به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، هر سال در آستانه جشنواره گمانه زنی های مختلفی از برندگان سیمرغ و درخشش سینماگران و یا شگفتی سازان بحث میشود. اصولا حدس زدن این که کدام فیلم ها در جشنواره با استقبال مواجه می شوند و کدام ها کم طرفدار خواهند شد کار دشواری است کما این که بارها شده فیلم یک کارگردان معروف با کلی تبلیغات و ستاره های ریز و درشت شکست سنگینی خورده و برعکس! پس دسته بندی کردن فیلم ها به خوب ها و بدها بیشتر یک بازی و شیطنت است که فضای سینمایی را گرم تر کند. عامیانه تر این که خیلی جدی نگیرید و این ها بیشتر یک حدس زد. مثلا فیلمی مثل «
امیر» مصداق بارز هندوانه سربسته است و شاید اصلا پدیده جشنواره باشد از یک فیلم اولی (نیما اقلیما) یا فیلم منیژه حکمت، میتواند یک بازگشت باشکوه برای سینمای او باشد.
دسته بندی را بیشتر بر اساس سه معیار سوژه فیلم، کارهای اخیر کارگردان فیلم و ترکیب بازیگران چیده ایم، بر همین اساس فیلم حاتمی کیا(به وقت شام) هر چقدر هم که تکنیک نابی داشته باشد احتمالا مضمون زده خواهد شد مثل بادیگارد. توضیح آخر هم اینکه توضیحات مربوط به فیلم ها از ماهنامه سینمایی ۲۴ برداشت شده است.
بمب- فیلمنامه بمب در سال ۲۰۱۱ برنده کمک هزینه ساخت از سوی جشنواره آسیاپاسیفیک شد.
از زمانی که اولین فیلم معادی، «
برف روی کاج ها» به نمایش در آمد، شش سال می گذرد. معادی در این فاصله در ایران و آمریکا به بازیگری ادامه داد و نتیجه اش به فیلم هایی مثل «
ابد و یک روز» و سریال «شب اتفاق» منتهی شد. «بمب» هم فیلمی بود که از چند سال پیش به دنبال ساختنش بود و در نهایت امسال کلید خورد. معادی فیلمساز نسبت به معادی بازیگر هنوز کم تجربه تر است اما «برف روی کاج ها» نشان داد اگر در پرداخت ایده های دراماتیک اش دقت بیشتری به خرج بدهد می تواند نتیجه را به کار قابل اعتناتری تبدیل کند.
قصه «بمب» که اسم اولیه اش «آن روزها» بود در دهه ۶۰ و در دوران موشک باران می گذرد. به گفته محمود کلاری فیلمبرداری و صحنه پردازی کار به دلیل شرایط تاریخی قصه پر زحمت بوده و به همین دلیل فیلمبرداری اش نزدیک به دو ماه طول کشیده. حضور لیلا حاتمی یکی از مهم ترین ویژگی های فیلم است که گفته می شود بازی قابل قبولی هم ارائه داده است. قرار بود تهیه کننده «بمب»، سعید ملکان باشد اما به دلایلی در نهایت نام مهدی داوری به عنوان تهیه کننده اعلام شد.
جزئیات بیشتر قصه «بمب» از این قرار است که موشکی در یک خانه فرود می آید و همسایه های آن خانه را به دردسر می اندازد. به گفته عباس شوقی مدیر جلوه های ویژه میدانی فیلم، زحمت زیادی برای ریزه کاری های فنی آن کشیده شده و نتیجه تا حد زیادی قابل قبول از کار در آمده است. از نظر قصه اما به نظر می رسد قرار است با یک بحران محوری با چاشنی نمادپردازی مواجه باشیم که زندگی و روابط شخصیت ها را مختل می کند و آنها را به واکنش های ناخوشایند وا می دارد. قبل از جشنواره بعضی از رسانه ها اقدام به خبرسازی علیه فیلم کردند و شایعه توقیف آن را به بهانه ضد جنگ بودن بر سر زبان ها انداختند، اقدامی که بی اساس بودنش با راه یافتن فیلم به بخش مسابقه جشنواره مشخص شده است.
