در سینما و تلویزیون ایران فیلم ها و سریال های مختلفی بوده اند که در آنها به نقد و چالش خرافات و باورهای نمادین پرداخته شده یا در برخی موارد تابوشکنی صورت گرفته. هر کدام از این آثار، زمان اکران یا زمانی که روی آنتن رفته اند با اما و اگرهای زیادی روبرو شدند. موضع گیری های زیادی درباره شان شد و دهان خیلی ها به خاطر این که آنها توانسته اند مجوز اکران پیدا کنند یا روی آنتن تلویزیون بروند، از تعجب باز ماند.
بعضی از این فیلم ها در دوره ای توقیف شدند، بعضی دیگر با اصلاحات فراوان قابلیت اکران پیدا کردند و یکسری هم خیلی زود از پرده پایین آمدند. تعداد این جور فیلم ها و سریال ها زیاد است اما فقط بخشی از آنها هستند که موج ایجاد کردند و به عنوان یک اثر خط شکن، خطوط قرمز را پشت سر گذاشتند و در دوره خودشان به شدت اثرگذار بودند. هفت اثر ماندگار سینما و تلویزیون ایران را که چنین ویژگی هایی داشته اند، مرور می کنیم.
زیر نور ماه* ماجرا چه بود؟ اولین باری بود که یک کارگردان ایرانی، برای نقش اصلی فیلمش روی یک روحانی دست می گذارد و قصه طلبه ای را روایت می کند که با لباسش دچار چالش شده است. سید حسن شخصیت اصلی داستان، طلبه ای است که چند روز مانده تا پوشیدن عبا و عمامه، لباس هایش توسط یک پسربچه در مترو دزدیده می شود و او به دنبال پسربچه سر از زندگی مردمانی ساکن زیر یکی از پل های شهر در می آورد.
مواجهه سید حسن با زندگی پر از فقر آنها باعث می شود نسبت به حضورش در کسوت یک روحانی شک کند. میرکریمی، روحانی دیگری را هم به تصویر کشیده که به خاطر مقایسه شدن با روحانیون بنزسوار، به این شک رسیده است. البته درت پایان سید حسن با شکی برطرف شده و در لباس روحانیت دیده می شود.
* چه سرانجامی داشت: بسیار مورد توجه قرار گرفت و از سمت گروه های مختلف تحسین شد.
* کارگردان: رضا میرکریمی
* سال تولید: 1381
* موضوع مورد بحث: امامزاده ها
* ماجرا چه بود؟ رضا میرکریمی جایگاه امامزاده به عنوان نماد و جلوه ای از مذهب را به چالش کشید. پیش از میرکریمی هیچ وقت کسی با نگاهی تا این حد غیرمتعارف با امازاده ها روبرو نشده بود. فیلم پسر عقب مانده ای به نام قدرت را مقابل شأن و عظمت نمادین یک امامزاده قرار داد تا نشان دهد ارزش و اعتبار امامزاده به اثری است که می تواند در زندگی ساکنان یک روستا داشته باشد و تبدیل کردن آن به یک نماد سنتی و برخورد خشک و متعصب با آن کار درستی نیست.
قدرت زمانی که متوجه مشکلات زندگی آدم های روستایی می شود، از اموال امامزاده برای حل این مشکلات استفاده می کمند و طولی نمی کشد که بنای امامزاده خالی از فرش و سقف و دیوار و پول می شود.
* چه سرانجامی داشت: اعتراض یا واکنش خاصی نداشت ولی برخی منتقدان نسبت به آن نقدهای منفی زیادی نوشتند. فیلم در اکران عمومی چندان موفق نبود.
* ماجرا چه بود؟ دنیا نمونه بارز نمایش ضعف ایمان یک حاج آقا و از دست دادن اعتقادات به واسطه وسوسه های یک زن بود که در بستری کمدی روایت می شد. اینجا بود که برای اولین بار تابوی قداست حاج آقاها در سینما شکست و بعد از آن به تلویزیون رسید. محمدرضا شریفی نیا در قامت حاج آقایی معتقد، دل در گرو زنی به اسم دنیا می دهد و خانواده اش را کنار می گذارد. دنیا از او می خواهد که اعتقادات و ظاهرش را تغییر دهد و طوری لباس بپوشد و رفتار کند که خواسته اوست. این حاج آقا تا پای پوشیدن شلوارک و تی شرت هم می رود و زمانی که می فهمد دنیا سرش کلاه گذاشته است، تمام آبرو و ایمانش را از دست رفته می بیند.
* چه سرانجامی داشت: از سوی برخی رسانه ها نقدهای فراوانی برای این فیلم نوشته شد اما حساسیت زیادی درباره آن صورت نگرفت و اکران آن ادامه پیدا کرد. فیلم دنیا با وجود سوژه جذابش فروش متوسطی داشت.
