به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، سریال «زیر پای مادر» یکی از دو سریال رمضانی تلویزیون است که این شبها از شبکه یک پخش میشود. در این پرونده میخواهیم به بررسی این مجموعه بپردازیم :
قبول داریم که «زیر پای مادر» به نسبت سریال «
نفس»، مخاطبان بیشتری را جذب کرده و در مناسبت رمضان موفق تر ظاهر شده اما نمی توانیم آن را سریال خوبی بدانیم و نقاط قوت آن را برجسته کنیم. زیر پای مادر، سریال درجه یکی نیست. نقدهای زیادی به آن وارد است و از بسیاری از نقاط ضعفش نمی شود راحت گذشت. مهم ترین انتقادها متوجه فیلمنامه آن است که به قلم سعید نعمت الله نوشته شده.
قصد داشتیم مصاحبه ای مفصل با این نویسنده داشته باشیم و نقدها را با خودش در میان بگذاریم اما به دلایلی امکانش فراهم نشد برای همین هم بدون حضور این نویسنده ابهامات، سوالات و نقدهایمان را مطرح کردیم.
چهار دلیل برای این که معتقدیم «زیر پای مادر» سریال خوبی نیست
بیش از اندازه تلخ: حتی در بدترین شرایط زندگی هم یک سری اتفاق خوب و مثبت وجود دارد که آدم ها را دلخوش کند. اما معلوم نیست چرا در «زیر پای مادر» همه چیز تا این حد سیاه و تیره است. مخاطب با یک سری شخصیت عصبی، شکست خورده، غمگین و خانه خراب رو به روست که انگار قرار نیست آرامشی در زندگی شان تجربه کنند. همه درگیر بحران هایی هستند که شاید در شرایط عادی چندان هم بحران به نظر نرسند یا خیلی راحت تر از چیزی که می بینیم قابل حل باشند. اما سریال ترجیح می دهد این بحران و تلخی را به طرز اغراق شده ای بزرگ جلوه دهد.
چرا داد می زنید؟ «زیر پای مادر» برای مناسبت رمضان در نظر گرفته شده و بعد از افطار و مناجات روی آنتن می رود. طبیعتا انتظار می رود یک مقدار به آرامش روحی روزه داران هم کمک کند اما نکته بارز این سریال، دعوا و جنجال و پرخاشگری است. شخصیت ها مدام برای هم شاخ و شانه می کشند، مدام سر هم داد می زنند، مدام دل شان می خواهد آن یکی را سر جایش بنشانند. نتیجه اش هم این می شود که ساعت های بعد از افطار در منزل مخاطبان به جای آرامش و حس خوب، صرف شنیدن یک سری داد و هوار می شود.
دیالوگ های طولانی: درست است که استفاده از دیالوگ های طولانی و پیچیده، جزو ویژگی های بارز فیلمنامه های سعید نعمت الله است اما این طولانی بودن و پیچیدگی وقتی از حد بگذرد از یک جایی به بعد آزاردهنده می شود. اینکه بازیگران در یک لوکیشن ثابت کنار هم بنشینند و یک حرف معمولی را یک ربع طول بدهند که اسمش نمی شود سبک نویسندگی! پس اینجا کارگردانی به چه کاری می آید؟ در سریال زیر پای مادر، دیالوگ و تصویر در اختیار هم نیستند. همه چیز بر پایه دیالوگ می چرخد و شباهت زیادی به نمایش رادیویی پیدا کرده.
شخصیت های اغراق شده: شخصیت های سریال «زیر پای مادر» رئال و قابل درک نیستند. انگار در دنیای دیگری زندگی می کنند و ما نه با شیوه زندگی شان ارتباط برقرار می کنیم و نه حرف زدن شان را می فهمیم. مثلا رخساره نمونه بارز یک فرشته است که حتی یک اشتباه هم در زندگی اش ندارد. کبابی و قاچاقچی فلسفی صحبت می کنند و حرفه ای شان از دل کتاب های ادبی بیرون می آید. برادرها هنوز یقه پاره می کنند و همه چیز طوری پیش می رود که مخاطب گمان می کند دارد کاراکترهای فیلمفارسی های قدیمی را در بستر ناملموس فلسفی تماشا می کند. این شخصیت های تکراری
واکاوی تشابه میان کاراکترهای سریال زیر پای مادر با سایر سریال هایی که به قلم سعید نعمت الله نوشته شده اند.