تنگه ابوقریب- از معدود فیلم هایی است که نظر مثبت هیئت انتخاب جشنواره را کاملا جذب کرده است.
بهرام توکلی تا یک سال پیش درگیر ساخت فیلمی به نام «برف سرخ» بود که
فاطمه معتمد آریا و
پارسا پیروزفربازیگران اصلی اش بودند اما به گزارش آی سینما، فیلمبرداری آن به دلیل اختلاف کارگردان و مسعود ردایی تهیه کننده، متوقف شد و تلاش برای جایگزین کردن تهیه کننده جدید هم به جایی نرسید.
توکلی چند ماه بعد از این حواشی با سازمان رسانه ای اوج برای ساخت فیلم جدیدش به تفاهم رسید و قرار شد سعید ملکان هم به عنوان تهیه کننده او را در پروژه ای که حالا «تنگه ابوقریب» نام گرفته همراهی کند. توکلی بعد از تجربه درام های روانشناختی مثل «
آسمان زرد کم عمق» تصمیم گرفت با «
من دیه گو مارادونا هستم» به سراغ قصه ای کمدی برود و حالا با «تنگه ابوقریب» ژانر جنگی را امتحان کرده است.
در استان ایلام تنگه ای به نام «ابوقریب» وجود دارد که در آخرین روزهای جنگ تحمیلی اهمیتی استراتژیک پیدا کرد و گردان عمار مسئولیت حفظ آن را بر عهده گرفت. فیلم جدید بهرام توکلی داستان تعدادی از افراد همین گردان است که در بزنگاهی تاریخی کنار هم قرار گرفته اند. محسن روزبهانی مدیر جلوه های ویژه میدانی این فیلم در گفتگو با سینماپرس بیان کرده که «اکثر پلان های این فیلم از سی ثانیه تا حدود هفت دقیقه تصویربرداری شده و پلان خُرد نداشتیم و همین امر در جلوه های ویژه به شدت تاثیرگذار بوده.» او که مدیر جلوه های ویژه میدانی «
به وقت شام» و «
سرو زیر آب» هم بوده، «تنگه ابوقریب» را تجربه ای بی سابقه در سینمای ایران توصیف کرده است.
«تنگه ابوقریب» که ظاهرا نام آن به اشتباه «
تنگه ابوغریب» هم ذکر شده، از کنجکاوی برانگیزترین فیلم های جشنواره است؛ فیلمی که به نظر می رسد هم می تواند در داوری ها رأی بالایی بیاورد و هم مورد توجه منتقدان و تماشاگران عادی جشنواره قرار بگیرد. اگر این اتفاق بیفتد بهرام توکلی یک نقطه عطف مهم را در کارنامه فیلمسازی اش تجربه می کند.
چهار راه استانبول- قصه فیلم در حاشیه حادثه فرو ریختن ساختمان پلاسکو تعریف می شود.
مصطفی کیایی بعد از اولین فیلمش «
بعدازظهر سگی سگی» خیلی زود توانست به لطف فروش متوسط و گاهی بالای فیلم هایش حضوری مستمر در حاشیه بخش حرفه ای سینمای ایران داشته باشد. فرمول او معمولا در انتخاب سوژه ای جنجالی یا مد روز و استفاده از بازیگران متعدد برای تعریف قصه ای پرشتاب خلاصه می شود. این همان کاری است که در «
خط ویژه» و «
بارکد» انجام داد و به نظر می رسد آن را در «چهارراه استانبول» که ابتدا «پلاسکو» نام داشت هم ادامه داده است.
