به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران «مادر قلب اتمی» به کارگردانی علی احمدزاده، این روزها دچار حاشیه های فراوانی شده است.
پیشتر هم چنین مسائلی اتفاق افتاده بود؛ اینکه فیلمی مجوز ساختش را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده و از همین سازمان هم اجازه اکران گرفته است ولی چند روز از نمایش عمومی فیلم نگذشته که موج شکایات صنفی و قومی نسبت به فیلم آغاز شده و هر فردی گلهای را مطرح میکند که چرا داستان فیلم، به من دکتر یا مهندس یا اهل رشت و اصفهان و... پرداخته است که این قسمت از فیلمنامه توهین به شغل یا قوم من است و سرانجام هم فیلم از پرده اکران دور شده است. اینروزها نیز دو فیلم «اکسیدان» و «مادر قلب اتمی» دچار همین موضعگیریهای متعصبانه شدهاند. طرح شکایاتی که حتی به مجلس شورای اسلامی هم کشیده شده است و رئیس سازمان سینمایی هم در مورد این موضعگیریها اظهار نظر کرده است. در این راستا با علی احمدزاده؛ کارگردان «مادر قلب اتمی» گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
بارها و طی سالیان گذشته تا همین اواخر، شاهد مسیری بودهایم که فیلمهایی، مراحل دریافت مجوز اکرانشان را گذرانده، به پرده نمایش هم رسیدهاند و برای یکی دو روز و یک یا دوهفته بر پرده بودهاند ولی ناگهان با موجهای انتقادی از سوی ارگانها و صنفها مواجه شدهاند، در ادامه این موجها آنقدر بلند و بلندتر شدهاند که توانستهاند فیلم را از پرده اکران پایین بکشد. حال شاهد این اتفاق برای فیلم شما؛ «مادر قلب اتمی» و نیز «اکسیدان» به کارگردانی حامد محمدی هستیم. در این دو مورد نمایندگان مجلس اقدام به جمعآوری امضاء برای نمایش داده نشدن این دو فیلم کردهاند. از نگاه شما بهعنوان کارگردان یکی از این دو اثر، این نوع برخوردها وقتی کمیسیون فرهنگی مجلس، وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان سینمایی وجود دارند چقدر سنجیده است؟
واقعیت این است که به شخصه اصلا درکی از چرایی این نوع برخوردها ندارم چراکه وقتی قبلتر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همین کشور، اکران فیلم را مجاز دانست، بهحتم دقت لازم بررعایتشدن موازین قانونی در ساخت یک اثر را انجام داده که مجوز را صادر کرده است. بر اساس این تحریمها و نقدها بهنظر میرسد که حوزه هنری بهطورجداگانه تصمیم میگیرد، فیلمی را تحریم کند ودیگر آن را نمایش ندهد و هیچ ارگانی هم نسبت به این نوع تصمیمگیریهایش عکسالعملی نشان نمیدهد. حال سوال اینجاست چرا در مجلس، هیچ کسی نمیپرسد چرا شما در سینماهایتان را بر فیلمی میبندید که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجوز اکرانش را صادر کرده است؟ چرا سوال نمیشود که هدف حوزه هنری از این نوع برخوردها چیست؟ آیا قصد دارد فرهنگسازی کند؟ و فیلم را مناسب نمایش نمیداند؟ این روش نادرست است زیرا فیلم بر پرده اکران است، حال در سینماهای محدودی ولی نمایش دارد و مردم هم اگر بخواهند به تماشایش میروند. بهنظر میرسد که حوزه هنری هم با داشتن تعداد زیادی سینما یکی از وظایفش حمایت از فیلمهایی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همین کشور به آن مجوز اکران داده است. معتقدم مجلس باید به این مهم توجه و رسیدگی کند. این یک سوی مسئله است و از سوی دیگر هم عدهای از هموطنان ارمنی نامه نوشته وامضا جمع میکنند، در حالی این شکایت و نقد را مطرح میکنند که وقتی به صحبتهایشان گوش میکنیم متوجه میشویم اکثر آنها فیلم را ندیدهاند و تنها مواردی را شنیدهاند و براساس شنیدههایشان شاکی شدهاند.
