به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، سینمای ایران در دهه ها و سال های مختلف درگیر مسئله سانسور و توقیف بوده است. هر دوره با توجه به تغییرات سیاسی اجتماعی، فیلم هایی گرفتار پیچیدگی شرایط شدند و آسیب دیدند. ماجرا مربوط به بعد از انقلاب هم نیست؛ قبل انقلاب هم فیلم های متعددی به دلایل سیاسی توقیف شدند: از «
گوزن ها» گرفته که از سال 54 تا 57 توقف بود تا «
دایره مینا» که به دلیل سیاه نمایی و پرداختن به مسئله خون های آلوده گرفتار سانسور شد. اما رویه بعد انقلاب پیچیدگی های دیگری داشت که اگر مرحله به مرحله جلو برویم شناخت دقیقی از آن به دست می آوریم.
اوایل دهه شصت
تا سال 61 کم و بیش هر فیلمی که فیلمسازان قبل انقلاب ساختند توقیف شد! در آن سال ها علی حاتمی «حاجی واشنگتن» را درباره اولین سفیر ایران در آمریکا جلوی دوربین برد که به دلایل اعلام نشده و (شاید) به دلیل مغایربودن مضمون فیلم با روحیه انقلاب توقیف شد. فیلم، تلخکامی حسین قلی خان صدرالسلطنه را نمایش می داد که باید بی کس و تنها در ساختمان سفارت ایران در بلاد فرنگ زندگی سختی را سپری کند.
به نظر می رسید که چنین فیلم تلخی در سال هایی که مبارزه و شور و هیجان حرف اصلی را می زد چندان مورد پسند نبود و همین هم دلیلی شد برای عدم نمایش فیلم.
بهرام بیضایی هم در آن روزگار دو فیلم ساخت: «چریکه تارا» و «مرگ یزدگرد» اولی قصه ای پیچیده درباره قومی مدفون شده در تاریخ داشت و دومی، روایت «راشومون»وار فرار یزدگرد و قتلش به دست آسیابان بود. علت توقیف فیلم ها، در آن زمان بی حجاب بودن بازیگران زن فیلم مطرح شد.
این دو فیلم در روزهایی که هنوز حجاب در کشور تابع قانون مشخصی نبود ساخته شد اما اکران آن ها تا زمان تصویب الزامی شدن حجاب به تعویق افتاد و به همین دلیل هم نمایش آن ها برای همیشه منتفی شد. درست مثل ماجرایی که برای «خط قرمز» رخ داد و بی حجابی بازیگرش دلیل توقیفش شد. اگرچه همه این فیلم ها مضمون هایی داشتند که به نظر می رسید انگیزه دولت ها را برای کمک به حل مشکل کم می کرد.
فیلم «مرگ یزدگرد» تفسیر به رای شد و موضوعش با انقلاب اسلامی گره خورد و «چریکه تارا» هم به دلیل اشاره های مبهم به تاریخ و ظلم هایی که به یک قوم نابودشده رفته، دچار تعابیر مختلف شد. داریوش مهرجویی هم در آن زمان «حیاط پشت مدرسه عدل آفاق» را برای کانون پرورش فکری کودک و نوجوان کارگردانی کرد که البته این یکی هم به دلیل نگاه استعاری سال های سال توقیف شد. این ممیزی ها ساخت فیلم در این نسل را تا اواسط دهه شصت به تعویق انداخت؛ تا زمانی که سیاست های حمایتی هدایتی بخش فرهنگی روشن شد، نسل جوانی در سینما پا گرفت و فیلمسازها توانستند دوباره از نو شروع به کار کنند.
اواخر دهه شصت
دوره تازه دو فیلم شاخص توقیفی دارد: «نوبت عاشقی» و «شب های زاینده رود»؛ دوره تغییر محسن مخملباف که قبل از آن فیلم های انقلابی و صریح و انتقادی با حمایت حوزه هنری و بنیاد جانبازان می ساخت. اواخر دهه شصت به نظر می رسید که او در دیدگاهش تجدیدنظر کرده و در حال تغییر است.
