به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران:
کیهان در انتقاد از تلویزیون نوشت:
یک جانباز مدافع حرم که به برنامه شب یلدای شبکه اول سیما دعوت شده بود، حرفهایش به بهانه « شب یلدا بودن» توسط مجری قطع شد. این در حالی بود که توقع میرفت دست کم به اندازه مهمانان دیگر- بازیگران سینما – به جانباز راه دفاع از حرم که با وجود درد و با ویلچر به برنامه آمده بود، وقت داده شود.
بیتوجهی به این جانباز تا حدی بود که به گفته یکی از مجریان سیما، موجب دلشکستگی وی شده است!
متاسفانه سپردن سکان برنامهسازی به عناصر بینسبت با انقلاب و در عین حال به دور از تخصص و تعهدات حرفهای و برآمده از رابطه و خاصه اوامر حامیان مالی گاه فاجعه آفرین است و موجب سلب اعتماد مردم متدین به رسانه ملی میشود.
مدتی پیش در مسابقهای از شبکه سوم سیما، یک موسیقی عبری که به عنوان سرودی ملی- صهیونیستی مشهور است، پخش شد که این نشان از ناآگاهی و غیرحرفهای بودن تهیهکننده و عوامل برنامه داشت.
همچنین کیهان در رابطه با دعوت از ناصر ملک مطیعی برای حضور در برنامه های تلویزیونی نوشت:
رسانه سلطنتی بریتانیا (BBC) طی گزارشی از دوران فعالیت ناصر ملک مطیعی در فیلمفارسیهای مبتذل و تلاش برای به صحنه آوردن وی، ملک مطیعی را «میراث ملی ایران» خواند.
در این گزارش که با عنوان «چرا ناصر ملکمطیعی میراث ملی ایران است» در تارنمای «بی بیسی» منتشر شده است، ضمن تجلیل و تحسینهای مختلف از این هنرپیشه فیلمهای ضد اخلاقی دوران طاغوت و اعتراض به مانعتراشی بر سر حضور وی در رادیو و تلویزیون ایران آمده است:
«... میراث ملی فقط نوابغ ریاضی، معماران بزرگ، نقاشان جریانساز، ادیبان و فیلمسازانی با محبوبیت جهانی نیستند. چهرههای فرهنگ عامه، به اندازه همۀ حرفههای ذکر شده، در شکلگیری مفهومی انتزاعی و بینهایت وسیعی که به نام «ایران» میشناسیم، نقش دارند. با این نگاه، ناصر ملکمطیعی را باید بهعنوان میراث ملی ایرانیان جدی گرفت...»
به این ترتیب در حالی که طی هفته گذشته، ناگهان دو شبکه تلویزیونی (نسیم و شما) و همچنین شبکه رادیویی جوان بدون هیچگونه مناسبتی و در یک اقدام سؤالبرانگیز قصد داشتند این عنصر فرهنگ و هنر طاغوت را به روی آنتن ببرند و برای بسیاری این پرسش پیش آمد که چگونه به یکباره چنین هماهنگیای رخ میدهد، بیبی سی با گزارش خود که به فاصله دو روز از اتفاق یاد شده، انتشار یافت، پرده از این ابهام برداشت که اصل ماجرا از کجا آب میخورد!
«بیبیسی» و همپالکیهای داخلیاش در حالی برای محبوبیت جعلی امثال ملک مطیعی، گریبان چاک کرده و آمارهای دروغین ارائه میدهند که اکران فیلم «نقش نگار» با بازی وی، علیرغم انتظار فروش میلیاردی و توهم استقبال دهها میلیونی مردم، در جدول فروش حتی پایینتر از فیلمهای سخیفی مانند «آدم باش» قرار گرفت و براساس آمار، تنها ۴۵ هزار نفر در سراسر ایران به دیدن آن رفتند! یعنی آن محبوبیت عظیم(!) مورد نظر بنگاههای استعماری مانند «بی بیسی» و زنجیرهایهای داخلیشان فقط ۰/۰۵ درصد از این مردم را جلب کرد! نکته جالب آنکه برخی رسانههای زنجیرهای مانند روزنامه «آفتاب یزد» با دروغپردازی و فریب،حتی منکر اکران عمومی فیلم «نقشنگار» (به تهیهکنندگی بابک زنجانی)، شدند!
اما علیرغم همه این تلاشها و دست و پا زدنها، بازهم «بی بیسی» نتوانست در گزارش خود به ابتذال امثال هنرپیشه یاد شده در سینمای پیش از انقلاب و بازی وی در مستهجنترین صحنهها اعتراف نکند. «بی بیسی» نوشت: «... به همان اندازه که میزان خشونت و سکس در فیلمهای ایرانی رواج پیدا میکرد، در فیلمهای او هم صدای شکستن هندوانهها (که برای صداگذاری صحنههای مشت و دعوا استفاده میشد) و تعداد نماهای زاویه پایین از رقاصههای بیخیال فزونی گرفت...»
روزنامه ایران درباره تیزرهای فریبنده فیلم های سینمایی نوشت:
متأسفانه برخی از تبلیغات سینمایی مصداق بارز فریب تماشاگر است و به گونهای به چیدمان و تدوین صحنههایی از فیلم دست میزنند که قصه فیلم دچار تحریف و قلب واقعیت شده و به گونه دیگری در ذهن مخاطب تداعی میشود.
