به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
به گزارش منظوم؛ مرجع سینما و تلویزیون ایران، «آسوپاس» آخرین ساختهآرش معیریان؛ تدوینگر و کارگردان تجاری سینمای ایران در هفتههای اخیر یکی از آثاری بوده است که بیشترین فروش هفتگی را داشته است. آرش معیریان که در سال 82 و استفاده از زوج گلزار-حیایی برای نخستینبار رونق خوبی به گیشه سینماها داده بود، در طی سالهای بعد نتوانست به موفقیت «کما» برسد ولی سیر فکری و هنری(بهتر بگوییم سرگرمی یا تجاری) خودش را ادامه داد و در عمده فیلمهایش از الگوی فیلمفارسی که قبل انقلاب از سوی دکترهوشنگ کاووسی ابداع شد بهره برد.
در شماره اردیبهشتماه سال 92 مجله فیلم، پروندهای وجود دارد که در تعریف فیلمفارسی آمده است؛ «این اصطلاح بهمعنای محصولی سینمایی است که مولفههایی همچون داستانپردازی عجولانه، قهرمانسازی، رقص و آواز کابارهای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علتومعلولی، عشقهای غیرواقعی، حادثهپردازی و... دارد. این فیلمها عموما با گرتهبرداری از سینمای هالیوود و هند و در فضایی ایرانیزه ساخته میشدند. کاووسی با ساختن واژه یا اصطلاح کاربردی فیلمفارسی، توانست ضدگفتمانی را در برابر گفتمان مسلط آن روزهای سینمای ایران ایجاد کند که از دوره شروع مجدد در سال 27 از سوی کسانی مثل اسماعیل کوشان تماما در حوالی فیلمفارسی سیر میکرد. او اصرار میکرد که فیلمفارسی را باید سر هم نوشت و دلیلش هم این بود که میخواست از بههمآمیزی این دو، مفهوم جدیدی ارائه کند. او با چسباندن فیلم به فارسی و رسیدن به واژه فیلمفارسی سینمایی را هدف میگرفت که بهزعم خودش نه فیلم بود و نه فارسی بلکه آمیزهای نچسب از این دو بود. فیلمفارسی یکی از جالبتوجهترین نمونههای بازتاب ضمیرناخودآگاه ملتهاست.
طبق آنچه از تعریف فیلمفارسی عنوان شد و مقایسه تطبیقی آن با فیلمهای آرش معیریان -که جدیدترین آن «آس و پاس» است- میتوان به مولفههای رایج فیلمفارسی در فیلمهای او به وضوح اشاره کرد. به عبارتی میتوان معیریان را مهمترین فیلمساز بعد از انقلاب خواند که آشکارا به پیروی از الگوی کهنه و سرگرمیساز فیلمفارسی پرداخته و البته در بدترین حالت میتوان گفت که ناموفق نیز نبوده است.
به «آسوپاس» بهعنوان جدیدترین اثر معیریان نگاهی دوباره بیندازیم؛ صحنههای آواز و رقص، عشقهای تصادفی و ناگهانی، روابط علی و معلولی مجعول و ناقص، پایان خوش و رسیدن ناگهانی عاشق و معشوقها بههم، پیامدار بودن فیلمها در واضحترین و مستقیمترین شکل ممکن؛ گویی تماشاگر خردسال پای تماشای فیلم نشسته و از شعور حداقلی و تفکر محدود نیز برخوردار نیست، استفاده از تصادف و تخیل برای پیشبرد داستان و استفاده از بازیگران گیشه و کمدیهای تلویزیونی مانند مهران غفوریانو سحر قریشی ازجمله دلایلی است که برای اثبات فیلمفارسی بودن «آسوپاس» میتوان به آن اشاره کرد.
