به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، چند روز پیش بلاخره مراسم امسال آکادمی اسکار برگذار شد. مراسمی که در نوع خودش از پرحاشیه ترین و سیاسی ترین دوره های آن بود. اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان در هشتاد و نهمین دوره آکادمی اسکار نصیب اصغر فرهادی خوش اقبال شد. مراسم سالانه اسکار از سال 1929 هرساله در لس آنجلس امریکا برگذار می شود. در سال های ابتدایی جشنواره اسکار جایزهای مجزا برای فیلمهای زبانهای خارجی وجود نداشت و این جایزه در بیست و نهمین دوره، در سال ۱۹۵۶ رسما به یک فیلم غیر انگلیسی زبان تعلق گرفت. تعداد سال هایی که ایران در اسکار شرکت کرده نسبت به عمر جشنواره چندان زیاد نیست و دو اسکار سهم سینمای ایران در 24 دوره حضورش در اسکار بوده . در ادامه به معرفی فیلمهایی که ایران تا به حال به آکادمی اسکار معرفی کرد خواهیم پرداخت.
اولین حضور ایران در اسکار با فیلم سینمایی «دایره مینا» ساخته داریوش مهرجویی و در سال 1357 (1978) اتفاق افتاد. «دایره مینا» پنجمین اثر بلند سینمایی داریوش مهرجویی و از جنجالی ترین آثار اوست. این فیلم محصول سال 1353 است که به مدت 3 سال توقیف بود و در نهایت در سال 1356 رفع توقیف شد.
داستان این فیلم ازین قرار است که پسری فقیر همراه با پدر بیمارش به بیمارستان می روند و بخاطر هزینه های بالای آن از شخصی به نام سامری طلب کمک میکنند. سامری آنها را به آزمایشگاهی میبرد و در ازای دریافت خون به آنها مقداری پول می دهد. کار سامری دریافت خون به قیمت ارزان از معتادها و افراد فقیر و فروش آن به بیمارستان هاست. سامری از پسر می خواهد برای او کار کند و برای آزمایشگاه خون گیری دونر جمع آوری کند. پدر در این میان فوت می کند و پسر در این کار روز به روز بیشتر غرق شده زندگی تازه ای را آغاز می نماید. عزتالله انتظامی، علی نصیریان، فروزان و سعید کنگرانی از جمله بازیگران «دایره مینا» هستند. نگارش فیلنمامه این فیلم توسط مهرجویی و بر اساس داستان «آشغالدونی» نوشتهٔ غلامحسین ساعدی و از این نظر دومین همکاری این دو محسوب می شود.
فیلم مستند «باد صبا» دومین فیلمی بود که به عنوان نماینده ایران در سال 1358 (1979) به آکادمی اسکار معرفی شد. این فیلم مستند ساخته آلبرت لاموریس و به سفارش ایران در سال 1969 بود. بیشتر صحنه های فیلم در نمایی هوایی و با استفاده از بالگرد فیلمبرداری شده بود و سقوط بالگرد تیم فیلمبرداری بر فراز سد کرج در آخرین روزهای اتمام فیلمبرداری منجر به کشته شده کارگردان فرانسوی این فیلم شد.
ازین پس تا مدت 15 سال به دلیل مسائل سیاسی و فرهنگی کشور ، هیچ نماینده ای از ایران به اسکار معرفی نشد. تا اینکه در سال 1373 (1995) «زیر درختان زیتون» به کارگردانی عباس کیارستمی به عنوان نماینده ایران به اسکار آکادمی معرفی شد. این فیلم پس از «خانه دوست کجاست؟» و «زندگی و دیگر هیچ» سومین فیلم از سه گانه " کوکر " محسوب می شود و داستان آن درباره جوانی است به نام حسین که به خواستگاری طاهره می رود اما به دلیل نداشتن خانه جواب منفی می شنود. درست در همان شب زلزله تمام خانه های روستا را خراب می کند و حسین در دل خوشحال می شود که حالا دیگر با مردم دیگر روستا در بی خانمانی برابر است. در این بین افرادی برای ساختن فیلم به روستای حسین می آیند و کارگردان، حسین و طاهره را برای بازی در نقش یک زن و شوهر انتخاب میکند.