اگر به دیالوگ های طولانی و داد و هوارها و فضای تلخ سریال «زیر پای مادر» کاری نداشته باشیم و هیچ نقدی هم به آن هاوارد نکنیم از یک مسئله نمی توانیم راحت بگذریم؛ اینکه تمام کاراکترهای سریال، یک جورهایی برایمان آشنا هستند. سعید نعمت الله از یک طرف تمایل زیادی به استفاده از بازیگرهای تکراری کارهای قبلی اش دارد و از طرف دیگر به یک سری کاراکتر ثابت در کارهایش وفادار است.
اگر کاراکترهای سریال «زیر پای مادر» را کنار هم فهرست کنیم، متوجه می شویم که هرکدام از آنها به لحاظ ویژگی های درونی و رفتاری و جایگاهی که در خانواده و اجتماع دارند، برایمان آشنا هستند. چون بارها و بارها مشابه شان را در کارهای خود نعمت الله دیده ایم و با سرگذشت شان آشنایی داریم.
وقتی رخساره را می بینیم بدون این که بخواهیم ذهنمان یکراست می رود سراغ مدینه. از خلیل یاد همان پدرهای متعهد و تنهای سریال های دیوار، پشت بام تهران و مادرانه می افتیم. اشکان را قبلا در سریال های دیوار و مدینه دیده ایم و اسماعیل نفر اصلا برایمان ناشناخته نیست. تشابه هرکدام از کاراکترهای سریال را با سایر سریال های این نویسنده بررسی می کنیم.
رخساره؛ پریوش نظریه
سابقه همکاری با نعمت الله: سریال مدینه
کاراکترهای مشابه: مدینه
تحلیل کاراکتر: کاراکتر رخساره به طور کامل از داخل سریال مدینه سیروس مقدم آمده. حتی گریم این بازیگر هم تغییری نکرده است. مدینه زنی تنها بود که بعد از مرگ همسرش با پسر ناتنی اش زندگی می کرد. زنی مدبر و مدیر. اشتباهی ازش سر نمی زد، همه قبولش داشتند، حرفش حرف حق بود، زحمت می کشید، کارآفرینی می کرد و خلاصه هیچ نقطه تاریکی در زندگی اش نداشت. رخساره هم چیزی غیر از این نیست.
اینجا هم برای کسی مادری می کند که دخترش نیست. همسرش را از دست داده و حالا قاب می سازد و زندگی می گذارند.
«رخساره» به لحاظ جایگاه اجتماعی عین مدینه است. همه قبولش دارند، روی اسمش قسم می خورند و... جالب اینجاست که حتی لحن صحبت کردن رخساره هم با مدینه تفاوتی ندارد. شاید تنها فرقش این باشد که در این سریال نیم نگاه عاشقانه ای هم دارد که در مدینه چنین نگاهی وجود نداشت.
سابقه همکاری با نعمت الله: ندارد
کاراکترهای مشابه: رعنا، افسانه و اختر
تحلیل کاراکتر: برای آنهایی که سریال های سعید نعمت الله را دیده اند، شخصیت آتنه، جدید و دور از ذهن نیست. در سریال های مختلفی که براساس فیلمنامه های نعمت الله ساخته شده، ما از این جنس کاراکتر زیاد دیده ایم. زنی خوش گذران که به خاطر رسیدن به آرزوهایش شوهر و بچه اش را رها می کند و حالا بعد از سال ها، پشیمان بر می گردد و می خواهد مادری کند.
