به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، چند روز پیش معاونت سیما در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در مورد دو سریال موفق شبکه خانگی اظهار کرد که این دو سریال در مقابل سریالهای تلویزیون چیزی محسوب نمیشوند. اما کیست که نداند این دو سریال مخاطبان میلیونی برای خود دست و پا کردهاند.
اگرچه چند سالی است شبکه نمایش خانگی با پخش سریالهای متنوع، مخاطبان و بینندگان خود را پیدا کرده اما از پارسال با پخش سریال «شهرزاد»، جای خود را بیش از گذشته در میان خانوادهها باز کرده است. اینک با پخش فصل دوم «شهرزاد» که با ادامه انتشار سریال «عاشقانه» همزمان شده، فضایی رقابتی هم بین این دو مجموعه شکل گرفته است.
با گشت و گذاری کوتاه در صفحات مجازی به خصوص اینستاگرام به آسانی میشود فهمید با وجود برخی شباهتهای کلی و جزئی میان این دو سریال، هر کدام از آنها مخاطبان و طرفداران خود را دارند و برخی هم علاقهمند به تماشای هر دو این مجموعهها هستند. قصه هر دو سریال بر پایه عشق است اما پر واضح است که مخاطب حرفهای با دیدن حتی چند قسمت از هر کدام از این مجموعهها، به جنس متفاوت این دو کار پی میبرد. در گزارشی که پیش رویتان قرار دارد، به بررسی ویژگیهای هر دو سریال پرداخته و برخی وجوه مشترک میان «عاشقانه» و «شهرزاد» را بررسی کردهایم.
سریالهای «شهرزاد» و «عاشقانه» هر دو بر محور قصهای عاشقانه بنا شده و روایت می شوند. اما در جزئیات تفاوتهای اساسی با هم دارند. «شهرزاد»، عشق را در بستر یک دوره و رخداد تاریخی روایت می کند و رنگ و بوی سیاسی دارد، اما «عاشقانه» یک قصه امروزی و معاصر است که عشق را در بستر خانواده و زمینه اجتماعی آن روایت می کند.
برخلاف «شهرزاد» که قصهاش در سالهای گذشته روایت میشود، قصه «عاشقانه» در فضای لاکچری و مدرن جامعه امروز پیش می رود. البته که چشمنوازیهای بصری در فصل اول «شهرزاد» و زمانی که قصه در خانه بزرگآقا و دخترش شیرین میگذشت نیز نمایان میشد. اما بستر زمانی متفاوت این دو سریال باعث شده تا تفاوتهای زیادی در وجوه مختلف آن از لحاظ دراماتیک دیده شود.
به دلیل همین تفاوت مقطع زمانی که قصه در آن روایت میشود است که «شهرزاد» و آدمهای قصهاش بیشتر در جهت وصال و یکانگی حرکت می کنند و «عاشقانه» در جهت انفصال و جدایی. در واقع مقایسه این دو سریال از حیث مضمونی و تاریخی، نه ساختار اجرایی و کارگردانی نشان می دهد روابط عاشقانه در طول تاریخ معاصر در جامعه ما از هویت، اصالت و صلابت خود دور شده و به نوعی خشم و نفرت و رقابت های فردی بر آن سلطه یافته است.
نمادهای یک داستان رمانتیک یا عاشقانه شاید در فصل اول «شهرزاد» بیشتر به چشم میخورد، لحظات دلدادگی و شاعرانهای که شهرزاد و فرهاد با هم داشتند ما را بیشتر به یک سریال با داستان عاشقانه نزدیک میکرد. اما در «عاشقانه» بیش از اینکه شاهد عشق باشیم میتوانیم به تماشای آسیب شناسی عشق در جامعه امروز بنشینیم. نکته جالبتر اینکه در سریال منوچهر هادی بر خلاف عنوان اثر کمتر تصویری از روابط خالص «عاشقانه» می بینیم که این نکته نیز احتمالا به هدفی که سازندگان در پس انتخاب این اسم برای سریالشان داشتند برمیگردد.
اما واقعیت این است که مقایسه تجربه و روابط عاشقانه این دو سریال نشان دهد که در جامعه معاصر ما نسبت به 40- 50 سال پیش چه بر سر عشق آمده و حتی احساس و عواطف آدمها دچار چه آسیبهای شده است. عشقی که ما در «شهرزاد» بین فرهاد و شهرزاد میبینم در روابط عاطفی هیچکدام از زوج ها در «عاشقانه» تجلی ندارد و ین نشان میدهد هادی به خوبی توانسته کمرنگ شدن صداقت و خلوص و حتی احساسات عاشقانه آدمها در دوران جدید را در سریالش به تصویر بکشد.
