به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
آیا برای سینمای ایران سال پرنشاطی نبود؟ به زعم برخی صاحبنظران، سال ۹۶ سال فعال و پویا و پرنشاطی بود. بسیاری از قویترین فیلمهای ساخته شده در دههی اخیر سینمای ایران، در این سال با یکدیگر بر پردههای نقرهای رقابت کردند. مخاطبان منظوم هم به مثابهی مشت نمونهی خروار، به نمایندگی از طرف مخاطبان سینما، با اعطای امیتازات خود به فیلمهای اکران شده در سال ۹۶، فهرستی از ده فیلم محبوب برتر خود پدید آوردند. هرچند شاید مخاطبان حرفهای منظوم را نتوان نماینده واقعی اغلب مخاطبان سینما دانست. چرا که فهرست پیشنهادی ایشان بر اساس امتیازاتشان درباره ده فیلم برتر امسال، تفاوت معناداری با فهرست ده فیلم پرفروش سال دارد.
ده فیلم پرفروش کدامها بودند؟ «نهنگعنبر ۲»، «گشت ارشاد ۲»، «آینه بغل»، «خوب بد جلف»، «اکسیدان»، «ساعت ۵ عصر»، «خالتور»، «رگ خواب»، «زرد» و «ماجرای نیمروز».
این فیلمها از میزان فروش بیش از بیست میلیاردی تا فروش چهارمیلیارد و اندی، در این فهرست به ترتیب قرار گرفتهاند. اما میانگین فروش بسیار کمتر از این مبالغ بوده است. حدود دو میلیارد میانگین فروش ۸۲ فیلم اکران سال ۹۶ بودهاند.
تفاوتها میان این دو فهرست، از همینجا، آغاز میشوند. برای درک بهتر آنچه به آن تفاوت میگوییم، بد نیست ابتدا به ده فیلم منتخب مخاطبان منظوم، نگاهی بیندازیم:
آخرین ساختهی سینمایی درام حمید نعمتالله، با فروش نزدیک به پنج میلیارد، بیش از دو برابر میانگین فروش سال ۹۶، تقریباً در انتهای هر دو فهرست پرفروشها و منتخبین منظوم قرار گرفته است. این فیلم در ژانر درام اجتماعی و با داستانی تلخ و گزنده، توانست بسیاری از مخاطبان را به سینما بکشاند و همزمان، سلیقههای سختپسندتر با معیارهای سینمایی را نیز تا حدی راضی کند. موقعیت مشابه آن در هر دو فهرست، چنین معنایی دارد. بازی خوب لیلا حاتمی و کوروش تهامی، داستان بهقاعده و پرداخت سینمایی قابلقبول، آن را در زمره فیلمهای موفق سال ۹۶ قرار دادهاست. جالب است بدانیم که این فیلم، با نامزدی در چهار رشته و بهدست آوردن سه سیمرغ، نظر داوران جشنوارهی فجر را هم بهعنوان فیلمی خوب، به خود جلب کرده بود.
سعید سهیلی با ساختن ادامهای از فیلم خودش، در ژانر طنز و با پسزمینهی اجتماعی معاصر، توانست گیشهها را با موفقیتی چشمگیر، فتح کند. فروش بیش از ۱۹ میلیاردی این فیلم، آن را در ردیف دوم فهرست پرفروشها قرار داد. گویا، تعداد مخاطبینی که این فیلم را از جهاتی غیر از میزان پرفروش بودن هم پسندیدهاند، هم کم نبودهاند. چرا که این فیلم در ردهی نهم فیلمهای مخاطبان منظوم هم به چشم میخورد. بهرحال از دیدگاه منتقدان، این فیلم در حد و اندازهی فیلم اول خود هم قرار نداشت و نوعی تکرار همان تلقی شد. این فیلم هم علیرغم نظر منفی برخی منتقدین، نامزد دریافت سه سیمرغ بود که نهایتاً نصیبی از هیچکدام نبرد.
روند معکوس این دو فهرست، بسیار جالب توجه است. فیلم طنز «آینه بغل»ساختهی منوچهر هادی، با موضوعیت نوعی شکاف طبقاتی، با فروشی حیرتانگیز و رکوردشکن، توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کردهاست. این میزان از فروش نشان میدهد که حتی عدهی زیادی از کسانی که احتمالاً سالهاست به دیدن فیلمهای سینمای ایران در سینماها نمیروند، برای این فیلم و چند فیلم پرفروش دیگر، در سال ۹۶ به سینما رفتهاند.