بهطور کلی بههیچ عنوان، انگیزه شکلگرفتن چنین رفتارهایی را متوجه نمیکنم. جالب است که در این میانه این اتفاقات در اطراف فیلمها رخ میدهد، عدهای هم مدعی هستند که این نوع برخوردها خود یک نوع تبلیغ خوب برای فیلم است و مردم بیش از گذشته برای دیدن اثر راغب میشوند، گفتهای که شاید زمانی درست بود ولی آنقدر این اتفاق و این نوع برخوردها با آثار سینمایی شده است که دیگر حتی جنبه تبلیغی هم پیدا نمیکند.
شاید اگر ۱۰ سال پیش، نقدها و شکایتها به این شکل مطرح میشد آنقدر عجیب نبود که امروزه به ثانیهای اخبار این نوع شکوایهها و بیان نقدها در رسانههای ملل پخش میشود.
از طرف سازمانی با من تماس گرفتند. الان دقیقا یادم نمیآید اسم کامل سازمانی که با من تماس گرفتند چه بود زیرا تمایلی به صحبتکردن با آنها نداشتم ولی یکی از سازمانهای حقوق بشر فعال در کشور آمریکا بود و سوالشان در مورد همین اتفاقاتی بود که اطراف فیلم واکرانش در ایران افتاده است که با تعجب میپرسیدند، این اتفاقات چه معنی دارد؟ جالب است که در این کشور رئیسجمهور انتخاب میشود، او وزرایش را بر میگزیند و هر کدام از این وزرا نیز شغلی دارند، چرا تا این حد در کار همدیگر دخالت میکنند. شبیه این است من بهعنوان یک فیلمساز بروم و در کار یک دکتر دخالت کنم و بهجای او عمل جراحی انجام دهم. مملکت ما مشکلاتی بسیار دارد که اگر هر کدام از وزیران در حوزه مسئولیتی خودش مشغول باشد مشکلات کمی مرتفع خواهند شد. اینکه بیایند و درگیر فیلمی شوند که سهسال هم توقیف بوده و در نهایت هم با سانسورهای بسیار و تحریمهای گسترده به پرده اکران رسیده است چه فایدهای دارد. درست مثل این میماند که مظلومی را در گوشهای پیدا کنی و بهجای کمککردن به او، چهارسنگ هم به او پرتاب کنی.
اینگونه نیست. اصلا معلوم نیست اعتراض این جمع به چه نکتهای است زیرا جالب است بدانید که سادهترین و سالمترین کاراکتر فیلم متعلق به دختری ارمنی است و او همان نقشی را بازی میکند که این عده به آن اعتراض دارند. یا نکته دیگری که بیان کردهاند این است که چرا در مقابل محراب مقدس، پیانو میزنند، جای پیانو در کلیسا آنجا که در فضای فیلم است نیست و کمی آنسوتر است. مورد اعتراضی دیگرشان این است که چرا دختران مسیحی که در فیلم نشان میدهید مشروب نوشیدهاند، مسیحیهای معتقد مشروب نمینوشند و در هیچ کجای دنیا، هیچ فردی که مشروب خورده پشت فرمان نمینشیند. پاسخ من به این عده این است این اثری که مشاهده میکنید اثری سینمایی است و فیلم مستند نیست.
