به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، «نفس» سومین فیلم بلند نرگس آبیار است. او پیش از این دو فیلم «اشیاء از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند» را در سال 91 و «شیار 143» را در سال 92 ساخته که «شیار 143» بهشدت مورد توجه قرار گرفت و جایزه ویژه هیات داوران و همچنین جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را در سیودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر دریافت کرد. این فیلم همچنین 7 جایزه در مراسم تجلی اراده ملی جشنواره فجر و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای مریلا زارعی را نیز از آن خود کرد.
پس از موفقیت «شیار 143» و فروش بیش از چهارونیم میلیاردی این فیلم، آبیار سومین اثر خود را به تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی و ابوذر پورمحمدی و با حضور پانتهآ پناهیها، مهران احمدی، شبنم مقدمی، جمشید هاشمپور، سیامک صفری و گلاره عباسی ساخت که این فیلم در سیوسومین جشنواره فیلم فجر در پنج رشته بهترین بازیگر نقش مکل زن، بهترین موسیقی متن، بهترین جلوههای ویژه میدانی و بصری، بهترین چهرهپردازی و بهترین طراحی لباس کاندیدا شد و نهایتا شبنم مقدمی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای این فیلم دریافت کرد و سیمرغ زرین بهترین فیلم با نگاه ملی نیز به نرگس آبیار تعلق گرفت. هرچند بازی زیبا و گریم خوب پانتهآ پناهیها در فیلم «نفس» که از دید منتقدان سینمایی بسیار چشمگیر بود، مورد توجه داوران سیوسومین جشنواره فیلم فجر قرار نگرفت، اما در جشنواره جهانی فیلم فجر که اردیبهشت ماه امسال برگزار شد، تندیس بهترین بازیگر زن برای ایفای نقش در فیلم «نفس» به پانتهآ پناهیها اهدا شد.
فیلم سینمایی «نفس» روایت زندگی چهار کودک به نامهای بهار، نادر، کمال و مریم است که به همراه پدرشان غفور و مادربزرگ خود در دهه ۵۰ خورشیدی نفس میکشند! دنیای این کودکان، دنیایی پر از رویاهای زیبای کودکانه است و قرار است رنگ حقیقت به خود بگیرد.
این فیلم از چهارشنبه 19 آبان ماه روی پرده سینماها رفته است و حالا باید منتظر ماند و دید که آیا «نفس» آبیار هم همچون «شیار 143» با اقبال از سوی مردم مواجه خواهد شد یا خیر! در این رابطه با نرگس آبیار گفتوگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
فیلمهای ساخته شده در ژانر دفاع مقدس همیشه به خط مقدم جبههها نگاه داشته و به مسائل رزمندگان در خود جبههها پرداخته است، اما شما به سراغ فضای دیگری از جنگ رفتهاید و به پشتصحنه جنگ، مسائل خانوادگی و اجتماعی ناشی از جنگ و حتی سالهای بعد از جنگ پرداختهاید. این دیدگاه شما هم در فیلم «نفس» و هم در «شیار 143» مشهود است. در رابطه با نگاهتان به جنگ و فیلمسازی در این ژانر بگویید و اینکه پرداختن به مسائل خانوادهها و عوارض اجتماعی جنگ چقدر دغدغه ذهنتان بوده است؟
من بهدلیل اینکه بیشتر با جنبههای اجتماعی و خانوادگی جنگ روبهرو بودم، به تبع سعی کردم بیشتر به این قبیل مسائل جنگ در قالب فیلم بپردازم. کودکیام را در جنگ و بعد از آن با تبعات جنگ که بخشی از آن اجتماعی بوده، سپری کردهام و به همین خاطر بیشتر به این نوع مسائل در فیلمهایم پرداختهام؛ البته در کتابها و رمانها به صحنههای خط مقدم جنگ هم پرداختهام اما فیلم کمی متفاوت است و سعی کردهام در فیلمها فضاها را از آن خودم کنم تا برای مخاطبان باورپذیر باشد. در این راه مطالعه زیادی داشتم و تحقیقات خودم را در این زمینه همواره ادامه دادهام. در سینما باید خیلی بیشتر از کتاب وقت گذاشت تا به صحنههای جنگ رسید، علاوه بر اینکه نگاه اجتماعی من در فیلمها برخاسته از آشنایی و شناختی بوده که به شخصه از جنگ حاصل شده و به همین دلیل فیلمهایم را در این ژانر از جنگ ساختهام.