مصطفی کیایی چند ماه پیش در گفتگو با فریدون جیرانی در برنامه اینترنتی «سی و پنج» در مورد «چهارراه استانبول» گفت: «فیلم سنگینی بود و حجم زیادی ویژوال افکت داشت.» او اضافه کرد که فیلمش ارتباط کاملا مستقیمی به ماجرای پلاسکو ندارد و فقط به فراخور موقعیت شغلی و خانوادگی شخصیت هایش به این حادثه گریز زده می شود. «چهارراه استانبول» با حضور چهره هایی مثل
بهرام رادان و
محسن کیایی ساخته شده که در دو فیلم قبلی کیایی نقش های مهمی داشته اند. حضور
مهدی پاکدل در نقش یک آتش نشان هم می تواند از جذابیت های فیلم باشد. می شود حدس زد فیلم جدید کیایی سال آینده بتواند در گیشه هم فروش قابل قبولی داشته باشد.
«چهارراه استانبول» نباید فیلم خسته کننده ای از کار در آمده باشد. احتمالا خیلی زود مخاطبش را درگیر قصه می کند و شاید مثل همیشه محسن کیایی با شوخی ها و میمک های بامزه اش بعضی از مخاطبان را بخنداند. چیزی که شاید فیلم جدید مصطفی کیایی را نسبت به تجربه های قبلی اش متفاوت کند، حضور بازیگران زنی مثل
سحر دولتشاهی و ماهور الوند است که می شود امیدوار بود قصه را در سطح نگه ندارند و تاثیرگذاری اش را بیشتر بکنند. گفته می شود کیایی در این فیلم در کارگردانی هم دست به تجربه های دشوارتری زده است.
دارکوبپرکاری بهروز شعیبی و چند وجهی بودنش باعث نشده کارهایش گرفتار شتابزدگی شود و در عوض معمولا از استانداردی نسبی برخوردار هستند. این وضعیت هم در فیلم های سینمایی «
دهلیز» و «
سیانور» دیده می شود و هم در سریال هایی مثل «پرده نشین». شعیبی این فرصت را داشته که فیلمبرداری «دارکوب» را به دور از شتابزدگی های مرسوم سینمای ایران، زمستان پارسال شروع کند و برای مراحل فنی اش وقت کافی بگذارد. سال ها از زمانی که شعیبی به عنوان بازیگر در «
آژانس شیشه ای» ظاهر شد و دستیار کسانی مثل فریدون جیرانی و فرزاد مؤتمن در کارگردانی بود، می گذرد و او توانسته رزومه نسبتا قابل اعتنایی برای خودش به عنوان فیلمساز بسازد.
شعیبی بعد از تجربه دشوار «سیانور» که قصه ای تاریخی و حساسیت برانگیز داشت، به حال و هوای فیلم اولش «دهلیز» برگشته است تا قصه ای با حس و حال اجتماعی و نسبتا تلخ روایت کند. این بار هم خود شعیبی طرح اولیه را نوشته و از فیلمنامه نویس ها خواسته آن را کامل کنند. گفته می شود
سارا بهرامی که برعکس دیگر شخصیت های فیلم تاکنون عکسی از گریم خاص او منتشر نشده حضور قابل توجهی در فیلم دارد. از قرار معلوم نقش جدی
امین حیایی هم به جذابیت فیلم کمک کرده است.
«هیچ چیز سخت تر از این نیست که که ببینی تنها شده ای. عزیزانت رو می بینی و دوستشون داری، ولی همه تو رو انکار می کنن. درها رو به روت بستن و تو تنها شدی. تنهایی باتلاقه». بر اساس این متن که عوامل به جای خلاصه داستان به رسانه ها داده اند نباید تعجب کنیم که «دارکوب» حس و حال یک ملودرام اشک انگیز را به خودش بگیرد و ارتباط نزدیکی با مخاطبان عادی جشنواره برقرار کند. گرچه در ابتدا قرار بود
سعید آقاخانی هم در فیلم بازی کند و بعدا منتفی شد اما «دارکوب» هنوز هم جزو فیلم های اولیه پر بازیگر جشنواره امسال به حساب می آید.
سرو زیر آب- جدیدترین ساخته محمد علی باشه آهنگر قصه ای مرتبط با سرنوشت تعدادی از شهدای گمنام تعریف می کند.
