به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، گفته های
پرویز فلاحی پوراز سایه روشن های نقش نصرت در سریال «
شهرزاد». او روایتی جالب از ممنوع الکاری و دلیل نافرجام ماندن همکاری هایش با
حسن فتحی بیان کرد و دلیل این اتفاق را اسماعیل عفیفه دانست.
در فصل اول سریال «شهرزاد» ابوالفضل پورعرب تصویر چندگانه از حشمت به نمایش گذاشت؛ در عین وفاداری مطلق به بزرگ آقا هوای قباد را هم داشت و با ایما و اشاره به بیننده حالی می کرد با او نسبتی دارد. پورعرب رفت و پرویز فلاحی پور جایش را گرفت؛ در نقش نصرت برادر حشمت.
این بازیگر هم تصویر کلی یار وفادار بزرگ آقا را به باورمان نشاند اما در قسمت آخر و حالا در سری تازه رویی دیگر از شخصیت ارائه کرده تا جایی که گاهی گمان می شود فلاحی پور نخ تسبیح نقش را از دست داده. خودش در این گفت و گو توضیح می دهد ماجرا چیست. حرف های جالب دیگری هم درباره ممنوع الکاری و دلیل نافرجام ماندن چند همکاری اش با حسن فتحی بیان کرده. انگشت اتهام او به سمت اسماعیل عفیفه، تهیه کننده باسابقه تلویزیون است.
در جایی درباره دو سال ممنوع الکاری خود از سال 89 تا 91 صحبت کرده بودید. داستان از چه قرار بود؟ چرا چنین اتفاقی افتاد؟واقعیتش این است که این اتفاق به صورت رسمی نیفتاده بود و خودم و دوستان که پیگیر این موضوع شدیم، اسمم به عنوان ممنوع الکار در جایی نوشته نشده بود. منتها در آن دو سال هر بار پای کارکردن من به میان می آمد اجازه کار پیدا نمی کردم. منشا این ماجرا به سریال «
دلنوازان» و شبهه هایی که در آن کار به وجود آمد بر می گردد.
معمولا هم در مسائل اینچنینی نه شما می توانید حرف تان را ثابت کنید نه طرف های مقابل و آخر هم مشخص نمی شود که مقصر چه کسی بوده است. به هرحال مسئله از این قرار بود که در آن سریال بین ماه ئ تهیه کننده اختلاف به وجود آمد و بعد از آن جریان، نزدیک به دو سال تا پای قرارداد برای کارهای مختلف می رفتم اما شکل نمی گرفت. اما الان دیگر نمی خواهم به آن بپردازم چون گذشته و من هم گذشتم اما چون اسمم در هیچ لیستی نیامده بود، شاید بشود آن را ممنوع الکاری پنهان نامید.
و طبعا پیشنهادهای زیادی را هم از دست دادید.
بله. امیدوارم این اتفاق برای هیچ هنرمندی نیفتد چون در آن دو سال خیلی از لحاظ مالی و جایگاهی که در آن بودم متضرر شدم.
بعد از این ماجراها به سریال «شهرزاد» رسیدید. با توجه به حاشیه هایی که به دلیل رفتن ابوالفضل پورعرب پیش آمد انگار به نوعی حضور شما یکی از پیامدهای رفتن او بود.
در ابتدا زمانی که فیلمنامه شهرزاد نوشته شد، نقش حشمت را به من پیشنهاد دادند، اما وقتی در پای میز مذاکره با آقای عفیفه مجری طرح سریال صحبت کردیم، مبلغی که پیشنهاد کردند خیلی با انتظار من فاصله داشت و از همکار صرفنظر کردم. تیم سازندگان هم ابوالفضل پورعرب را برای نقش حشمت پیشنهاد دادند اما پس از مدتی در درون تیم عوامل سریال «شهرزاد» از لحاظ تهیه کنندگی و تیم مدیریتی تغییر و تحولاتی به وجود آمد. در آن زمان دوباره من به سریال پیوستم و قرار شد در نقض نصرت برادر حشمت بازی کنم.
از نیمه راه وارد شدن به سریال برای خودتان چالش به وجود نیاورد؟
بله این چالش برای هر بازیگری که بخواهد از نیمه راه به یک کار بپیوندد اتفاق می افتاد چون زمان کمی داشتم تا خودم را به نصرت نزدیک کنم اما شانسی که داشتم این بود که در ابتدای کار فیلمنامه را خوانده بودم و با کار آشنایی داشتم. به هر حال تمام تلاشم را به کار بستم تا به کمک آقای فتحی خودم را برسانم.
ورود شخصیت نصرت به سریال «شهرزاد» بسیار رازآلود بود اما در انتهای فصل اول بیشتر گره های شخصیتی او باز می شود. ابتدای فصل دوم هم به نوعی سعی شده بود شخصیت نصرت مرموز باشد و مدام واقعیت را از قباد پنهان کند اما این روند دیگر مانند فصل قبل موفق نیست.