ویژگی مشترک دیگری که شاید بتوان میان این دو سریال پیدا کرد بعد سیاسی است که البته در «شهرزاد» به شکلی کاملا حساب شده و حتی از پیش تعیین شده به آن پرداخته شده و حتی یکی از محورهای اصلی قصه است. در «عاشقانه» هم وقتی داستان به سمت گیسو و روابط اش با پدرش حاج یونس میرود یا پای برادر دیگر او به میآید میتوان حرفهایی که رنگ و بویی سیاسی دارند را شنید.
شهرزاد و فرهاد به عنوان یک زوج عاشق دارای آرمان های سیاسی و اجتماعی هستند اما زوجهای «عاشقانه» حتی گاهی فاقد آرمان فردی به نظر می رسند.
حسن فتحی را میتوان از کارگردانهای قدیمی تلویزیون دانست که در سالهای اخیر با ساخت سریالهایش نشان داده علاقهای خاص به فرهنگ معاصر دارد و در این زمینه موفق نیز بوده است. علاقه به تاریخ نیز در بیشتر سریالهایی که فتحی آنها را کارگردانی کرده به چشم میخورد و «شهرزاد» هم از این ویژگی مستثنی نیست چرا که قصهاش در مقطع زمانی حال نمیگذرد.
فتحی با ساخت چندین سریال پرمخاطب در تلویزیون از جمله «پهلوانان نمیمیرند»، «شب دهم»، «میوه ممنوعه»، «مدار صفر درجه» و .. ثابت کرده که با سلیقه مخاطب در هر دوره زمانی به خوبی آشنایی دارد. ساخت مجموعه «شهرزاد» در شبکه نمایش خانگی نیز امکان پیش رفتن با ذائقه مخاطب امروزی را برای این کارگردان و گروهش بیشتر از قبل فراهم کرد و او نیز با انتخاب بازیگران توانا و محبوب مردم و همچنین روایت و ساختار متفاوت با توجه با مدیومی که در آن کار میکند سریالی پرطرفدار برای شبکه نمایش خانگی تولید کرد.
منوچهر هادی بیش از اینکه در تلویزیون فعال باشد در سینما فیلم ساخته است. البته کارگردانی 4 سریال تلویزیونی نیز به نام او ثبت شده است. نام هادی در سینما با ساخت فیلم «من سالوادور نیستم» با بازی رضا عطاران و یکتا ناصر بیش از گذشته بر سر زبانها افتاد چرا که این فیلم به فروش بسیار بالایی در زمان اکرانش دست پیدا کرد و در میان فیلمهای پرفروش تاریخ سینمای ایران قرار گرفت. او حدود یک سال بعد از ساخت «من سالوادور نیستم» و پس از آن «کارگر ساده نیازمندیم» شبکه نمایش خانگی را برای ساخت اثر بعدی اش انتخاب کرد و سراغ بازیگران چهرهای رفت تا بتواند قصه گیرایش را با حضور آنها مقابل دوربین ببرد. هادی با ساخت «من سالوادور نیستم» و استفاده از رضا عطاران نشان داد با مولفههایی که مخاطب آنها را دوست دارد و با آنها ارتباط برقرار میکند آشناست و حالا هم با ساخت «عاشقانه» همان مسیر را در جذب بیشتر مخاطب پیش گرفته است.
«شهرزاد» از حضور بازیگران خوبی بهره برده است، حضور شهاب حسینی به عنوان یک سوپراستار در این سریال برای مخاطب جذابیتی ویژه دارد، علی الخصوص اینکه نقش قباد با ویژگی های شخصیتی اش نیز باعث شده تا محبوبیت این بازیگر در نزد بیننده دو چندان شود. ترانه علیدوستی، مصطفی زمانی و پریناز ایزدیار که چهار بازیگر اصلی جوان قصه هستند نیز در میان مخاطب از محبوبیت زیادی برخوردارند.
