به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
جواد افشار پس از تجربه متفاوت در کارگردانی مجموعههایی چون «کیمیا» -که بلندترین مجموعه نمایشی ایرانی هم بود و نیز «آنام» -که بخشی از داستان آن در آذربایجان شرقی و با حضور بازیگران بومی آن استان ضبط میشد- این بار در تجربهای متفاوت به سراغ گاندو آمده است که مجموعهای با حساسیتهای خاص خود است. او به تازگی در گفتوگو با ایسنا در خصوص اینکه این سریال تا چه حد به واقعیت نیروهای امنیتی نزدیک شده است، گفت: سریال گاندو در گونه جاسوسی و ضدجاسوسی تعریف شده است. ما در پخش این مجموعه، همان اول تکلیف تیتراژ را معلوم کردیم؛ یعنی ابتدای تیتراژ اعلام شده است که این سریال بر اساس پروندهای واقعی اتفاق افتاده است؛ بنابراین تمام ماجراهای آن واقعی است و فقط شخصیتها، اسامی، فهرست و اسامی کشورها به دلایل امنیتی تغییر کرده است وگرنه همه چیز آن بر اساس اتفاقاتی است که چند سال پیش در کشور ما رخ داده است و ما نعل به نعل طبق آن پروندهها پیش رفتیم.
وی با بیان اینکه پرداختن به ماجرای آقازادهها و یا خروج کالا و ارز یکی از سرنخهای سریال بوده است، توضیح داد: آقازاده نشان داده شده در قسمت اول، یکی از سرنخهای پرونده ما بود که فساد اقتصادی انجام میداد و از طرفی به شبکه جاسوسی هم وصل بود و میبینیم که دو اداره مفاسد اقتصادی و بچههای ضدجاسوسی آن را رصد میکنند. از آنجا که همواره عملیات و رهگیریهای اطلاعاتی نیروها کاملا پنهان است، آنها حتی از عملکرد همدیگر هم مطلع نیستند و وقتی به هم میرسند، متوجه میشوند که طرف هم فساد اقتصادی داشته و هم به شبکه جاسوسی متصل بوده است. بنابراین سرنخی میشود که ما از طریق آن به یک شبکه گسترده پی میبریم که در ادامه سریال آن را خواهید دید. این ماجرا پازلهای زیادی دارد که رفتهرفته تکمیل میشود تا به یک فرآیند کلی از وجود یک شبکه جاسوسی پیچیده و بینالمللی پی ببریم.
این کارگردان در بخش دیگری از گفتوگوی خود درباره علت استفاده نیروهای امنیتی در این سریال از گوشیهایی که از آنها به عنوان گوشیهای جاسوسی یاد میشود هم توضیح داد: اگر دقت کرده باشید، نیروهایی که در این بخش فعالیت میکنند، هرکدام دو گوشی تلفن همراه دارند که یک گوشی معمولی، بدون ردیاب و ساده است و فقط تلفن و پیام ساده انتقال میدهد و یک گوشی هم دارای سیستم عامل بوده و میتوانند از آن استفادههای سایبری کنند.
چطور نوشته شد؟
داستان مجموعه گاندو (آنطور که در تیتراژ آن ذکر شده) بر اساس یک پرونده واقعی و امنیتی به قلم آرش قادری نوشته شده است. نویسندهای که پیش از این مجموعههایی چون «ریحانه»، «هوش سیاه 2»، «ماتادور» و «برادر» را به نگارش درآورده بود. بخش عمده این آثار داستان پلیسی داشته یا در بخشهایی از آن با مسائل پلیسی درگیر شدهاند و از این رو میتوان قادری را نویسندهای کارآزموده در این گونه دانست. او چندی پیش در خصوص نگارش فیلمنامه این اثر به ایرنا گفته بود: زمانی که درباره نگارش سریال با من صحبت شد، قبل از من محسن جسور و تیمش روی این موضوع تحقیق و پژوهش انجام داده بودند و یک مجموعه تحقیقات در اختیار من قرار گرفت که برایم خیلی جذابیت داشت. ابتدا یک سری تحقیقات را آغاز و در کنارش از قدرت تخیل و داستانپردازی هم استفاده کردم. البته فقط به اینها اکتفا نکردم و تمام مصاحبهها و ویدئوهای مربوط را در اینترنت دنبال کردم. متنی را که تیم تحقیق در اختیار من قرار دادند مبنای کار قرار دادم، ولی فهمیدم برای هیجان بیشتر و جذاب بودن داستان باید یکسری پروندههای مرتبط و جذاب را برای فضاسازی بهتر و کشش بیشتر داستان به سریال اضافه کرد. همه اینها دست به دست هم دادند تا متن گاندو برای فصل اول شکل بگیرد.