او در آن روزگار چهره مشهور سینما بود: مصاحبه های جنجالی می کرد و حتی تراشیدن ریشش هم دستمایه نگارش مطلب می شود. ولی دو فیلم او در سال 69 موجی از انتقادها را به همراه داشت: «نوبت عاشقی» داستان عشق های ممنوع را به تصویر می کشید و «شب های زاینده رود» داستان رزمندگان ناامید. هر دو موضوع به شیوه مخملباف، اغراق شده و شعاری و با اجرایی سردستی و بد تصویر شده بود و بیشتر شبیه مقالاتی سیاسی اجتماعی درباره پیامدهای مشکلات بعد جنگ بود. فیلم ها جز خود سازنده تقریبا هیچ مدافعی نداشت و خیلی سریع به آرشیو تاریخ اضافه شدند! بعدها این فیلمساز با این مشکلات دست به گریبان بود: مثلا وقتی «ناصرالدین شاه آکتور سینما» را ساخت و به نوعی سانسور را زیر سوال برد گرفتار ممیزی شد.
با این حال تغییرات عجیب و نامعقول مخملباف تا آن جا ادامه پیدا کرد که شانس فیلمسازی در ایران را از دست داد. اما جز او،
داریوش مهرجویی هم در این سال ها دچار سانسور شد: او در سال 69 خوشحال بود که دو فیلمش، «
هامون» و «مدرسه ای که می رفتیم» (نام تازه ای که بعد از حذفیات فراوان روی «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» گذاشته بودند) اکران شده بود.
همان وقت ها بود که فیلمی به نام «بانو» ساخت؛ درباره هجوم جمعی از فقرا به خانه یک زن تنهای اشرافی. فیلم، بدون اعلام دلیل مشخصی توقیف شد اما به نظر بسیاری نقد رفتار فقرا یک جور حمایت از اشرافی گری به حساب آمده بود و چنین چیزی مخالف اصول اعتقادی انقلابی به نظر می رسد. به هرحال مهرجویی که قبل انقلاب در نقد سرمایه داری فیلم می ساخت و «هامون» را هم در نقد رفتار و زیست روشنفکری ساخته بود با این اتهام مواجه شد که فیلمی در حمایت از طبقه ثروتمند (که آن زمان با طاغوتی ها یکسان پنداشته می شدند) ساخته است و نتیجه آن توقیف آن بود.
دوران اصلاحات
تا قبل از دولت اصلاحات چند فیلم دیگر هم گرفتار سانسور شدند: «
آدم برفی»
سید داود میرباقری به دلیل زن پوشی
اکبر عبدی و روابط آدم های داستان، توقیف شد. همان طور که فیلم «
دیدار» ساخته
محمدرضا هنرمند هم که ماجرای عشق پسری ارمنی به دختری مسلمان بود مسئله دار تشخیص داده شد. اما در اولین روزهای حضور دولت اصلاحات، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز اکران آن ها را صادر کرد، اگرچه اعتراضاتی به آن ها شد.
اما در روزهای بعد این دولت هم با مشکل سانسور دست به گریبان بود: فیلم های «
ده»
عباس کیارستمی و «
دایره»
جعفر پناهی شاخص ترین آن ها بودند: به کیارستمی گفته شد که اپیزود همراهی شخصیت اصلی با زن خیابانی را به کلی حذف کند اما کارگردان معتقد بود که این کار شدنی نیست. درباره «دایره» مشکل حادتر بود: فیلم سیاه نما دانسته شد و بی پناهی زنان در آن و زندگی تلخ شان باعث واکنش دولت شد.
«دایره» شروع درگیری پناهی با دولت بود. پس از این فیلم «طلای سرخ» او به دلیل نگاه تند و صریح و البته تلخ اجتماعی توقیف شد همان طور که «آفساید» به دلیل اشاره به یک موضوع اجتماعی که آن روزها تابو بود دچار سانسور شد: ماجرای چند دختر عاشق فوتبال که برای تماشای بازی در استادیوم آزادی مجبور به پوشیدن لباس پسرانه می شدند قصه ای نبود که دولت به راحتی با آن کنار بیاید.
