به گزارش
منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران اکران فیلم «ماحی» بهانه ای شد تا با
آنا نعمتی درباره دغدغه های این فیلم و دغدغه های این روزهایش حرف بزنیم. او از دلیل اصرار بر بازی در فیلم های خاص، همکاری با کارگردان های تازه کار، چرایی نپذیرفتن سریال و چند نکته دیگر گفته است.
بهانه اصلی گفت و گو با آنا نعمتی اکران فیلم «
ماحی» است. هر چند انتقادهایی به فیلم وارد است اما نمی شود از بازی خوب خانم نعمتی گذشت. با این بازیگر هم درباره فیلم حرف زده ایم و هم بخشی از مشکلات فیلم بازگو شده اند که البته پاسخ کامل بر عهده کارگردان است و به همین خاطر روی آن زوم نکرده ایم.
بخش دیگر گفت و گو با نعمتی درباره مسیری است از «
هیوا» طی کرده و بعد از نزدیک به بیست سال حالا کارنامه ای متنوع دارد. او از جمله بازیگرانی است که می توانست در سینمای بدنه بماند اما از یک جایی تغییر مسیر داد و حالا در فیلم های خاص مثل «ماحی» و «انارهای نارس» بازی می کند. نکته دیگر در کارنامه او همکاری با کارگردان های کار اول و دوم است که نشان از تعامل خوب و دوسویه اش با کارگردان های تازه نفس دارد.
با آنا نعمتی قصد داشتیم مفصل تر حرف بزنیم اما به رغم تلاش دوطرفه برای فیکس کردن قراری حضوری این امکان به وجود نیامد و لاجرم به شکل تلفنی مصاحبه انجام شد. دغدغه این بازیگر اما در مصاحبه مشهود است و می توان از طریق آن پی به دغدغه های او برد.
«ماحی» نقاط ضعف و قوت هایی دارد اما شما به عنوان بازیگر همه تلاش تان را برای ترسیم شمایل باورپذیر یک زن که گرفتار سوجودیی یک عده آدم شده کرده اید و موفقید. فیلم فارغ از ضعف هایش معضلی اجتماعی را مطرح می کند که فراگیر است و عامه جامعه با مباحث اختلاس و مشخصا ماجرای ورود محموله 5.18 میلیارد دلاری طلای ایران به ترکیه درگیر هستند و تبعاتش را چشیده اند. مواجهه خودتان با سوژه فیلم چطور بود؟
بله اتفاقی است که خیلی راحت از کنار آن گذشته شده بود و «ماحی» یک بحران تاریخی را به یاد می آورد. برای من اولویت این است که بتوانم نقشی را بازی کنم که حرفی برای گفتن داشته باشد و «ماحی» فقط به اختلاس و بحث مالی نمی پردازد و بخش دیگر آن بی هویتی است که برخی خانم های جامعه ما به آن گرفتار شده اند و فکر می کنند زیبایی ملاک هویتی و شخصیتی شان است.
مابه ازای این زن ها را در جامعه می بیینیم و همین کار من به عنوان بازیگر را سخت تر می کرد چون تو باید یک جمعیت کلی را بازی کنی که نقش شباهت هایی به آن ها داشته باشد از آن طرف بحث سیاسی فیلم هم باید به گونه ای بیان می شد که حال جامعه را منتقل کند و برای مخاطبان ملموس و باورپذیر باشد.
طبعا موقع پذیرش نقش دورنمایی برای آن داشتید؛ «ماحی» کجای کارنامه تان قرار می گیرد؟
من کلا در فیلم هایی بازی می کنم که قابل دفاع باشند، برای همین در چند سال اخیر نقش هایم پررنگ هستند و تقریبا نود درصد فیلم ها را به دوش می کشد (مثل یکی می خواد باهات حرف بزنه، انارهای نارس و همین ماحی) ولی کالا دیده نمی شوند. البته یک عده ظاهرا دوست ندارند تو دیده شوی ولی برایم مهم نیست و کاری که از نظر روحی تسکینم بدهد را می پذیرم و دوست دارم به نقطه ای برسم تا نقشی را کامل و درست اجرا کنم و فکر می کنم از «پارک وی» به این طرف رخ داده.