باشه آهنگر بعد از اولین فیلمش «نبات داغ» که تمرینی برای ورود به عرصه فیلمسازی بود، با «نیمه گم شده» سعی کرد مسیر جدیدی را برای پرداختن به قصه های مرتبط با دفاع مقدس ایجاد کند. او این مسیر را با سوژه های جذاب «فرزند خاک» و «بیداری رؤیاها» ارتقا داد و با «
ملکه» سر و شکل حرفه ای تر و پر هزینه تر هم به آن داد. «سرو زیر آب» هم ادامه ای بر این مسیر است که باشه آهنگر از حدود پنج سال پیش درصدد ساخت آن بود اما به دلیل تامین نشدن سرمایه تولید فیلمبرداری اش به تاخیر افتاد.
از بنیاد سینمایی فارابی، سازمان سینمایی سوره و موسسه تصویر شهر به عنوان سه نهادی نام برده می شود که سرمایه تولید فیلم را تامین کرده اند. فیلمبرداری در لوکیشن هایی واقع در تهران، میبد، روستای مزرعه کلانتر یزد و روستای سپیددشت لرستان انجام شده و بازیگران متعددی در فرآیند تولید طولانی اش مقابل دوربین زرین دست رفته اند. گرچه ممکن است فیلمنامه «سرو زیر آب» از نقاط مثبت فیلم باشد اما به نظر می رسد باشه آهنگر در کارگردانی اش حرف بیشتری برای گفتن دارد و با سکانس های زیر آب و حرکت های دشوار دوربین جذابیت های بصری زیادی برای فیلمش طراحی کرده باشد.
در بخشی از متنی را که به عنوان خلاصه داستان منتشر شده می خوانیم: «جهانبخش برای اثبات بی گناهی اش و بازگشت آرامش سفر بلندی را آغاز می کند. سفری که پایانش زندگی بسیاری را تغییر می دهد.» می شود حدس زد درام باشه آهنگر قصه ای شخصیت محور دارد که به قول خودش نسبت به دیگر فیلم هایش در آن تاکید بیشتری روی نهاد خانواده شده است. همین طور روی اقوام ایرانی و نقش پررنگ آنها در سال های جنگ تحمیلی. عباس بلوندی طراح صحنه و لباس «سرو زیر آب» در گفتگو با مهر، این فیلم را بهترین اثر باشه آهنگر توصیف کرده است.
شعله ور- یک فیلم دیگر از زوج موفق مقدم دوست و نعمت الله؛ داستان یک مرد شکست خورده در سیستان و بلوچستان.
ارزیابی کارنامه متنوع فیلمسازی نعمت الله نشان می دهد آثار او شباهت های تماتیک و اجرایی +ثابتی ندارد و ترجیح می دهد هر بار مخاطبش را غافلگیر کند. مثال بارزش «رگ خواب» که هیچ شباهتی به «
آرایش غلیظ» نداشت. مهم ترین اشتراک تماتیک فیلم های او را به قول خودش شاید بتوان در «انسان شناسی فیلم ها و پس زدن لایه های آدم ها» خلاصه کرد. او و رفیق قدیمی فیلمنامه نویسش هادی مقدم دوست، هر بار سراغ بازنمایی قصه زندگی شخصیت هایی از روزگار معاصر ما می روند که ریشه در تجربه های زیسته خودشان و ذهن جستجوگر و خلاق شان دارد. حاصل تلاش های او، از «
بوتیک» تا «
رگ خواب» در سینمای بی تنوع ایران، پیشنهادهای متفاوتی محسوب می شوند. «شعله ور» می تواند یکی دیگر از این ذوق و ظرافت های تماشایی زوج دوست داشتنی مقدم دوست - نعمت الله باشد.
