به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، در این پرونده قصد داریم به ۲۰ سینماگر مردی که در سالهای اخیر در سینمای ایران بیشترین تاثیرگذاری را داشتهاند بپردازیم که دیروز در بخش اول ۱۰ مورد را باهم بررسی کردیم و حالا 10 مورد بعدی را مرور میکنیم:
او بیشتر در مقام یک تحلیل گر و کارشناس توانست به عنوان یک فرد تاثیر گذار خودش را در سینمای ایران معرفی کند. استارات این اتفاق هم از قبل از حضورش در برنامه «هفت» زده شد، زمانی که او به عنوان کارشناس در برنامه « دو قدم مانده به صبح» حاضر شد و با تحلیل مسائل چالشی سینما و دعوت از طرفین دعوا توانست به برخی اتفاق ها سمت و سو و جهت بدهد. جیرانی در ادامه با حضور در برنامه «هفت» و با وسیع شدن دامنه فعالیتش در این برنامه توانست در بحرانی ترین شرایط مدیریتی سینمای ایران در سال های 88 و 89 نفش تاثیر گذاری بر جریان ریل گذاری غلط مسولان وقت سینمایی بگذارد تا حدود مانع از اجرای برخی سیاست های غلط بشود. حفظ این خط مشی از سوی جیرانی موجب شد تا در نهایت جریان حاکم برسینما که به لحاظ فکری همسو با مسولان وقت تلویزیون بودند ، او را از گردونه خارج کنند.
شهرت سعید ملکان به خاطر طراحی چهره فیلم ها و سریال ها است اما از یک جایی به بعد تصمیم گرفت در کنار این حرفه به عنوان سرمایه گذار و تهیه کننده در سینما ادامه فعالیت داشته باشد. این اتفاق سال 1391 با تهیه «آسمان زرد کم عمق» بهرام توکلی رخ داد. ملکان بعد از فیلم «آسمان زرد کم عمق» تهیه دیگر فیلم توکلی یعنی «بیگانه» را بر عهده گرفت و تهیه کننده فیلم «آرایش غلیظ» حمید نعمت الله شد. آن زمان برای برخی این سوال پیش آمد یک تهیه کننده جوان و تازه کار چطور می تواند با دو فیلمساز مهم همکاری کند؟ کم کم مسیر ملکان یک تغییر اساسی پیدا کرد. او سراغ کارگردان های فیلم اول رفت؛ استعدادهای شان را کشف می کند و تهیه کننده فیلم شان می شود. «گینس»، «برادرم خسرو»، «ابد و یک روز»، و «بی حساب» نتیجه این تمهید است. پس طبیعی است که ملکان کاشف استعدادهای جوان لقب بگیرد و توان او برای جذب سرمایه فیلم های آن ها چند برابر شود.
آن چه همایون اسعدیان را در لیست مردان قدرتمند سینما قرار می دهد، صرفا اعتبار کارگردانی و تهیه کنندگی او نیست. اسعدیان از سینماگران متوسط سینما است که گلیم خود را بخوبی از آب بیرون کشیده اما قدرتش را بخاطر فعالیت های صنفی بدست آورده. نشانه قدرت نمایی او سال 90 که رئیس کانون کارگردان ها شد و بعد از سال های جای علیرضا رئیسان را گرفت به چشم آمد. پی گیران سینما می دانند همایون اسعدیان ، محمد مهدی عسگرپور و مازیار میری سه یاز غار هستند و چه در مسولیت های اجرایی و چه در تولید فیلم سینمایی از یکدیگر بهره می برند. گاهی یکی تهیه کننده می شود و آن یکی کارگردان و ... یکی رئیس خانه سینما می شود،دیگری دبیر جشن و آن یکی مدیر اجرایی. پس این سه نفر را باید یک تیم دانست و قدرت شان در سینما را صرفا به پای اسعدیان ننوشت. همایون اسعدیان از سال پیش رئیس شورای صنفی نمایش شد که نقشی مهم در چیشن ترکیب فیلم ها دارد.