اما در آن روزگار مسئله فقط برخورد وزارت ارشاد با فیلم ها نبود؛ مثلا فیلم «
موج مرده»
ابراهیم حاتمیکیا به دلیل اختلاف تهیه کننده و کارگردان دچار مشکل شد و حاتمی کیا نگاتیوهای بریده شده فیلمش را در جلسه پرسش و پاسخ روی میز قرار داد تا به این سانسور انتقاد کند. اما بعدها وقتی وزارت اطلاعات نمایش «به رنگ ارغوان» را صلاح ندانست، در نامه ای اعلام کرد که خودش داوطلبانه فیلم را نمایش نمی دهد. اگر مشکل «موج مرده» عدم همراهی مردم با قهرمان دانسته می شد، درباره «
به رنگ ارغوان» مسئله اصلی نمایش ضعف نیروی امنیتی و خودسر بودنش دانسته شد. به هر حال این دو فیلم در روزگاری دیگر، اولی در همان دوره اصلاحات و دومی در عصر پسااصلاحات و دولت دوم محمود احمدی نژاد اکران شد.
دوره احمدی نژاد
در این دوره هم فیلم هایی با ممیزی رو به رو شدند: «آ
شغال های دوست داشتنی» و «
خانه پدری» شاخص ترین ها هستند. جالب این که سرمایه گذار اولی دولت بود و نیروی انتظامی سرمایه گذار دومی. هر دو بعد از تولید، توقیف شدند. اولی به خاطر مضمون تندش، به خصوص پرداختن به موضوع وقایع سال 88 و دهه 60 و دومی به دلیل نمایش یک قتل خانوادگی که با موضوع تعصب هم گره خورده بود. این فیلم ها همچنان گرفتارند. فیلم «
خیابان های آرام»
کمال تبریزی هم هست که اول به خواست تهیه کننده و کمی بعد به خواست دولت از اکران محروم شد و «زمهریر» به دلیل ابتذال از نمایش عمومی باز ماند.
«
گزارش یک جشن»
ابراهیم حاتمی کیاهم دچار مشکلات عدیده ای شد که به نظر می رسد دولت در آن سهمی نداشت و به همین دلیل هم با خرید آن، دست کم از ضرر مالی سازنده ها جلوگیری کرد. اما فیلم هایی مثل «پریناز» بعد از لورفتن فیلمنامه و انتشار اخبار در رسانه ها دچار مشکل شد. مسئله این فیلم نمایش چهره عبوس و متحجر از یک زن مذهبی بود.
فیلمی مثل «
یک خانواده محترم» هم به دلیل سیاه نمایی دوران دفاع مقدس توقیف شد. به این ترتیب مجموعه ای از فیلم ها در دوره احمدی نژاد، به خصوص در دورانی که جواد شمقدری رییس سازمان سینمایی شد دچار مشکل شدند.
دوران روحانی
موضوع در دولت دوم حسن روحانی پیچیده تر است؛ او علاوه بر اینکه با مجموعه ای از فیلم ها از دوران مختلف رو به روست با تعدادی فیلم توقیفی هم مواجه است که در دوره اول ساخته شده اند. مسئله این فیلم ها هم با هم متفاوت است؛ آن هایی که مشکل سیاسی دارند چند دسته اند: عده ای قرائت متفاوت با جریان رسمی از حوادث سیاسی (مثلا ماجراهای سال 88) دارند و دولت نگران است که تبعات نمایش فیلم های این گروه دامنش را بگیرد، برخی از آن ها با سلیقه سیاسی گروهی در جامعه همخوان نیست و ممکن است بابت آنها حمله های شدیدی به دولت بشود، برخی هم به مسائلی اشاره کرده اند که هنوز تابوست. بنابراین برخورد با این سه گروه فیلم متفاوت است.
فیلم های اجتماعی هم مختلف اند: برخی به دلیل سیاه نمایی از اکران بازمانده اند و برخی هم متهم به ضدیت با قوانین عرفی شده اند. دولت باید تصمیم بگیرد که با هر کدام از فیلم ها چه نوع برخوردی بکند. مشکل توقیف و ممیزی، مسئله ساده ای نیست و راه حل های مختلف و همراه با رایزنی گسترده لازم دارد. وقتی فیلم ها را مرور کنیم متوجه می شوید که با چه طیف متفاوتی رو به روییم.