نکتهای که در اینجا وجود دارد و تنها به فیلم شما مربوط نمیشود به اعتراضاتی بر میگردد که هر از چندگاهی بعد از ساختن یک فیلم یا سریال از سوی افراد، اصناف و ارگانها مطرح میشود که تاکید شاکیان بر این است که این فیلم یا سریالی که ساختهاید توهین به صنف و ارگان و... ماست. شما فکر میکنید در دنیای فیلمنامهنویسی و ساخت آثار سینمایی، اگر قرار باشد روی خطی نوشت که به هیچ صنفی پرداخته نشود به این دلیل که امکان دارد به عدهای از افراد صنفی بربخورد، چگونه باید ساخت، نوشت و بازی کرد؟
به این علت که افراد شاغل در شغلهای کلان، مدام در کار همدیگر دخالت میکنند، مردم هم از آنها الگوبرداری کرده بنابراین هر فردی به خودش اجازه میدهد در کاری دخالت کند، کمپینی راه بیندازد و فیلمی را تحریم کند. در این مملکت شرایط به سمتی رفته که گویا دیگر مرجع قانونی مطرح نیست، همه وقتی از هر چیزی ناراحت میشوند بهسرعت کمپینی راه انداخته و جیغ و فریاد می کشند و اعتراض میکنند. وقتی در فضاهای مجازی بر سر هر مسئله کوچکی مردم به جان هم میافتند در مسائل کمی مهمتر که دیگر نباید از این نوع برخوردها بهتزده شویم. وقتی میخواهیم فیلمنامه بنویسیم طبق قانون و موازین کشور از صدموردی که در کل دنیا سوژه فیلمها میشود ما تنها مجازیم به پنج مورد بپردازیم، این مسئله؛ یعنی ما در محدودیت فکری در حال فکر کردن هستیم، فکر را مینویسیم، باز هم به سختی مجوزی دریافت کرده و شروع به ساختن اثر میکنیم بعد تازه گرفتار اعتراض صنوف، قومهای مختلف و... می شویم که دادشان این است چرا از ما گفتید، ساختید، اصلا به ما توهین شده است و... باید به تمام این عزیزان گفت که اینجا سینماست، سینما امری ذهنی است چرا شما همه چیز را مستند میبینید و توهین به خود تصور میکنید! کار به جایی رسیده است که فیلمسازان تنها باید درمورد خودشان بسازند که مبادا به کسی یا صنفی بر بخورد. بهنظرم مسئولان، وزرا و نمایندگان یک کشور، الگوهای رفتاری یک ملت هستند، وقتی ما مراحل قانونی را برای شکایت طی نکنیم و در کار همدیگر دخالت کنیم، مردم نیز غیر قانونی رفتار کردن و دخالت در فضاهایی که تخصصی در آنها ندارند را میآموزند.
در این میانه جایگاه رفتاری و دخالتی کمیسیون فرهنگی مجلس تا کجاست، چه باید بکنند و در همین راستا سازمان سینمایی چه کاری میتواند انجام دهد؟
در روالی طبیعی تا چند روز دیگر مهلت اکران فیلمم تمام میشود ولی کمیسیون فرهنگی مجلس و مجلس بهتر است وارد چنین مسائلی نشوند. بههرحال هر فیلمی به افرادی میپردازد که در جامعه تقریبا مشابه آنها وجود دارد و این امکان هست که اعتراضی دراین حد ایجاد شود. کار مجلس پرداختن به مسائل کلان و مهمتر است. کمیسیون فرهنگی مجلس، وظیفه دارد از حوزه هنری سوال کند که شما با چه قانون و مجوزی میآیید و فیلمهایی را که مجوز اکران از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفتهاند اکران نمیکنید. بهنظرم الان مهمترین وظیفه کمیسیون فرهنگی در قبال سینما طرح این سوال و بررسی آن است.
رئیس سازمان سینمایی در برابر این مسائل مطرحشده خطاب به شاکیان گفته بود که بهتر است هر فردی در حیطه وظایف خودش عمل کند، این سخنی است که بعد از شمقدری تقریبا روسای سازمان سینمایی بارها بیان کردهاند اما باز هم شاهد تکرار این نوع برخوردها بودهاند فکر میکنید چه راهکاری میتواند کارساز بوده و این نوع شکایات را در مسیر درست و منطقیای قرار دهد؟
-بهنظرم، هیچ راهکاری کارساز نیست!
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.