بعد از اثبات ادعای این مقاله بر فیلمفارسی بودن الگوی کلی سینمای آرش معیریان، هدف اصلی این مقاله بازخورد و واکنش مردم و گیشه سینماها به این فیلم و بهعبارتی به الگوی فیلمفارسی در سینمای ایران است تا متوجه شویم آیا هنوز فیلمفارسی کارکرد و تاثیر خود را در بین عموم مردم دارد و میتوان با الگو قرار دادن مولفهها و عناصر اصلی فیلمفارسی به فروش فیلمها در سینماها و استقبال عموم مردم امیدوار بود یا خیر؟
در هفته آخر آبان ماه سال 95 و دقیقا یک ماه پس از شروع اکران
«آس و پاس» سایت سینما تیکت در جدول فروش هفتگی خود، این فیلم را در رتبه دوم پرفروشهای هفته قرار داد. فروش «آسوپاس» در هفته اخیر را بیش از 426 میلیون تومان اعلام کرد که تنها 15میلیون کمتر از پرفروشترین فیلم هفته؛ یعنی «فروشنده» است که پیشتر موفق به کسب دو جایزه از فستیوال هنری کن شده و بازیگران مطرح ایران و کارگردان اسکاری و عوامل درجه یک سینمایی در لیست دست اندرکارانش قرار دارد و تهیهکننده بینالمللی و پخشکننده خارجی آن را برای اسکار خارجی زبان سال 2017 آماده میکند. شایان ذکر است با وجود قابل مقایسه نبودن کیفیت هنری «فروشنده» فرهادی با «آس و پاس» معیریان تعداد سالهای نمایش فیلم «آس و پاس» در مقایسه با فیلم فرهادی بیشتر است و این فیلم در حالی 110 سالن در اختیار دارد که فروشنده با 88 سالن روزهای آخر اکرانش را سپری میکرده است. قطعا افزایش سالنهای فیلم «آس و پاس» ناشی از استقبال مردم سینمارو و رغبت و تمایل سینماداران برای فروش و رونق سینماهایشان بوده است.
به اینها اضافه کنید که «آس و پاس» در این دوره اکران با فیلمهایی رقابت میکند، سوای «فروشنده» که پرفروشترین فیلم سال شده است، مانند «سیانور» و «نفس» که جزو بهترین فیلمهای سال 95 از نظر کارشناسان و منتقدان سینمایی بود، فیلمهای اجتماعی پرستارهای چون «خشکسالی و دروغ» و «نیمه شب اتفاق افتاد» و پدیده فروش فصل پاییز بعد از «آس و پاس» یعنی «متولد 65»، رقبای مهم و اسم و رسمداری بهحساب میآیند و شاید هیچکس تصورش را نمیکرد که «آس و پاس» با وجود این فیلمها بتواند بعد از «فروشنده» عنوان پرفروشترین فیلم هفته و داشتن بیشترین تعداد سالن را برای نمایش از آن خود کند. آیا این خود گواهی بر زنده بودن و تاثیرگذار بودن الگوی فیلمسازی بهنام فیلمفارسی نیست؟!
بحث مهمی که اینجا بهوجود میآید این است که سینما اصولا برای مردم است و خطکشیهای هنری و سیاسی و دادن عناوین و اصطلاحات علمی و آکادمیک خیلی در فروش فیلمها و رغبت مردم برای سینما رفتن تاثیری ندارد که اگر داشت اصطلاح فیلمفارسی که مرحوم کاووسی در سالهای پیش از انقلاب به فیلمهای عامهپسند آن زمان داد و عمدتا بار معنایی منفی داشته است خیلی راهگشا و تعیینکننده در تحلیل فروش فیلمها و تغییر سلیقه و ذائقه مردم نبوده است. واقعیت این است که در همه جای دنیا از آمریکا تا اروپا و هند و بالیوود هرساله علاوه بر فیلمهای هنری فیلمهای سرگرمیساز با الگوهای معلوم و متداول برای عموم مردم ساخته میشوند و سینما فارغ از جنبه هنری و تاثیرگذارش بهجایی برای سرگرمشدن صرف، لذتبردن و شاد بودن تبدیل میشود. حال این لذت و شادی آنی و بیدلیل باز هم در سراسر دنیا طرفداران زیادی دارد که هم برای فیلمسازان و هم برای عدهای از مردم مهم و سرنوشتساز است و سبب میشود که هرساله تعدادی فیلم با این الگو و ایرانیزه شده برای این طیف که تعداشان کم هم نیست ساخته و تهیه شود.