* به این دلیل به این فیلم ها سه گانه " کوکر " گفته می شود چون همگی آنها در روستایی در گیلان و به همین نام ساخته شده و از لحاظ موضوع به هم وابسته هستند و بیشتر بازیگران و عوامل در هر سه فیلم حضور دارند.
فیلم بعدی ایران در اسکار اولین ساخته جعفر پناهی بود که در سال 1374 برای آکادمی اسکار فرستاده شد. نویسندگی «بادکنک سفید» را عباس کیارستمی برعهده داشته و داستان آن درباره دخترک کوچکی است که در آستانه تحویل سال نو از مادرش پول میگیرد تا برای سفره هفت سین ماهی قرمز بخرد، اما در راه پول خود را گم می کند. ادامه فیلم به تلاش راضیه می پردازد که با کمک رهگذرهای مختلف و جور واجور سعی میکند اسکناسی که در زیر زمین یک خیاطی افتاده را بیرون آورد. در نهایت راضیه با کمک برادر و چوب یک بادکنک فروش غریب، اسکناس را بدست میآورند. راضیه ماهی را میخرد و به خانه میرود. سال، تحویل میشود. همه به خانه هایشان رفتهاند. اما پسرک بادکنک فروش جایی برای رفتن ندارد.
این فیلم برغم درخشش در جشنواره مختلف بین المللی و امیدهای فراوان، توفیقی در اسکار به دست نیاورد.
«گبه» نماینده ایران در سال 1376 در اسکار بود. فیلمی به کارگردانی محسن مخملباف که داستان عاشقانهای دختری از ایل قشقایی را روایت می کند.
بلاخره بعد از چند سال ناکامی فیلم های ایرانی در اسکار، «بچه های آسمان» به کارگردانی مجید مجیدی موفق شد در جمع 5 فیلم نهایی برای دریافت اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان در سال 1998 (1377) قرار بگیرد. این فیلم محصول سال 1375 بود و می توانست سال قبل به آکادمی اسکار فرستاده شود. اما در رقابت با «گبه» مخملباف، مسئولان سینمایی وقت «گبه» را به «بچه های آسمان» ترجیح دادند و فیلم مجیدی با یک سال تاخیر ایران را در اسکار نمایندگی کرد. اتفاقی که به سود «بچه های آسمان» تمام نشد و اگرچه این فیلم در جمع 5 فیلم نهایی قرار گرفت اما رقابت را به فیلم مطرح «زندگی زیباست» از روبرتو بنینی واگذار کرد.
خلاصه داستان این فیلم به این صورت است که علی کفشهای خواهرش را گم میکند. خواهرش زهرا کفش دیگری ندارد و پدرشان هم قادر به خریدن کفش نو نیست. قرار میگذارند که صبحها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی با کتانی به مدرسه برود. با وجود دویدن در مسیر مدرسه علی همیشه دیر به مدرسه می رسد و توبیخ می شود. در ادامه او تصمیم میگیرد در یک مسابقه دو ماراتن شرکت کند تا جایزه نفر سوم که یک جفت کفش ورزشی است را به دست آورد. اما در مسابقه به طور ناخواسته اول می شود و یک لباس ورزشی جایزه میگیرد و غمگین به خانه می رود. اما همان روز پدر علی با دو حفت کفش برای علی و زهرا به خانه می آید.
سال بعد هم فیلم دیگری از مجید مجیدی از طرف ایران به اسکار فرستاده می شود. «رنگ خدا» نماینده ایران در اسکار سال 2000 بود اما نتوانست موفقیت «بچه های آسمان» را تکرار کند. داستان این فیلم درباره کودک نابینایی به نام محمد است که برای گذراندن تعطیلات از مدرسه نابینایان به خانه می آید. هاشم پدر او که پس از مرگ همسر خود با مادرش زندگی می کند، تصمیم به ازدواج مجدد می گیرد. برای همین محمد را علارغم مخالفت مادربزرگش به یک کارگاه نجاری می فرستد. چندی بعد مادربزرگ می میرد و هاشم از نامزد جدیدش جواب منفی می شنود و از سر تنهایی دوباره به سراغ محمد می رود تا او را به خانه بازگرداند. ولی محمد در میانه راه بر اثر شکسته شدن پل به داخل رودخانه افتاده و هاشم نیز برای نجات محمد خود را به داخل رودخانه می اندازد. اما خود نیز گرفتار می شود و بی هوش می شود... هاشم که همه به گمانش محمد را نیز از دست داده او را در آغوش میگیرد و محمد در آغوش پدر جان دوباره میگیرد.