نویسنده سریال گاندو همچنین درباره سختیهای نگارش این ژانر ادامه داد: نگارش کار جاسوسی سخت است. در ایران کارآگاه خصوصی نداریم و البته در دنیا هم معمولا این اتفاق نمیافتد. هر موضوعی که امنیتی باشد، توسط نیروهای امنیتی انجام میشود. ما سعی کردیم مجموعهای را در قصه تعریف کنیم که علاوه بر اتکا به موازین مرسوم نظام ایران، بخشی از آنها هم تجمیع عملکرد چند نهاد امنیتی باشد. در نگارش این متن فاصلهگذاری بین نهاد امنیت و پلیسی کار سختی بود، چون سالهاست هیچ اطلاعرسانی درستی برای تفکیک این دو نهاد نشده است. انتقال این نگرش به مردم و حتی گروه تولیدکننده آثار سخت و دشوار است.
یک شروع نیمهجاسوسی
رسم تقریبا تمام فیلمها و مجموعههای تلویزیونی که در همهجای دنیا در ژانر پلیسی و جاسوسی ساخته میشوند، شروع ناگهانیشان است که گویی میخواهند مخاطب را به دل ماجرای اصلی پرت کرده و با این استرسزایی، او را با مهیج بودن ژانرشان آشنا سازند و چه بسا بر آن بیفزایند. قصه گاندو هم در قسمت اول با یک عملیات شروع میشود. شروعی که البته ما را تا اندازهای به یاد یکی از سکانسهای قبل از شروع عملیات در فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» و قبل از دستگیری موسی خیابانی و همراهان او میاندازد. وحید رهبانی (در نقش محمد) و عرفان ابراهیمی (در نقش امیر) دو مامور اصلی اجرای عملیات هستند که در خودرویشان نشستهاند و اعضای عملیات (که در قالب لباس مبدل رفتگر، جوانان پارک، مامور برق و ...) هستند را فرماندهی میکنند. همهچیز مهیای شروع است؛ اما کامبیز دیرباز با موتورسیکلت و محافظانش از راه میرسد. اینطور که به نظر میرسد، او هم از ماموران امنیتی است.
ماجرا یک عملیات سری است؛ اما تصویری که گاندو ابتدا از خود به نمایش میگذارد تا اندازهای شکاف در نیروهای امنیتی فرضی داستان را به نمایش میگذارد. دو مامور اصلی -گرچه هر دو بلندپایه هستند- اما بر سر اینکه جرم متهم اقتصادی است یا جاسوسی و اینکه کدامشان را باید دستگیرش کنند- اختلاف نظر دارند و تا ثانیههایی قبل از شروع عملیات باهم بگومگو میکنند. بالاخره این کشمکش هرچه هست به پایان میرسد و تیم ماموران جاسوسی و امنیتی وارد ساختمان محل زندگی متهم میشوند، اما اینجا هم باز کارشان چندان حسابشده نیست و این سوال پیش میآید که مامورانی که اینقدر راحت توانستند نگهبانان ساختمان را برای استفاده از دوربینهای امنیتی مجاب کنند، چرا برای ورود تحت پوشش به ساختمان به خودشان اینقدر سختی دادند و تازه با مشاهده دوربینهای امنیتی است که متوجه میشوند متهم یک محافظ مسلح هم در مقابل منزلش دارد؛ هرچند این محافظ بهراحتی در مقابل حکم ماموران کوتاه میآید. معلوم میشود متهم (که اتهام جاسوسی دارد) فرزند یکی از افراد بلندپایه دولتی کشور است و پدرش باور ندارد که فرزندش به سفره انقلاب دستکجی کرده باشد. اینجاست که پای یک دیالوگ انتقادی (به سبک آژانس شیشهای) به میان میآید و این پدر (با بازی رضا توکلی) به ماموران جوان امنیتی میگوید: «اگه قرار بود جلوی تو و امثال تو سر خم کنم، همون اول انقلاب از این مملکت رفته بودم. تو مال کدوم ارگانی؟» با این شروع عجیب، سریال به روندش ادامه میدهد و یک تعقیب و گریز متفاوت و دستگیری متهم را در آسمان به نمایش میگذارد.