فریدون جیرانی؛ فیلمنامهنویس و کارگردان شناخته شده ایرانی که بهجرات میتوان به او عنوان پدر تاریخ سینمای ایران را بهدلیل احاطهای که به تاریخ سینما و فیلمهای قبل و بعد انقلاب دارد، از حامیان اصلی جریان موسوم به فیلمفارسی است که مقالات متعددی درباب اهمیت فیلمفارسی و اهمیت به سلیقه سینمای عامهپسند نگارش و تالیف کرده است که بعدها با ابداع خودش از عنوان سینمای بدنه برایش استفاده شد. جیرانی به حمایت بیچون و چرا از فیلمفارسی و ابتذالات آن نوع سینما اهتمام نورزیده بلکه این نوع سینمای ساده و سطحی را که به سینمای آبگوشتی نیز موسوم بوده گرایش و تمایلی از درون مردم ایران خوانده و آن را دارای اهمیت و تحلیل عنوان کرده است.
وی در تمام دنیا نیز مثالهایی از این نوع سینمای سطحی و عامهپسند ولی پرمخاطب و بفروش ارائه کرده و گرایش تماشاگران به آن را محدود و منحصر به مردم ایران چه قبل انقلاب و چه بعد آن به حساب نیاورده است. سینمای وسترن آمریکا در دوران کلاسیک بخشی از وسترن اسپاگتیهای سینمای ایتالیا، سینمایهالیوود و سینمای هند و بالیوود نمونههای شاخص و قابل درک و لمسی از سینمای سرگرمیساز و غیر هنری است که قبل انقلاب از سوی مرحوم کاووسی بهعنوان جریان فیلمفارسی محکوم شد ولی هیچوقت منتقدان و مخالفان این جریان نتوانستند دلایل تمایل مردم و فروش بالای این فیلمها را بهدرستی تحلیل و بررسی کنند و فقط بهخاطر کیفیت پایین هنری آن دست به قلم شدند. شاید سینمای کمدی سالهای اخیر سینمای ایران نیز در ادامه همان فیلمفارسیها و حذف برخی مولفهها و بهروز کردن برخی المانهای دیگر بتوان تصور کرد. سینمایی که طرفداران زیادی دارد و هیچکس نمیتواند مانع از تاثیرگذار بودن و ناجیبودن گونه کمدی و بازیگران و عوامل مختص این ژانر در گیشه سینماها و جذب مخاطبان در دهههای گذشته تاریخ سینما شود. در ادامه و بهعنوان حسن ختام به قصیدهای از دکتر کاووسی در مذمت فیلمفارسی و بهطورکلی سینمای عامهپسند میپردازیم:
«مقصر نبودند بازیگران
و نه فیلمبردار و فنآوران
متاعی ز نیرنگ و پر از فریب
وسیله برای ریال و سپردن به جیب
...
چه گویم؟ نواری که یک ساعتند
درامش شده مضحکِ غیرعمد
که بیمایه کس غرق جهل گران
چه داند که گوید در آموزش دیگران؟
...
سزای نواری چنین است: سپردن به خاک
ولی میتوان گفت حیف از آن کداک
و این طرح زشت از بزرگان ما
بود «فیلمفارسی» و نه سینما.»
آخرین اخبار، رویدادها و حواشی روز سینما، تلویزیون، بازیگران و هنرمندان ایران را در صفحهی اخبار منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران میتوانید دنبال کنید.