شاید منتقدان از این فیلم با بازی سوپراستاری همچون محمدرضا گلزار، استقبال چندانی نکردهباشند؛کما اینکه این فیلم حتی از نزدیکی هیچ جایزهای در جشنواره رد نشد. اما لااقل عدهی زیادی از مخاطبان منظوم، همنظر با دیگر مخاطبان، این فیلم را شایستهی حضور در فهرست ده فیلم محبوب خود در سال ۹۶ دانستهاند. چنین فاصلهای بین نظر منتقدان و داوران فجر با مخاطب عام سینما، بسیار معنادار است.
درام اجتماعی «زرد» اولین ساختهی مصطفی تقیپور، این اقبال را داشته که علاوه بر مورد پسند مخاطبان منظوم بودن، از سوی عمده مخاطبان سینما هم فیلمی دیدنی تلقی شود. مردم به سینما رفتند و این فیلم را به فروش نزدیک به پنج میلیاردی رساندند. وجود ستارهای همچون «بهرام رادان» و هنرپیشگان محبوبی مانند «ساره بیات» در این میزان فروش بیتاثیر نبودند. علیرغم حضور در دو فهرست پرفروشها و منتخبین منظوم، در جشنوارهی فجر، جایزهای نصیب این فیلم نشد.
از این ببعد، تفاوتها کمی آشکارتر است. فیلم تحسینشدهی «ویلاییها» اولین ساختهی منیر قیدی با موضوع جنگ و تاثیر اجتماعی آن، در ژانر درامی غممحور، در فهرست پرفروشها نیست. این فیلم با فروش زیر دو میلیارد تومان، حتی از میانگین فروش سال ۹۶ نیز پایینتر است. با اینحال، این فیلم، نظر مخاطبان دقیقتر و حساستر نسبت به معیارهای سینمایی را در کنار نظر منتقدان و داوران جشنوارهی فجر به خود جلب کرد. این فیلم در هفت رشته، نامزد و در دو رشته، برندهی نهایی سیمرغ شد.
مهران مدیری زمان اکران اولین ساختهاش در ژانر طنز، اعلام کرد که قصد دارد آن را بدل به پرفروشترین فیلم سینمای ایران کند. اما این فیلم، گرچه بسیار پرفروش شد، اما با فروش زیر ده میلیارد، از نصف میزان فروش پرفروشترین فیلم هم کمتر توجه مخاطبان را به خود جلب کرد. گویا مدیری اصلا به قصد جایزهی جشنوارهای این فیلم را نساخته بود. او با تکرار و چیدمان جدیدی از ساختههای سریالیاش حتی با بازی هنرپیشه محبوب همیشگیاش، «سیامک انصاری»، تنها نگاهی به گیشهها داشت. خوب! او در هر دو هدف نسبتا موفق بود! جایزهای نبرد و در گیشه نیز نه به اندازه نام مدیری ولی نسبت به میانگین گیشه سینمای ایران خوب فروخت!
اولین ساختهی محمدرضا خردمندان، فیلمی بیادعا بود. نه ستارهای در آن قرار بود بدرخشد، نه داستان از نوع گیشهپسند بود و نه جذابیتهای رایج سینمای گیشهای در آن بکار گرفته شده بود. به همین دلایل هم این فیلم با فروشی زیر یک و نیم میلیارد تومان، تقریباً نصف میانگین فروش فیلمها را در گیشه کسب کرد. اما منتقدان، داوران جشنواره و مخاطبانِ دقیقتر، این فیلم که در ژانر اجتماعی ساخته شده بود، را تا حدی پسندیدند. این فیلم، برندهی هیچ سیمرغی نبود. اما در یک رشته کاندیدای دریافت آن شد.
این فیلم را هم باید از جهاتی، اتفاق سینمایی سال ۹۶ دانست. پیمان قاسمخانی پس از سالها تجربیات موفق و مختص خود در نویسندگی طنز، اولین ساختهاش را بر پرده فرستاد. او هم مانند مدیری ادامهای بر مجموعه تلویزیونی موفقش ساخت. اما او به دلایلی که از حوصلهی این مطلب خارج است، با فروشی بیش از ۱۶ میلیارد، بسیار موفقتر از مدیری ظاهر شد و هم در فهرست پرفروشها و هم در این فهرست، بالاتر از فیلم او ایستاد. فیلم از دیدگاه منتقدان هم بهعنوان نوعی تجربهگری جدید از طنز موقعیت، تحسین شد. حضور پژمان جمشیدی پس از درخشش در سریال «پژمان» بر فروش چشمگیر فیلم، افزود.