بهنظر میرسد که فیلم «نفس» بیشتر در فضای ژانر کودک پیش رفته است، انیمیشنهایی که شما در فیلم به کار بردهاید ذهن بیننده را بیشتر به سمت کودکان میکشاند. نظر خودتان در این رابطه چیست؟
فیلم «نفس» در مورد کودکان است اما مختص به کودکان نیست. البته کودکان هم میتوانند فیلم را ببینند و با آن ارتباط برقرار کنند. فیلم در مورد جهان کودکان است اما برای بزرگسالان ساخته شده است. «نفس» به رنجها و سختیهای کودکان در زمان جنگ اشاره میکند. در لابهلای قصه هم به حوادث اجتماعی و سیاسی میپردازیم که مربوط به بزرگسالان است البته کودکانی هم که فیلم را دیدهاند ارتباط خوبی با آن برقرار کرده و دوستش داشتهاند.
نظر شما در مورد دیده نشدن فیلم و بازیهای خوب آن ازجمله پانتهآ پناهیها در جشنواره فیلم فجر چیست؟ آیا فکر نمیکنید که اگر فیلم در جشنواره کودک بود، بیشتر و بهتر دیده میشد؟
من برای هیچ جشنوارهای فیلم نمیسازم؛ اگر نگاه جشنوارهای داشتم به سراغ موضوع رئال اجتماعی میرفتم که این روزها بیشتر هم دیده میشود؛ من برای مخاطبان فیلم میسازم. فیلم من هم بهنوعی یک فیلم اجتماعی است اما واقعیت این است که اگر بخواهیم فقط براساس یک موضوع پیش برویم، هیچوقت نوآوری در سینما نخواهیم داشت بلکه در آینده دارای یک سینمای رئالیسم زده خواهیم بود. من نوع فیلمسازی خودم را دارم و برای سلیقه داوران فیلم نمیسازم. اگر فیلم دیده شود و جایزه بگیرد باعث خوشحالیست اما هیچگاه فیلمهایم را به قصد اینکه مورد پسند داوران قرا گیرد یا در جشنوارهها جایزه بگیرد، نمیسازم.
در هر دوره از جشنواره داوران متفاوت با سلیقههای گوناگون داریم بنابراین نمیتوان کیفیت یک فیلم را براساس جوایزش در جشنوارهها سنجید. فیلم «نفس» در این دوره از سینمای ایران یک فیلم متفاوت است و من فکر میکنم باید در فیلمسازی نگاه خاص و مختص به خودم را داشته باشم و بههمین دلیل تحتتاثیر جریانی قرار نمیگیرم. من فیلمسازی خودم را دارم و امیدوارم که مخاطبان و منتقدان هم فیلمهایم را دوست داشته باشند.
تا بهحال مخاطبان و منتقدانی که فیلم را دیدهاند بازخورد خوبی نسبت به آن داشتهاند و حتی «نفس» را نسبت به «شیار 143» فیلم بهتری میدانند. از نظر خودم فیلم «نفس» بهترین فیلم دوران کارگردانی من بوده است.
کارگردانی یک کودک بهحتم سختتر است، از انتخاب ساره موسوی و بازی گرفتن از او در دنیای این کاراکتر که خوب هم به تصویر کشیده است بگویید؟
هر بچهای قلق خاص خودش را دارد. قبل از من هم فیلمسازان بزرگی در ایران مثل آقای کیارستمی، جعفر پناهی و مجید مجیدی از کودکان بازیهای خوبی گرفتهاند. بچهها متفاوت از یکدیگرند و کارگردان در وهله اول باید روحیات این بچهها را بشناسد و در ذهن خود پرورش دهد که چطور میتواند از یک کودک بازی خوبی بگیرد. در «نفس» هرکدام از چهار بچهای که بودند را با یک رویکرد دیدم و از آنها بازی گرفتم. البته گروه کارگردانی هم گروه بسیار خوبی بود که توانستند بهترین بازیها را از این بچهها بگیرند و ساره موسوی هم انصافا بازی خوبی را در فیلم «نفس» ارائه داد.
گریمها در فیلم «نفس» بسیار متفاوت بود و بهنوعی میتوان گفت که گریم تئاتری صورت گرفته بود، مخصوصا در مورد گریم مهران احمدی این گریم متفاوتتر بود. آیا این نوع گریم خواسته شده بود یا نظر طراح چهرهپردازی بود؟
کسانی که به گریم مهران احمدی ایراد میگیرند حتما دوران قبل از انقلاب و نوع پوششها، مدل موها و حتی ریشها را ندیدهاند و دهه60 را بهخوبی درک نکردهاند. در آن دوران این مدل مو و ریش و سبیل و پوشیدن شلوارهای پاچه گشاد بهشدت رایج بود. ما عکسها و فیلمهای زیادی را از آن دوران دیدیم و گریمها را طبق پوشش و مد آن دوران طراحی کردیم. علاوه بر اینکه تخیل یک کودک هم در این نوع طراحی دخیل بود؛ کودکی که فکر میکند پدرش سامسون است و موهای بلند دارد و در نتیجه قدرتمند است و میتواند خیلیها را شکست دهد. گریم براساس این تخیل و عکسها و فیلمهای دهه60 طراحی و اجرا شد.