جیسون گاندو
یکی از نکات جالب گاندو که مورد توجه رسانههای مختلف هم قرار گرفته حضور یک شخصیت واقعی در قصه است. «جیسون رضائیان»، خبرنگار ایرانی-آمریکایی روزنامه واشنگتن پست و جاسوسی که دستگیری او سر و صدای زیادی هم به پا کرد.
مهمترین اتهامات ضدامنیتی رضاییان، نفوذ در اماکن مهم دولتی و افشای برنامههای «ضدتحریمی ایران» از جمله هویت واسطههای تجاری و ماهیت شرکتهای همکار ایران در پروسه دور زدن تحریمها و جاسوسی از برنامه هستهای ایران بود که باعث شد تیرماه سال 1393 دستگیر شود و در دی ماه سال 94 با آزادسازی بخشی از پولهای بلوکه شده ایران توسط آمریکا و استرداد تعدادی از زندانیان ایرانی در آن کشور به میهنمان، به آمریکاییها تحویل داده شد.
حالا در سریال گاندو، پیام دهکردی نقش جیسون رضائیان را بازی کرده و این سریال بناست از این جاسوس بسیار مهم برای آمریکاییها بگوید.
دهکردی در یکی از مصاحبههایش در مورد جیسون رضائیان گفته بود: در طول سالیان درازی که بر این سرزمین گذشته، این کشور همواره از رفتار خائنانه زخم خورده است؛ چه خیانت داخلی چه خارجی. همیشه این سوال را میکنم: کدام شهروند دوتابعیتی ایرانی-آمریکایی است که به اتهام جاسوسی در کشور دستگیر شود و آمریکاییها حاضر شوند برای آزادیاش یکمیلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار هزینه کنند؟
چند مامور جوان
از جمله اتفاقاتی که در حین تماشای گاندو -از همان قسمت اول- به چشم میآید، جوان بودن تیم امنیتی و عملیاتی قصه است. اتفاقی که البته در دل گفتوگوها هم گنجانده شده و وقتی گروه برای دستگیری فرزند یکی از سران که یک مفسد اقتصادی است میروند، از جانب آن فرد به خاطر سنشان مورد استهزا و تحقیر قرار میگیرند. با این حال این حرکت که میشود آن را تشویقی به جوانگرایی بیشتر در مجموعه دانست، اتفاق مثبتی است.
پس از پخش قسمتهای نخستسریال گاندو، برخی از مخاطبان این مجموعه نسبت به جوان بودن ماموران امنیتی که در سریال به تصویر کشیده بودند، واکنش نشان داده و گفتند که سن بازیگران انتخاب شده برای این نقشها کم است و آنها برای چنین نقشهایی جوان هستند. بر این اساس جواد افشار، کارگردان مجموعه در واکنش به این نقدها در صفحه شخصی خود نوشت: «ما در کشور بیش از 20 فرمانده لشکر زیر ۲۵سال داشتیم که هشت سال تمام اجازه ندادند حتی یک وجب از خاک ما به دست دشمن تا دندان مسلح بیفتد. بیش از 80 درصد رزمندگانمان زیر 30 سال بودند که همه دنیا را از جنگیدن با ما پشیمان کردند.»
او ادامه داد: «چقدر جایتان خالی است این روزها (شهیدان حسن باقری، زینالدین، کاوه، باکری، همت و ...) بعد از 40 سال فکر میکنم این جوانان باهوش و پرانرژی هستند که میتوانند در میادین مبارزه با مفسدین و خیانتکاران به بیتالمال و امنیت، از مردم حراست کنند. فقط باید به آنها کمی بیشتر اعتماد کنیم. آنها هم قلبشان پاکتر است، هم جسارت و انگیزه بیشتری دارند و هم بیشتر از بقیه با مسائل روز دنیا آشنا هستند.»
افشار با بیان اینکه بزرگترها فقط باید هدایتگر و پشتیبان جوانان باشند و تجربیات گذشته را به آنان منتقل کنند، گفت: «کسانی که به این موضوع اعتقاد ندارند، دو دسته هستند. اول کسانی که نگران بازنشستگیاند و حاضر نیستند نسل پشتسرشان جایگزین شوند و دوم جوانانی که هنوز قدرت و توانایی خود را باور نکردهاند که حتما باید این کار را بکنند. ایران ما به دست جوانان قدرتمندمان ساخته خواهد شد.»