ایزدیار بعد از بازی در این سریال و البته نه به واسطه آن بیش از پیش دیده شد. او برای بازی در «ابد و یک روز» موفق به دریافت جایزه بهترین بازیگر از جشنواره فیلم فجر شد. ترانه علیدوستی هم که اساسا بازیگر گزیده کاری در سینماست، با «فروشنده» خوش درخشید و همزمانی همه اینها با پخش «شهرزاد» خاطره خوشتری را از حضور این بازیگران در این سریال به جای گذاشت. در کنار حضور این بازیگران جوان، دیدن دوباره علی نصیریان پس از چند سال در یک سریال برای بینندههای یک سریال شبکه نمایش خانگی برگ برنده دیگری بود که حسن فتحی آن را رو کرد. درخشش فوقالعاده نصیریان در نقش بزرگآقا در سریال «شهرزاد» بار دیگر هوشمندی فتحی را در انتخاب و چینش درست بازیگران را به ما یادآوری کرد. فتحی از ابوالفضل پورعرب هم چند سالی است به دلیل بیماریاش کم کار شده برای بازی در این سریال دعوت کرد تا بینندهها سوپراستار سالهای نه چنوان دور سینما را دوباره در قاب تصویر ببینند. سایر بازیگران این سریال از جمله گلاره عباسی، با نقشی که میتوان حدس زد در فصل دوم کلیدیتر شده است، رضا کیانیان، امیر جعفری، گلاره عباسی، رویا نونهالی، مهدی سلطانی، هومن برقنورد، امیرحسین رستمی، پرویز فلاحیپور، سهیلا رضوی، نسیم ادبی و نیز همه به درستی در جای خود قرار گرفتهاند.
«عاشقانه» هم مجموعهای پربازیگر به شمار میآید که انصافا هم چهرههای صاحب نامی را برای حضور در این سریال گرد هم جمع کرده است. هادی برای بیشتر نقشهای اصلی سریالش به دنبال بازیگران شناخته شدهای رفته که پیش از این در تلویزیون هم دیده شدند، پانتهآ بهرام، بهاره کیانافشار، حمیدرضا پگاه، علیرضا زمانینسب، حسین یاری، مسعود رایگان و ... علاوه بر تجربیات سینماییشان در تلویزیون هم بازی کردهاند و مخاطب به واسطه همین حضور آنها در سیما ممکن است سابقه ذهنی پررنگتری از آنها داشته باشد.
محمدرضا گلزار نیز به عنوان سوپراستار سینما در این سریال بازی قابل قبولتری از خودش به نمایش گذاشته و پا به پای سایر بازیگران تلاش کرده تا یک دستی بازیاش حفظ شود. حضور او که هنوز هم میتوان امید داشت خیلیها بخاطر بازیاش در یک فیلم به سینماها میآید در یک سریال شبکه نمایش خانگی ویژگی مثبتی برای «عاشقانه» به شمار می آید. در کنار او حضور مهناز افشار و ساره بیات هم به عنوان بازیگرانی که بیشتر بر پرده سینما ظاهر شده برای طرفدارانش نکتهای جالب توجه به شمار میآید. گرچه که ویژگیهای شخصیتی سرد و بی روح گیسو را برخی از مخاطبان هنوز هم چندان هضم نکردهاند.
اما هوشمندی هادی در این بحث در انتخاب بازیگر نقش پیمان با بازی هومن سیدی نمایان شد، این شخصیت از همان ابتدا به دل مخاطب نشست و بسیاری از صفحات مجازی پر شد از دیالوگها و تکیهکلامهای این شخصیت که طرفداران زیادی در «عاشقانه» برای خودش دست و پا کرده است.
شاید تا چند شال پیش تیتراژ فیلم یا یک سریال به اندازه حالا مهم نبود اما موسیقی و تیتراژ خوب چند سریال تلویزیونی اهمیت این ماجرا را به شدت بالا برد تا جاییکه حالا دیگر بسیاری از خوانندهها برای بیشتر دیده شدن هم که شده برای تیتراژ خواندن سر و دست میشکنند و البته که برخیشان هم معتقدند تیتراژخوانی در تلویزیون مافیا دارد. با این اوصاف بیراه نبوده که کارگردان و تهیه کننده گان دو سریال محبوب نمایش خانگی از حداکثر توانشان برای جذب خوانندههای خوش صدا و پرطرفدار برای سریالهایشان استفاده کنند. تلاش «شهرزاد»یها به تیراژخوانی محسن چاووشی برای این سریال منجر شد که طرفداران این خواننده پاپ را بیش از پیش مشتاق هنر هنرمند محبوبشان کرد. علاوه بر تیتراژ کلیپهای تصویری که چاوشی برای «شهرزاد» خواند هم بسیار مورد توجه قرار گرفت و در فضای مجازی نیز سر و صدا کرد تا بار دیگر ثابت شود موسیقی هنری فراموش نشدنی در هر جای این دنیاست.