فیلم «نفس» تا چه اندازه از طرف ارگانهای دولتی یا غیردولتی حمایت شد و در ساخت این فیلم چه کسانی یا چه ارگانهایی نگاه و عملکرد حمایتی داشتند؟
در اوایل کار بنیاد سینمایی فارابی از ما حمایت کرد و در پیشتولید شرکت نور تابان سرمایهگذار فیلم «نفس» شد. فکر میکردم بتوانم «نفس» را خیلی راحتتر بسازم و باتوجه به موفقیتهایی که فیلم «شیار 143» داشت، انتظار بیشتری از لحاظ حمایتی از این فیلم داشتم اما این اتفاق رخ نداد.
فیلمنامه را به بسیاری از ارگانها که بودجهای برای ساخت فیلمهای جنگی و دفاع مقدس دارند، ارائه دادم اما موافقت صورت نگرفت. نظر آنها این بود که فانتزی در فیلم وجود دارد و بههمین دلیل اعتقادی به حمایت از این نوع فیلمنامه نداشتند. در حالحاضر هم تعداد محدودی تیزر تلویزیونی برای فیلم «نفس» در نظر گرفته شده است که امیدواریم بتوانیم این تعداد را بیشتر کنیم. در اکران هم حمایتی از فیلم صورت نگرفته و حتی یک بیلبورد هم در سطح شهر نداریم.
در بحث تبلیغات فیلم چه چیزی در نظر دارید تا «نفس» از دیده شدن دور نماند؟
برای بحث تبلیغات نوعی نوآوری داشتیم و از طریق فضای مجازی وارد عمل شدیم و امیدواریم بتوانیم مخاطبان را جذب کنیم. بازیگران فیلم در تیزرهای کوتاه مخاطبان را به تماشای فیلم دعوت میکنند و سعی کردیم تبلیغاتمان بهنوعی متفاوت از گذشته باشد. تنها ریسمان ما برای تبلیغات، فضای مجازی است و در بحث تلویزیون و بلیبوردهای شهری اتفاق خاصی برای فیلم «نفس» رخ نداده است.
آیا نام نرگس آبیار و یادآوری فیلم «شیار 143» برای مخاطبان میتواند به فروش آن کمک کند؟
امیدوارم که اینگونه باشد و این نکته بتواند به جذب مخاطب و فروش فیلم «نفس» کمک کند، اما هر فیلمی شرایط خاص خودش را دارد و هر اثری باید به خودیخود حرفی برای گفتن داشته باشد. تاکنون در فضای مجازی بازخوردهای خوبی از مخاطبان گرفتهایم و امیدوارم در اکران هم اتفاقا خوبی برای فیلم «نفس» رخ دهد.
فکر میکنید تا چه حد تبلیغات نفر به نفر و شفاهی مخاطبان در فروش و اکران هرچه بهتر فیلم موثر خواهد بود؟ آیا اصلا این اتفاق برای «نفس» خواهد افتاد که مخاطبان بعد از دیدن فیلم آن را به افراد دیگر توصیه کنند؟
توصیه مخاطبان به یکدیگر برای دیدن فیلم «نفس» قطعا اتفاق خواهد افتاد. درحقیقت هر فیلمی که خوب باشد میتواند از طریق تبلیغات مخاطبان به فروش بیشتری برسد.
و سخن آخر؟
بهطور کلی فیلمهایی که حرفی برای گرفتن دارند و دارای ژانرهای متفاوت و جدای از بدنه سینما هستند، احتیاج به حمایت دارند. سلیقه مخاطبان سینما تغییر کرده است و مخاطبان دیگر صندلیهای سینما را بهخاطر کمدیهای سخیفی که در سالهای گذشته اکران میشد پر نمیکنند.
10 سال پیش، فیلم کمدیای که حتی یک دقیقه از آن قابلتحمل نبود فروش میلیاردی داشت اما امروز سلیقه مخاطبان عوض شده و مردم دیگر سینما را بهخوبی درک میکنند. حتی در حالحاضر ستارهها هم در فروش فیلمها تعیینکننده نیستند و میبینیم حتی گاهی فیلمهایی که ستارههای زیادی هم دارند، در اکران عمومی موفق نمیشوند.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.