شعله ور درباره مردی به نام فرید است که احساس می کند «عددی» نشده و این احساس زندگی اش را تحت تاثیر قرار داده است. فیلمی درباره حسادت. نقش فرید را امین حیایی بازی می کند که پیش از این تجربه همکاری با نعمت الله را نداشته است. نقش پسر فرید را هم پسر خود حیایی بازی می کند، دارا حیایی. فیلمبرداری طولانی و ۱۲۰ جلسه ای شعله ور سال گذشته در شهر زابل سیستان و بلوچستان انجام شده است.
«رگ خواب» فیلم پرتره زنانه مای بود که هم به مذاق منتقدان خوش آمد، هم فروش شش میلیاردی فیلم در گیشه، علی رغم اجتماعی و تلخ بودن و کمدی نبودن فیلم، نشان داد دل مخاطبان را به دست آورده است. «شعله ور» می تواند پرترهای از یک مرد شکست خورده باشد؛ فیلمی کنجکاوی برانگیز که احتمالا باز هم پر از ظرایف و جزئیات همیشگی فیلمنامه ها و فیلم های نعمت الله - مقدم دوست است. جغرافیای متفاوت فیلم و شهری و آپارتمانی نبودن فیلم احتمالا بازی متفاوت امین حیایی از همین الان برگ برنده های «شعله ور» هستند.
عرق سرد- یک فیلم کنجکاوی برانگیز ار کارگردان فیلم متفاوت «من». بازسازی داستان واقعی یک فوتبالیست زن.
قبل از نمایش «من»، در خلاصه داستان فیلم نوشته بودند: «ما رو نرقصون آذر!» و همین خلاصه عجیب و مبهم، کنجکاوی ها را درباره اولین تجربه فیلمسازی سهیل بیرقی بیشتر کرد. تا قبل از «من» فقط می دانستیم بیرقی تجربه دستیاری عبدالرضا کاهانی در فیلم هایی مانند «آدم»، «
اسب حیوان نجیبی است»، «
بی خود و بی جهت» و «
استراحت مطلق» و فیلم هایی از واروژ کریم مسیحی، بهرام توکلی، رسول صدر عاملی و ... را داشته است. من اما شیوه داستان گویی و لحن متفاوتی داشت. انتخاب شیوه روایت بیرقی باعث شده بود با وجود سوژه ای که محدودیت های سینمای ایران آنها را بر نمی تابید، روی خط قرمزهایی حرکت کند که فیلمش را به تجربه ای جسورانه در محتوا و فرم تبدیل کرد. به خاطر همین انتظار می رود «عرق سرد» هم در مسیر قالب های معمول روایی سینمای ایران حرکت نکند و متفاوت باشد.
داستان فیلم درباره دختر فوتبالیستی است که حقش را تضییع می کنند و مانع از حضور او در فینال بازی های آسیایی می شوند. گویا نقش
باران کوثری در این فیلم، شباهت هایی به زندگی جنجالی نیلوفر اردلان، کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان ایران دارد. اردلان دو سال قبل به دلیل مخالفت همسرش با خروج او از کشور و ضبط گذرنامه اش، نتوانست تیم ملی فوتسال زنان را در جام ملت های آسیای سال ۲۰۱۵ همراهی کند.
احتمالا خط اصلی داستان فیلم بیرقی بر نمونه واقعی اش انطباق دارد و خرده داستان های فیلم آن را از شباهت به جزئیات زندگی فوتبالیست تیم ملی دور می کند. کاری شبیه شیوه کار هومن سیدی در «
خشم و هیاهو». شنیده ها می گویند بیرقی در فیلم جدیدش کارگردانی، فضا و قصه و جهان متفاوتی از «
من» را تجربه کرده است. تمرکز فیلم روی داستان یک زن فوتبالیست با توجه به بی سابقه بودن این موضوع احتمالا جذاب خواهد بود و مقدمه ای خواهد شد برای اکران خوب «عرق سرد».
فیلشاه- یک انیمیشن فانتزی دیدنی و با کیفیت از گروه سازنده «شاهزاده روم».