بدون تردید در بین کارگردانان سینمای ایران متنفذترین فردی است که می توان بدون هیچ لکنتی این لقب را به او داد. کارگردانی که توانست بدون گرانترین و عظیم ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را بسازد و طولانی ترین اکران هم به نام خودش ثبت کند. در طول این برهه زمانی یعنی از آغاز تولید تا پایان اکران مجیدی توانست بدون پاسخگویی به نهاد ، سازمان و یا فردی خاص تمام امکانات را در اختیار بگیرد. او در حال حاضر سرگرم آماده سازی فیلم جدیدش « پشت ابرها» است.
اوایل دهه هفتاد و در سال هایی که سینمای ایران آرام آرام وارد دوران تازه ای از حیات خود می شد، او و برادرش در هدایت فیلم جریان اصلی تولید را در دست گرفتند تا جایی که این دفتر تبدیل شد به یک کارتل جمع و جور سینمایی ، میزان قدرت آنها در جذب کارگردانان صاحب نام و حجم بالای تولیداتشان موجب شد تا در همان سال ها شایعه ای دهان به دهان بچرخد که برادران شایسته مورد حمایت ریس جمهور وقت قرار دارند و بواسطه همین رانت هست که توانسته اند بر سینمای ایران سیطره پیدا کنند. آنها در دوران اصلاحات هم همین قدرت را داشتند، اما به تدریج از میزان تاثیرگذاری آنها کاسته شد. اما با اینحال دفتر هدایت فیلم همچنان یکی از قدرتمندترین دفاتر پخش است.
تا قبل از ساخت «زیر نورماه» کسی جدی اش نمی گرفت، هر چند« کودک و سرباز» ش در جشنواره تحویل گرفته شد و جوایزی هم به آن دادند، اما اعتماد منوچهر محمدی به او و دادن پروژه حساسی چون « زیر نورماه» موجب شد تا میرکریمی وارد معادلات سینمایی شود. به هر حال ساخت فیلمی چالشی درباره روحانیت آن هم در سال های اولیه دولت اصلاحات برای تثبیت موقعیت یک کارگردان جوان کافی بود تا او وارد بازی شود. میرکریمی از همین جا به بعد مسیرش را مشخص کرد ضمن اینکه با ساخت فیلم هایی چون «اینجا چراغی روشن است» و «خیلی دور، خیلی نزدیک» توانست خودش را به عنوان کارگردانی صاحب سبک معرفی کند. از اینجا به بعد میرکریمی تبدیل به برندی شد که همکاری با او برای طرف دوم امتیاز محسوب می شد، رسیدن به همین نقطه ، آغاز بود برای شروع قدرتنمایی رضا میرکریمی در عرصه تولید و همچنین عرصه مدیریتی.
او که حالا مدتی است به مدیر عاملی خانه سینما رسیده ،جزو تهیه کنندگانی است که همیشه مورد اعتماد نهادهای دولتی از تلویزیون بگیرید تا فارابی و حوزه هنری بود و هست. در همه این سال ها تمامی این نهادها بدون توجه به سمت و سوی سیاسی شاهسواری که متمایل به چپ و اصلاح طلبی است ، به او پروژه های استراتژی و حساسشان را واگذار کرده اند . از همین رو شاهسواری همیشه تهیه کننده معتمد آنها در هر برهه زمانی بوده تا پروژه های سنگین به لحاظ مالی و موضوعی را به سرانجام برساند. مثلا در دولت اول محمود احمدی نژاد و زمانی که قرار شد برای سی سالگی انقلاب چند فیلم سینمایی ساخته شود، مسولین وقت تولید یکی از این آثار به نام «گزارش واقعی» را به او واگذار کرد و یا در بحبوبه اختاف حوزه هنری با وزارت ارشاد در سال های پایانی دولت دهم، حوزه از شاهسواری دعوت کرد تا فیلم «مزار شریف» را برایش تهیه کند.
