایمان صفایی چندین سال است که با هم کار میکنیم و طرح این سریال هم مروبط به هر دوی ماست و فیلمنامه را هم هر دویمان با هم نوشتیم.» صحت به گفتن این نکات بسنده میکند تا باقی صحبتهایمان بماند برای زمانی که چند قسمت از سریالش روی آنتن رفت.
به محض اینکه صحبت هایم با صحت تمام میشود صدای دعوا و جیغ و داد که به نظر میرسد در خیابان است توجه من و بقیه اعضای گروه را به خود جلب میکند. در یک چشم بهم زدن بیشتر آقایان گروه به خیابان میروند تا ته و توی ماجرا را در بیاورند. بعد از اینکه به داخل میآیند متوجه میشوم ظاهرا دعوا خانوادگی بوده و نیوشا ضرابی یکی از دستیار کارگردانها می گوید ظاهرا همان جلوی در کلانتری هم ختم به خیر شده. هوا هنوز روشن است و نور کافی برای ادامه کار وجود دارد. ظاهرا ادامه سکانسی که در داخل ضبط شد، قرار است گرفته شود و گروه فنی مشغول آماده سازی صحنهاند و باقی نفرات به دلیل سردی هوا کنار بخاریهای داخل سالن نشستهاند.
یک امیرحسین رستمی متفاوت
به داخل میروم و امیرحسین رستمی را میبینم که با یکی از سربازها شوخیمیکند. رستمی از بازیگران پرکار تلویزیون به شمار میآید که بعد از بازی خوبش در سریال «شمسالعماره» پای ثابت بسیاری از مجموعههای تلویزیون و البته سریالهای حسین سهیلیزاده شد.
رستمی در این سریال نقش پسری به نام مسعود را بازی میکند، جوانی که به نظر شر و شور میآید اما به گفته بازیگرش منفعت طلب است و همه چیز را به نفع و برای خودش میخواهد. از او میخواهم درباره حضورش در این سریال برایمان بگوید و او اینگونه توضیح میدهد: «مسعود اصلا مثل نقشهایی که تا به حال بازی کردم نیست. هیچ کدام از ویژگیهای شخصیتهایی که من قبلا و حتی این اواخر بازی کردم را ندارد و مطمئن هستم مخاطب در زمان پخش با یک شخصیت جدید که ابعاد تازهای برایش دارد مواجه خواهد شد. او نه به امیرحسینی که در «دودکش» بازی کردم شبیه است و نه به شخصیتهایی که در «سه پنج دو» یا «آخرین بازی» ایفایشان کردم. اصلا یکی از دلایلی که خودم دوست داشتم این کار را بپذیرم این بود که سروش صحت و ایمان صفایی نویسندگان این طراحی جدید و منحصر به فردی برای تک تک پرسوناژهای این سریال و از جمله مسعود که از نقشهای اصلی کار است داشتند و این برای من جذاب بود. خود سروش صحت از ابتدا که حضور من در این سریال و نقش مسعود قطعی شد از من خواست تا شبیه هیچ کدام از نقشهایی تا به حال بازی کردن نباشم.»
بازیگر سریال «شهرزاد» که هنوز گمانه زنی ها برای حضورش در فصل دوم این مجموعه ادامه دارد درباره ویژگیهای مسعود در «لیسانسهها» نیز میگوید: «مسعود پسری است که دوست دارد از همه کس و همه چیز به نفع خودش استفاده کند و فکر میکند همه وظیفه دارند به او خوبی کنند.»
با وسواس از تئاتر به تلویزیون آمدم
سکانس کوتاه دیگری از کار که خارجی است ضبط میشود و قرار است گروه دوباره به داخل بیایند. ظاهرا برای صحنه بعدی به جز سربازها و افرادی که لباس فرم نیوری انتظامی به تن دارند به چند نفر کت و شلواری هم نیاز است که افشین سنگ چاپ هماهنگیهایش را با مسئول گروه هنروران انجام میدهد. در فاصلهای که گروه فنی آماده سازی صحنه بعدی را برای ضبط انجام میدهند، فرصتی دست میدهد تا با هوتن شکیبا دیگر بازیگر اصلی این سریال در جایگاه مراجعه کنندههای کلانتری گپ و گفتی داشته باشم. بیشترین حضور و فعالیت شکیبا به صحنه تئاتر برمیگردد و نقشهای مختلفی که از پس اجرای آنها به خوبی برآمده. یکی دیگر از نقشهای دوست داشتنی این بازیگر جوان در کمدی «طبقه حساس» کمال تبریزی بود که مخاطب را به خنده وا میداشت. او در سریال «لیسانسهها» نقش حبیب را بازی میکند. شکیبا درباره حضورش در تلویزیون می گوید: «در این سالها پیشنهادهای تلویزیونی کم نبودند اما تلاش کردم با وسواس خاصتری در تصویر کار کنم. درست است که از نتیجه کار بی اطلاع هستم اما سعی کردم با معیارهایی که در نظر داشتم حضور در تلویزیون را بپذیرم.»
بازیگر نقش حبیب در این سریال درباره همکاریاش با سروش صحت توضیح میدهد: «من سروش صحت را خیلی قبول دارم و سبک کارهایش را میپسندم. وقتی فیلمنامه این سریال را خواندم خوشم آمد و تردیدی برای حضور به خودم راه ندادم. طنز سریال «لیسانسهها» طنزی است که من خودم میپسندم. شاید اگر در تلویزیون هر کار طنزی به من پیشنها شود نپذیرم، کمااینکه پیش از این این اتفاق افتاده و همانطور که گفتم من پیشنهادهایی را رد کردم. حبیب طنازیهای خاص خودش را دارد. البته در فیلمنامه بخش طنز بین هر سه بازیگر اصلی یعنی من، امیرحسین رستمی و امیر کاظمی پخش شده است که همه هم موقعیتهای طنز و کمدی هستند.»
او کاراکتر پردازیهای این سریال را از ویژگیهای مثبت آن میداند و میگوید: «به نظرم سروش صحت خیلی دقیق و با ظرافت خاصی به شخصیتها پرداخته.»
ساعت از 5 بعدازظهر هم گذشته و هوا رو به تاریکی رفته است، اما ظاهرا گروه سازنده سریال «لیسانسهها» هنوز باید به کارشان ادامه دهند. من که دیرم شده است، کم کم از عوامل سریال خداحافظی می کنم و به سمت حیاط کلانتری می روم.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
ساختمان پزشکان که عالی بود