شخصیت رعنا با بازی لعیا زنگنه در «مادرانه» غیر از این بود؟ آتنه بلندپرواز است، دلش می خواهد به جایگاه بلندی در زندگی برسد اما نهایتا پشیمان بر می گردد و می بیند جایی بین خانواده ندارد. تنها و سرگردان می شود و آرزوی بخشیده شدن دارد. از این منظر، شخصیت شباهت زیادی به افسانه سریال «شیدایی» یا اختر نمدزن «پشت بام تهران» هم دارد. انگار آتنه از برآیند نقش های «رعنا»، «افسانه» و «اختر» ساخته شده.
سابقه همکاری با نعمت الله: میکاییل، پشت بام تهران
کاراکترهای مشابه: اردلان، جمیل و میکاییل
تحلیل کاراکتر: سعید نعمت الله علاقه زیادی به رابطه پدر و فرزندی دارد. پدری که همسرش را به دلیلی از دست داده و حالا حاضر است برای اینکه فرزندش به جایی برسد و موفقیتی پیدا کند، حتی خودش را هم فدا کند. در «مادرانه»، اردلان تمجید یک پدر حمایتگر بود. هر کاری می کرد تا دخترش از وضعیت بدی که داخلش گیرکرده بیرون بیاید.
در «دیوار» جمیل چنین ویژگی ای داشت. تمام زندگی اش در عشق به دخترش خلاصه می شد. در «پشت بام تهران»، غیاث بعد از به دنیا آمدن فرزندش چنین حسی را به او پیداکرد. دور همه چیز را به خاطر او خط کشید و حالا در خلیل، اشکان همه زندگی او شده. به لحاظ سبک حرف زدن و ویژگی های رفتاری و درست بودن تصمیم ها و حالات، خلیل یک جورهایی هم به شخصیت میکاییل سریال سیروس مقدم شبیه است.
سابقه همکاری با نعمت الله: دیوار، مادرانه، مدینه
کاراکترهای مشابه: جمیل و اردلان
تحلیل کاراکتر: نقش مهدی سلطانی، یک جورهایی مشابه نقش های پیشین او در سریال های دیگر سعید نعمت الله است. اسماعیل نفر شباهت زیادی به کاراکتر جمیل سریال «دیوار» دارد. جمیل 15 سال در زندان بود و در این مدت هیچکس به ملاقاتش نمی آمد. در واقع از خانواده و اجتماع طرد شده بود. حتی خواهرش هم با او قطع رابطه کرده بود و تنها نقطه امید او دخترش خورشید بود.
درست مثل اسماعیل نفر که با وجود ثروت زیادی که دارد تنهاست. خانواده اش او را طرد کرده اند. حتی امکان برقراری رابطه با خواهر و برادرهایش را هم ندارد. این کاراکتر به لحاظ جنس عاشقی اما از نوع کاراکتر اردلان تمجید است. کاراکتری که به خاطر رسیدن به عشقش هرکاری می کرد و از هیچ کسی خجالت نمی کشید. حتی شیوه عشق ورزیدن، بیان این احساسات و دیالوگ های عاشقانه اسماعیل هم شبیه کاراکتر اردلان تمجید است.
سابقه همکاری با نعمت الله: ندارد
کاراکترهای مشابه: بهمن
تحلیل کاراکتر: مجید نوروزی اولین بار است که در سریال تلویزیونی بازی می کند و طبیعتا تجربه ای در همکاری با هیچ نویسنده و کارگردانی ندارد. با این حال نقشی که برای او نوشته شده شباهت زیادی به کاراکترهای سایر سریال های سعید نعمت الله دارد.
این نویسنده به کاراکتر پسرهای جوان که تصمیم های غیرعاقلانه می گیرند، بلندپروازند، سریع عاشق می شوند، سریع به فکر ازدواج می افتند و حاضرند برای رسیدن به دختر مورد علاقه شان هر کاری بکنند و... علاقه زیادی دارد. مهرداد صدیقیان در دو سریال «دیوار» و «مدینه» ایفاگر چنین نقشی بود. کاراکتر عباس غزالی در «مادرانه» هم با وجود تفاوت هایی که داشت تا حدی در همین مسیر حرکت می کرد. جوان های سریال نعمت الله هیچ کدام شان آدم های بدی نیستند. انگار شرایط و خامی زیاد باعث می شود یک سری تصمیم های اشتباه بگیرند.