هادی محمدیان و گروه «هنر پویا» را با انیمیشن «شاهزاده روم» به یاد می آوریم. با اثری که در اکران عمومی اقبال موفقیت آمیزی داشت و «پرفروش ترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران» لقب گرفت و نخبگان فن می گویند تکنیک های کارتونی و انیمیشن سازی آن با استانداردهای روز دنیا قابل مقایسه است. طراحی های دقیق و جذاب مکان ها، فضاهای داستانی و موقعیت هایی که در داستان «شاهزاده روم» وجود داشت، باعث شد کارشناسان و منتقدان به محمدیان و گروهش نمره خوبی بدهند.
داستان «فیلشاه» در جنگلی در آفریقا اتفاق می افتد. رئیس گله فیل ها صاحب فرزندی می شود که همه انتظار دارند جانشین رئیس گله باشد اما برخلاف تصور همه «شادفیل» بسیار دست و پا چلفتی است و هیکل گنده اش همیشه باعث خرابکاری می شود. تیمی ۱۵۰ نفره برای تولید این انیمیشن کار کرده اند و ۵۰ انیماتور مسئولیت متحرک سازی انیمیشن را بر عهده داشته اند.
یکی از چالش های اصلی این تیم، متحرک سازی حیوانات چهارپا و دوپای پر تعدادی است که در این انیمیشن حضور دارند و با ۳۰ نرم افزار گرافیکی روی طراحی آنها کار شده است. بخشی از مراحل رندینگ «فیلشاه» که به ده میلیون گیگاهرتز ظرفیت پردازشی نیاز داشته، در اوکراین و بخشی در ایران انجام شده و در آمریکا صداگذاری شده است. فیلمنامه «فیلشاه» هم با مشورت
بهروز افخمی، هادی مقدم دوست و وحید امیرخانی در ده ماه نوشته شده است.
سازندگان «فیلشاه» می گویند این انیمیشن از «شاهزاده روم» جذاب تر و چشم نوازتر از کار در آمده است و یک قدم به پیش است. داستان «فیلشاه» فانتزی تر از «شاهزاده روم» است که ریشه در واقعیت داشت. فانتزی بودن داستان و سروکار داشتن با کاراکترهای حیوانات، احتمالا «فیلشاه» را انیمیشنی جذاب خواهد کرد. تیزر «فیلشاه» هم گواهی می دهد که با پدیده ای در تراز انیمیشن های بین المللی طرف هستیم.
کامیونکامبوزیا پرتوی از دوازده سال پیش که «کافه ترانزیت» را ساخت، سراغ فیلمسازی نرفت. او در این مدت مشغول فیلمنامه نویسی در پروژه هایی مانند «شب» و «
هر شب تنهایی»
رسول صدر عاملی، «
محمد رسول الله (ص]» مجید مجیدی و «
فراری»
علیرضا داودنژاد بود و قید کارگردانی را زد. اما اواخر سال پیش بالاخره تصمیم گرفت نهمین فیلم سینمایی اش را بسازد.
«کامیون» در سکوت خبری ساخته شد و تقریبا هیچ خبری از داستان فیلمنامه آن به بیرون درز نکرد اما شنیده ها از هیئت انتخاب جشنواره می گویند فیلم پرتوی فیلمی اجتماعی با قصه ای به روز است که داعش در آن نقش دارد. به همین خاطر، پرتوی فیلمش را با مدیریت فیلمبرداری تورج اصلانی در مرزهای سوریه و عراق، در روستاهای اطراف منطقه «سیلوانا» در استان آذربایجان غربی، در شهرهای ارومیه و میانه و در نهایت در لوکیشن های مختلفی در تهران از جمله آزادی، تهرانسر، گلابدره، شهرک غرب، صادقیه و ... جلوی دوربین برده است. جز آقاخانی، نیکی کریمی هم از بازیگرانی است که جلوی دوربین پرتویی رفته اما ظاهرا در سکانس های شهری فیلم بازی می کند.