تأسف اصلی کار جایی است که یک نگاه جنسیتی و گاه سخیف و مبتذل پشت ساخت این تیزرها وجود دارد. مثلاً صحنهها یا دیالوگهایی را انتخاب میکنند که نمادهایی از شوخی یا موقعیتهای جنسی را برای مخاطب تداعی کرده و او را در فهم سوژه فیلم دچار اشتباه میکند. برخی مواقع نیز یک پلان از فیلم که واجد شوخی کلامی است آنقدر مورد تأکید قرار گرفته و به قول متخصصان ارتباطات از عنصر برجستهسازی در آن استفاده میشود که مشمئزکننده و آزاردهنده شده و اتفاقاً تأثیر سوء و منفی داشته و به جای جاذبه فیلم منجر به دافعه آن میشود.
فارغ از اینکه این سبک و ساختار تیزرسازی نمیتواند فیلم را بدرستی معرفی کند و به اصطلاح فاقد اعتبار و روایی لازم است نوعی فریب مخاطب را هم در پی دارد. در واقع تصویر و تصوری از فیلم حاصل میشود که هیچ ارتباطی با ذات و ماهیت قصه ندارد و صرفاً برای برانگیختن حس کنجکاوی مخاطب و تحریک او برای تماشای فیلم کاربرد دارد. این در حالی است که در نهایت دود این شیوه تبلیغی به چشم خود عوامل و سازندگان فیلم میرود. وقتی مخاطب بواسطه تبلیغ یک فیلم به تماشای آن رفته و در واقع به گمان خویش، آگاهانه دست به انتخاب فیلمی زده است با فیلمی مواجه میشود که فارغ از ضعیف و قوی بودن، هیچ ارتباطی با تبلیغ آن و در واقع تصویر ذهنی مخاطب ناشی از این تبلیغ ندارد دچار حس فریب خوردگی شده و نسبت به آن اثر دچار دافعه میشود. همین حس دافعه در مخاطب میتواند به افراد دیگر هم تسری یابد و فردی که دچار چنین احساسی شده به دیگران تماشای فیلم را توصیه نکند و حتی آنها را منع کند لذا به همین دلیل فیلم مخاطبان خود را از دست داده و تبلیغ فیلم به ضد خود بدل شود!
واقعیت این است که تیزرهای تبلیغاتی فیلمها قرار است که به مخاطب آگاهی بدهد و نباید آن را به یک آگهی صرف تبلیغی تقلیل داد. حتی اگرکارکردهای این تیزرها را مثل آگهی بازرگانی هم بدانیم گزینشهای شیطنتآمیز برخی پلان و سکانسها و اتصال آنها به هم که فیلم را جوری معرفی کند که دور از قصه آن باشد خود میتواند مصداق یک جرم حقوقی یا دست کم یک بیاخلاقی حرفهای باشد حتی اگر الگوی این ساخت، اروتیک هم نباشد. تیزرهای تبلیغاتی فیلم باید مخاطب را نسبت به فیلم آگاه کند نه آنکه فریبش دهد.
همچنین روزنامه ایران درباره ماجرای حذف سکانس هایی از «خانه کاغذی» از قول تینا پاکروان نوشت:
تینا پاکروان تهیهکننده فیلم «خانه کاغذی» از رفتار تلویزیون و تأکید آنها بر حذف حسین پاکدل از تیزرهای این فیلم انتقاد کرد و از خواستههای رسانه ملی برای پخش تیزر این فیلم گفت.
پاکروان با اشاره به حساسیت تلویزیون بر سر چهره و نام حسین پاکدل میگوید:«زمانی که تیزرهای فیلم را برای پخش به تلویزیون دادیم ابتدا به ما اعلام کردند که باید تصویر حسین پاکدل را حذف کنید اما بعد از اینکه نسخه جدید تیزرها را به آنها دادیم؛ بازهم تیزرها از تلویزیون پخش نشد. وقتی پیگیری کردیم، به ما گفتند حتی اسم حسین پاکدل را باید از تیزرهای تلویزیونی حذف کنید. بعد از حذف نام و صدای حسین پاکدل، به ما اعلام شد که باید بسیاری از تصاویر من هم که بهصورت کلوزآپ و نمای نزدیک بوده حذف شود و تنها سکانسی باز و لانگ شات از فیلم در تیزر گنجانده شود. من متوجه این اعمالنظرها و محدودیتها نمیشوم.» پاکروان در ادامه به این نکته هم اشاره میکند که «درحالی تلویزیون دستور به حذف تصویر من از تیزرهای تلویزیونی داده که هماکنون سریال سالهای مشروطه با بازی من در حال پخش از شبکههای صداوسیما است. این رفتار صداوسیما پیش از این نیز سابقه داشته است. حتی در زمان پخش فیلم «یحیی سکوت نکرد» که خانم فاطمه معتمدآریا در آن بازی کرده بود، تیزرهای فیلم بهدلیل حضور ایشان پخش نشد درحالی که خانم معتمدآریا در یکی از مهمترین سریالهای تلویزیون به نام «گل پامچال» بازی کرده بود. تهیهکننده فیلم «خانه کاغذی» در پایان به این نکته اشاره میکند که افرادی همچون فاطمه معتمدآریا، حسین پاکدل و بسیاری دیگر توسط تلویزیون معرفی شدهاند و در زمانی که تلویزیون مخاطب زیادی داشت، اتفاقاً همین شخصیتها یکی از دلایل جذابیت برنامههای صداوسیما بودند اما متأسفانه این رسانه از داشتههای خود محافظت نمیکند.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.