حتی حضور سوپراستاری نظیر شهاب حسینی هم نتوانست فروشی بیشتر از دو میلیارد و اندی، نصیب این فیلم کند. به جز یک نامزدی، دستاوردی از جشنواره هم نداشت. اما منتقدان و مخاطبان حرفهای این فیلم را تحسین کردند و محور بحث و گفتگوهای چالشبرانگیز زیادی در سطح جامعهی سینمایی ایران شد. اولین ساختهی احسان بیگلری که پیش از این بیشتر در فیلمنامهنویسی فعالیت داشت، داستانی با پسزمینهی روانشناسی و پیچیده را روایت کرد که به مذاق بسیاری از مخاطبان خوش آمد. حضور این فیلم در ردهی دوم محبوبهای مخاطبان منظوم، به خوبی این تمایل را نشان میدهد.
و دوباره این جنجال سینمایی دیدنی سال ۹۶! در سالی که گذشت، شاید بیش از هر فیلمی نام «ماجرای نیمروز» بر زبان سینماییها جاری شد. دومین فیلم محمدحسین مهدویان، محل مناقشات بسیاری شد. عدهی زیادی آن را پسندیدند. عدهی زیادی بیشتر بهخاطر مضمون و نحوهی پرداخت، به آن تاختند. نهایتاً دو سیمرغ و هفت احتمالِ بردنِ آن، نصیب او از جشنواره بود. ستارهای در فیلم نبود. داستان، تلخ و حساس بود. اما، قوارههای سینمایی فیلم، تحسین و شعف بسیاری را برانگیخت. فروش بیش از چهار میلیاردی، این فیلم را در انتهای فهرست پرفروشها و مهارت و جسارت مهدویان، آن را در ابتدای فهرست منتخب مخاطبان منظوم قرار داد.
همانگونه که دیدیم، این فهرست، همپوشانیها و تفاوتهای معناداری با فهرست ده پرفروش سال ۹۶ داشت. جالب آنکه در فهرست پرفروشها، همانند سابق، از فیلمهای به اصطلاح «جایزهبگیر» کمتر اثری بود. همانگونه که در این فهرست هم کمتر نامی از به اصطلاح «بفروشها» به چشم میخورد. این خوب است یا بد؟ بسیاری از صاحبنظران عقیده دارند که لزوماً خوب و بدی در این میان در کار نیست. این، تنها نشانهی آن است که بهرحال و در هر سینمایی در هر جای جهان، دو جریان اصلی سلیقه، وجود دارند که هیچکدام دیگری را نفی نمیکنند و باید پا به پای یکدیگر توسط فیلمسازان، تغذیه شوند.
اما اگر فیلمی توانست توجه هر دو گروه را به خود جلب کند، آن زمان است که میتوان گفت اتفاق خوشایندی افتاده است. فیلمی ساخته شده که توان جلب هر دو نوع سلیقه را دارد. ارزش آن را دارد که مختصات چنین فیلمهایی به دقت واکاوی شوند تا شاید الگوی جلب نظر هر دو گروه مخاطب کشف شود. طبعاً کمتر فیلمسازی هم علاقه دارد فیلمی بسازد که از نظر مثبت منتقدان یا گیشه محروم شود. و قطعاً دست یافتن به هر دو معیار، آرزوی هر تیم فیلسمازی است.
اما آیا این همیشه دستیافتنی است؟ شاید نه! اما ارزش تلاش دارد. درست است؟ توجه به این قبیل فهرستها شاید به شما فیلسماز عزیز کمک کند.
پینوشت: امتیاز این 10 فیلم براساس امتیاز وزنی محاسبه شده است. یعنی تعداد رای هر اثر در امتیاز آن فیلم موثر بوده است.
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.
2. برادرم خسرو
3. ویلایی ها
ماجرای نیمروز عالی
بیست و یک روز بعد عالی
ویلایی ها عالی
برادرم خسرو عالی
ساعت ۵ عصرم خوب بود
گشت ۲ و خوب بد جلفم بدون شرح
شوخیشم زشته
غیر از ساعت پنج عصر
اکسیدان
گشت ۲
و خوب و بد و جلف
به نظرم خوب بد جلفم خوب بود