چون نقش هایی که بازی کرده ام هم متفاوت بوده و هم تقریبا حرفی برای گفتن داشته اند. من خیلی نقش هایی که چالش ندارند و به نوعی چندوجهی نباشند و نخواهد کلامی را بیان کند دوست ندارم. خوشبختانه نقش هایی که در این سال ها بازی کرده ام برای خودم هیجان انگیز بوده از جمله «ماحی». اول از همه نقش کاملا متفاوتی بود شاید از عکس های فیلم، برخی تصور زن فم فتال داشته باشند (که البته با ویژگی های ظاهری من این برداشت غلط نیست) ولی در فیلم می بینید که نقش چندوجهی و سختی است. چون همزمان باید چندین حس را القا می کرد.
فیلم «ماحی» مواد اولیه خوبی در اختیار بازیگر قرار می دهد که بتواند متناسب با آن توانایی اش را محک بزند. شاید اگر فیلم پخته تر ساخته می شد حجم تحسین ها به سمت شما با «انارهای نارس» برابری می کرد. «ماحی» از این حیث مهم است که باید همزمان مصائب یک زن را نشان می دادید و هم بحران اجتماعی که دغدغه اصلی فیلم است در بازی شما نمود می داشت. برای رسیدن به این لحظات تمرین داشتید، توی فیلمنامه بود یا به واسطه تجربه است؟
«ماحی» در فیلمنامه خیلی کامل تر از فیلم بود اما متاسفانه در فیلمنامه تغییرات ایجاد شد و به شخصیت ماحی لطمه وارد کرد. خیلی از تنهایی ها و مختصاتی که به تنهاشدن او کمک می کرد را از دست دادیم. در مجموع تو باید این را در نظر بگیری که موقع مونتاژ ممکن است خیلی از لحظات بازی هایت دور ریخته شود، پس باید مونتاژ را تا حدودی بدانی و سعی کردم در پلان ها که می خواستم اکتم را درست نشان دهم حداکثر کار را انجام دهم.
این یعنی برای نقش ها پیشنهاد دارید؟
بله معمولا طراحی و ایده های مختلف برای نقش هایم دارم و سعی می کنم از جهات مختلف به کاراکتر بُعد بدهم و هر ری اکشنی که دارد فیدبک هایش از گذشته او تاثیر جامعه، سطح خانواده و... داشته باشد.
برای «ماحی» قبل از فیلمبرداری راجع به نقش حرف می زدیم. آقای خیام (کارگردان ماحی) درباره مابه ازاهای شخصیت ای فیلم تحقیق کرده بود. درباره کانسپت فیلم دو سال تحقیق داشت که البته چون نیازی نبود این ها را به ما نمی گفت. به هر حال چندوجهی بودن نقش ماحی جای چالش داشت و این برای من جذاب بود. فیلمنامه این چندوجهی را تکمیل می کرد و اصلا اگر فیلمنامه جذاب نبود به رغم طولانی بودن نقش قبول نمی کردم بازی اش کنم چون فیلمنامه خودش باید به تو بگوید من چه هستم و «ماحی» فیلمنامه خوبی داشت.
دغدغه «ماحی» بزرگ است ما در بعضی موارد فیلم رنگ شعاری و کاریکاتورگونه می گیرد.
منتقدان و خبرنگاران خیلی سریع قضاوت نکنند که فیلم خوبی نشده و کم و کاستی هایی داشت و... چون بالاخره کارگردان های جسور نسل جدید می خواهند فیلم هایی بسازند که حرفی برای گفتن داشته باشد مطمئن باشید آن ها به خاطر استمرار روی هدف شان نتیجه می گیرند ولی در ساختار ممکن است نقاط قوت و ضعفی داشته باشد.
نقاط ضعف «ماحی» بر می گردد به اتفاقاتی که برای آن رخ داد. کارگردان نمی تواند خودش را به فیلمش پیوست کند و اول فیلم بلندگو دست بگیرد و بگوید آن چه می بینید فیلمنامه اش کلی اصلاحیه خورده و باید با نشانه یک سری حرف ها را بیان می کردم و... «ماحی» در برخی صحنه ها به المان و نشانه روی آورده و ممکن است عده ای آن را متوجه نشوند. سینمای کدگذاری چون در جاهایی ممیزی اجازه کار به فیلمساز نمی دهد و او مجبور است با ایما و اشاره حرفش را بزند. این ها همه بر ساختار یک فیلم تاثیرگذار است اما فیدبکی که درباره بازی ام گرفته ام برایم اتفاق خوبی است.