تعدد و تنوع لوکیشن های فیلم نشان می دهد با یک فیلم جاده ای طرف هستیم. با فیلمی که سعید آقاخانی در نقش راننده کامیون در شهرهای مرزی ایران، عراق و سوریه در تردد است و در این سفرها اتفاقاتی مرتبط با گروه تکفیری داعش و نیروهایش می افتد. گریم و نقش متفاوت سعید آقاخانی در عکس های منتشر شده از فیلم نشان می دهد او یکی دیگر از نقش های جدی اش را بازی کرده است که احتمالا مورد استقبال مخاطبان فیلم و البته داوران جشنواره فیلم فجر هم قرار بگیرد.
لاتاری- کوچ مهدویان از بازسازی واقع نمای قصه های تاریخی به یک فیلم اجتماعی به روز با سوژه ای ملتهب.
ارزیابی کارنامه کوچک اما پرچگالی
محمد حسین مهدویان آن قدر برآیند مثبتی دارد که نیازی به رجوع به گذشته و مرور کیفیت و جایگاه آثار مستندنمای او از جمله سریال «آخرین روزهای زمستان» و فیلم های «
ایستاده در غبار» و «ماجرای» نیمروز نیست. او در «
ماجرای نیمروز» یک قدم جلوتر از فیلم قبلی اش آمد و فیکشن را با واقعیت های تاریخی فیلم تلفیق کرد و نمره قبولی گرفت. او حالا با تصمیمی جسورانه در «لاتاری» از گذشته جدا شده و به دهه ۹۰ آمده است. به قصه ای به روز، اجتماعی و خط قرمزی که محدودیت های زیادی را در مسیر کار او قرار می دهد. اهالی سینما «لاتاری» را آزمونی برای ثبت جایگاه مهدویان در سینمای ایران می دانند.
دریافت پروانه ساخت فیلم آن قدر جنجال و دردسر داشت که خود مهدویان هم از آن ناامید شده و با همکار همیشگی اش ابراهیم امینی مشغول نوشتن فیلمنامه «لاغرها بر می گردند» شده بود. با تغییر شورای پروانه ساخت، بالاخره مجوز «لاتاری» هم رسید و مهدویان و گروهش بلافاصله فیلم را در دبی کلید زدند و فیلمبرداری را در ایران و قطر ادامه دادند. سوژه اصلی فیلم درباره قاچاق زن های ایرانی است. در فیلم جدید مهدویان، هادی حجازی فر باز هم در نقش متفاوتی ظاهر شده است و جواد عزتی هم دوباره نقشی جدید را بازی می کند.
اوایل تولید فیلم شایعه ای منتشر شد که «لاتاری» نسخه ای ایرانی شده از فیلم «ربوده شده» است که البته اصلا نمی توان به آن اعتماد کرد. انتخاب سوژه ای جنجالی، حساسیت ها درباره فیلم مهدویان را بالا برده است و همه منتظر و کنجکاوند که در روزهای جشنواره ببینند «لاتاری» ارزش این همه دردسر را برای مهدویان داشته است یا نه. مهدویان با وجود حساسیت ها، با اطمینان می گوید فیلم حتما به مذاق ایرانی ها خوش می آید چون فیلمی است در دفاع از غیرت. او می گوید «لاتاری» بهترین فیلمی است که ساخته.
ماهورا- یک درام بومی، عاشقانه و واقعی درباره تقابل عشق و زندگی با جنگ.
وقتی اسامی فیلم های جشنواره اعلام شد، خیلی ها به اشتباه افتادند که حمید زرگرنژاد فیلم اولی است. اما او چهار سال پیش اولین فیلمش، «
پایان خدمت» را ساخته بود. فیلمی که بهروز افخمی فیلمنامه اش را نوشته بود و سعید راد و امیر جدیدی بازیگران اصلی اش بودند. زرگرنژاد در همه این سال ها مشغول مستندسازی بوده و ایده ساخت «ماهورا» از دل یکی از همان مستندها شکل گرفته است.