«زمانی برای مستی اسب ها» اولین فیلم بلند بهمن قبادی و نماینده ایران در اسکار سال 2001 بود. این فیلم به زندگی کولبران مناطق کردنشین ایران در مرز عراق میپردازد و داستان زندگی پسرک جوانی است که از خواهران و برادر بیمارش مراقبت می کند. او ناچار است هزینه درمان برادرش را از راه قاچاق کالا به دست آورد و در این راه با مشکلات بسیاری روبرو می شود.
قاچاقچیان مرزی آن منطقه برای اینکه قاطرهایشان از سرما تلف نشوند به آنها مشروبات الکلی میخورانند و دلیل نامگذاری این فیلم هم شاید همین باشد. «زمانی برای مستی اسب ها» به رغم درخشش در جشنواره های اروپایی در اسکار موفقیتی به دست نیاورد.
در سال 2002 (1380) بار دیگر فیلمی از مجید مجیدی به آکادمی اسکار فرستاده شد. «باران» سومین فیلم مجید مجیدی بود که از طرف ایران برای آکادمی اسکار فرستاده شد.
خلاصه این فیلم از این قرار است که: عده ای کارگر ایرانی و افغانستانی در یک ساختمان مشغول کارند. یکی از کارگران افغانی آسیب می بیند و پسر او رحمت به جایش مشغول به کار می شود. به دلیل جثه ضعیف رحمت کارهای ساده مربوط به تغذیه کارگران و ... به او سپرده می شود و جای کارگری ایرانی به نام لطیف را میگیرد. لطیف که از این قضیه ناراحت است در پی آزار و اذیت رحمت بر می آید اما روزی به طور اتفاقی در میابد رحمت، در واقع دختری است به نام باران که به ناچار خود را به شکل پسر درآورده و کار میکند. در ادامه او به باران دلبسته می شود و....
ایران در سال 1381 فیلم سینمایی «من ترانه 15 سال دارم» به کارگردانی رسول صدرعاملی را به آکادمی اسکار معرفی کرد. فیلمی اجتماعی که به کلی با حال و هوای فیلم هایی که پیشتر از جانب ایران به اسکار فرستاده شده بود فرق می کرد.
داستان جسورانه این فیلم درباره دختری با نام ترانه و با بازی ترانه علیدوستی است که مادر خود را از دست داده و پدرش در زندان است و با مادربزرگش زندگی میکند. ترانه با درخواست ازدواج از پسری پولدار مواجه شده و به او پاسخ مثبت می دهد. اما چون هر دو محصل هستند قرار بر صیغه ی محرمیت می شود تا بعد ازدواج دائم انجام شود. بعد از مدتی آن پسر با خیانت به ترانه او را رها کرده به آلمان میرود و چندی بعد ترانه متوجه میشود که باردار است. اما بخاطر اینکه تنها صیغه بین آنها قرائت شده و اسمی از پسر در شناسنامه ترانه نیست او با مشکلات زیادی مواجه می شود. در حالی که همه به او تهمت میزنند ترانه تلاش دیوانه واری را برای اعاده حیثیت از خود و بچه اش آغاز میکند...
نماینده ایران در اسکار 2004 فیلم «نفس عمیق» سومین اثر سینمایی پرویز شهبازی است. این فیلم درباره سه جوان است که در نقطه عطفی از زندگیشان به یکدیگر میرسند و با هم این راه را میپیمایند. داستان در تهران اواخر دهه ۱۳۷۰ میگذرد.
سال بعد یعنی 1383 فیلم دیگری از بهمن قبادی به عنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار فرستاده شد. فیلم سینمایی «لاکپشت ها پرواز میکنند» در کشور عراق فیلمبرداری شده و داستان مردمان کرد این سرزمین در بهبوهه ی حمله نظامی آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین را روایت میکند. این فیلم بهمن قبادی نیز علیرغم درخشش در بسیاری از جشنواره های دنیا در اسکار به موفقیت دست پیدا نکرد.