این که از بازی شما تعریف می کنیم بخشی از آن به خاطر کارگردانی است. اما فارغ از این که فیلمنامه ممیزی خورده و در بازبینی نهایی اصلاحیه هایی شام آن شده چه بسا بتوان به حساب بی تجربگی کارگردان گذاشت که موضوع مهم را نتوانسته «درست» منتقل کند.
یعنی آقای عیاری که «کاناپه»اش توقیف شده بی تجربه است؟
ضعف جهان کلی «ماحی» و شخصیت هایی که کارگردان خلق کرده به خاطر ممیزی و اصلاحیه نیست و البته کارگردان باید جواب بدهد. بگذریم... شما با کارگردان های اول زیاد کار می کنید چه فلسفه ای پشت این اتفاق است؟
تقریبا شش سال است که این اتفاق در کارنامه من می افتد و با کارگردان های اول و دوم زیاد همکاری کرده ام شاید بعضی از آن ها اتفاقی بوده و برخی به این دلیل که یک عده می گفتند فیلم هایی بازی می کنی که دیده نمی شوند اما چند فیلم بازی کردم که نشان دهم می توان در فیلم گیشه ای هم بازی کرد و همه بازی هایت محدود به آثار خاص نشود. ولی راستش انگیزه نسلی که در چند سال اخیر وارد سینما شده اند برایم خیلی مهم است. انگیزه های آن ها خنثی نیست و بازتاب دغدغه های روز جامعه است.
خوشبختانه مزد اعتمادم را هم گرفته ام. جالب این که فیلمنامه هایی که این دوستان پیشنهاد می دهند شاید کارگردان های قدیمی تر که به خوبی من را می شناسند پیشنهاد ندهند. من 15 سال پیش فیلم «هیوا»ی آقای
رسول ملاقلیپور را بازی کرده بودم. کارگردان های آن نسل جرات و اعتماد نکرده اند که فیلمنامه ای مثل «
انارهای نارس» را به من پیشنهاد دهند. پس احترام به کارگردان نسل جدید متقابل است و واقعا خوشحالم که در چند سال اخیر این اتفاق رخ داده و با کارگردان های جوان کار کرده ام.
مسیر کارنامه تان از جایی به بعد عوض می شود. فیلم هایی بازی می کنید که خاص پسندتر هستند. شما می توانید به کارنامه تان افتخار کنید که فیلم خوب بازی کرده ام اما از آن طرف خطر دیده نشدن وجود دارد و طبیعی است که مخاطب گسترده را از دست بدهید.
باید نقش خوب باشد حتی اگر فیلم گیشه ای باشد. شاید «
در امتداد شهر» را خیلی ها گیشه ای بدانند اما من آن را دوست داشتم و برایم نقشی متفاوت بود. ترجیح من این است که نقشی را بازی کنم که برایم دغدغه باشد و برایم بماند نه این که شش ماه بعد یادم نیاید که نقش چی بود و چه می گفت!
در چند فیلم آخر نقش هایی که بازی کرده ام طولانی بوده و درام بر پایه شخصیت من استوار بوده و خیلی هم سخت تر و دیرتر از آن ها جدا می شوم. این فرق می کند با فیلم هایی که پربازیگر هستند و تو نقشی کوتاه داری. وقتی نقش یک را بازی می کنی درگیر کل فیلم هستی. شاید به خاطر همین است که دغدغه من نسبت به این فیلم ها بیشتر است و تا بعد از اکران پای آن هستم و سعی می کنم از آن ها دفاع کنم.
و ترس از دیده نشدن ندارید؟
ترس از دیده نشدن؟ نه. بالاخره این فیلم ها یک روزی دیده می شوند. بعد هم یک سری فیلم ها کست های خودشان را دارند و شاید پیش نیامده به من پیشنهاد داده شود. خب شما می بینید این ترکیب در فیلم های مختلف تکرار می شود و من هم سعی می کنم در پیشنهادهایی که دارم بهترین و متفاوت ترین را انتخاب کنم. چند وقت پیش پیشنهادی داشتم که دقیقا کپی «انارهای نارس» بود و فکر می کردی باید در تیتراژ بزنی «انارهای نارس2»! دقیقا ادامه زندگی انسی بود ولی من دوست ندارم آن را تکرار کنم. برای همین انتخاب ها کم تر و سخت تر می شود.