جاسوسبازی به روایت اجنبی
مجموعههای نمایشی پلیسی و جاسوسی، از جمله موضوعاتی است که برای مخاطبان تلویزیون در هرکجای دنیا جذابیت دارند و در واقع سلیقهای همهپسند محسوب میشوند. بر این اساس در شبکههای تلویزیونی سرتاسر دنیا، میشود مجموعههایی نمایشی با این موضوع و رویکرد را پیدا و دنبال کرد، مجموعههایی که بهشدت هم خوشساخت است و به معنای واقعی کلمه، مخاطبان را میخکوب خود میکند. در اینجا بد ندیدیم که به نمونههایی از این سریالها اشاره داشته باشیم:
24: مجموعه تلویزیونی 24، یکی از معروفترین و پربینندهترین مجموعههای پلیسی و جاسوسی تلویزیون دنیا در سالهای اخیر بوده است. 24 که در قالب هشتفصل و از سالهای 2001 تا 2014 توسط شبکه تلویزیونی فاکس ساخته شد، داستان شخصیتی به نام جک باوئر است که در واحد ضدتروریستی کشور آمریکا فعالیت میکند. او ماموری ماهر و باتجربه است که در هر فصل برای حل توطئههای رخ داده برای کشور تلاش میکند. حملات تروریستی و سوءقصد به جان مدیران و رهبران دولتی، حملات هستهای، بیولوژیک و شیمیایی، حملات مجازی و خنثی کردن توطئههای شرکتهای بزرگ از جمله موضوعات فصلهای مختلف این مجموعه است. هرچند 24 در بیان موضوعات خود چندان منصف نبوده و در فصلهایی تصاویری منفی و غیرواقعی از برخی مسلمانان و خاورمیانهایها ارائه کرد که واکنشهای زیادی هم در پی داشت. کیفر ساترلند نقش جک باوئر را در این مجموعه ایفا میکرد.
میهن: (Homeland) مجموعه تلویزیونی میهن هم از دیگر مجموعههای جاسوسی و امنیتی سالهای اخیر بوده است که توسط الکس گانسا و هاوارد گوردون برای شبکه شوتایم تولید شد. میهن البته در نگارش داستان خود بسیار جانبدارانه عمل کرده و پررنگ کردن وجهه میهندوستی برای آمریکاییزبانان، ملیتهای دیگر و به ویژه کشورهای خاورمیانهای را زیر ذرهبین برده است. این مجموعه از سال 2011 در حال پخش است و تاکنون هفت فصل از آن روانه آنتن شده است.
مدیر شب: (The Night Manager) مدیر شب سریالی کوتاه و شش قسمتی بود که به کارگردانی سوزان بیر، در سال 2016 توسط دو شبکه بی.بی.سی و ای.ام.سی ساخته شد. این مجموعه در سبک درام و جاسوسی بوده و به موضوع قاچاق اسلحه اشاره میکرد. تام هیدلستون در نقش جاناتان پاین، هیو لری در نقش ریچارد روپر، الیویا کلمن در نقش آنجلا بور و تام هالندر در نقش کورکوران از جمله بازیگران اصلی این مجموعه بودند.
رئیس دفتر رئیسجمهور :
■ اینکه سریالی ساخته میشود مشکلی نیست ولی اینکه در سریال، مسائلی مطرح میکنند که خود نویسندهاش گفته ۸۰ درصد تخیل است، سوال این است که چرا مردم را اینگونه سرگرم میکنند؟
در این ۳۰ شب پخش سریال تلاش کردند یک عده مسئول انقلابی و ارزشی درست کنند و یک عده نفوذی و نفوذپذیر و نفوذپرور یا غربگرای وابسته به خارج به وجود آوردند.
در این سریال مطالب دروغ و تهمت بسیار زیاد است.دولت و مسئولین و بخشهای مختلف این حق را دارند که شکایت کرده، برخورد و روشنگری کنند.
رفتار صداوسیما با این سریال با همه سریالهای دیگر فرق میکند.چند روز گذشته یکی از موضوعات در اخبار و بخشهای مختلف تلویزیون این سریال شده است.بازیگران آن در صداوسیما با مردم ارتباط میگیرند یا مرتب مصاحبه میکنند.به نظر میرسد کار غیرمعمولی را انجام میدهند و من فکر میکنم صداوسیما حتما باید تجدیدنظر کند و در برنامههایی برای مردم روشن کند که کارگردان یا نویسنده از روی تخیل خود موضوعی را گرفته و هیچ ارتباطی با مسائل واقعی ندارد. به رئیس صداوسیما تذکر داده شد.