سال 84 نوبت رضا میرکریمی بود تا با «خیلی دور خیلی نزدیک» نماینده ایران در اسکار باشد و شانس خود را برای گرفتن این جایزه امتحان کند.
این فیلم درباره یک دکتر جراح معروف مغز و اعصاب است. او بهدلایل مختلف فرزندش را فراموش کرده است. وی بهصورت اتفاقی در شب تولد پسرش، سامان از مریضی او که تومور مغزی است باخبر میشود و بهدنبال پسر ستارهشناسش در کویر بهراه میافتد… مسعود رایگان و الهام حمیدی بازیگران اصلی این فیلم هستند.
در سال 1385 سینمای ایران «کافه ترانزیت» را به عنوان نماینده به آکادمی اسکار فرستاد. فیلمی به کارگردانی کامپوزیا پرتوی، محصول سال ۲۰۰۵ و فیلمبرداری در کشورهای ایران، فرانسه و ترکیه به طور مشترک.
داستان فیلم در مورد زنی است که به تازگی همسرش را از دست داده و سعی میکند قهوهخانهای که همسرش برای او به ارث گذاشته را اداره و حفظ کند اما برادر شوهرش در جلوی پای این زن سنگ انداخته، تا ریحان را مجبور کند که با وی ازدواج کند...
سال 2008 (1386) مسئولان بنیاد فارابی تصمیم بر این گرفتند که «میم مثل مادر» به کارگردانی رسول ملاقلیپور به نمایندگی از ایران به اسکار بفرستند. این فیلم ملودرامی احساسی و تاثیرگذار است درباره زنی به نام سپیده که به دلیل استنشاق گازهای شیمیایی در زمان جنگ پسری معلول به دنیا می آورد. سهیل (پدر فرزند) اصرار دارد تا فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت میکند و …
گلشیفته فراهانی، حسین یاری و سحر دولتشاهی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
سال 87 (2009) دوباره نوبت به مجید مجیدی رسید تا برای بار چهارم فیلمی از او با نام «آواز گنجشک ها» از سینمای ایران در اسکار دفاع کند.
«آواز گنجشک ها» فضای اگزوتیک و بسیار شبیه به فیلم های ابتدای دهه هفتاد سینمای ایران دارد و مخاطب را به حال و هوای آن دوران میبرد. داستان این فیلم درباره یک مرد ساده و و میان سال با بازی رضا ناجی است که در مزرعه پرورش شتر مرغ کار میکند. حادثه منجر به فرار کردن یکی از شترمرغ ها و بیکار شدن مرد می شود. او برای کار و امرار معاش به شهر می رود و با حوادث زیادی مواجه شده در کوران این حوادث شخصیت او تغییر و تحول پیدا می کند.
سال 2010 (88) «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی با توجه به موفقیت در جشنواره های مختلف و بدست آوردن خرس نقره ای بهترین کارگردانی از جشنواره برلین امید زیادی به موفقیتش در اسکار بود از طرف ایران به آکادمی فرستاده شد اما برخلاف انتظار توفیقی بدست نیاورد.
سال بعد و در زمانی که خانه سینما به تعطیلی کشانده شده بود وزارت ارشاد بطور ناگهانی و بدون اطلاع بسیاری از اهالی سینما تصمیم گرفت «بدرود بغداد» را برای فرستادن به آکادمی اسکار انتخاب کند.
این فیلم اولین اثر بلند سینمایی کارگردانش مهدی نادری محسوب شده و بازیگرانی همچون مصطفی زمانی، مزدک میرعابدینی و پانتهآ بهرام در آن نقش آفرینی میکنند و داستان فیلم درجریان حمله نظامی امریکا به عراق و اشغال نظامی این کشور میگذرد و کشمکش های بین دو سرباز امریکایی و عراقی را روایت میکند.
بلاخره در سال 1390 (2012) طلسم چندین ساله اسکار به دست اصغر فرهادی و با «جدایی نادر از سیمین» اش شکسته می شود و سینمای ایران اولین اسکار خود را بدست می آورد. «جدایی نادر از سیمین» علاوه بر اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان، خرس نقره ای بهترین فیلم جشنواره برلین و جایزه بهترین فیلم خارجی گلدون گلوب و جوایز بی شمار دیگر از جشنواره های مختلف را از آن خود کرد.