اما فرزاد فرزین برای اهالی هنر به عنوان خوانندهای با قدرت صدای بالا شناخته میشود که البته تجربه بازیگری هم دارد. شاید هم همین موضوع دلیل انتخاب او برای خوانندن تیتراژ دلنشین «عاشقانه» بود که خیلیها آن را از قطعاتی که فرزین تا به حال خوانده بیشتر دوست دارند. فرزین علاوه بر خوانندن تیتراژ و چند قطعه دیگر که به عنوان کلیپ تصویری در لا به لای «عاشقانه» مورد استفاده قرار میگیرد در این سریال بازی کرده و جالب اینکه بازیاش از تمام تجربیاتی که تا به حال در سینما داشته هم پختهتر و سنجیدهتر شده و به همین دلیل هم مورد توجه قرار گرفته است. با این حال حضور فرزین در «عاشقانه» چه در مقام بازیگر و چه خواننده تیتراژ حضوری موفق به شمار میآید و این را از واکنش مخاطبان نیز به راحتی میتوان فهمید.
یکی از نکات جالب توجه در هر دو سریال مورد بحث ما چهرهپردازی و طراحی لباس است که نقش پررنگی در هر دو سریال نیز دارد. با این تفاوت که در هر دوی این سریالها متناسب با دوره و مقطع زمانی داستان به این دو مورد توجه شده است. در «شهرزاد» ما با خانوادههایی نسبتا مرفه رو به رو هستیم که ماشین سوار میشوند، دختر و پسرشان به دانشگاه میرود، پدر یکیشان فرش فروشی دارد و حتی اگر همه اینها را از صدقه سر بزرگ آفا هم بدانیم باز باید خانواده شهرزاد و فرهاد را جزو قشر مرفه و یا حتی اشرافی آن دوره قرار بدهیم که شیکی و آراستگی در ظاهرشان نمایان است. در واقع خاستگاه طبقاتی آنها باعث دشه تا آنها در ظاهر هم با برخی دیگر از افراد جامعه آن دوران فرق داشته باشند.
خاستگاه طبقاتی آدمهای قصه «عاشقانه» هم ما را با فضایی لاکچری و کاملا شیک رو به رو میکند که همان شباهتها به طبقه اشرافی دوره زمانی «شهرزاد» را دارد. در عین حال تفاوتهای دوران تاریخی این دو سریال اشرافیگری را به لاکچری بودن بدل کرده و به همین خاطرم هست که آدم های قصه «عاشقانه» نیز همه خوشپوش، مرتب، کراوات زده، آرایش کرده و منظم اند.
«عاشقانه» و «شهرزاد» را میتوان از حیث زیبایینشناسی و جذابیت بصری در یک رده قرار دارد با این تفاوت که یکی نبودن مقطع زمانی قصه هر دو سریال را در این مورد نیز لحاظ کنیم و برخی تفاوتها را هم بر این مبنا بدانیم. در «شهرزاد» نورپردازیها و قاب بندیها واجد نوعی زیبایی شناسی بصری تاریخی است که همین ویژگیها در «عاشقانه» نیز به شکلی امروزی و نه صرفا به دلیل دارا بودن ویژگیهای هنری نمود پیدا کرده است. مخاطب در «عاشقانه» هم با لوکیشینهای مدرن، شیک و امروزی مواجه میشود که چه بسا برای سلیقه مدرن امروز چشمنوازی و جذابیت بیشتری هم دارد.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
ولی به نظر من به هیچچچچچچچچچ وجه به شهرزاد که هر فصل به از فصل قبل بود نمی رسه مخصوصا فصل سوم که واقعاااااا دیگه ترکوند
محشررررر بود محشررررررر
من عاشقانه رو ندیدم ولی میدونم که اصلا مقایسه دو کار نسبتا قوی که طرفدارای کمی هم ندارن، عقلانی نیست ، نقد کردن درسته ولی مقایسه اصلا.... متاسفم برای این منتقدان سینما(با نهایت احترامی که براشون قائلم ولی واقعا نمیدونم دلیل این کارشون چیه!!) که اینجور مقایسه هارو انجام میدن و بین طرفداران دو کار دشمنی ایجاد میکنن😏
دوستان بیخیال شید لطفا تاز چند هفته است که منظوم در کمال آرامشه😄
اولا عاشقانه سریاله
دوما شما نظر سنجی کردید که میگی عاشقانه بهترین سریاله تازه به خاطر گلزار
واقعا که!
سریال خوبی بود ولی نه دیگه با این آب و تاب.