اینکه بیننده به شخصیت نصرت شک کند بد نیست و یکی از تکنیک هاست که بیننده بین دانستن و ندانستن باقی بماند اما به هر حال می دانم که یک عمدی وجود داشته که نصرت در ابتدا شخصیت رازآلودی باشد و بعد مشخص شود کیست و باز در ادامه دچار پیچش شود.
در فصل اول رابطه بین حشمت (ابوالفضل پورعرب) و قباد خیلی صمیمی تر بود و انگار تعریف و مبنای درست تری داشت اما بعد از گذشتن قسمت های زیاد با حضور نصرت، هنوز رابطه قباد و او خیلی نزدیک نیست و انگار علاوه بر مخاطب، خود قباد هم حضور نصرت را به جای حشمت نپذیرفته.
این عدم پذیرش قباد طبیعی است. برای هر انسانی چنین شرایطی پیش بیاید و کسی پیدا شود و بگوید من پدر واقعی تو هستم، سعی می کند با او فاصله بگیرد و مدام بین باور و عدم باور دست و پا می زند.
از خرده داستان های وابسته به شخصیت نصرت، حضور شربت و رابطه آنها با هم است. این کاراکتر در ابتدا به خانه بزرگ آقا پناه می آورد، اما در مدت کمی رابطه عمیق عشقی بین نصرت و شربت به وجود می آید. از طرفی وقتی نصرت او را از خانه خارج می کند عملا دیگر دلیلی برای پرداختن به این رابطه وجود ندارد. خودتان در زمان خواندن فیلمنامه با لق بودن این رابطه مشکلی نداشتید؟
در قسمت های آینده خواهید دید که این ارتباط چطور ادامه پیدا می کند و نصرت شربت را برای ادامه زندگی به کجا برده. درباره عمق رابطه و عشق بین این دو نفر هم باید بگویم، به هر حال با توجه به گذشته و حوادثی که برای هر دو این شخصیت ها پیش آمده و نیازهای هر انسان، شکل گیری این عشق دور از ذهن نبود.
برگردیم به گذشته، شما با سریال «شب دهم» حسن فتحی به چهره ای شناخته شده در میان مردم تبدیل شدید. چرا پس از آن دیگر در کارهای محبوب و پربیننده این کارگردان مثل «مدار صفر درجه»، «میوه ممنوعه»، «در مسیر زاینده رود» و... با او همکاری نداشتید؟آقای فتحیبرای کارهای شان از من دعوت کرده اند حتی در زمان پیش تولید سریال های «مدار صفر درجه» و «در مسیر زاینده رود» هم به من پیشنهاد کار دادند. نقشی که قرار بود در «مدار صفر درجه» بازی کنم به خاطر ندارم اما درباره سریال «در مسیر زاینده رود» حتی علیرضا نادری نویسنده، نقش حاج بهزاد را براساس ویژگی های من نوشته بود اما دقیقا مانند فصل اول شهرزاد، اسماعیل عفیفه که آن زمان تهیه کننده بود باعث شد که سوءتفاهم پیش بیاید و به توافق نرسیدیم. شاید آن نقش قسمت مهدی سلطانی بود. او حتی با آن نقش به شهرت رسید.
انگار مشکلات تان با تهیه کننده ها همیشه مانعی برای پذیرفتن خیلی از نقش ها شده است؟ البته از این سوءتفاهم ها میان تهیه کننده و بازیگر پیش می آید که در نتیجه عدم شناخت متقابل، تفاوت شخصیت ها و... است. گاهی هم اصلا تهیه کننده بازیگر را نمی خواهد. می گویند: «طرف می خواسته مادرش را بفروشد، از او می پرسند چطوری؟ می گوید مبلغی می گویم که کسی نخرد.» این دقیقا حکایت بعضی از تهیه کننده هاست که وقتی بازیگری را نمی خواهند مبلغی را پیشنهاد می دهند که بازیگر بگوید نه.
یاور «شب دهم» شخصیت محبوبی بود اما بعد از آن تجربه بازی در نقش لوطی مسلک نداشتند. حتی به سمت بازی در سریال های طنز «مرد هزارچهره» و «اگه بابام زنده بود» رفتید. تجربه موفق بازی در نقش یاور را نمی خواستید تکرار کنید؟نمی خواستم خودم را تکرار کنم. با اینکه بعد از «
شب دهم» سریال «نسیم رویاها» را بازی کردم که شخصیتی شبیه به یاور داشت و از همان طبقه اجتماعی می آمد، اما همیشه می خواستم مردم با یک نقش نو رو به رو بشوند اما قبول دارم که گاهی بازیگرهایی که سال ها یک نقش را تکرار می کنند هم موفق هستند و بیننده هم آن را می پذیرد.