زمهریر
اولین فیلم علی رویین تن است که در زمان جشنواره از طرف منتقدان با واکنش تند رو به رو شد. «زمهریر» داستان دختری است که به وصیت پدرش دنبال فرمانده او می رود.
دلیل توقیف: با این که فیلم به دفاع مقدس می پردازد اما از همان زمان نمایش در جشنواره متهم شد که پرداختی سطحی به موضوع دارد.
راه حل احتمالی: ابتذال یک بحث کیفی است و می شود درباره آن حرف زد. قاعدتا پرداخت سطحی به موضوعی مربوط به دفاع مقدس مشکل فیلم است و باید دید که بعد این همه سال آیا هنوز همان برداشت از فیلم می شود و اگر هنوز در روی همان پاشنه می چرخد چطور با حذف، اضافه یا تصحیح صدا می توان آن را اصلاح کرد.
عصبانی نیستم
پسری که یک دانشجوی ستاره دار است و از دانشگاه اخراج شده عاشق دختری می شود که پدرش یک مبل فروشی لوکس دارد. دومین فیلم درمیشیان در جشنواره برلین نمایش داده شد اگرچه پایان بندی آن به نسبت نسخه اکران شده در جشنواره فیلم فجر متفاوت بود.
دلیل توقیف: دلیل اصلی همان ستاره دار شدن پسر دانشجوست، او به دلیل فعالیت سیاسی و حضور در رخدادهای سال 88 از دانشگاه اخراج شده. فیلم، از طرف یک جریان سیاسی متهم به دروغ پردازی درباره دانشجویان و ستاره دار شدن آن ها شد.
راه حل احتمالی: در درجه اول اعتراض یک گروه سیاسی به فیلم به دلیل تحریف وقایع نه منطقی است نه استدلال خوبی برای توقیف فیلم؛ هر اثری جهان منحصر به فرد خودش را می سازد و ممکن است تغییری در وقایع بدهد. ضمنا در این مورد به خصوص برداشت شخصی و اطلاعات رسانه ها هم در شکل گیری داستان موثر بوده است.
بنابراین دولت، باید نقد، هر چقدر هم تند و تیز را به فضای عمومی بسپارد و جز منافع ملی و مصالح عمومی چیزی را مد نظر قرار ندهد. راستش این فیلم تا نیمه راه را رفته است: فیلم در سال 93 پروانه نمایش دریافت کرد و حتی برای اکران آن تبلیغ شد. اما نمایش آن به دلیل فشار کمیسیون فرهنگی مجلس و با نظر وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی مدتی به تعویق افتاد و کمی بعد هم مجموعه ای از سانسورهای به سازنده فیلم ابلاغ شد. حالا «عصبانی نیستم!» فیلمی است که بخش عمده ای از وقایع سیاسی حذف شده. بنابراین مشکلات عمومی آن برطرف شده است. راه حل احتمالی نمایش همین نسخه است اگر کارگردان موافق آن است!
کاناپه
«کاناپه» کیانوش عیاری دومین فیلم سال های اخیر اوست که دچار مشکل شده. فیلم یک اثر کمدی ساده است درباره خانواده ای که به طور اتفاقی کاناپه ای را از خیابان به خانه می آورند. یک کاناپه پردردسر که مدام بین اعضای خانواده بحران ایجاد می کند.
دلیل توقیف: از همان اولین روزهایی که خبر فیلمبرداری فیلم منتشر شد معلوم بود که ماجرای «کاناپه» به این راحتی ها حل نمی شود؛ مشکل اصلی حجاب بازیگران زن است؛ در این فیلم تمام بازیگران زن با کلاه گیس در نماهای داخلی و جلوی محارمشان حضور دارند.