* ماجرا چه بود؟ جنجالی ترین فیلمی بود که با موضوع روحانیت ساخته شد و خیلی زود هم از پرده پایین آمد. درست است که در زیر نور ماه، این تابو تا حدی شکسته شده بود اما اولین بار بود که با روحانیت تا این حد شوخی می شد. کمال تبریزی در مارمولک به نوعی تابوشکنی کرد و تعجب همه را برانگیخت. تا پیش از این فیلم هیچ کس فکرش را هم نمی کرد در سینمای ایران بتوان با قشر روحانی وارد شوخی شد. داستان از این قرار بود که رضا مارمولک، سارق حرفه ای در بیمارستان بستری می شود و با لباس روحانی فرار می کند. در واقع با دزدی در لباس روحانی روبرو هستیم که حالا اتفاقی سر از روستایی در می آورد که از قضا منتظر ورود یک امام جماعت هستند.
* چه سرانجامی داشت: قرار بود در نوروز 83 اکران شود اما به تعویق افتاد. زمان اکران با استقبال و اعتراض فراوان روبرو شد و نهایتا بعد از دو هفته از پرده پایین کشیده شد.
* ماجرا چه بود؟ علیرضا افخمی سال 1384 در شرایطی به این موضوع پرداخت که تلویزیون تا پیش از این، نسبت به مردان مذهبی که اهل مسجد و نماز اول وقت هستند و همه آنها را به خوبی و ایمان قبول دارند، با نگاه بسیار ویژه ای روبرو می شد. هیچ وقت کسی فکرش را هم نمی کرد چنین مردی در تلویزیون ایران درگیر وسوسه شیطان شود و با وجود داشتن زن و بچه و خانواده ای مذهبی، به زن دیگری چشم بدوزد.
این بار اما مرد مومن و مسجدروی سریال تلویزیونی، اسیر وسوسه شیطان می شود و عشق دختری جوان را که به خانه اش پناه آورده به زن و زندگی اش ترجیح می دهد. این یعنی یک تابوشکنی کامل در تلویزیون دهه هشتاد.
* چه سرانجامی داشت: سریال بسیار پربیننده شد و بدون هیچ اعتراض یا حاشیه خاصی کل ماه رمضان روی آنتن بود و نهایتا به پایان رسید.
* ماجرا چه بود؟ «او یک فرشته بود» تابوی وسوسه یک مرد مومن و اهل مسجد را شکست اما «میوه ممنوعه» به ماجرای امتحان یک حاج آقای میانسال و ریش سفید محل وارد شد.
حاج آقایی که اذان مسجد را می گفت و همه به لحاظ ایمان و عمل صالح در اخلاق و کار، روی سرش قسم می خوردند. حاج یونس فتوحی داستان میوه ممنوعه با تمام جلال و جبروتش به سرنوشت شیخ صنعان و دختر ترسا دچار شد و هفتاد سال عبادتش یک شبه به باد رفت. حسن فتحی، در این سریال تابوی ایمان یک حاج آقای میانسال را در تلویزیون شکست. ایمانش را به نگاه دختری جوان فروخت و همزمان درگیر نااهلی پسرش شد و آبرویش را کامل از دست داد.
* چه سرانجامی داشت: بسیار پرمخاطب شد و واکنش منفی خاصی نداشت اما بعدها علی نصیریان در مصاحبه ای از تغییر پایان این سریال توسط تلویزیون پرده برداشت.
* ماجرا چه بود؟ ماریا میری در این فیلم یک زن لبنانی که بر اساس مطالعه قرآن و کتاب های دینی به اسلام رو آورده را با زندگی مردم مسلمان ایران در شهری مثل تهران مواجه می کند. میری در فیلم کتاب قانون، نگاهی انتقادی و بسیار تند به رفتار ظاهری مسلمانان ایران دارد که اصل دین را کنار گذاشته اند و خود را درگیر حواشی و خرافات کرده اند و روزمرگی، شکل و شمایل دیگری به دین آنها داده است. شخصیت تازه مسلمان شده فیلم، زنانی را در محافل مذهبی می بیند که همه غیبت می کنند، با کاسبی روبرو می شود که می خواهد به مکه برود اما کم فروشی می کند و حتی متوجه می شود که همسر و خانواده همسرش هم از این رفتار مبرا نیستند.
* چه سرانجامی داشت: مدت ها در صف اکران ماند و زمان اکران با اعتراض هایی روبرو شد، با این حال مسئولان وقت ارشاد از آن دفاع کردند و فیلم فروش خوبی داشت.
البته یکی دوتاشونو ندیدم
مرسی منظوم عزیز....