در روستایی مرزی، «ماهور» زیباترین دختر روستا به عنوان عروس هور انتخاب می شود تا یک روز در هفته خود را به آب بسپارد و هور بارور شود و قهرش نگیرد. اما امین، معروف به «سمور»، قاچاقچی ایرانی، ماهور را می دزدد. این یک داستان واقعی تاریخی است که زرگرنژاد برای ساخت مستندش و تحقیقات درباره این موضوع چهار سال وقت گذاشته است تا در نهایت به یک فیلمنامه سینمایی برسد. «ماهورا» در روستای بازسازی شده احمدآباد سیار در روستای عطیش از توابع شهرستان کارون ساخته شده و فیلمبرداری این فیلم ۱۰۳ دقیقه ای سه ماه طول کشیده که بخشی از آن هم در زیر آب فیلمبرداری شده است.
«ماهورا» یک فیلم جنوبی است که در منطقه ای بکر می گذرد و درباره عشق و جنگ است. جنگ در حاشیه داستان رخ می دهد و داستان پر است از صحنه های قایق و بلم سواری، فرار، شلیک، عروسی، شادی، عزا، غم و ... فیلمی درباره سنت ها، باورها و آیین های مردم جنوب و عرب زبان های اهواز. ساعد سهیلی با گریمی متفاوت، لهجه جنوبی و گاهی زبان عربی، نقشی سخت با سنی بیشتر از سن واقعی اش بازی می کند؛ یکی از آن نقش هایی که می تواند نام او را در میان نامزدهای بهترین بازیگر مرد جشنواره قرار بدهد.
مصادره- یک کمدی سیاسی با حال و هوای فرنگی و با حضور رضا عطاران.
مهران احمدی در طول این سال ها با نقش های مختلفش در فیلم های «
شیار ۱4۳» و «
نفس» نرگس آبیار و نقش «بهبود» سریال «
پایتخت» به عنوان بازیگر شناخته شده است اما او سابقه ای طولانی و پرکار در پشت صحنه سینما دارد؛ از مدیر تولید بودن و برنامه ریزی تا بازی گردانی و دستیاری در فیلم های پوران درخشنده، عبدالرضا کاهانی، روح الله حجازی، سامان سالور و ... او تا به حال هفت فیلم کوتاه ساخته است که آخری اش «ساکنین محترم» بود که اردیبهشت امسال با فیلمبرداری مسعود سلامی ساخت و دورخیزی بود برای اولین فیلم سینمایی اش، «مصادره». او در روزهای پایانی فیلمبرداری، خودش به عنوان آخرین بازیگر، جلوی دوربین هم رفته است.
«ایران خیلی بزرگه ولی ما هم خیلی بدشانسیم...»؛ این خلاصه گنگ چیزی از داستان فیلم لو نمی دهد ولی نکته جالب فیلم این است که بیشتر آن در ارمنستان فیلمبرداری شده است. بازیگران فیلم در ارمنستان در لوکیشین هایی شبیه لوکیشن های سینمایی هالیوود و با گریم های متفاوت و کنجکاوی برانگیز جلوی دوربین رفته اند. داستان فیلم در چند دوره زمانی روایت می شود، به همین خاطر بازیگران با گریم های مختلفی بازی می کنند. «مصادره» در کنار «خجالت نکش» یکی از فیلم های کمدی جشنواره است که با توجه به حضور رضا عطاران، احتمالا مورد توجه قرار خواهد گرفت.
یک کمدی با رنگ و بوی سیاسی. طنزی که عوامل فیلم می گویند تلاش کرده اند در آن از سخیف بودن فرار کنند. از همین الان می شود نام «مصادره» را در بین فیلم های منتخب بخش سیمرغ فیلم برگزیده مردمی قرار داده و گیشه پرفروشی برای اکران سال بعد فیلم پیش بینی کرد. حضور رضا عطاران به تنهایی تضمین این اتفاق است. از روی عکس های منتشر شده فیلم هم می توان حدس زد طراحی صحنه فیلم هم مورد توجه مخاطبان و هیئت داوران قرار بگیرد و نامزد شود.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.