به عنوان مدیر تولید مورد اعتماد فیلمسازان مطرحی چون ابراهیم حاتمی کیا، مجید مجیدی و رسول ملاقلی پور بود و همین رزومه برایش کافی بود که بتواند کار تهیه کنندگی را در سینما شروع کند. او ابتدا برای اینکه و به بیراهه نرود با شراکت مجید مجیدی تهیه کنندگی را به شکل مستقل در سینما و تلویزیون شروع کرد. او بواسطه برند مجیدی توانست در تلویزیون پروژه مهم و سنگین «شوق پرواز» را بگیرد و هم زمان حوزه هنری هم تهیه چند تا از پروژه هایش از جمله «خدا نزدیک است» و « یک وجب آسمان» را به او سپرد. نوروز بیگی در ادامه با پرویز پرستویی وارد مشارکت در امر تولید شد و چند فیلم و سریال با همکاری او در مقام شریک تهیه کننده و بازیگر تولید کرد. مسیر حرکتی نوروز بیگی به شکلی بود که او در کمتر از 5 سال توانست به جایگاهی در عرصه تهیه کنندگی برسد که بانک پاسارگاد را مجاب کند که تولیدات سینمایی اش را به او واگذار کند.
از همان روزهایی که به عنوان جوانترین مدیر تلویزیون مشغول به کار شد و در ادامه با وجود سن و سال کمش ماموریت پیدا کرد تا پروژه زمین خورده«کوچک جنگلی» را به سرانجام برساند پشتش حرف و حدیث های زیادی مبنی بر اینکه وابسته به جایی است و مورد حمایت است به راه افتاد. ساخت فیلم ضد جریان «عروس» بر تنور این حرف ها بیشتر دمید اما افخمی بدون توجه به این مسائل مسیرش را در سینما ادامه داد. تثبیت موقعیتش به عنوان یک کارگردان صاحب سبک ، صراحت لهجه اش در بیان مسایل مختلف سیاسی، اجتماعی و سینمایی او را به جایگاهی رساند که مورد اعتماد حزب قدرتمند آن سال ها یعنی «حزب مشارکت» قرار گرفت و با حضور در لیست آنها توانست به عنوان اولین سینماگر به عنوان نماینده مردم وارد مجلس ششم شود. افخمی بعد دوره نمایندگی نه به خاطر آثارش که به خاطر صراحت لهجه اش کماکان در کانون توجه قرار داشت تا جاییکه توانست تریبون برنامه «هفت» را در اختیار بگیرد.
از تئاتر کارش را شروع کرد، جوانی که آرام آرام خودش را در تئاتر تثبت کرد و مورد اعتماد کارگردانان این عرصه قرار گرفت و نقش های پر رنگ و اثر گذاری را به او دادند. تماشای یکی از کارهای او توسط رضا درمیشیان کافی بود تا نوید مسیرش برای ورود به سینما هموار شود. درمیشان نقش اول فیلم «عصبانی نیستم» را به او داد، فرصتی که محمد زاده با نهایت تیز هوشی از آن استفاده کرد و توانست میخ خودش را سفت بکوبد فیلم درمیشان توقیف شد، اما همان اکران های جشنواره ای کافی بود تا کارگردانان از وجود استعدادی تازه در عرصه بازیگری خبر دار شوند. او با تیزهوشی از بین انبوه پیشنهاداتش به آنهایی جواب مثبت داد که می دانست می تواند با حضور در آنها بخش دیگری از توانایی هایش را به رخ بکشد. اتفاقی در جشنواره سی و چهارم افتاد و سینماگران دیگر پذیرفتند جوان اول سینما کسی نیست جز نوید محمد زاده.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
عه...علی نصیریان؟فرج الله سلحشور؟؟؟اینا چی شدن؟
اسم این دوتا بی تجربه هست و اسم اساتید نیست
آقای سلحشور و استاد انتظامی و استاد نصیریان و... تو این لیست نیستن اما نوید محمدزاده و محمدرضا گلزار اسمشون تو این لیسته
واقعا نمیفهمم