لیلا حاتمی، پیمان معادی، شهاب حسینی، ساره بیات، سارینا فرهادی و بابک کریمی بازیگران اصلی این فیلم سینمایی هستند.
در سال 91 و در طی جلسه کمیته انتخاب نماینده سینمای ایران، فیلم سینمایی «یک حبه قند» به کارگردانی رضا میرکریمی در رقابت با فیلم هایی چون «ملکه»، «بغض»، «آینههای روبرو » برای معرفی به اسکار انتخاب شد. اما یک روز بعد جواد شمقدری، رییس وقت سازمان سینمایی با انتشار نامه ای خواستار تحریم اسکار شد و محمد حسینی وزیر ارشاد نیز با این اقدام موفقت کرد. دلیل این تحریم ساخت فیلمی اهانت آمیز در امریکا نسبت به پیامبر اکرم(ص) عنوان شد. در نهایت هیچ فیلمی از سوی ایران به اسکار 2013 فرستاده نشد.
«گذشته» ی اصغر فرهادی فیلم دیگری بود که از سوی ایران به آکادمی اسکار فرستاده شد. البته انتخاب این فیلم در آن سال چندان آسان هم نبود و «گذشته» با «دربند» پرویز شهریاری رقابت سختی برای فرستاده شدن به اسکار داشت. «گذشته» فیلمی به زبان فرانسوی است و در پاریس فیلمبرداری شده. از بازیگران اصلی این فیلم میتوان به برنیس بژو، طاهر رحیم و علی مصفا اشاره کرد.
سال 93 در مجموع سال خوبی از نظر تولیدات برای سینمای ایران نبود. در نهایت «امروز» به کارگردانی رضا میرکریمی به عنوان نماینده ایران به آکادمی اسکار معرفی شد تا هم یک جور دلجویی از میرکریمی صورت بگیرد هم اینکه فیلم بهتری از «امروز» وجود نداشت. در خلاصه داستان این فیلم اینگونه آمده : یونس راننده تاکسی کهنهکار در پایان یک روز کاری به زن جوانی کمک میکند تا به بیمارستان برسد. غافل از اینکه در بیمارستان اتفاقات زیادی در انتظارِ اوست.
پرویز پرستویی، سهیلا گلستانی و شبنم مقدمی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
سال 94 فرصتی بود تا مجید مجیدی برای پنجمین بار نماینده ایران در اسکار باشد. در این سال مسئولین سینمای ایران فیلم سینمایی «محمد رسولالله» را به عنوان نماینده سینمای این کشور در جوایز اسکار به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی معرفی کرد.
«محمد رسولالله» با هزینه ای در حدود 116 میلیارد تومان پرهزینه ترین فیلم تاریخ سینمای ایران محسوب می شود و در ساخت آن عوامل خارجی و سرشناس بسیاری مثل ویتوریو استورارو فیلمبردار برجسته ایتالیایی و برنده 3 جایزه اسکار در دهه هشتاد میلادی شرکت داشتند.
و در نهایت فیلم سینمایی «فروشنده» اثر اصغر فرهادی که اسکار بهترین فیلم سینمایی غیر انگلیسی زبان از آکادمی این جشنواره را به دست آورد. این دومین جایزه اسکار فرهادی و سینمای ایران محسوب می شود که در چهارمین حضور او به عنوان نماینده ایران در این مراسم افتاق افتاد. فرهادی پیش از این با «فروشنده» موفق شده بود نخل طلای بهترین فیلم را هم از جشنواره کن امسال کسب کند.
به نظرم این فیلمها هر کدوم برن اسکار تا مرز نامزد شدن پیش میرن:
سرخپوست
متری شش و نیم
سزخپوست و منری شیش و نیم رو میذارن برای سال بعد و امسال مغز ها رو می فرستن
احتمالا سال بعد هم سرخپوست رو می فرستن
از این مطلب هایی که نگاهی آماری داره خیلی خوشم میاد. واقعا مفید و جالبه
از این مطلب هایی که نگاهی آماری داره خیلی خوشم میاد. واقعا مفید و جالبه