راه حل احتمالی: استفاده از کلاه گیس در فیلم های تاریخ رایج و معمول است. اما برای یک فیلم رئالیستی کمتر اتفاق افتاده و معمولا بازیگران خارجی برای این کار انتخاب شده اند. برای اثبات این که استفاده از کلاه گیس در فیلم کاری شرعی یا خلاف شرع است نیاز است که سازمان سینمایی بدون جنجال مذاکراتی با علما داشته باشد و با نمایش فیلم برای آن ها و توضیح علت انجام این کار تلاش کند تا نظر مساعد آن ها را جلب کند. دولت از اول در جریان این اتفاق بوده و حالا باید مسئولیتش را در این مورد بپذیرد.
آشغال های دوست داشتنی
فیلم تازه محسن امیریوسفی با بودجه دولتی در بنیاد سینمایی فارابی تولید شد. امیریوسفی فیلم را کاملا از روی فیلمنامه تصویب شده ارشاد ساخته ولی بعد، مشخص شد که موضوع فیلم مسئله دار است! «آشغال های دوست داشتنی» درباره گروهی از جوانان است که در تظاهرات سال 88 به خانه پیرزنی پناه می برند؛ پیرزنی که طی سال ها، از دوران کودتای سال 32 تا سال های دهه 60، سیاست زندگی اش را تحت تاثیر قرار داده است.
دلیل توقیف: مسئله به اشاره های صریح سیاسی فیلم بر می گردد. پرداختن به رویدادهای سال 60، ماجراهای سال88 و طعنه به وقایع مختلف دلیل اصلی توقیف آن است. اگرچه فیلم چندباری سانسور شده است ولی هنوز نتوانسته رضایت شورای پروانه نمایش را به دست بیاورد.
راه حل احتمالی: آن هایی که فیلم را دیده اند به موضع مصلحانه فیلم اشاره کرده اند و این که فیلم نمی خواهد موضع اپوزیسیون داشته باشد. دلی اصلی توقیف چنین اثری بیشتر به این بر می گردد که دولت احتمال می دهد باعث واکنش های گسترده و بحث های سیاسی شود. چنین اثری اگر مخالف قانون تولید نشده می تواند با رایزنی سازمان سینمایی و گروه های سیاسی، نقد آن را به فضای عمومی بسپارد و از شکل گیری بحث استقبال کند. اگرچه راه حل دیگر نمایش آن با اعمال محدودیت سنی یا گروه «هنر و تجربه» است.
گزارش یک جشن
این فیلم واکنش ابراهیم حاتمی کیا به حوادث سال 88 است. فیلم، در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد. «گزارش یک جشن» داستان زنی است که یک مرکز مشاوره ازدواج راه اندازی کرده و این مرکز پاتوق جوان ها شده اما او با فشارهایی برای تعطیلی آن رو به روست و در نهایت هم ماجرا به یک راهپیمایی مسالمت آمیز در یک پارک ختم می شود.
دلیل توقیف: وقایع سال 88 و البته نماهای پایانی مربوط به راهپیمایی دلیل توقیف فیلم است. البته سازمان سینمایی بعد از مسجل شدن توقیف آن، تمام هزینه تولید فیلم را پرداخت کرده و مالک فیلم به حساب می آید؛ روشی برای آن که سازندگان به عدم نمایش آن اعتراض نکنند.
راه حل احتمالی: ظاهرا فصل پایانی فیلم و راهپیمایی سکوت آن، مسئله اصلی است که این هم با همفکری سازنده و سازمان سینمایی قابل حل است.
خرس
«خرس» فیلمی است ساخته خسرو معصومی که مدتی است روی داستان های مردم شمال کشور متمرکز است. داستان این یکی درباره رزمنده ای است که همه گمان می کنند که شهید شده و همسرش به عقد مرد دیگری درآمده. اما با بازگشت او همه چیز تغییر می کند.
دلیل توقیف: آن طور که مطلعین توضیح داده اند مشکل فیلم، شرعی است: ازدواج فیلم همسر رزمنده با مردی دیگر و این که رزمنده خواهان پس گرفتن زنش است و آن را «حق مشروع» خودش می داند خلاف شرع است. اما این یک دلیل توقیف است، دلیل دیگر احساس غبن و اندوه رزمنده فیلم است که پس از بازگشت از جنگ احساس می کند همه دارایی اش به تاراج رفته، حتی ناموسش!