■ ماندهام که چه بگویم و عجیب است آنچه که در این سریال از وزارت خارجه، شخص وزیر و همکاران ما در این سریال نشان داده میشود با واقعیت منطبق نیست.
اسناد مذاکرات و مکاتبات وزارت خارجه در داخل و خارج موجود است و اگر میگفتند، ما این اسناد را در اختیارشان قرار میدادیم که سریال واقعیتر باشد.
این سریال از نظر جلوههای هنری بد نیست و من آن را نگاه میکنم ولی اگر رعایت تقوا در آن پررنگتر بود سریال بهتری میشد.
آقای ظریف کلا وقت نگاه کردن به تلویزیون ندارند.ایشان عموما صبح خیلی زود بیدار میشوند و بعد از نماز و عبادت، اخبار روز و مقالات منتشر شده در این زمینه را مطالعه میکنند و حدود ساعت ۷ صبح سر کار حاضر میشوند.بنابراین وقت نگاه کردن به تلویزیون را ندارند.
"علی ربیعی" در حاشیه جلسه هیات دولت درباره ادعای سانسور بخشهایی از سریال "گاندو" به درخواست دولت، گفت: "نه به عنوان سخنگو، بلکه به عنوان نماینده دولت از صداوسیما میخواهم هر چه ساختهاند را پخش کنند.آنقدر چیزهای زیادی در صداوسیما علیه دولت درست میشود که این چیزی در مقابل آن نیست."
سخنگوی دولت در ادامه گفت : "من خودم بخشهایی از سریال را دیدم، .هنرپیشههای خوبی در این سریال بازی میکنند.امیدوارم از جهت سناریو و ساخت هم بهتر در این فیلم کار شود ولی اینکه ما بگوییم چیزی پخش نکنید، چنین چیزی از سوی دولت نبوده و من باز هم اعلام میکنم."
این صحبتها در واکنش به خبرهایی بود که در فضای مجازی درباره درخواست دولت برای سانسور این فیلم منتشر شد.قسمت سیزدهم سریال "گاندو" به کارگردانی "جواد افشار" پنجشنبه شب از شبکه سوم سیما پخش نشد و دلیل پخش آن درخواست دولت برای سانسور بخشهایی از این قسمت از سریال عنوان شد.بخشهایی که در آن به رابطه یک جاسوس با یکی از نزدیکان یکی از مسئولان رده بالای دولت اشاره میشد.
نزدیک به ۲۰۰ خانواده شهید با نگارش نامهای ضمن قدردانی و تشکر از دست اندرکاران ساخت سریال «گاندو» خواستار ساخت قسمت دوم آن شدند.
در این نامه آمده است:
«فرزندان عزیز و هنرمندان ارجمند، دست اندرکاران سریال تلویزیونی «گاندو»
سلام و تشکر قلبی خود را تقدیمتان کرده و از تعهد و ایثاری که در خلق این سریال جذاب و پرمحتوا از خود نشان دادید، تجلیل میکنیم.
توصیه همیشگی خانواده شهدا و دلسوزان و دغدغه مندان انقلاب و دفاع مقدس به مسئولان فرهنگی کشور این بوده است که انقلاب خونبارِ اسلامی و سربازان ایثارگر آن را از غربت به درآورید و از افشای جنایات و خیانتهای دشمنان آشکار و پنهان انقلاب عزیز اسلامی نهراسید. شما عزیزان، در فضایی جسارتِ ساخت این سریال مهم را به خرج دادید که هم توجه به این موضوعات از سوی رسانهها و مدیران کشور مورد غفلت است و هم عدهای هر اقدام مثبت در این خصوص را با ترور شخصیتی پاسخ میدهند. گویی هنرمندان حق ندارند در راستای اهداف و ارزشهای خود و علیه دشمنان میهن و دین خود قدمی بردارند.
استقبال امیدوارکننده مردم از «گاندو» این امید را ایجاد میکند که دیگر موضوعات این چنینی به بهانه نداشتن جذابیت مورد غفلت واقع نشود. بیصبرانه چشم انتظار ساخت «گاندو» های بعدی هستیم و بار دیگر، از جسارت و تعهد و مسئولیتپذیری شما عزیزان سپاسگزاری میکنیم. آنچه از ما برمی آید، دعای خیری است که بدرقه راهتان میکنیم. یقین داریم که فرزندان شهیدمان، این هنرمندی شما را در امتداد جهاد متعالی خود میدانند و آنها نیز شما را دعا میکنند.»