سابقه همکاری با نعمت الله: مدینه، پشت بام تهران
کاراکترهای مشابه: بلبل، آقا ولی
تحلیل کاراکتر: بابا بیژن سریال «زیر پای مادر»، کاراکتری تنها، رنج کشیده و بیمار است که به خاطر تمام مشکلاتی که از سر گذرانده، عمیق و پیچیده به نظر می رسد. او سال هاست دخترش را از دست داده و تمام لحظات در انتظار بازگشت او مانده. آرزویش این است که همه را دور هم جمع کند اما عملا چنین اتفاقی فراهم نمی شود. درست مثل آقا ولی سریال «پشت بام تهران».
او هم عاشق خانواده است اما هر کاری می کند، نمی تواند غیاث را راضی کند که کنار آنها بماند و از طرف دیگر هاله در کارش مدام کارشکنی می کند. به لحاظ سختی و تنهایی که از سر گذرانده به کاراکترش در مدینه هم شباهت هایی دارد. بلبل آن سریال از زندان آزاد می شود و می فهمد تنهاست و در این دنیا جز عروسکش کسی را ندارد. آنجا هم تنهایی و خستگی روزگار، از او شخصیت پیچیده ای ساخته بود.
سابقه همکاری با نعمت الله: پشت بام تهران
کاراکترهای مشابه: رشید
تحلیل کاراکتر: ما در سریال ها و فیلم های مختلف، برادرشوهر غیرتی زیاد داشته ایم؛ از آن دست برادرشوهرهایی که بعد از مرگ برادرشان حاضرند هر کاری بکنند تا همسر برادرشان با کسی ازدواج نکند یا کنار خودشان باقی بماند. کاراکتر صدرا از این جهت شباهت زیادی به شخصیت رشید «میکاییل» دارد. یک جوان سنتی و پرهیاهو که حاضر است برای حفظ ناموس خانواده اش هر کاری انجام دهد.
رشید برای اینکه مبادا همسر میکاییل تنها رها شود یا به کسی دل ببندد، لحظه به لحظه او را دنبال می کند و حتی مجال نفس کشیدن به او نمی دهد اما از طرف دیگر قلب مهربانی دارد، به پدرش احترام می گذارد اما این احترام باعث نمی شود که از چارچوب فکری اش عدول کند.
صدرای زیر پای مادر هم در همین راستا حرکت می کند. شاید تنها تفاوت صدرا با رشید این است که صدرا آدم نمی کشد و خشم اش را بیش از اندازه بروز نمی دهد.
سابقه همکاری با نعمت الله: زیر هشت، میکاییل
کاراکترهای مشابه: سروان محمودی، عزیز
تحلیل کاراکتر: عمو بهرام مامور نیروی انتظامی است و این چهارمین باری است که مجید واشقانی در چنین نقشی ظاهر می شود. در سریال های «ماتادور»، «انقلاب زیبا» و «میکاییل» نقش پلیس را داشت و دوباره همان را در این سریال تکرار کرد. جدای از اینکه نقش بهرام به لحاظ ظاهری شباهت زیادی به سروان محدودی در میکاییل دارد، در مضمون هم شباهت هایی بین آنها دیده می شود.
بهرام برادر خلیل است اما رفتاری که در قبال او نشان می دهد چیزی فراتر از برادر است. درواقع بهرام یک جور خصلت حمایت کنندگی دارد. هر کاری می کند تا حمایتش را از برادرش نشان دهد. شباهت کمرنگی هم به عزیز سریال مدینه با بازی مجید صالحی دارد. صالحی در آن سریال نقش برادر روحی را داشت؛ فردی معتاد بود که بعد از ترک اعتیادش به تنها یاور و حامی روحی بدل می شود و رهایش نمی کند.