راه حل احتمالی: مسئله مهم برطرف کردن شبهه غیرشرعی بودن مضمون فیلمم است؛ یا با مذاکره یا با حذف چند پلان یا صدا، یا اصلاح این بخش، احساس ناامیدی رزمنده هم تا حدودی حل یا دست کم کمرنگ می شود.
خانه دختر
فیلم شهرام شاه حسینی داستان دختری است که روز عروسی اش خودکشی کرده و کم کم معلوم می شود که تست باکرگی به اصرار خانواده داماد دلیل این اتفاق بوده است. در این سال ها چندین بار فیلم اصلاح شده اما سازمان سینمایی هنوز پروانه نمایش آن را صادر نکرده است.
دلیل توقیف: در فیلم، خانواده ای که مصمم است عروس تست باکرگی بدهد خانواده ای مذهبی و متدین نمایش داده شده. اما نکته مهم تر این است که در فیلم روایت داستان جوری است که انگار دختر مورد تجاوز پدرش قرار گرفته.
راه حل احتمالی: به نظر می رسد که فیلم با کمی اصلاح و مونتاژ دوباره می تواند روابط پدر/ دختر را معقول کند. اما موضوع خانواده متدین هم با کمی دستکاری در مونتاژ قابل حل است؛ اتفاقی که احتمالا در این سال ها رخ داده.
وقت داریم حالا
اولین فیلم عبدالرضا کاهانی در خارج از کشور، داستان پسری است که با دختری فرانسوی دوست است. اما وقتی پسر تصمیم می گیرد به ایران برگردد باید از دختر باردار خداحافظی کند.
دلیل توقیف: مدیران سازمان سینمایی عدم تطابق فرهنگی را دلیل اصلی عدم صدور پروانه نمایش عنوان کرده اند؛ از نظر آن ها قصه فیلم هیچ ربطی به جامعه ایرانی ندارد و به کلی از فضای خانواده ها به دور است.
راه حل احتمالی: راستش عنوان عدم تطابق فرهنگی برای تمام فیلم های خارجی صادق است. مشخص شدن جزییات فیلم، حتما کمک می کند به این که تصویر درست تری از مشکل مدیران داشته باشیم ولی تا به حال هیچ مسئله دقیقی برای فیلم مطرح نشده است. با توجه به ساخت فیلم در فرانسه می شود این موضوع را لحاظ کرد که فیلم «وقت داریم حالا» یک فیلم خارجی است مگر این که داستان یا وقایع فیلم به گونه ای باشد که طبق قانون جمهوری اسلامی امکان نمایش آن در داخل ممکن نباشد.
ارادتمند نازنین، بهاره، تینا
«ارادتمند، نازنین، بهاره، تینا» درباره چند دختر است که مردهای پولدار را برای رسیدن به پول بیشتر اسیر می کنند. طبق اطلاعاتی که درباره ساخت فیلم منتشر شده پروانه ساخت فیلم کاهانی با دخالت حجت الله ایوبی، رییس سابق سازمان سینمایی صادر شده است. کاهانی هم برای اولین بار مو به مو طبق فیلمنامه جلو رفته اس تا از ایرادگیری های بعدی در امان بماند. اما حالا شورای پروانه نمایش با موضوع آن دچار مشکل شده است.
دلیل توقیف: روابط آدم ها مشکل اصلی است؛ این که چند دختر مجرد در خانه مجردی مدام پسرهای پولدار را به پارتی دعوت کنند موضوعی است که از نظر برخی مخالف عرف جامعه و سلیقه عمومی است و احتمالا واکنش های زیادی را به راه می اندازد. ضمن این که سیاه نمایی و پوچی در روابط را هم علت دیگری دانسته تا فیلم را توقیف کنند.
راه حل احتمالی: مشکل این فیلم تنها با پذیرش مسئولیت دولت در خطایش، جبران خسارت و مذاکره برای اصلاح فیلم، در صورت پذیرش کارگردان، قابل حل است.
صد سال به این سال ها
فیلمی از سامان مقدم که در سال 1386 ساخته و در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد اما همان نمایش با واکنش هایی رو به رو شد. «صد سال به این سال ها» داستان زنی است که زندگی اش در قبل و بعد انقلاب نمایش داده می شود، کسی که در کوران حوادث سیاسی شوهرش را از دست می دهد و کمی بعد، پسرش هم در بازی های سیاسی ناچار به مهاجرت می شود.
دلیل توقیف: اگرچه مدعی سیاست زدگی است اما به هر حال چاره ای جز قضاوت ندارد. قضاوت فیلم درباره گرفتاری هایی که سیاست برای پسر «ایران»، شخصیت اصلی فیلم، به وجود می آورد موضوعی است که به سیاه نمایی شرایط کشور ربط پیدا کرده است.
راه حل احتمالی: راستش بعد 10 سال باید دوباره فیلم را دید و فکر کرد که آیا تصور اولیه درباره آن درست بوده یا نه. اگر به فضای نقد عمومی اعتقاد داشته باشیم، قضاوت را به تماشاگران می سپاریم تا آن ها درباره واقعی یا تحریف آمیز بودن دیدگاه فیلم به نتیجه برسند ولی اگر چیزی خلاف امنیت ملی و آرامش کشور در آن هست، طبیعی است که با کمی دستکاری در صداگذاری و تغییر نام ها و حتی مونتاژ چند صحنه، فیلم مشکلی برای اکران ندارد.
خیابان های آرام
کمال تبریزی این فیلم را در ارمنستان جلوی دوربین برد و تهیه کننده اش جوانی بود به نام سیدمحمود رضوی که قبل تر فیلم «درباره الی...» را تولید کرده بود. داستان درباره فرار چند دیوانه از یک آسایشگاه و پیگیری مصرانه یک خبرنگار بود. در این فیلم، نیکی کریمی و حسن معجونی نقش های اصلی را بر عهده داشتند و فیلم، در جشنواره بیست و هشتم فجر هم نمایش داده شد.
دلیل توقیف: ساخت فیلم در سال 88 و شباهت اتفاقات آن به وقایع آن سال هر تماشاگری را به این فکر می اندازد که فیلم درباره آن روزها ساخته شده است. اما این یک بخش از مسئله است: آن روزها شایعاتی منتشر شد که طبق آن تهیه کننده فیلم، خودش مایل به اکران «خیابان های آرام» نیست.
راه حل احتمالی: مهم ترین نگرانی دولت طرح دوباره مسائل سیاسی مربوط به وقایع سال 88 است. احتمالا دولت نمی خواهد جنجالی به راه بیندازد. اما راستش حالا با گذشت حدود 8 سال از آن زمان، فیلمی که به زبان بی زبانی به وقایع آن روزها اشاره می کند و به جای نقد، طرفداری یا ضدیت، بیشتر نگاه کمدی به ماجراها دارد می تواند در کشور اکران شود. دعواها متعلق به فضای عمومی و رسانه ای است و دولت در صورتی که مضمون را خلاف امنیت ملی تشخیص نمی دهد باید مجوز اکران را صادر کند.
از طرف دیگر هم میروند به جنگ مردا.....ببینم. اکر بچتون پسر بود باز این کار رو میکردید.......این افکار جاهلانه باعث میشه که پسرتون که مرد آثندست بگه که مامانم چون پسرم و در آینده مردم دوسم نداره چون که مدام با مردا میجنگه!!!!!!!!!!!!!
پس بگو که بعضی ها میگن ما دوباره در عصر جاهلیت گیر مردیم!!!!!!!!!!!!!!!
پسرتون گریه میکنه و میگه مامانم چون پسر هستم و در آینده مردم دوسم نداره !!!!! به دختران آینده هم یاد نیدید که در آینده برن با مردانی که اکنون پسری معصوم و نوست داشتنی هستند بجنگند
کاهانی یک دندون کرم خورده در سینمای ایران هست و باید بکنیدش و بندازینش دور
روی حرف من تامل کنیپ
همشم فکر میکنه حق با خودشه😑